مفاهیم کارایی

کارایی

تا کنون تعاریف متنوعی از کارایی ارائه‌شده است. مفهوم کارایی در اقتصاد، تخصیص مطلوب منابع است، اما از نظر اهداف کاربردی، تعاریف گوناگونی بیان شده است. به طور کلی کارایی، معرف نسبت ستانده‌ها به نهاده­ها در مقایسه با یک استاندارد مشخص است .از این رو تشخیص کارایی، منوط به تعریف و مقایسه با یک حد مطلوب استاندارد است. مبنای چنین حد مطلوبی می‌تواند با روش‌های مختلفی تعیین و مشخص شود.

بهره­وری از دو جزء کارایی و اثربخشی تشکیل شده است. اثربخشی به معنی درجه و میزان نیل به اهداف تعیین‌شده است. اثربخشی در واقع در حوزه راهبردی نشان‌دهنده درجه تحقق اهداف سازمان بر مبنای ستانده‌ها است. درحالی‌که کارایی حکایت از نحوه استفاده از منابع برای نیل به این نتایج است. منظور از کارایی، سیر عملیات اجرایی سازمان در تبدیل نهاده­ها به ستانده‌ها است .

کارایی به معنای تلف نکردن منابع است.از نسبت ستانده کل به نهاده کل به دست می‌آید.کارایی بیشتر در سه حوزه مهندسی، مدیریت و اقتصاد مطرح است. این اصطلاح ابتدا در حوزه علم فیزیک و ترمودینامیک مطرح‌شده و بعدها وارد سایر زمینه‌ها شد. کارایی در حوزه علم فیزیک از تقسیم تولید بالفعل (واقعی) بر تولید بالقوه (اسمی) به دست آمده و مقدار آن همواره کوچک‌تر از واحد است. در حوزه علم مدیریت علاوه بر نهاده­ها و سرمایه­های فیزیکی، نهاده­ها و سرمایه­های انسانی نیز در نظر گرفته می­شوند. لذا از آنجایی که کارایی افراد با توجه به تشویق­ها و تنبیه­ها ممکن است از توان افراد نیز بیشتر یا کمتر شود، مقدار محاسبه‌شده برای آن محدود به مرز واحد نمی­شود .

سرانجام در حوزه علم اقتصاد نیز کارایی به صورت نسبت ستاده به نهاده تعریف‌شده و مقدار آن همواره کوچک‌تر از یک است. در این حالت بنگاهی کارا تلقی می‌شود که برای تولید محصولات خود از نهاده‌های کمتری استفاده کند. به عبارت دیگر، روی تابع تولید قرارگرفته باشد. در این حالت وقتی که تمام نهاده­ها خاصیت فیزیکی داشته باشد، نتیجه به دست آمده کارایی فنی خواهد بود. در محاسبه کارایی فنی سرمایه اسمی (پولی) وارد بحث نشده و همچنین تغییرات سطح قیمت و نرخ بهره نیز، روی این نوع کارایی هیچ تأثیری نخواهد گذاشت، اما از آنجایی که تنها حل مشکلات فنی تولید برای یک بنگاه کافی نیست، بنگاه باید به طرز مناسبی عملکرد خود را با قیمت­های رایج بازار نیز تطبیق دهد. به عبارت دیگر، بنگاه هم باید به لحاظ فنی و هم به لحاظ قیمتی به صورت کارا عمل کند.

انواع کارایی

اقتصاددانان برای محاسبه کارایی در کنار محاسبه فیزیکی داده­ها و ستانده‌ها، ارزش ریالی آن را نیز منظور کرده و کارایی اقتصادی را محاسبه می‌کند. همچنین فارل با استفاده از این تعریف به بیان انواع کارایی به صورت زیر پرداخته است. بر این اساس در حوزه علم اقتصاد سه نوع کارایی قابل محاسبه است:

کارایی تکنیکی(فنی)TE

عبارت است از مکان هندسی نقاطی که نشان‌دهنده حداقل ترکیباتی از دو نهاده برای تولید یک واحد محصول. یک بنگاه وقتی از نظر فنی کارا است که روی منحنی تولید همسان (منحنی مرز کارا) قرار بگیرد. به عبارت دیگر، برای تولید مقدار معینی ستانده از حداقل نهاده­ها استفاده کرده باشد، در این حالت کارایی فنی برابر واحد است.

کارایی تخصیصی(قیمت-هزینه­ای)AE

این نوع کارایی به تخصیص بهینه عوامل تولید با توجه به قیمت این عوامل اطلاق می‌شود و بیان می­کند که علت تغییر ترکیب استفاده از عوامل تولید، تغییر قیمت عوامل تولید است. یک بنگاه نه تنها می­خواهد از حداقل نهاده­ها برای تولید مقدار مشخصی از ستانده استفاده کند بلکه تمایل دارد که حداقل هزینه ممکن را نیز بپردازد. در این حالت، علت تغییر ترکیب نهاده­های تولید، با کارایی فنی نیست؛ بلکه وجود یا تغییر قیمت عوامل تولید است.بطور کلی در کارایی تخصیصی،بنگاهی کارا خواهد بود که ­ AE=1باشد.

کارایی اقتصادی(کلی)EE

این نوع کارایی در واقع ترکیبی از دو نوع کارایی فوق است. باید توجه داشت که میزان کارایی اقتصادی از نظر روش محاسبه، در واقع همان میزان کارایی فنی است. با این تفاوت که وزن­های ورودی­ها، قیمت خرید یا هزینه تهیه آن‌ها بوده و وزن­های خروجی­ها قیمت فروش آن‌ها است . بطور کلی در کارایی اقتصادی بنگاهی کارا خواهد بود که EE=1 باشد.

کارایی ساختاریSE

کارایی ساختاری یک صنعت از متوسط وزنی کارایی بنگاه­های آن صنعت به دست می­آید.

کارایی درآمدیRE

اگر قیمت خروجی­ها معلوم باشد می­توان مدل کارایی درآمدی را برای ارزیابی بنگاه­ها اعمال نمود. هدف اجرای این مدل، پیداکردن بیشترین درآمد حاصل از خروجی­ها با استفاده از ورودی­های مورد نظر است. به عبارتی این کارایی موفقیت یک واحد تصمیم­گیری را در مصرف سطح معینی از ورودی­ها، جهت دستیابی به بیشترین درآمد خروجی­ها اندازه­گیری می­کند. در نتیجه در این مدل بنگاهی کارا محسوب می­شودکه RE=1 داشته باشد.

روش‌های ارزیابی کارایی

دیدگاه فارل را می­توان به عنوان پایه اساسی روش مورد بحث یعنی تحلیل پوششی داده­ها در این مطالعه قلمداد نمود. حال پس از مرور انواع کارایی و درک مفهوم آن به بحث در مورد روش‌های ارائه‌شده برای ارزیابی کارایی پرداخته می‌شود. به منظور ارزیابی کارایی روش‌های متفاوتی از سوی پژوهشگران مختلف ارائه‌شده است. به طور کلی روش‌های مختلف ارزیابی کارایی را می­توان به دو دسته تقسیم کرد :

  • روش‌های پارامتری
  • روش‌های ناپارامتری

روش‌های پارامتری

روش‌های پارامتری به روش­هایی اطلاق می­شود که در آن‌ها ابتدا یک شکل خاصی برای تابع تولید در نظر گرفته می­شود. سپس با یکی از روش‌های برآورد توابع که در آمار و اقتصادسنجی مرسوم است، ضرایب مجهول (پارامترهای) این تابع برآورد می­شود، از آنجا که در این روش­ها پارامتر یا پارامترهایی از تابع برآورد می­گردد، به آن‌ها روش‌های پارامتری می­گویند.

ایده اصلی محاسبه کارایی در روش‌های پارامتری، بر این اصل استوار است که ابتدا مقدار حداکثر تولیدی که بطور فرضی از نهاده­ها قابل حصول است را محاسبه کرده و سپس با داشتن مقدار تولید واقعی بنگاه یا تقسیم دومی بر اولی مقدار حاصل را کارایی می‌نامند.

 که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:

  • تابع تولید مرزی قطعی
  • تابع تولید مرزی قطعی آماری
  • تابع تولید مرزی تصادفی
  • تابع سود

یکی از توابع تولید تقریبی که به طور وسیعی به کار گرفته می­شود تابعی است که توسط کاپ-داگلاس در سال 1982پیشنهاد شد که یک رابطه غیرخطی بین ورودی­ها و خروجی­ها را نشان می­دهد.

روش‌های ناپارامتری

روش مطرح دیگر به منظور ارزیابی کارایی، روش ناپارامتری است. در این روش با استفاده از تکنیک­های برنامه­ریزی ریاضی به ارزیابی کارایی بنگاه­ها پرداخته خواهد شد، حال آن که در این روش دیگر نیازی به برآورد تابع تولید نیست و چنانچه بنگاه مورد نظر دارای چند خروجی متفاوت باشد، این روش در ارزیابی کارایی با مشکلی مواجه نخواهد بود. روش تحلیل پوششی داده­ها را می­توان به عنوان یکی از روش‌های ناپارامتری معرفی نمود که در این روش با استفاده از تکنیک­های برنامه­ریزی ریاضی به ارزیابی واحدهای مورد نظر پرداخته خواهد شد.

روش‌های پارامتری برای ارزیابی کارایی واحدهای تولیدی، که یک ستاده یا بیشتر از یکی دارند، در صورتی که بتوان ستاده­ها را به یکدیگر –یا به یک واحد ستاده یکسان- تبدیل کرد، مناسب هستند. اما فرض کنید بخواهیم دو واحد خدماتی در آموزش را از نظر کارایی باهم مقایسه کنیم و این واحدها بیش از یک ستاده نیز داشته باشد، برای مثال دو نمونه از این ستاده­ها تعداد فارغ‌التحصیلان و مقالات پذیرفته‌شده در مجلات معتبر باشند که توسط هر واحد حاصل گردیده است و هیچ شاخصی جهت تبدیل یکی از این دو به دیگری نباشد، درعین‌حال هیچ توافق کلی در مورد اهمیت هر یک از این دو وجود نداشته باشد. حال اگر بخواهیم از روش‌های قبلی، کارایی را ارزیابی و سپس مقایسه کنیم، عملاً غیرممکن است.

چرا که ما ستاده واحدی جهت برآورد تابعی به عنوان تابع تولید مرزی نداریم. این مشکل یکی از مشکلات ارزیابی کارایی با استفاده به روش تابع تولید مرزی است. از طرفی در تمامی روش‌های ارزیابی کارایی با استفاده توابع تولید مرزی یک شکل خاصی برای تابع تولید تصریح می­گردد و فرض­هایی برای متغیر تصادفی اعمال می­گردد که در عمل ممکن است نقض گردد. برای حل مشکلات فوق می­توان از روشی به نام تحلیل پوششی داده­ها استفاده نمود و در این روش ارزیابی کارایی هر واحد، ابتدا یک واحد مجازی ایجاد می­کنند که به صورت ترکیبی خطی از سایر واحدهای تصمیم­گیری ساخته می­شود. پس ستاده حاصل از این واحد تصمیم‌گیری مجازی را-که با به کار بردن نهاده یکی از واحدهای تصمیم­گیرنده به دست می‌آید-با ستاده واقعی این واحد مقایسه می­کنند و به این ترتیب اقدام به ارزیابی می­نمایند.

از جمله روش‌های ناپارامتری می­توان به روش‌های زیر اشاره نمود:

  • روش وصل نقاط حدی
  • روش تحلیل پوششی داده­هاDEA .

روش وصل نقاط حدی

این روش بر اساس نقاط مشاهده‌شده به تعیین مرز کارایی می­پردازد .برای تمامی واحدهای مورد مقایسه در نمونه  یا وصل نقاطی که به مبدأ مختصات و محورهای مختصات نزدیک هستند و تمامی نقاط را پوشش می­دهند، تابع محدبی به دست می­آید که هیچ نقطه­ای در زیر این تابع قرار نمی­گیرد. تابع به دست آمده، تابع تولید مرزی می­باشد و کارایی تمام نقاط نسبت به این خط مرزی سنجیده می­شود .

روش تحلیل پوششی داده­ها

تحلیل پوششی داده­ها (DEA) یک روش برنامه­ریزی ریاضی است که ابزار مناسب برای بهره­وری نسبی واحدهای تصمیم­گیری (DMU) در حالت چند ورودی و چند خروجی به حساب می­آید. رویکردهای سنتی با فرض یک معادله رگرسیون از میانگین پارامترها به منظور اندازه­گیری بهره­وری، استفاده می­کنند. اما در  DEAبا توجه به مشاهدات فردی از واحد تصمیم­گیرنده و تقابل بهینه آن با دیگر واحدها، کارایی محاسبه می‌شود. همچنین در این روش بدون استفاده از یک فرم تابعی، یک مرز ساخته می­شود که نشان‌دهنده حداکثر مقدار کارایی هر واحد نسبت به کارایی مشاهده‌شده از واحدهای دیگر است. پایه­گذار روش‌های نا پارامتری در محاسبه کارایی و ارزیابی عملکرد واحدهای تصمیم­گیرنده، اقتصاددانی به نام فارل بود. سیستم پیشنهادی فارل بر اساس دو ورودی و یک خروجی به تحلیل عملکرد واحدها می­پرداخت. در سال 1978، چارنز، کوپر و رودرز با استفاده از برنامه­ریزی ریاضی روش نا پارامتری فارل را برای سیستمی با ورودی و خروجی­های چندگانه تصمیم دارند، که مدل معرفی‌شده به نام مدل CCR را برای حالت­های با بازده به مقیاس متغیر تعمیم دادند که مدل پیشنهادی آن‌ها  BCCنام گرفت.

منبع

بابادی جلوگیری، جعفر(1392)، ارزیابی عملکرد گروه های آموزشی با استفاده از روش تحلیل پوششی داده‌ها، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0