مفهوم رضایت زناشویی
مسئله ازدواج انسانها سابقه اي بس قديمي و طولاني دارد و همزمان با پيدايش نخستين انسان در کره زمين است، که درباره آن اديان و مردم شناسان هر کدام به گونه اي سخن گفته اند. بر اساس گفته صاحبان اديان، نخستين ازدواج بين آدم و حوا اولين مرد و زن آفريده شده به وقوع پيوست، بعدها در سايه ازدواج فرزندان آنها، نسل تکثير يافت و با گذشت زمان، به صورت امروزي درآمد. مطالعه علمی رضایت زناشویی، از دهه 1990 تا کنون به شدت مورد توجه قرار گرفته است.
رضایت زناشویی یکی از گسترده ترین مفاهیم برای تبیین و نشان دادن میزان شادی و پایداری رابطه می باشد. رضایت زناشویی فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می آید؛ لازمه آن انطباق سلیقه ها، شناخت ویژگی های شخصیتی، ایجاد قواعد رفتاری و شکل گیری الگوهای مراوده ی است.زوجینی که از نوع و سطح روابطشان راضیند،توافق زیادی با یکدیگر دارند و زمان ومسائل مالی خودشان را بخوبی برنامه ریزی می کنند.
در آستانة هزاره سوم خانواده همچنان به عنوان زيربنايي ترين ركن جامعه و مورد توجه تمام دست اندركاران تعليم و تربيت است. استحكام و بنيان آن از ضرورياتي است كه در فرهنگ ما از تقدس زيادي برخوردار است. رضايت زناشويي بر كيفيت و ميزان سلامت عمومي، رضايت از زندگي، ميزان احساس تنهايي و ميزان لذت جنسي افراد تأثير دارد. روابط جنسي شكل دهندة بخشي از ادراك زوجين از همديگر است. ادراكات جنسي با رفتارهايي كه موجب تداوم ازدواج ميشوند ارتباط مثبت دارد و در واقع به منزله مينياتور روابط عمومي است . ازدواج و تشکیل خانواده، فرصتی براي پدید آمدن یک کانون آسایش و خوشبختی و نشاط طبیعی، ارضاي غریزه جنسی، لذت بردن از زندگی، بهره مندي از محبت و تعاون و مددکاري و سرانجام امتزاج دو روح و هماهنگی و اتصال دو دریا از نیرو و قدرت، براي رسیدن به هدفی متعالی است. استواري و استحکام خانواده به ازدواج و رابطۀ زناشویی پایدار و بنیادین بستگی دارد. یعنی هرگونه تزلزل در رضایت زناشویی یا نبود یک ازدواج موفق، علاوه بر آن که آرامش درونی زوج ها را مختل می کند، بقاء و دوام خانواده را نیز در معرض تهدید قرار می دهد. رضایت زناشویی، وضعیتی است که در آن زن و شوهر در بیشتر مواقع از زندگی مشترك خود احساس خوشبختی و خشنودي می کنند. احساس رضایت و لذت تجربه شده از طرف همسر با در نظر گرفتن همه ي جنبه هاي زندگی زناشویی معرفی شده است. باراتی، بیان می کند که رابطه با همسر که در قالب ساختار خانواده صورت می پذیرد، در میان سایر روابط از اهمیت ویژه ی برخوردار است. نوع ارتباط هر کدام از همسران با طرف مقابل خود از روابط اولیه آنها با والدینشان اثر می پذیرد.
رضایت به معنی برخورداري از ادراکی است که در پی بر آورده شدن نیازي پدید آید. رضایت زناشویی عبارتست از میزانی که نشان می دهد فرد تا چه، اندازه احساس می کند همسرش نیازهایش را بر آورده می کند. رضایت زناشویی، حالتی از رضایت مندي در ازدواج است که به وسیله ي ادراك درون فردي یا یک ادراك بین شخصی تعریف می شود . رضایت زناشویی جهت گیری و نگرش مثبت زوجین را نسبت به جنبه های گوناگون زندگی زناشویی نشان می دهد.
از دیدگاه مدنس ، رضايت زناشويي، يعني انطباق بين انتظاراتي كه فرد از زندگي زناشويي دارد و آن چه در زندگي خود تجربه ميكند. به زعم وينچ رضايت زناشويي انطباق بين وضعيت موجود و وضيعت مورد انتظارست . برخي از صاحبنظران در تعريف رضايت زناشويي، آن را تابع مراحل چرخه ي زندگي مي دانند. راههاي مختلفي براي تعريف رضايت زناشويي وجود دارد و بهترين تعريف را هاكينز ،ارايه كرده است. او رضايت زناشويي را احساس خشنودي، رضايت و لذت توسط زن و شوهر زماني كه همهي جنبه هاي ازدواج خود را در نظر ميگيرند تعريف ميكند. رضايت يك متغير نگرشي است، بنابراين، يك خصوصيت فردي براي زن و شوهر محسوب مي شود. طبق تعريف مذكور رضايت زناشويي در واقع نگرش مثبت و لذتبخشي است كه زن و شوهر از جنبه هاي مختلف روابط زناشويي خود دارند .
به زعم برادبوی ،رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه ی زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می تواندانعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن بواسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می توان رضایت زناشویی را به عنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی آید بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. بویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند.
کاپلان و مادوکس ، بیان می کنند که رضایت زناشویی یک تجربه شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطه زناشویی قابل ارزیابی است آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد. رضایت زناشویی به شادی و لذت از روابط میان زوج ها مرتبط است. رضایت زناشویی به معنای داشتن احساس مطلوب از ازدواج است. استون و شاکلفورد ، رضایت زناشویی را یک حالت روانی می دانند که هزینه ها و سود ادراک شده ازدواج با یک شخص خاص را منعکس می کند. به این ترتیب که ادراک هزینه زیاد تحمیل شده بر فرد در ازدواج، رضایت را کاهش می دهد و همچنین در ازدواج ادراک سود بیشتر، متقابلا رضایت را افزایش می دهد.در تعریفی دیگر می توان عنوان کرد؛ رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن بواسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. می توان رضایت زناشویی را بعنوان یک موقعیت روان شناختی در نظر گرفت که خود به خود به وجود نمی آید، بلکه مستلزم تلاش هر دو زوج است. بویژه در سال های اولیه، رضایت زناشویی بسیار بی ثبات است و روابط در معرض بیشترین خطر قرار دارند.
محققان به هنگام مطالعه روابط زناشویی در طول دوران ازدواج دریافتند که چنین رضایتی تمایل به پیروی از مسیر U شکل دارد. در طی مراحل اولیه ازدواج،رضایت زناشویی افزایش می یابد و در طی 10 تا 20 سال بعد کاهش می یابد و بعد از اینکه فرزندان خانه را ترک می کنند،زوجین مجال بیشتری برای رابطه زناشویی و صمیمیت بیشتر می یابند. تحقیقات انجام شده در زمینه کاهش اولیه در میزان رضایت زناشوییU شکل بودن این روند را ثابت کرده اند اما پاسخ های محکمی در زمینه این تغییر ارائه نداده اند. این کاهش میزان رضایت زناشویی غالبا با افزایش استرس در طول این دوران مرتبط است.
در رابطه رضایت زناشویی،عوامل متعددی باعث رضایت همسران از یکدیگر می شوند. یکی از عوامل موثر در رضایت همسران از یکدیگر سبک های دلبستگی است. دلبستگی پیوند عاطفی هیجانی نسبتا پایداری است که بین کودک و مراقبت کننده اصلی(مادر) ایجاد می شود و به دیگر روابط نزدیک او مانند(روابط رمانتیک) تعمیم می یابد. بالبی ، معتقد است که سه عامل مهم در رضایت زناشویی زوجین مؤثر است:
- رضایتمندي زناشویی والدین،
- بهره مند بودن از یک دوره کودکی همراه با شادي و خوشی،
- نداشتن کشمکش و تعارض با مادر. رابطۀ زناشویی باید براساس محبت، همکاري، همدردي ، تفاهم، گذشت ، فداکاري متقابل و زندگی مشترك زن و شوهر استوار باشد.
با توجه به اهمیت کارکرد متعادل خانواده و جلوگیری از متلاشی شدن آن، شناخت عوامل مرتبط با رضایت زناشویی که پایه ی استحکام بخش زندگی خانوادگی است، ضروری به نظر می رسد. بنابراین در صورت توجه به عوامل موثر بر رضایت زناشویی می توان انتظار داشت که با افزایش سطح رضایت مندی زناشویی بسیاری از مشکلات روانی، عاطفی و اجتماعی خانواده ها و در کل جامعه کاهش یابد. همچنین با ارتقاء سطح رضامندی زناشویی و رضایت از زندگی، افراد جامعه با آرامش خاطر بیشتر به رشد وتعالی وخدمات اجتماعی فرهنگی واقتصادی خواهند پرداخت وخانواده ها نیز از این پیشرفت سود خواهند برد.
منبع
اکبرزاده،مژده(1393)، سلامت روان و تابآوری فرزندان بر اساس رضایت زناشویی و سبکهای دلبستگی مادران، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی ارسنجان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید