مقابله و انواع آن
با گسترش تكنولوژی و شرایط گذار از جامعه سنتی به جامعه صنعتی به حجم دشواریها و رنجهای انسانها افزوده شده است و عوارضی چون اضطراب، افسردگی، خودكشی، اعتیاد، طلاق، فرار از تحصیل، احساس پوچی و … را بیشتر از گذشته شاهد هستیم. به موازات این دشواریها روانشناسان و پژوهشگران راههای ارزشمندی را در پیش چشم انسانهای خواستار سلامت گشوده اند كه تأمین كننده بهداشت روانی آنها باشد. از نظر جورج آلبی، یكی از مؤلفههای اساسی بهداشت روانی مهارتهای مقابله ای است، که به بررسی این عامل مهم میپردازیم.از دیدگاه لازاروس و فولكمن، مقابله عبارت است از: تلاشهای فكری، هیجانی و رفتاری فرد كه هنگام رو به رو شدن با فشارهای روانی به منظور غلبه كردن، تحمل كردن و یا به حداقل رساندن عوارض استرس به كار گرفته میشود .
مقابله کنترل فعال در شرایط استرس است که به نحوه آماده شدن فرد، هدایت کردن، مدیریت، انرژی دادن و تقویت کردن، نظارت بر رفتار، هیجان ؛تشخیص موقعیت یا چگونگی شکست خوردن افراد از این مولفههای در شرایط استرس زا اشاره دارد. مقابله به تلاشهای شناختی و رفتاری اشاره دارد که از طریق آن افراد به نیازهایی که اشاره دارد که از طریق آن افراد به نیازهایی که در رابطه با شخص – محیط میباشد، پاسخ میدهند. منابعی که در دسترس افراد قرار دارند، سبکها و راهبردهای مورد استفاده بعدی در فرآیند مقابله تاثیرگذار هستند. راهبردهای مقابله ای مورد استفاده بر حسب زمان و بافت استرس زا متنوع میباشند. تعاریف دیگری از مقابله وجود دارد، اما احتمالاً یکی از پرکاربردترینشان عبارت است از «رفتاری که مردم را از آسیب روانشناختی و تجارب مشکل ساز اجتماعی دور نگه میدارد». با توجه به این تعریف عمکلرد محافظتی مقابله از سه طریق نشان داده میشود:
- حذف یا اصلاح شرایط استرس آور
- برداشت دیگر از مفهوم رویداد استرس زا و در حقیقت تعریف مجدد آن
- کنترل و مدیریت هیجانهای همراه با رویدادهای استرس زا.
در تعریف دیگری از مقابله میبینیم: «تغییر بادوام در سبک شناختی و نحوه عمل یک فرد به منظور مدیریت مطالبات درونی و بیرونی که فراتر از منابع و قابلیتهای فرد ارزیابی میشوند». به عبارت دیگر بنا به این تعریف، مقابله به افراد اجازه میدهد از مهارتها و تواناییهایشان برای مدیریت سختیها و مشکلات زندگی استفاده کنند. این تعریف به جای اینکه خصوصیت-محور باشد فرآیند-محور است، بدین معنی که ادعا میکند، مردم با توجه به شرایط زمانی، تجارب قبلی و ماهیت رویداد استرس زا به آن پاسخ میدهند نه بر حسب برنامه ریزیهای قبلی و از پیش طراحی شده. پس این تعریف، مقابله را با توجه به نتایج و موفقیت آمیز بودن ارزیابی نمی کند، به بیانی دیگر مقابله کمک میکند تا یک فرد بر مشکلش فائق آید اما لزوماً به معنای حل موفقیت آمیز یک مسئله نیست. نکته دیگری که در این تعریف به چشم میخورد، ارائه ترکیب منحصر به فردی از عوامل شخصیتی و محیطی در مواجهه با رویدادهای استرس زاست؛ بنابراین مقابله در نتیجه تعامل فرد-محیط و به عبارت بهتر از ارزیابی فردی از موقعیت، منابع دردسترس و مجهز بودن به رفتارهای مقابله ای سازگارانه حاصل میشود.
انواع مقابله و کارکردهای آن
مقابله، نیازمند بسیج و آماده سازی نیروها و انرژی فرد است كه با آموزش و تلاش به دست میآید، لذا با كارهایی كه به طور خودكار انجام میشود تفاوت اساسی دارد.به طور كلی در برخورد با وضعیتهای استرس زا دو نوع مقابله از طرف افراد به كار گرفته میشود: مقابلههای كارآمد و مقابلههای ناكارآمد.آنچه تحت عنوان مهارتهای مقابله ای مطرح میشود همان روشهای برخورد با مسائل است كه از طرف فرد به طور آگاهانه طراحی و به اجرا درمی آید و نتیجه آن حل مسئله و یا افزایش ظرفیت روانشناختی فرد برای از سرگذراندن موفقیت آمیز شرایط بحرانی و دور ماندن از آسیبهای ناشی از بحرانهای روحی پیش آمده است. مقابلههای ناكارآمد نیز تلاشهایی هستند كه گرچه برای مقابله با شرایط دشوار به كار گرفته میشوند ولی نوعاً به بدتر شدن اوضاع و پیچیده تر شدن وضعیت منجر میشوند، لذا نمی توان از این دسته مقابلهها به مهارت تعبیر كرد. مثلاً فردی كه برای كاستن از استرس به مواد مخدر روی میآورد، گرچه نوعی مقابله با استرس و هیجان منفی در كوتاه مدت به وقوع میپیوندد ولی باید هزینه این لذتهای كوتاه مدت را به صورت تحمل اعتیاد و عوارض شوم آن بپردازد .
انواع مقابلههای كارآمد
مقابلههای مؤثر و كارآمد كه ما را در برابر استرسها و شرایط دشوار یاری میدهند به دو دسته تقسیم میشوند:
مقابله متمركز بر مسئله
مقابلههای متمركز بر مسئله، عبارت از عملكردهای مستقیم فكری و رفتاری فرد میباشد كه به منظور تغییر و اصلاح شرایط تهدید كننده محیطی انجام میشود. به بیان دیگر مقابله متمركز بر مسئله به تلاشهای فرد برای تغییر وضعیت و گلاویزی مستقیم با مشكل مربوط میشود. هیچ كس بدون كوشش نمی تواند به چیزی دست یابد. تصمیم گیری در مورد این كه فرد هنگام استرس چه كار باید بكند نیازمند به قضاوت خود او است، كه این قضاوتها متأسفانه به وسیله هیجانات منفی كه در اثر تجارب منفی گذشته به وجود آمده اند تحت تأثیر قرار میگیرند. مثلاً فردی كه بحران زده است اگر در گذشته به ندرت تجربه ای موفقیت آمیز در تأثیر گذاردن بر دنیا برای تغییر اوضاع داشته و علاوه بر آن افسردگی در او تولید ناامیدی كرده باشد احتمالاً حتی با وجود كارهای فراوانی كه میتواند برای اصلاح وضعیت خود انجام بدهد در صدد مقابله با مسئله برنمی آید. این افراد به جای این كه خود را بازیگر نقش اصلی در زندگی بدانند خود را قربانی اعمال، رفتار و تلقینات دیگران میدانند. ناباوری نسبت به كارایی خود مانع بزرگی برای حل مسئله است، چون در این حالت فرد كمترین تلاشی برای حل مسئله انجام نمی دهد.
كامپاز و همكاران ، در پژوهشی كه در زمینه چگونگی رویارویی نوجوانان با تنشها انجام دادند به این نتیجه رسیدند كه افراد در موقعیتهایی كه از روش متمركز بر مسئله استفاده میكنند كنترل بیشتری بر آن موقعیتها دارند. آنها خاطر نشان كردند كه نوجوانان در رویارویی با رویدادهای تنش زای تحصیلی بیشتر از روش متمركز بر مسئله استفاده میكنند، چون فكر میكنند این تنشها بیشتر قابل كنترل هستند و بر عكس در رویدادهای تنش زای اجتماعی به این دلیل كه كمتر قابل كنترل هستند عمدتاً روش متمركز بر هیجان به كار گرفته میشود.در پژوهشی كه والینگ و مارتینك، انجام داده اند نتیجه گرفتند افرادی كه دچار استیصال میشوند در فعالیتهای بدنی و تحصیلی خود كنترل كمتری بر موقعیت دارند. آنها اضافه كردند دانش آموزانی كه احساس میكنند بر موقعیت تسلط دارند میتوانند پیامدهای عملكرد خودشان را نیز كنترل كنند و در برابر فعالیتهایی كه یادگیری آنها مشكل است از روشهای حل مسئله استفاده میكنند. بر اساس بررسیهای انجام گرفته روشهای مقابله ای متمركز بر مسئله در موقعیتهای قابل كنترل مؤثرتر هستند. در صورتی كه برای موقعیتهای غیرقابل كنترل ؛ مرگ یكی از عزیزان عمدتاً مقابله متمركز بر هیجان مناسب تر است. در مقابله متمركز بر مسئله افراد تدابیری را به كار میگیرند كه به چند مورد از این تدابیر اشاره مینماییم:
- مقابله فعال: فرآیندی است كه شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش میكند.
- مقابله مبتنی بر برنامه ریزی: در این نوع مقابله فرد برای كنترل و حل مشكل با تكیه بر فكر و اندیشه خود به ارزیابی راه حلهای مختلف میپردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام میكند.
- مقابله بردبارانه: عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیتهای ناپخته ای كه منجر به پیچیده تر شدن مسئله و ایجاد اخلال در روند حل مسئله میشود.
- مقابله جستجوی حمایت اجتماعی كارآمد: هنگامی كه فرد خود را برای حل مسئله ناتوان میبیند به راحتی از كمكهای یاورانه افراد دیگر استفاده میكند، این كمك به تناسب نیاز و نوع مشكل میتواند كسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امكانات مادی یا معنوی از دیگران باشد.
مقابله متمركز بر هیجان
این مقابله شامل كلیه فعالیتها یا افكاری میشود كه فرد به منظور كنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به كار میگیرد، این مقابلهها عبارتند از:
- مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی: تلاشهای فرد برای به دست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی و جو تفاهم و احساس درك شدن توسط دیگران را شامل میشود.
- مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت: ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیتها كه مبتنی بر نگرش خوشبینانه به رویدادهای زندگی است، این مقابله بیشتر برای اداره و كنترل عواطف و آشفتگی روان به كار میرود تا مربوط به منبع استرس باشد.
- مقابله مبتنی بر مذهب: در این مقابله فرد برای رهایی از ناراحتیهای خود به انجام اعمال مذهبی مثل دعا و نیایش، توكل و توسل روی میآورد. یافتههای پژوهش مك كری و كتسا نشان میدهد كه این نوع مقابله برای همه مردم مفید واقع میشود زیرا هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تغییر مثبت عمل میكند و لذا مقابلههای بعدی را تسهیل میكند.
- مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت از یك پاسخ مقابله ای كنشی است كه در آن شخص واقعیت شرایط فشارزا را میپذیرد. این امر در شرایطی كه منبع فشار قابل تغییر نیست ، فوت یكی از عزیزان مهم و مؤثر است .
مقابلههای ناكارآمد و غیرمفید
مجموعه ای از شیوههای مقابله ای را دربرمی گیرد كه اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به كار گرفته میشوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر میكنند و لذا نمی توان از این عوامل مقابله ای به مهارت مقابله ای تعبیر نمود، این مقابلهها عبارتند از:
پرداختن به احساسات دردناك از طریق تفكر آرزومندانه: این مقابله شیوه ای برای خنثی كردن آنچه اتفاق افتاده میباشد. این افكار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط… یا ای كاش حقیقت نداشته باشد كه… شروع میشود. گاهی اوقات این افكار به شكل آنچه باید اتفاق میافتاد، اگر فقط… یك روش مقابله ای مسكن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است كه هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد كرد. در این حالت زمان و فرصتی كه میتوانست برای یافتن راههای جدید مواجهه با واقعیت و مشكل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر میرود.
استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرسها و بحرانها از داروهایی مانند الكل، نیكوتین، تریاك، هروئین و مسكنهای خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشك استفاده میكند. استفاده از این داروها و داروهایی كه اخیراً به این عوامل افزوده شده و با نام های مختلف به بازار وارد میشود مانند اكستازی خطرات زیادی را به همراه میآورد و ضمن مشكل تر كردن روند بازسازی روانی اكثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده كننده میشوند، مثلاً الكل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری میشود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی میآورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم كه قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بی كفایت شده است به طور جانبی اثر میگذارد و تواناییهایی مانند قضاوت، برنامه ریزی، استدلال و تمركز كه برای حل مشكل لازم است آسیب مضاعف میبیند.
- تفكر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانه ای به موارد منفی مشكل تأكید كرده و مشكلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی میكند.
- رفتارهای تكانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق میشود كه طی آن فرد بدون فكر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل میزند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت میشود.عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول میكند و به این وسیله سعی میكند به مسئله فكر نكند، مثلاً سرگرم شدن با یك فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم .
- مقابله به صورت انكار: در این مقابله فرد به گونه ای برخورد میكند كه انگار مسئله ای روی نداده است. انكار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله میافزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی میشود .
تدابیر و منابع مقابله ای
تدابیر مقابله ای افكار و رفتارهایی هستند كه پس از روبه رو شدن فرد با رویداد استرس زا به كار گرفته میشوند در حالی كه منابع مقابله ای ویژگیهای خود شخص هستند كه قبل از وقوع استرس وجود دارند، مانند برخورداری از عزت نفس، احساس تسلط بر موقعیت، سبكهای شناختی، منبع كنترل، خوداثربخشی و توانایی حل مسئله. از جمله امور مهم در این رابطه ارزیابی فرد از تواناییهای خودش برای رویارویی با مسئله است. این ارزیابیها ممكن است مطابق با واقعیت و تواناییهای واقعی فرد باشد و یا مطابق با واقعیت و تواناییهای او نباشد، ولی هر چه هست برداشتهای فرد از تواناییها و قابلیتهایش تعیین كننده اصلی برای مقابله با دشواریها میباشد. اگر فرد احساس ناتوانی بكند با وجود همه مهارتهایی كه آموخته نخواهد توانست از عهده مشكل برآید. ارزیابی افراد از توانایی خود برای رویارویی با مسائل طی سه مرحله شكل میگیرد كه در شكل دادن به رفتارهای مقابله ای خیلی مؤثر است:
در این مرحله فرد به ارزیابی موقعیت پیش بینی كننده استرس و تهدید میپردازد. مثلاً شخص این سئوال را از خود میپرسد كه آیا موقعیت تهدید كننده است یا خیر؟در این مرحله فرد به ارزیابی توانایی خود جهت انجام دادن كاری در ارتباط با موقعیت استرس زا میپردازد، در این باره فرد از خود میپرسد برای حل مسئله پیش آمده چه میتوان كرد؟در مرحله سوم فرد به ارزیابی مجدد موقعیت میپردازد كه آیا قضاوت او از موقعیت یا منابع موجود برای رویارویی درست بوده است یا نه. او رفتارهای خود را بر این اساس تعدیل و بازسازی میكند .
سبکهای مقابله ای روشهای مقابله ای هستند که توصیف کننده واکنشهای افراد در برابر استرس در ظول زمان و موقعیتهای مختلف میباشند. روشهای مقابله ای که توسط افراد استفاده میشود با توجه به ارزشهای شخصی، باورها و اهداف متفاوت هستند. یکی از مدلهای مقابله که به طور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد مدل انتقالی است. این مدل فرآیند مقابله را در دو سبک مقابله ای کلی مقابله مساله محور و مقابله هیجان محور تعریف میکند. برخی از پژوهشگران معتقد هستند که راهبردهای مقابله ای را میتوان در بهترین حالت به سه سبک مقابله ای که در مجموع نشان دهنده دو بعد کارکردی و کژکارکردی مقابله هستند طبقه بندی کرد.
سبکهای مقابله ای کارکردی نشانگر تلاشهای مستقیم افراد در مواجهه با مشکل بدون کمک گرفتن از دیگران است. سبکهای مقابله ای کژکارکردی به استفاده از آنچه راهبردهای ناکارآمد نظیر نگرانی و خودسرزنشی خوانده میشود اشاره دارد. راهبردهای مقابله ای کارآمد به طور معمول بر سازگاری مثبت با شرایط تاکید دارد. سبکهای مقابله ای کژکارکردی و کارکردی به سبکهای خوب و بد تقسیم نمی شود بلکه نوع سبکهای مقابله ای به طور گسترده وابسته به شرایط میباشد. در واقع این که کام مهارت مقابله ای به کار برده شود بستگی به موقعیت محیطی خاص خود دارد به عبارتی میتوان گفت که افراد خود و محیطشان را تغییر میدهند تا بهترین سبک مقابله را داشته باشند .
شواهد پژوهشی نشان میدهد استفاده از راهبردهایی که بر حل مساله و شناختهای مثبت دارد با کاهش مشکلات هیجانی – رفتاری و مشکلات مربوط به بار مراقبتی خانواده در ارتباط میباشد. در مقابل استفاده از راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و اجتنابی به طور معمول منجر به انطباق ضعیف افراد با محیط و افزایش مشکلات مربوط به سلامت جسمی و روانی افراد میشود. اغلب مطالعاتی که در حیطه مقابله و نقش آن در کاهش مشکلات روانی صورت گرفته است به رابطه بین مقابله ناکارآمد و فقدان راهبردهای مقابله ای مثبت در کاهش عزت نفس ، پایین بودن عملکرد تحصیلی ، افسردگی ، افکار مربوط به خودکشی و بار مراقبتی بیماران اشاره دارد.
کوهن و لازاروس ، ویژگیهای افراد با توانایی مقابله ای بالا را به این صورت بیان میکند: آنها به دنبال اطلاعاتی در مورد این که چگونه با مشکل مواجه شوند میگردند و به راههای دیگری دست مییابند.در کوشش برای مقابله منعطف بوده و به ترتیب و منظم عمل میکنند. در کوشش برای کاهش اثر عامل فشار بار مراقبتی به عمل مستقیم تمایل نشان میدهند. بوسیله اعمال تکانشی با عوامل فشارزا به عمل مستقیم تمایل نشان میدهند.مکانیسمهای شناختی مانند ارزیابی مجدد موقعیت را برای مواجهه با فشارحاصل به کار میبرند.
منبع
عباسلو،طاهره(1394)، اثربخشی راهبردهای مقابله ای برفشار روانی در مراقبین بیماران اسکیزوفرنی و دو قطبی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید