موضعگيري نظري درخصوص امنیت عاطفی
مفهوم امنیت
از جمله نیازهای اساسی بشرکه دربیشتر نظریههای روان شناسان و نیز پژوهش های آنان درباره خصوصیات انسان، مشاهده می گردد،نیاز به امنیت است.امنیت عبارت است ازآزادی نسبی ازخطر.ایمنی عبارت است از: 1- آسایش خاطرناشی ازاطمینان شخص به ارضای نیازمندیها وخواهشهای خود.2- اطمینان ازاین که هیچ کس او را تهدید نمی کند.به عبارتی امنیت:
- حالتی است که در آن، ارضای احتیاجات و خواستههای شخصی انجام مییابند،
- احساس ارزش شخصی،اطمینان خاطر،اعتماد به نفس و پذیرش ازطرف گروه است.
برخلاف احساس امنیت، ناایمنی وضع یاحالتی است که درآن آسایش خاطر وامنیت شخصی، دست خوش تهدید است.ناایمنی،احساس بی یارو یاوری، بیچارگی،عدم محافظت وناشایستگی درمقابل اضطرابهای گوناگون است،که شخص به علت عدم توانایی درتصمیم گیری وشک وتردید از لحاظ هدف ها، ایده آلها، استعدادهای شخصی، و روابط با افراد دیگر با آن مواجه می گردد. امنیت حالتی است که در آن قدرت یا پیروزی بدون مبارزه، حاصل میشود.هم چنین، امنیت حالتی است که در آن ارضای نیازها وتمایلات تضمین شده است.
مزلو تأکید می کند که هر یک از نیازهای عاطفی، شناختی و بیانی یک ارزش به شمار می رود، این نکته همان قدرکه در مورد عشق به حقیقت یا به یقیین صدق می کند، درباره علاقه به ایمنی نیز صادق است. احساس ناایمنی نه تنها انگیزه و محرک سودمندی نخواهد بود، بلکه استعداد فرد را در رو به روشدن وحل کردن مشکلات وخطرات نیزمحدود می نماید.نابهنجاری های روانی و رفتاری درانسان هنگامی شروع میشود که احساس ناایمنی بر وجود او حاکم گردد. احساس ناایمنی می تواند از جنبه های مختلف زندگی، شغلی، تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی نمود پیدا کند و با متغیرهای سن، جنس، دین، تأهل، شغل، رشته تحصیلی، شدت یا کاهش یابد. احساس ناایمنی را می توان در دوره های مختلف سنی مشاهده کرد.
جامعه خوب، باثبات، آرام و تحت اداره صحیح، معمولاً به حد کافی موجبات امنیت خاطر اعضایش را در مقابل تغییرات ناخوشایند اقتصادی واجتماعی،تغییرات شدید اقلیمی، تهاجمات جنایی، قتل، آشوب، ظلم ونظایر آن فراهم میآورد. در این میان مزلو، روان شناس معروف انسان گرا از اولین کسانی بود که در این زمینه نظریات اساسی ارائه نموده است. برای روشن نمودن مفهوم ناایمنی او چهارده نشانه فرعی یا عناصر اجزایی این احساس را برشمرد که عبارت بودند از:
- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن، با سردی و بدون عاطفه با او رفتار کردن و داشتن احساسات نفرت آمیز و خصمانه نسبت به دیگران،
- احساس تنهایی، انزوا و دوری از دیگران،
- احساس این که همیشه در معرض خطر قرار دارد، احساس مداوم از تهدید، خطر و اضطراب،
- ادراک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک، دنیایی که قانون جنگل در آن حکم فرما است،
- دیدن دیگران به عنوان افراد بد، شیطانی، تهدید کننده، خودخواه و خطرناک،
- احساس عدم اعتماد، حسادت و بخل خصمانه زیاد نسبت به دیگران،
- عموماً بدبینی، تمایل به این که همه چیز به طرف بدی است،
- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی شدید از خود محیط،
- احساس تنش، تنیدگی، فشار، کشمکش درونی توأم با عوارض و حالاتی مانند عصبی، پرخاشگری و خستگی،
- علاقه اجتماعی، مهربانی، علاقه در دیگران و همدلی،
- احساس گناه و شرمندگی شدید، سرزنش زیاد، دلسردی، یأس و ناامیدی و تمایل به خودکشی،
- اختلال در سیستم احساس ارزش و پذیرش خود، مانند نیاز شدید به قدرت و مقام اجتماعی، افتخارات، جاه طلبی، پیشرفت اجتماعی، پرخاشگری، ثروت، کلّّّیت، رقابت و بالعکس احساسات خودآزاری، حقارت و اتکای شدید و وابستگی زیاد به دیگران، احساس ضعف و بیچارگی، و درماندگی و تسلیم شدن در برابر ناملایمات،
- گرایش به عبیب جویی زیاد و بیش از حد و خرده بینی وسواسی نسبت به خود و به ویژه عیوب و ضعف هایش،
- داشتن امیال دایمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدف های مکرر و متغیر و کاذب و ناقص و گاه هدف هایی که با هذیان و توهم همراهند.
طبق تعریف کردوا و اسکات امنیت عاطفی، احساس امنیت وآسودگی نسبت به آسیب پذیر بودن دربافت یک رابطه معین میباشد.
مفهوم امنیت عاطفی
امنیت عاطفی، حالتی را گویند که در آن شخص از ارضای نیازهای عاطفی خود، به ویژه ارضای نیاز خود به محبوب بودن، احساس اطمینان کند.. احساس امنیت عاطفی بستگی دارد به محبت و عطوفت، مقبولیت و ثبات روابط. احساس امنیت عاطفی به توانایی احساس امنیت و اطمینان، زمانی که شخص درگیر یک رابطه صمیمانه با یک شریک عشقی است، اطلاق میشود، به این شرط که با اینکه فرد آسیب پذیر است، ترس از پیامد هیجانی منفی تجربه نشود. مهم است که توجه شود که برای شروع فرایند صمیمیت، وجود آسیب پذیری ضروری است و اینکه آسیبپذیری در یک بافت آرامشبخش و اطمینانبخش، فرایند ایجاد احساسات امنیت عاطفی را خلق میکند.
کردوا و اسکات به منظور سهولت در مشاهده امنیت عاطفی در تحقیقات تلاش کردند که آن را با واژههای رفتاری تعریف کنند. آنها امنیت عاطفی را به عنوان نتیجه تعاملات بین زوجهایی که رفتارهای صمیمانه و احساسات مثبت را در روابطشان تجربه میکنند، مفهوم سازی میکنند. این احساسات، تجربیاتی درونی هستند که در طول زمان به علت صمیمیت و پاسخگویی عاطفی زوجین به یکدیگر بر انگیخته میشوند و حاصل آنها احساس آرامش و امنیت عاطفی است. اگر تجارب انباشته شده در طول زمان در یک رابطه صمیمانه غنی باشد، سرانجام امنیت عاطفی بوجود میآید (آسایش در مورد آسیبپذیر بودن به جای ترس از ضربه خوردن یا طرد شدن از سوی همسر) .
اولسن امنیت عاطفی را به احساس امنیت فرد در یک رابطه عاطفی تعریف میکند و آن را به عنوان ملاک صمیمیت در نظر میگیرد. بعضی از محققان به توضیح این موضوع پرداختهاند که چگونه امنیت عاطفی که یک زوج در رابطهشان تجربه میکنند، به میزان مهارتهای هیجانی آنها مربوط میشود. در این دیدگاه امنیت عاطفی به عنوان پدیدهای اکتسابی در نظر گرفته میشود که بیشتر به رضایت افراد از رابطهشان نزدیک است . آنها یک نظریه رفتاری از صمیمیت را ارائه دادند که روشن میکرد چگونه سطوح بالای مهارتهای هیجانی درون یک رابطه، رابطه را برای طرفین از این نظر که از دیگری آسیب نبینند، ایمن میکند و رضایت و امنیت عاطفی را به ارمغان میآورد. از سوی دیگر امنیت عاطفی نقش مهمی در حفظ و بالا نگه داشتن رضایت زناشویی دارد.
عوامل تاثیرگذار بر امنیت عاطفی
به صورت کلی، ایجاد امنیت عاطفی منوط به شکلگیری اعتماد بینفردی در رابطه زوجین است، به گونهای که اولا زوجین طرف مقابل را در زندگی خود شریک بدانند، دوما رابطه زوجین به گونهای باشد که وابستگی ایمنی بین طرفین بوجود آید و سوما اینکه تعهد و وفادرای فزایندهای که همراه با تقویتهای مثبت است، در زوجین مشاهده شود .از جمله موضوع های شناخته شده که میتواند بر امنیت عاطفی زوجین تاثیرگذار باشد عبارتند از: رابطه جنسی، رابطه خویشاوندی، دوستان، فرزندان، مصرف مواد مخدر، نحوه صرف اوقات فراغت، اختلافات مذهبی، خیانت جنسی، به پایان رسیدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، مشکلات مادی، سوء استفاده بدنی (مانند کتک زدن)، مشکلات ارتباطی، (گفت و شنود)، ازدواج در سنین پایین، درگیری های شغلی .عواملی که در ایجاد و میزان امنیت عاطفی در رابطه زناشویی موثر است به شرح زیر میباشد:
ویژگیهای شخصیتی: درک افراد از همسرشان با توجه به رفتارها و ویژگیهای شخصیتی او که شامل مواردی نظیر بدخلقی، کله شقی، افسردگی، لجبازی، حسادت، اجتماعی بودن، منزوی بودن و… می شود، می تواند ازعواملی باشد که امنیت عاطفی را درهمسرتحت تاثیر قرار دهد.معمولا اختلافات شخصیت افراد با چشماندازهای متفاوت آنان ارتباط دارد.هرکدام از همسران خود را منطقی وانعطاف ذیر ودیگری را غیرمنطقی و سرسخت میپندارد. بسیاری از برخوردها ناشی از طرز تلقی شخصیتی زن وشوهراست.یکی باعینک شفاف خوشبینی به حوادث مینگرد و دیگری با عینک تار بدبینی. شخص مستقل پیشنهاد کمک را نشانه تحقیر یا فقدان اعتماد میداند، حال آنکه انسان وابسته آن را به حساب توجه و علاقه میگذارد. انسان مستقل جدایی را مترادف با آزادی میداند و حال آنکه برای انسان وابسته، جدایی نشانه انزوا و تنها ماندن است. همه این موارد به طرق مختلف امنیت عاطفی زوجین را تحتالشعاع قرار میدهد.
ارتباط : رابطه خوب وسالم زناشویی مبتنی برعشق است. عشقی مسئولانه که بدنبال رابطه ای مسئولانه ایجاد میشود. رابطهای مبتنی بر مساوات و برابری دو انسان که هردو سعیشان فراهم کردن امکانات رشد و شکوفایی دیگری است. بطور کلی برقراری رابطه به دو صورت کلامی و غیر کلامی است.ارتباطات کلامی، بخش عمدهای از ارتباطات را شامل میشود. بسیاری از زوج ها در انتقال امیال و احساسات خود به یکدیگر با دشواری روبرو هستند و خواسته هایشان را طوری به طرف مقابل منتقل میکنند که گویی به دو زبان متفاوت صحبت میکنند. در این شرایط هرگز عجیب نیست که دچار سوء تفاهم شوند . زوج هایی که از زندگی زناشویی خوبی برخوردار نیستند، در مقایسه با زوجهایی که زندگی زناشویی موفقی دارند، در درک نقطه نظرات واقعی یکدیگر با دشواری بیشتری روبرو هستند. با آنکه هردو خواهان تشریک مساعی هستند، ناتوانی در مبادله و انتقال پیام، آنها را در رسیدن به توافقهای مهمی نظیر تقسیم وظایف و رسیدگی به فرزندان محروم میکند. در مواقعی میتوان ریشههای مشکل را در حساسیت بی حد و روحیه تدافعی جستجو کرد. افراد با گرفتن حالت تدافعی، از دیدن و یا شنیدن آنچه دوست ندارند مصون میمانند. در نتیجه قادر نخواهند بود به ارتباط سالم برسند و این نهایتا باعث نا امنی در زندگی زناشویی می شود.
حل تعارض: در یک ازدواج موفق، زن و شوهر متعهدند که بر سر تفاوتهای خود به توافق برسند، در تضاد و اختلاف باقی نمانند و بجای بحث و مخالفت برای مصالحه و صمیمیت تلاش کنند. با هم گفتگو کردن بخشی از تماس و مصالحه است. زوجهای موفق نیز باهم درگیر میشوند اما با اختلافات خود برخورد منصفانه میکنند. ظرفیت قبول اختلاف، نشانه صمیمیت و نشانه یک خانواده سالم است. اختلاف سالم و خوب، سازنده است. در خانواده های مساله دار، مسائل را انکار میکنند و یا میپذیرند که با هم مخالفت نکنند و یا اینکه لب از سخن میبندند و منزوی میشوند. از آنجا که هر شخص، انسان منحصر به فردی است و از آنجا که مقررات نظام هر خانواده متفاوت است، اختلاف امری نا گزیر است و صد البته که نحوه برخورد با این تفاوتها و حل تعارضات، در میزان امنیت عاطفی بسیار موثر است .
مسائل مالی : مسائل مربوط به دخل و خرج هم اغلب موجبات نا امنی در روابط را فراهم می کند. با توجه به نقش دخل و خرج میتوان انتظار داشت که فعالیت مشترک زن و شوهر در تحصیل اسباب معاش و پرداخت هزینه ها بر وحدت و یکپارچگی میان آنان بیافزاید. در زمینه دخل و خرج، اغلب با انواع مشغلههای ذهنی در خصوص انصاف، کنترل و رقابت و سایر مبانی سمبلیک که به فعالیت های مشترک لطمه میزند، برخورد میکنیم . بسیاری از زوج ها بر سر چگونگی مخارج با یکدیگر اختلاف دارند. زن و شوهر باید در کار بودجه بندی و خرج درآمد های خانواده از سیاستی استفاده کند که بر اساس آن از بروز لجبازی و اقدامات تلافی جویانه اجتناب شود .
فعالیت اوقات فراغت :بسیاری از زوج ها از این شکایت دارند که به قدر کافی با هم وقت صرف نمی کنند. مشکل اصلی در واقع مدت با هم بودن نیست، بلکه مسئله این است که فرصت با هم بودن چگونه میگذرد، کم توجهی زن و شوهر به راضی کردن یکدیگر، برای زندگی مشترک بسیار مضر است. زن و شوهر از همدیگر انتظاراتی دارند. انتظار اینکه اوقاتی را نیز به همدیگر اختصاص دهند. عدم توجه به این مسئله عاملی برای ایجاد احساس ناامنی عاطفی در زوج ها میشود
رابطه جنسی: به اعتقاد بسیاری، رابطه جنسی زن و شوهر یکی از مهم ترین علل تعیین کننده امنیت عاطفی بین آنها است. در هیچ بخشی از روابط زناشویی، معنای سمبلیک آن تا این اندازه فعال و نقش آفرین نیست. اختلاف میان زن و شوهر، در زمان و کیفیت این رابطه نمایان است. احساس صمیمیت و مورد پذیرش بودن که در رابطه جنسی تجربه میشود، تضعیف کننده ناامنی عاطفی روابط زناشویی است. از سوی دیگر، کاهش میل جنسی و در نتیجه عملکرد جنسی ممکن است به حساب تخفیف عشق و محبت گذاشته شود، در نتیجه دایره بستهای شکل میگیرد که از یک سو این پیام را به طرفین میدهد که مانند قبل برای دیگری جذاب نیستند و از سوی دیگر باعث فاصله بیشتر زوجین شده و امنیت عاطفی آنها را کاهش میدهد .
نقشهای مربوط به برابری زن و مرد: اعتقادات، احساسات و نگرشهای افراد، سهم و نقشهای مختلف زناشویی در خانواده را نشان میدهد. کار بسیاری از زوجها بر تقسیم وظایف و اینکه زن و شوهر هر کدام موظف به انجام چه مسئولیت هایی هستند به اختلاف برمیخورند. با بی اعتبار شدن تدریجی نقشهای سنتی زن و مرد، تعیین مسئولیت های زن و شوهر در قبال هم دشوار است. از دیرباز بر اساس یک رسم متداول نقش مرد در خانواده، تحصیل درآمد و نقش زن انجام کارهای خانه و نگهداری از بچهها بوده است. اما وقتی هر دو بیرون از منزل کار می کنند، زن اغلب مسئولیت دوگانه ای پیدا میکند. با توجه به تحولات تدریجی و موقعیتی که امروزه فراهم آمده، زن و شوهر در کار تامین درآمد و انجام وظایف خانه داری باهم مشارکت میکنند. این تحول با آنکه در زمینههایی اسباب تحکیم پیوندهای زندگی زناشویی را فراهم کرده، در بعضی زمینهها و بخصوص در مواردی که نقشها نامشخص و درهم شده اند، اشکالاتی بوجود میآورد. گاه زن و شوهر در انجام وظایف و مسئولیت ها کارشان به بحث و اختلاف می کشد و یکدیگر را به زیر پا گذاشتن پیمان نامه ازدواج متهم می کنند که این خود امنیتی که آنها در رابطهشان تجربه میکنند را زیر سوال میبرد .
منبع
اخلاقی پور، زهرا(1393)، رابطه مهارتهای هیجانی و امنیت عاطفی با کیفیت زندگی زناشویی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی،دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید