مفهوم یادگیری خودتنظیمی

پنتریچ، یادگیری خودتنظیمی را به عنوان فرآیندی فعال و ساختاری پردازشی تعریف می کند که با آن یادگیرنده اهداف فعالیت های یادگیری، شناخت، انگیزه و رفتار خود را تنظیم و کنترل می کند. هم چنین نظریه ی شناختی- اجتماعی بندورا، برای رشد مدل یادگیری خودتنظیمی چهارچوب نظری مناسبی فراهم کرد که براساس آن در هر فرد عامل های بافتی و رفتاری فرصت لازم را، برای کنترل یادگیری دانشجو، فراهم میکنند.مطابق نظر بندورا ، خودتنظیمی کاربرد توانایی ها و قابلیت های خود هدایتی، خودکنترلی و خودمختاری می باشد. از نظر وی قابلیت های ذکر شده تحت تأثير باور افراد درباره ي خودكارآمدي در فعاليت ها و رفتارهاي مختلف است .خودتنظيمي، به عنوان كوشش هاي رواني در كنترل وضعيت دروني، فرايندها و كاركردها جهت دستيابي به اهداف بالاتر تعريف شده است. بطور کلی زیمرمن ، خودتنظيمي در يادگيري را به مشاركت فعال يادگيرنده ؛ از نظر رفتاري، انگيزشي،  شناختي و فراشناختي  در فرآيند يادگيري، به منظور بيشينه كردن فرآيند يادگيري اطلاق نموده است.خودتنظيمي رفتار، به استفاده ي بهينه از منابع گوناگون كه يادگيري را بيشينه مي سازد، گفته مي شود. خودتنظيمي انگيزشي، به كاربرد فعال راهبردهاي انگيزشي اطلاق مي شود كه يادگيري را بيشينه مي سازد و ترس و اضطراب را كاهش مي دهد . خودتنظيمي شناختي به كاربرد فعال راهبردهاي شناختي ؛ كه خاص تكاليف هستند  مربوط مي شود و خود تنظيمي فراشناختي، به كاربرد فعال راهبردهاي فراشناختي ؛ كه راهبردهاي نظارتي و مديريتي هستند اطلاق مي شود كه يادگيري را بيشينه مي سازندو نحوه ي مديريت خودتنظيمي بعنوان يك عامل كليدي در موفقيت تحصيلي كودكان، نوجوانان و بزرگسالان نقش دارد وبا ارتقاي سلامتي مرتبط است و در كنترل سلامتي اهميت ویژه ای دارد.

یادگیری خودتنظیمی بدين معني است كه دانشجو مهارت هايي براي طراحي، كنترل و هدايت فرايند يادگيري خود كسب می کند و براي يادگيري تمايل دارد و قادر است كل فرايند يادگيري خود را ارزيابي  كند و در مورد آن بينديشد. اسكراو و بروكس،  خودتنظيمي در يادگيري را، توانايي دانشجویان براي درك و كنترل يادگيری شان می دانند كه براي موفقيت در مواد درسي بسيار مهم است و آن ها را به يادگيرندگاني اثربخش و كارامد تبديل می کند، می توان نتيجه گرفت كه راهبرد يادگيري خودتنظيمی براي آموزش اين موضوع به دانشجویان است كه رفتارشان آموختنی است و می توانند اثرهای رفتاری خود را بررسی کنند و محیط یادگیری خود را چنان سازمان دهند که رفتارها و تلاش هایشان بازدهی بیشتری داشته باشد.

چالاوات و دیبیکز ، معتقدند که یادگیری خودتنظیمی زمانی اتفاق می افتد که افراد به صورت فعال در حیطه های فراشناختی، انگیزش و رفتاری در فرايندیادگیری خودشان مشارکت کنند. استراتژی های نقشه ذهنی به دانش آموزان در توجیه تکالیف، تمرکز روی بخش مهم تكالیف، سازماندهی مواد درسی و نگهداری یک جور روانشناسی مولد برای یادگیری کمک می کند.زيمر من ، نيز به عنوان یکی از نظريه پردازان تئوري شناختي – اجتماعي، راهبردهاي يادگيري خود تنظيمي را نوعي يادگيري تعريف كرد،كه در آن دانشجویان به جاي آن كه براي كسب مهارت و دانش براساتید، والدين يا ديگر عوامل آموزشي تکیه كنند، شخصاً كوشش هاي خود را شروع وهدايت مي كنند.

بعبارت دیگر یادگیری خودتنظیمی به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی در فرآیند یادگیری برای بیشتر کردن یادگیری اطلاق می شود.

براساس این الگو خودکارآمدی؛ مجموعه باورهای دانشجویان درباره ی توانایی های خود در انجام دادن ، ارزش گذاری درونی؛ اهمیتی که دانشجو به یک تکلیف یا درس خاص می دهد و اضطراب امتحان؛ حالت هیجانی خاصی که در امتحان های رسمی یا موقعیت های ارزشیابی تجربه می شود, بعنوان باورهای انگیزشی و فرآیندهای شناختی و فراشناختی  به عنوان یادگیری خودتنظیمی در نظرگرفته می شوند. فرایندهای شناختی همان راهبردها یا استراتژی های یادگیری هستند که با تسهیل فرایند یادگیری، عملکرد تحصیلی فراگیران را بهبود می بخشند. همچنین باورهای فراشناختی به مجموعه فرایندهای برنامه ریزی، بازبینی و اصلاح فعالیت های شناختی اشاره می کند.

مك كللند، معتقد است كه پيشرفت از جمله ويژگی های شخصيتي است كه پيدايش آن در افراد بستگي به شيوه هاي تربيتي والدين دارد. در اين ارتباط می گوید: افرادي كه شدت اين انگيزه درآن ها بالاست، درمحیط هایی پرورش می یابند كه از آنان انتظار كفايت و شايستگي می رود. در سنين پايين به آن ها استقلال داده می شود. اقتدارگرايي اندكي وجود دارد و از سلطه گري مادري عاري هستند. یادگیری خودتنظیمی یک موضوع مهم برای یادگیری انسان است و روا نشناسان تربیتی بر شرکت فعالانه یادگیرنده در فرایند یادگیری به جای تجربه یادگیری انفعالی تاکید می کنند .

فراگيران داراي مهارت هاي بيشتر در خودتنظيمي، كسب تجارب يادگيري خود را فعالانه و از را ه هاي بسيار متنوع هدايت  می نمايند. آنان از راهبردهاي نظارتي مناسبي سود مي جويند و هر زمان كه ضرورت داشته باشد، راهبردهاي يادگيري مورد استفاده در پاسخ به ملزومات خود، ويژگي هاي تكليف و شرايط محيط تغییرمی دهند.

منبع

هاشمی نیا،طاهره(1394)، نقش هوش معنوی و راهبرد های یادگیری خودتنظیمی بر عملکرد تحصیلی دانشجویان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی بندرعباس

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0