منابع استرس کدامند ؟

سه نوع از عوامل استرس مانند رخدادهاي زندگي ، دشواري هاي مزمن و گرفتاري هاي روزانه بررسی شده اند. در بين اين عوامل، رخدادهاي زندگي و دشواري هاي مزمن در مطالعات بيشتري مورد بررسي قرار گرفته اند. بنابراين در مطالعات استرس، عوامل استرس زا به شرايط ناخوشايند رخدادهاي منفي زندگي و دشواري هاي مزمن زندگي اشاره مي کنند که فعاليت هاي عادي فرد را مختل مي کنند. منابعي که افراد در طول زندگي خود براي مواجهه با عوامل استرس زا و دشواري ها مورد استفاده قرار مي دهند، براي بهزيستي هيجاني و زيستي آنها پيامدهاي مهمي به همراه دارد. پارادايم استرس زنگي فرض مي کند که اگر عوامل استرس زاي بيروني مانند تغييرات منفي زندگي، دشواري هاي نقش و گرفتاري هاي روزانه کنترل نشوند، تعادل روان شناختي فرد را مختل مي کنند و برخي پاسخ هاي فيزيولوژيک يا روان شناختي مانند آشفتگي هيجاني يا بيماري جسماني در پی دارند.رخدادهاي زندگي بيانگر وقايعي هستند که براي افراد در طول يک دوره زماني کوتاه با تهديد و ناخرسندي همراه مي باشند.به بيان ديگر، رخدادهاي زندگي به آن دسته از تغييرات شديد اطلاق مي شود که در طول يک دوره زماني کوتاه به سازگاري هاي مجدد رفتاري نيازمند مي باشند. اگر چه تجربه تعداد زيادي از تغييرات مثبت و منفي زندگي در طول يک دوره زماني کوتاه در اضمحلال توانايي فرد براي سازگاري مجدد اثرگذارند، اما شواهد نظري و تجربي فقط شرايط منفي را به مثابه عوامل استرس زا تلقي مي کند. رخدادهاي منفي زندگي به تغييرات فرهنگي يا فردي ناخوشايندِ مشاهده شده در فعاليت هاي عادي يک فرد اطلاق مي شود که به سازگاري هاي مجدد رفتاري اساسي نيازمند مي باشند .برخي از مصاديق مهم رخدادهاي منفي زندگي شامل داغديدگي، طلاق، از دست دادن شغل و بيماري شديد مي باشد. اين رخدادهاي شروع مشخصي دارند.

استرس به صورت دشواري مزمن نيز تعريف شده است. به بيان ديگر، دشواري هاي مزمن، به آن دسته از مطالبات پايدار و بازگشت کننده اطلاق مي شوند که در طول يک دوره زماني مديد به سازگاري هاي مجدد روزانه نيازمند مي باشند.اين شرايط به طور مکرر با عملکرد بهينه درباره فعاليت هاي وابسته به نقش عادي تداخل نشان مي دهند. برخي از مصاديق دشواري هاي مزمن شامل تعارض زناشويي، فقر، بيماري مزمن و آسيب ناتوان کننده مي باشند.

ميبري، نيلي، آرنتز و جانس ـ اليس تاکيد کردند که گرفتاري هاي روزانه به مثابه يکي از منابع اصلي استرس در پيش بيني پيامدهاي جسماني و روان شناختي منفي موثرند. گرفتاري هاي روزانه که در الگوي تبادلي شناختي استرس از اهميت قابل ملاحظه اي برخوردارند، به آن دسته از رخدادهاي محيطي اطلاق مي شوند که فرد آنها را به طور شناختي در رابطه با ويژگي هاي فردي خود ارزيابي مي کند. فرايند مزبور در تعيين نوع و شدت پاسخ هيجاني فرد به يک رخداد خاص موثرمي باشد واندازه گيري گرفتاري هاي روزانه در زندگي افراد با هدف تشخيص استرس روان شناختي وابسته به پديدايي آسيب، فقدان و تهديد انجام مي شود. در مجموع، گرفتاري هاي روزانه به مطالبات رنجاننده، ناکام کننده و غم فزا اطلاق مي شوند که به مقدار قابل ملاحظه اي در تعيين مبادلات روزانه فرد با محيط موثرند.

از لحاظ نظري، فقط آن دسته از عوامل استرس زا که براي مفهوم خود، معاني ضمني ناخوشايندي به همراه دارند، از طريق زوال عزت نفس و احساس تسلط در افراد در فراخواني پيامدهاي روان شناختي منفي براي آن ها موثر واقع مي شوند.از لحاظ تجربي، برخي شواهد نشان داده اند که فقط آن دسته از عوامل استرس زا که از نظر ذهني ناخوشايند ارزيابي مي شوند، نشانه هاي بيماري و اختلال را تشديد مي کنند و رخدادهاي مثبت زندگي بر نشانه هاي روان شناختي اثرات جزئي دارند.

در اين بخش، بر اساس شواهد تجربي مختلف درباره نقش علاقه اجتماعی به مثابه يک منبع مقابله اي موقعيتي در پيش بيني خودکنترلی، سلامت روان و سبک هاي مقابله افراد در مواجهه باموقعيت هاي استرس زا اين مفهوم و نقش آن در قلمرو مطالعاتي خود کترلی و مقابله با استرس از نظر مفهومي مرور مي شود.

منبع

ناد علی پور ،بهشته (1394) ، بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس) بر میزانِ خودکنترلی و سلامت روان: مدلی برایِ ارتقاء سلامتِ روان بر اساسِ نظریۀ علاقۀ اجتماعیِ آلفرد آدلر،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه آزاد اسلامی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0