نظام طبقه بندي بين المللي كنش وري (ICF) سازمان جهاني بهداشت
در سال 1980 سازمان جهاني بهداشت نوعي نظام طبقه بندي را براي ارزيابي پيامد بيماريها به وجود آورد كه در قالب واژههاي آسيب، ناتواني ،و معلوليت مورد استفاده قرار گرفت ؛جهت بحثهاي بيشتر در مورد قابليت كاربرد اين مدل در رواندرمانگري با سالمندان به فصل اول اين كتاب مراجعه كنيد. در سال 2001 سازمان جهاني بهداشت در سطح گستردهاي اين نظام طبقه بندي را مورد تجديد نظر قرار داد ،زيرا احساس شد كه بايد كمتر بر بيماري تاكيد شود و در عوض نوعي طبقه بندي از مؤلفههاي سلامتي شكل گرفت كه، طبقه بندي بين المللي كنش وري ،ناتوايي و سلامتي (ICF) ناميده شد.
طبقه بندي بين المللي كنش وري، ناتواني و سلامتي ؛ نظام طبقه بندي انعطاف پذيري است كه ارتباطات بين رشتهاي را آسانتر ميكند و بنابراين ميتواند به عنوان ابزاري باليني، آموزشي، پژوهشي و اجتماعي قابل استفاده باشد. اين نظام طبقه بندي به دو بخش و هر بخش نيز به دو مولفه فرعي تقسيم شده است. بدين ترتيب بخش يك يعني كنش وري و ناتواني به دو مولفه فرعي كنشها و ساختارهاي بدني و مولفههاي مربوط به فعاليت و مشاركت تقسيم شده است بخش دوم يعني عوامل بافتاری ، شامل دو مولفه عوامل محيطي و عوامل شخصي است. هر مؤلفه از و يژگيهاي مثبت و منفي برخوردار است.
به هنگام مداخله گريهاي مربوطه به رواندرمانگري افسردگي يا اضطراب همراه با بيماريهاي جسمي، نظام طبقه بندي كنش وري ،ناتواني و سلامت، روابط دروني بين كنش وري و ناتواني را مشخص ميكند كه با مدل شناخت – رفتاردرمانگري مطابقت دارد. مثلاً خانم دي كه تنها زندگي ميكند طي ده سال گذشته دچار تباهي لكهاي شبكيه شده و اكنون متوجه شده كه نميتواند بسياري از كارها را مستقلاً انجام دهد. تباهي لكهاي شبكيه كه وابسته به سن نيز هست منجر به كوري در سالمندان ميشود. عنوان لكهاي در اين بيماري به اين دليل است كه اين بيماري دقيقاً روي بخش مركزي شبكيه اثر ميگذرد بنابراين اساساً ديد مركزي آسيب ميبيند. از دست دادن بينايي به تدريج اتفاق ميافتد و هر دو چشم را مستقلاً تحت تاثير قرار ميدهد. ديد پيراموني خانم دي آسيب نديد و او فقط گاهي دچار نابينايي كامل ميشد. حتي در صورت شديد بودن تباهي لكهاي شبكيه افراد توانايي استقلال خود را در جابجا شدن حفظ ميكنندو از باقي مانده بينايي خودشان استفاده ميكنند. خانم دي به دنبال مرگ سگ خود افسرده شد. در مورد شكل گيري افسردگي خانم دي تباهي لكهاي وابسته به سن نقش مهمي داشت. در اين مورد بيماري تباهي لكهاي وابسته به سن تنها از اين نظر مهم است كه باعث شد فعاليتهاي روزمره زندگي و توانايي خانم دي را به شركت كردن در فعاليتهاي مورد علاقه و مفيد دچار اختلال كند . در اين مثال اختلال در كنش وري موضوع بسيار مهمي است كه در مرحله آخر بيماري تباهي لكهاي شكل گرفت. موضوع مهم ديگر در فهم شكل گيري افسردگي در اين مثال از دست دادن سگ خانم دي است : خانم دي به دليل از دست دادن سگش ديگر به بيرون رفت و آمد نميكرد و به همين ترتيب وقتي به تنهايي در محيط اطراف خود رفت و آمد ميكرد احساس امنيت نداشت.
نظام طبقه بندي كنش وري اين واقعيت را در نظر ميگيرد كه افسردگي و درمان آن در صورت وجود يك بيماري مهم جسمي تباه كننده، پيچيده تر ميشوند ،اما در اينجا بيماري تباهي لكهاي وابسته به سن تنها از اين نظر مهم است كه سبب اختلال اساسي در كنش وري فرد در رسيدن به نقشها و هدفهاي مهم ميشود . عوامل شخصي نظير سن خانم دي را نيز بايد در نظر گرفت . خانم دي فكر ميكرد چون 87 سال سن دارد ديگر آن قدر پير شده كه نميتواند سگ ديگري بخرد . در اين رابطه بحث و گفتگو با خانم دي به او امكان داد تا متوجه شود بر اساس اصل پيشگويي، خطاهاي شناختي مربوط به سن پيري را مرتكب شده است. مثلاً اين فرض را داشت كه ميداند چند سال يا چه مدت زنده خواهد بود. درمانگر با شوخي به او متذكر شد كه هيچ كدام از ما نميدانيم چه مدت زنده ميمانيم. هيچ تضميني وجود ندارد كه درمانگر جوان بيشتر از او عمر كند. به دنبال اين گفتگو خانم دي تصميم گرفت از دخترش بخواهد تا با او به محل نگهداري سگها برود و به او كمك كند تا در آنجا سگ پيري را انتخاب كند و با خودش به منزل بياورد ، با تكرار اين پيام به خود ميگفت كه سگهاي پير ميتوانند حيلههاي جديد را ياد بگيرند. بلافاصله بعداز اين كار خلقش بهتر شد و استقلالش افزايش يافت. به علاوه در اين مثال، مدل نظام طبقه بندي كنش وري رابطه منفي و متقابل بين افسردگي و بيماري تباهي لكهاي را نشان ميدهد كه به اين طريق انگيزه خانم دي براي تحرك كاهش مييابد و افسردگي نيز احساس اعتماد او را در مقابله با مشكلش كاهش ميدهد. نتيجه اينكه چنين فردي بيش از پيش منزوي و مستأصل ميشود و اين احساس را كه ميتواند اوضاع و احوال را تغيير دهد، به راحتي كاهش ميدهد . با استفاده از نظام طبقه بندي كنش وري ميتوان مشكلات اين بيمار را با تمركز مؤلفههاي مشاركت در فعاليتها و با تغيير دادن مواردي از عوامل محيطي و شخصي مورد بررسي قرار داد. بطور معمول ،ميزان فعاليت و مشاركت در روابط بين فردي در پيشرفت و استفاده بهتر از روشهاي شناختي- رفتاري مؤثر است، با اين حال وقتي نوعي بيماري نظير تباهي لكهاي وجود داشته باشد رواندرمانگران اغلب در مشخص كردن هدفهاي مناسب درماني احساس شكست ميكنند. نظام طبقه بندي كنش وري به ما متذكر ميشود كه ابعاد مهم كنش وري متأثر از تغييرات رفتاري است و بنابراين مداخله گريهاي روانشناختي در سلامت جسمي بسيار اهميت دارند چه تاثير مثبتي بر كيفيت زندگي فرد ميگذارند.
افزون براين نظام طبقه بندي كنش وري با مدل شناختي سالمندان مطابقت دارد و همچنين نوعي معيار سنجش و ضابطه بندي در مؤلفههاي فرعي مربوط به سلامت را فراهم ميكند. تعامل بين مدل شناختي با سالمندان و استفاده از نظام طبقهبندي كنش وري را بر اساس اين تعامل ميتوان فهميد كه مدل شناختي با سالمندان در مورد سلامتي و بيماري وقتي پيشرفت ميكند كه بيماريهاي جسمي نقش مهمي در ضابطه درماني شناخت – رفتار درمانگري داشته باشند.
اساساً سطح ديگري از تحليل مدل شناختي در سالمندان به دليل تاييد عوامل خارجي شكل گرفت كه نسبت به مدل سنتي شناخت درمانگري بِك براي متخصصان باليني به اين دليل قابل استفاده است كه به موضوعات مربوط به فهم چگونگي شكل گيري افسردگي در اين نمونه باليني و اساسا عوامل تداوم بخش افسردگي تاكيد ميكند.
اینک ميتوان فهميد كه عوامل آغازگر و تداوم بخش كاملاً متفاوت هستند : فايده باليني اين شكل اين است كه به درمانگر امكان ميدهد كه در كار با بيمار تاثير بيماري ؛ در اين مثال بيماري تباهي لكه اي را بر اساس اثرات آن بر كنش وري مشخص كند تا بتوان بر اساس آن مداخله گريهاي درماني را تدوين كرد. بدون اين ضابطه بندي درمانگر نميتواند در پي بردن به عوامل جسمي مهمي كه در ايجاد افسردگي نقش دارند به راحتي تبحر پيدا كند. در اين مثال باليني دلايل واضحي وجود دارد كه چگونه خانم دي به ويژه در اين زمان نسبت به افسردگي آسيب پذير شد . دلايلي نظير اين باور كه كسي از اعضاي خانواده از او حمايتي نميكرد و اينكه سالهاي خوش زندگي او بسيار اندك بود كه تمام شد. افزون بر اين واضح است كه وقتي به مسايل اين مورد باليني توجه كنيم در مييابيم كه باورهاي مربوط به سن در مشاركت دادن اين زن به درمان امري بسيار مهم و اقدامي بجا و مناسب است.
منبع
برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانههای مرضی، همبستههای شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید