نارضایتی بدنی و اختلالات روانی
نارضایتی بدنی و درماندگی / بهزیستی روانی
بهزیستی روانشناختی طبقه وسیعی از طبقه ها است که پاسخهای هیجانی افراد، رضایتمندی ها و ارزیابی های کلی رضایت از زندگی را شامل می شود، این ارزیابی ها همچنین می تواند شناختی باشد هنگامی که شخص آگاهانه قضاوت های ارزیابانه ای در زندگی اش می کند و ممکن است شامل فراوانی دفعاتی باشد که شخص هیجان های مثبت و منفی راتجربه می کند. اخیرا توجه قابل ملاحظه ای به نقش بهزیستی روانشناختی در سلامت روانی و جسمی اختصاص داده شده است، نه تنها به خاطر اینکه یک عنصر یکپارچه با سلامت روانی است بلکه به خاطر اینکه از مولفه ها ی اصلی رضایت از سلامت جسمی نیر محسوب می شود. تصویر بدنی نقش مهمی را در بهزیستی روانشناختی بازی می کند، از سوی دیگر به نظر می رسد افراد با بهزیستی روانشناختی بهتر به نحوی مطلوبتری می تواند با فشارهای اجتماعی برای ظاهر مقابله کنند و در نتیجه از رضایت بدنی بیشتری برخوردارند، اما تاکنون تحقیق چندانی در این زمینه صورت نگرفته است، بیشتر تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته به رابطه بین نارضایتی بدنی و درماندگی روانشناختی مربوط می شود.
درماندگی روانشناختی اشاره به نشانه های نسبتا غیراختصاصی دارد که معمولا توسط افراد افسرده و مضطرب تجربه می شود. این سازه با خلق افسرده، اضطراب، بی خوابی، تحریک پذیری و تمرکز ضعیف مشخص می شود. یک اجماع نظر کلی وجود دارد که مفهوم وسیع تر ناراحتی روانی تحت عنوان درماندگی مفهوم سازی شود. نظام های قراردادی تشخیص های روانپزشکی مانند DSM-IV و ICD-10 برای توصیف، درک، شناسایی و مدیریت درماندگی استفاده می شوند.
محققان مسلم فرض کرده اند که درماندگی روانشناختی به نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن منجر می شود. اعتقاد دیگر این است که ممکن است برای کسانی که رژیم می گیرند پرخوری یک کارکرد دفاعی باشد که براساس آن درماندگی ها به جای سایر جنبه های غیرقابل کنترل زندگی، به رفتار خوردن نسبت داده می شوند.
اینک برابطه بین نارضایتی بدنی و افسردگی که یکی از شاخصهای مهم درماندگی روانشناختیست می پردازیم:
نارضایتی بدنی و افسردگی
مطابق نظریه بک ، در مورد افسردگی دیدگاه های منفی درباره خود شخص در ایجاد و حفظ افسردگی سهیم هستد. نظریه پردازان معتقدند ارزیابی های منفی که افراد از همسالان دریافت می کنند به افکار منفی درباره خود منجر می شود. خود ارزیابی های منفی واسطه رابطه بین پیام های همسالان و افسردگی هستند . رابطه بین نارضایتی بدنی و افسردگی در زنان و مردان نشان داده شده است .مورد تمسخر واقع شدن درباره ظاهر و وزن ممکن است در نارضایتی بدنی سهیم باشد. محققان نشان داده اند که تمسخرهای کلی در افسردگی سهیم اند زیرا تمسخر موجب می شود شخص فکر کند معیوب است و از طرفی احساس می کند که نمی تواند به آسانی آن را تغییر دهد. همانطور که نارضایتی بدنی ممکن است در ایجاد افسردگی سهم داشته باشد، افسردگی نیز یکی از عوامل خطر نارضایتی بدنی به شمار می آید.
یک رابطه قوی بین افسردگی و نارضایتی از بدن در زنان مبتلا به پرخوری روانی دیده می شود . چندین مطالعه رابطه معناداری بین نارضایتی از بدن و افسردگی در نمونه هایی از نوجوانان ، جوانان و زنان بزرگسال یافته اند. حتی در نمونه های غیر بالینی رابطه مثبت بین نارضایتی و کج خلقی دیده شده است .
نارضایتی بدنی و اختلال های خوردن
بحث راجع به نارضایتی بدنی به عنوان عاملی است که در ارتباط با اختلالات خوردن، وجود دارد. فیربورن و گارنر، معتقدند که این اختلال در اکثر مردم دیده می شود و نباید به آن توجه کرد در حالیکه طبق گزارش DSM-IV هراس از شکل بدن در اختلال خوردن شایع است. هرینبرگ و تامپسون،ارتباط بین اختلال تغذیه ای و تصویر بدنی را اینگونه توصیف می کنند: نارضایتی بدنی و زیر مقیاس های پر خوری عصبی در پرسشنامه اختلال تغذیه ای ارتباط دارند. نارضایتی از تصویر بدنی فقط در بیمارانی که از نظر بالینی اختلال مربوط به خوردن در آنها دیده شده می تواند بعنوان معیاری در تعیین اینکه چه کسی می تواند در معرض خطر اختلال خوردن باشد به کار می رود.چندین مطالعه از هر دو روش مقطعی و طولی استفاده کرده اند تا رابطه بین نارضایتی بدنی و اختلال های خوردن را بررسی کنند، برای نمونه مطالعات نشان داده اند که نارضایتی بدنی به طور برجسته ای با اختلال خوردن مرتبط است و یکی از قوی ترین پیش بینی کننده های اختلال خوردن محسوب می شود. تعدادی از مطالعات آینده نگر نشان داده اند که نارضایتی بدنی پیش بینی کننده رفتار خوردن (تغذیه ) است، ممکن است رفتارهای رژیمی واسطه رابطه بین نارضایتی بدنی و خوردن باشد که به گرسنگی و پیرو آن، پرخوری منجر شود. از آنجا که تصویر بدنی نقش مهمی را در احساسات کلی نوجوانان از ارزش خود بازی می کند، ممکن است عاطفه منفی در رابطه با نارضایتی بدنی و خوردن واسطه شود . نارضایتی بدنی از طریق سه مکانیسم موجب افزایش خطر اختلال های خوردن می شود: اولین مکانیسم فرضی نشان می دهد نارضایتی بدنی به تلاش های افراطی برای رسیدن به لاغری آرمانی با استفاده از رفتارهای رژیمی منجر می شود که در عین حال خطر آسیب های خوردن را افزایش می دهد. مکانیسم فرضی دوم این است که نارضایتی بدنی از طریق ایجاد عواطف منفی (اضطراب یا افسردگی) موجب افزایش خطر اختلال های خوردن و استفاده از رفتارهای جبرانی افراطی می شود. مطابق مکانیسم سومی نارضایتی بدنی مستقیما اختلال های خوردن را تشدید می کند . بهر حال بعضی از سطوح نارضایتی بدنی ممکن است افراد را برانگیزد که وزن و شکل بدن شان را تغییر دهند. رژیم گرفتن مزمن به احساسات خارج از کنترل بودن در رابطه با غذا یا به یک چرخه خوردن، کوشش برای رژیم گرفتن، نارضایتی بدن، احساس گناه، و کاهش حرمت خود منجر می شود .
جایگاه نارضایتی بدنی در DSM-5
نارضایتی بدنی در بعضی از اختلال های تشخیصی DSM-5 به وضوح به عنوان یک نشانه دیده می شود و در بعضی اختلال ها بطور ضمنی مطرح شده است. اختلال بدشکلی بدنی عبارت است از اشتغال ذهنی در مورد یک نقص یا عیب در ظاهر فیزیکی. نقص یا خیالی است یا اگر بدشکلی فیزیکی جزئی وجود دارد، نگرانی فرد عموما دربرگیرنده نقص های خیالی است. نگرانی فرد به طور بارزی افراطی است. شکایات فرد عموما مشتمل اند بر نقص های خیالی یا جزئی چهره یا سر نظیر کم پشتی مو، جوش صورت، چین و چروک، برجستگی عضلات، عدم تقارن یا بی تناسبی چهره یا جنبه های از چهره مثل بینی ، چشم، ابروها. هر یک از قسمت های دیگر بدن مثل اعضای تناسلی، سینه ها، کفل ها، شکم، بازوها، دست ها،پاها ، شانه ها، مناطق بزرگتر یا اندازه کلی بدن نیز ممکن است مرکز نگرانی فرد گردند. بیشتر افراد مبتلا به این اختلال نگرانی بارزی در مورد ظاهر خود تجربه می کنند. همانطور که دیده می شود، نارضایتی و نگرانی در مورد ظاهر و بدن علامت مشخصه این اختلال به شمار می رود.آشفتگی در درک شکل و وزن بدن علامت اساسی اختلال های خوردن است. در بیماری بی اشتهایی روانی، افراد شدیدا از افزایش وزن هراسان هستند و اندازه و شکل خود را بد ارزیابی می کنند. تجربه و اهمیت وزن و شکل بدن در این افراد مغشوش است، بعضی افراد احساس افزایش وزن کلی می کنند و بعضی تشخیص می دهند که لاغر هستند اما هنوز از این نگرانند که قسمت های خاصی از بدن آنها به ویژه شکم، کفلها و ران ها بیش از اندازه چاق اند. نارضایتی بدنی در این افراد باعث می شود که آنها دست به رفتارهای خطرناک کنترل وزن بزنند.علامت بارز هراس اجتماعی ترس بارز و مستمر از موقعیت های اجتماعی یا عملکردی است که در آنها ممکن است شرمساری پدیدار شود. در هراس اجتماعی افراد ممکن است در مورد شرمسار شدن از جهت نقص های واقعی در ظاهر نگران باشند، اما این نگرانی معمولا افراطی، مستمر و پریشان کننده نیست و شدت زیادی ندارد.اختلال شخصیت اجتنابی الگوی فراگیر بازداری اجتماعی، احساس بی کفایتی و حساسیت زیاد به ارزیابی منفی است. این افراد به دلیل ترس از انتقاد یا طرد شدن از فعالیت های شخصی یا تحصیلی که در بردارنده تماس بین شخصی قابل ملاحظه است اجتناب می کنند. اگر کسی حتی به مقدار جزئی آنها را تایید نکند یا از آنها انتقاد کند بطور شدید احساس آسیب می کنند. این افراد راجع به کفایت اجتماعی و جذابیت شخصی خود به ویژه در موقعیت های مربوط به غریبه ها شک می کنند. این افراد اغلب خود را غیر جذاب می دانند، علائم جسمی جزئی سایر مشکلات ممکن است دلیل اجتناب آنها باشد. پس در این اختلال نارضایتی از تصویر بدنی می تواند یک علت اجتناب باشد.
در اختلال شخصیت خود شیفته که الگوی فراگیر بزرگ پنداری و نیاز به تمجید دیده می شود افراد اغلب با تخیلات مربوط به موفقیت ها، قدرت، زیبایی نامحدود یا عشق آرمانی مشغول هستند. این افراد معمولا نیازمند تمجید افراطی هستند. این خودبینی اغلب بدون استثنا خیلی شکننده است . انتقاد ممکن است آنها را مدام آزار دهد و موجب احساس حقارت، کم ارزشی، تهی بودن و پوچی آنها شود. به همین دلیل این افراد ممکن است هنگام مواجه شدن با انتقادات دیگران بیشتر نارضایتی بدنی را تجربه کنند.
منبع
رضایی، مریم(1392)، نقش پیش بین کمال گرایی، درونی سازی لاغری، شاخص توده بدني و خود شیء انگاری بر اختلالات خوردن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید