مفهوم دانش
قبل از توضيح مفهوم دانش، لازم است که بين «داده» و «اطلاعات» که کم و بيش القا کنندهي مفهوم دانش هستند، تفاوت قائل شويم.داده ها: «دادهها» رشته واقعيت هاي عيني و مجرد در مورد رويدادها هستند. از ديدگاه سازماني، دادهها – به درستي يک سلسله معاملات ثبت شدهي منظم تلقي شدهاند. دادهها تنها بخشي از واقعيت ها را نشان مي دهند و از هر نوع قضاوت، تفسير ومبناي قابل اتکا براي اقدام مناسب تهي هستند. دادهها را ميتوان مواد خام عناصر مورد نياز براي تصميمگيري به شمار آورد، چراکه نميتوانند عمل لازم را تجويز کنند. دادهها نشانگر ربط، بيربطي و اهميت خود نيستند، امّا به هر حال براي سازمان هاي بزرگ اهميت زيادي دارند، چراکه مواد اوليهي ضروري براي خلق دانش به شمار ميروند.
اطلاعات: «اطلاعات» را نوعي پيام به شمار ميآورند. پيام مورد نظر ما معمولاً به شکل مدرکي مکتوب يا به صورت ارتباطي شنيداري يا ديداري نمود مييابد. اطلاعات بايد متضمن آگاهي و حاوي دادههايي تغيير دهنده باشد. واژهي inform در انگليسي به معناي «شکل دادن» و information نيز به معني «شکل دادن» بينش و ديد دريافت کنندهي اطلاعات است. اگر بخواهيم معني واژهي مورد بحث را دقيق تر و سختگيرانهتر روشن کنيم، بايد بگوييم: «تنها گيرنده ميتواند مشخص کند که دريافتيهاي او واقعاً اطلاعات بوده و او را تحت تأثير قرار داده است». اطلاعات برخلاف دادهها، معنيدار هستند. به قول پيتر دراکر: «داشتن ارتباط و هدف، ويژگي اطلاعات است». اطلاعات، نه تنها داراي قابليت تأثيرگذاري بر گيرنده هستند، بلکه خود نيز شکل خاصي دارند و براي هدف خاصي سازمان مييابند. دادهها زماني به اطلاعات تبديل ميشوند که ارائه دهندهي آنها،ا معني و مفهوم خاصي به آنها ببخشد. با افزودن ارزش به دادهها، در واقع آنها را به اطلاعات تبديل ميکنيم.
دانش: «دانش» مخلوط سيالي از تجربيات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش هاي کارشناسي نظام يافته است که چارچوبي براي ارزشيابي و بهرهگيري از تجربيات و اطلاعات جديد به دست ميدهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار ميرود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخاير دانش، بلکه در رويههاي کاري، فرايندهاي سازماني، اعمال و هنجارها مجسم ميشود. اين تعريف، از اول مشخص ميکند که دانش ساده و روشن نيست، مخلوطي از چند عامل متفاوت است؛ سيالي است که در عين حال ساختارهاي مشخصي دارد و نهايت اينکه، ابهامي و شهودي است و به همين علت، به راحتي نميتوان آن را در قالب کلمات گنجاند و به صورت تعريفي منطقي عرضه کرد. دانش در خود مردم وجود دارد و بخشي از پيچيدگي ندانستههاي انساني است. ما گرچه به طور سنتي، سرمايهها را مشخص و ملموس ميدانيم، امّا سرمايهي دانش را نميتوان به راحتي تعريف کرد. درست مشابه ذره اتمي که ميتواند موج يا ذره باشد، بسته به اينکه دانشمندان چگونه وجود آن را دنبال کنند. دانش به شکل هاي پويا و نيز انباشته و ايستا قابل تصور است .
دانش از اطلاعات و اطلاعات از دادهها ريشه ميگيرند. تبديل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. با نگرش فراتري به اين موضوع، آشکار ميشود که معمولاً «دانش پايه» عامل تمايز بين داده، اطلاعات و دانش است. اين يکي از دلايلي است که در محيط و فضاي متکي به دانش، برخي موسسات يا شرکتها ميتوانند همچنان برتري هاي اقتصادي و رقابتي خود را حفظ کنند. «کوهن» و «لونيتال» در مباحث خود، اين حقيقت را تشريح ميکنند که گسترش دانش منوط به شور و هيجان يادگيري و دانش پيشين است. به عبارت ديگر، دانش اندوخته شده عامل موثري در افزايش واکنش و فراگيري سهلتر مفاهيم است. بنابراين، دانش ترکيب سازمان يافتهاي است از «داده¬ها» که از طريق قوانين، فرايندها و عملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت ديگر، «دانش» معنا ومفهومي است که از فکر پديد آمده است و بدون آن اطلاعات و داده تلقي ميشود. تنها از طريق اين مفهوم است که «اطلاعات» حيات يافته و به دانش تبديل ميشوند.
منبع
حیدری، اردوان(1394)، راهکارها و چالشهای تغییر رویکرد از مالیات ستانی سنتی به الکترونیکی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید