نحوه ی اعمال مدیریت مشارکتی

نحوه ی اعمال مدیریت مشارکتی و شرکت کارکنان دراداره ی امور سازمان ها ،علیرغم به کاربردن عنوان مشترک (مدیریت مشارکتی ) با یکدیگر تفاوت های فراوان دارد. مشکل است که گفته شود در سازمانی تصمیم گیری مشارکتی وجود دارد یا نه، بلکه می توان درجات مشارکت را مورد لحاظ قرارداد.پیوستار مشارکت از صفر یعنی عدم مشارکت شروع وبا گذشتن از درجات مختلف مشاوره به مشارکت کامل ختم می شود . سازمان ممکن است روی پیوستار مکان های مختلفی را اشغال کند که از بوروکراسی سلسله مراتبی تا دموکراسی جمع گرایی امتداد می یابد .

دریک منتهی الیه پیوستار ،اصولا مشارکتی وجود ندارد و رئیس بدون کمک یا نظرخواهی از دیگران ،خود تصمیم می گیرد ودر منتهی الیه دیگر ،مشارکت کامل و تمام عیار وجود دارد و هرکس که به ترتیبی با تصمیمی که گرفته می شود ، رابطه ای داشته باشد ویا اثرات ناشی ازتصمیم ، به نحوی از انحاء شامل حال او شود ، در تصمیم گیری دخالت ومشارکت داده خواهد شد . ضمن تایید این امر که میزان شرکت دادن و سهیم نمودن افراد در تصمیم گیری ها معمولا بین یک حداقل در مدیریت مستبدانه و مقتدرانه و یک حداکثر در مدیریت دموکراتیک قرار می گیرد . معتقد است مدیر می تواند میزان و محتوای مشارکت افراد در تصمیم گیری را به ترتیبی تعیین نماید که منطبق با شرایط و تجربیات واقعی در محیط کارباشد.

رهنورد درجات مشارکت رادر سه طبقه عمده به عدم مشارکت ،مشارکت جزئی مشارکت کامل تقسیم بندی می کند که دراین تقسیم بندی ،عدم مشارکت به سبک رهبری آمرانه یا تشویقی مدیریت اشاره دارد ،جایی که هیچ گونه نفوذ یا کنترلی روی تصمیمات ندارند . مشارکت جزئی به درجه ای اطلاق می شود که کارکنان حق تصمیم گیری پیدا می کنند و سرانجام مشارکت عامل به موقعیتی اشاره می کند که حق تصمیم گیری به گروه های کاری واگذار می شود.وی در یک جمع بندی از میزان مشارکت ، نظرات چند صاحب نظر رابه قرار ذیل نقل می کند :

گیلیز مشارکت را در چهار درجه سهیم شدن در اطلاعات ،مشورت ،تصمیم گیری مشترک ،خود مدیریتی طبقه بندی می کند. دیویس  سه درجه عمده مشارکت را تفاهم متقابل (درک متقابل بین افراد ) موقعیت مشاوره ای یا مشورتی ،تصمیم گیری مشارکتی می داند .پاستورد و کار پنتر  به نقل از طولابی  مشارکت را در پنج سطح فردی، عملیاتی جمعی ،سازمانی و استراتژیک ترسیم می نماید.

در یک طبقه بندی سام آرام  هفت نوع مشارکت را که از کمترین به بیشترین ختم می شود برمی شمارد 1) مشارکت انفعالی یعنی قرارگرفتن در جریان آنچه که روی می دهد یا قرار است روی دهد.2) مشارکت در ارائه  اطلاعات .3) مشارکت از طریق مشورت که در این نوع مشارکت ،هیچ گونه سهمی در تصمیم گیری ها به کارکنان داده نمی شود و مدیران هیچ تعهدی نسبت به اجرای نظرات کارکنان ندارند.4) مشارکت برای انگیزه های مادی .5) مشارکت کارکردی یعنی تشکیل گروه هایی به منظور نیل به اهداف از پیش تعیین شده .6) مشارکت تعاملی یعنی شرکت در تجزیه و تحلیل های مشترک .7) بسیج خودجوش مشارکت در تصمیم گیری در ساده ترین شکل خود به دوصورت مستقیم و غیرمستقیم انجام می شود .مشارکت در تصمیم گیری به صورت مستقیم در سطح مدیریت اجرایی مشاهده می شود در این سطح ،کارکنان عقاید ،نظریات و پیشنهاد های خود را مطرح می کنند در حالی که در مشارکت  غیر مستقیم به جای مشارکت همه ی اعضا در تصمیم گیری ها ،نمایندگان از سوی آن ها در فرایند تصمیم گیری شرکت می کنند.

همدانی نخستین گام و بنیادی ترین روش مشارکت را رایزنی و مشورت با دیگران می داند . دراین روش افراد به طور آزادانه و بدون هیچ گونه تشریفات و مقدمات از اندیشه و تفکر دیگران سود می جویند . دومین گام نظام پیشنهادهاست که با ارج نهادن به نظر پیشنهادکنندگان ،کلیه پیشنهادات مورد ارزیابی قرار می گیرد. وبالاخره عالی ترین شکل مشارکت در یک سازمان از نظر پژوهشگران علم مدیریت ،تشکیل گروه های خود گردان است .این گروه ها از اختیارات وسیعی برخوردارند و درعین حال اعضای گروه دارای تخصص های متنوعی هستند.

منبع

غبیشاوی، زهره(1394)، رابطه مدیریت مشارکتی وعملکرد فردی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0