مفاهیم و مبانی سرمایه اجتماعی

مقدمه سرمایه اجتماعی

مفهوم سرمايه اجتماعي در سالهاي اخير در حوزه­هاي گوناگون علوم اجتماعي ،اقتصاد و اخيرا در علوم سياسي مطرح شده است .سرمايه اجتماعي عبارت است از ارتباطات و شبكه هاي اجتماعي كه مي توانند حس همكاري و اطمينان را در ميان افراد يك جامعه  پديد آورند. در اين ميان نبايد از نقش نهادهاي مدني و دمكراتيك و نيز نقش دولت در گشودن چنين فضاهايي غافل شد . به هر روي ،امروز بر جامعه شناسان ثابت شده يكي از ابعاد مهم هر توسعه اي توجه به سرمايه هاي اجتماعي  است . از اين رو سرمايه اجتماعي ،يكي از مهمترين شاخصه هاي رشد و توسعه هر جامعه اي به شمار مي آيد .

امروزه سرمايه اجتماعي نقشي بسيار مهمتر از سرمايه فيزيكي و انساني در جوامع ايفا مي كند و شبكه هاي روابط جمعي و گروهي انسجام بخش ميان انسان ها و سازمان هاست . از اين رو در غياب سرمايه اجتماعي ، ساير سرمايه ها اثر بخشي خود را از دست ميدهند و بدون سرمايه اجتماعي پيمودن راه هاي توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي ناهموار و دشوار مي شود.

در ديدگاه هاي سنتي مديريت توسعه ،سرمايه هاي اقتصادي ،فيزيكي و نيروي انساني مهمترين نقش را ايفا مي كردند اما در عصر حاضر براي توسعه بيشتر از آنچه به سرمايه اقتصادي،فيزيكي و انساني نيازمند باشيم به سرمايه اجتماعي نيازمنديم زيرا بدون اين سرمايه ، استفاده از ديگر سرمايه ها ابتر مي مانند و تلف مي شوند . از اين رو موضوع سرمايه اجتماعي به عنوان يك اصل اساسي براي نيل به توسعه پايدار محسوب شده و حكومت ها بايد ابزار لازم جهت بهبود و تقويت سرمايه اجتماعي را فراهم سازند . از اين روست كه موضوع سرمايه اجتماعي محور اصلي مديريت سازمان ها محسوب شده و مديراني موفق قلمداد ميشوند كه بتوانند در ارتباط با جامعه به توليد و توسعه سرمايه اجتماعي بيشتري نائل گردند . دولت مرداني موفق قلمداد مي شوند كه بتوانند با اتخاذ سياست هاي لازم و ارائه راه كارهاي مناسب زمينه هاي نيل به اين اهداف را فراهم سازند.

در گذشته سرمايه انساني مهمترين سرمايه سازمان بود . در اينكه ” سرمايه انساني ” در موفقيت يك سازمان و يك ملت اهميت استراتژيك ويژه اي را دارا مي باشد ، ترديدي نيست ، ولي اين سرمايه زماني از اولويت بالايي برخوردار است كه منسجم و يكپارچه شود و اين يكپارچگي در سايه همبستگي ،همكاري ، تعاون و اعتماد متقابل به وجود مي آيد و در اين صورت سرمايه انساني به سرمايه اجتماعي مبدل مي شود و اين سرمايه است كه سينرژي زاست ، در غير اينصورت ، سرمايه  هاي انساني حتي اگر در سازمان و يا در كشور ماندگار شوند و فرار نكنند ، ايجاد سينرژي منفي مي كنند.

معرفي سرمايه اجتماعي:

سرمايه اجتماعي از مفاهيم نويني است كه امروزه در جامعه شناسي و اقتصاد ، و به تازگي در مديريت و سازمان به صورت گسترده اي مورد استفاده قرار گرفته است و اين مفهوم به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه به مثابه منبع با ارزشي كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء مي شود ، اشاره دارد . انسان به طور ذاتي در تعامل و تقابل با ديگران نيازهاي خود را برطرف ساخته و گذران امور مي كند . اثرات اين كنش هاي متقابل و نقش آنها تا حدي است كه حذف آن ، زندگي را غيرممكن مي سازد . اما در اين ميان دانشمندان علوم اجتماعي با نگرشي كنجكاوانه در جوامع به شناسايي اين كنش ها پرداخته و به مجموع عواملي پي برده اند كه آن را سرمايه اجتماعي ناميده اند . مفهوم سرمايه اجتماعي در برگيرنده مفاهيمي همچون اعتماد ، همكاري و همياري ميان اعضاي يك گروه يا يك جامعه است كه نظام هدفمندي را شكل ميدهند و آنها را به سوي دستيابي به اهداف ارزشمند هدايت مي كند . از اين رو شناخت عوامل موثر در تقويت يا تضعيف سرمايه اجتماعي مي تواند در گسترش  ابعاد سرمايه اجتماعي كمك نموده و موجب افزايش عملكرد اجتماعي و اقتصادي افراد در جوامع ميگردد .

سرمايه اجتماعي  منابعي است كه در درون شبكه هاي ارتباطي در دسترس است . اين منابع شامل اطلاعات ، انديشه ها ،راهنمايي ها ،فرصت هاي كسب و كار ،سرمايه هاي مالي ، قدرت و نفوذ ، پشتيباني احساسي ، خيرخواهي ، اعتماد و همكاري مي باشد . كلمه ” اجتماعي ” در عنوان سرمايه اجتماعي ، دلالت مي كند كه اين منابع ،خود دارايي هاي شخصي محسوب نمي شود و هيچ فردي به تنهايي مالك آنها نيست . اين منابع در دل شبكه هاي روابط  قرار گرفته اند . اگر شما سرمايه هاي انساني را آنچه كه شما مي دانيد فرض كنيد (مجموع دانش ،مهارت و تجارب شما) پس دسترسي به سرمايه اجتماعي به كساني كه شما مي شناسيد بستگي دارد ، يعني اندازه ،كيفيت و گوناگوني شبكه هاي كسب و كار و شبكه هاي ارتباطي شخصي شما در آن موثر است . اما فراتر از آن ، سرمايه اجتماعي به كساني كه شما نمي شناسيد هم بستگي دارد ، البته اگر شما به طور غير مستقيم  به وسيله شبكه هايتان با آنها در ارتباط باشيد .واژه “سرمايه ” دلالت مي كند كه سرمايه اجتماعي همانند سرمايه انساني يا سرمايه اقتصادي ماهيتي مولد و زاينده دارد ؛ يعني ما را قادر مي سازد ارزش ايجاد كنيم ،كارها را انجام دهيم ، به اهدافمان دست يابيم ، ماموريت هايمان را به اتمام برسانيم و به سهم خويش به دنيایي كه در آن زندگي مي كنيم ، كمك كنيم . بطور كلي مفهوم سرمايه اجتماعي از دو واژه “سرمايه ” و ” اجتماع ” تشكيل شده است كه اين دو واژه به اين مسئله دلالت دارند كه اولاً اين مفهوم ماهيتي زاينده داشته و ثانياً فردي نمي باشد.

سرمايه اجتماعي اشاره به منابع بالقوه و بالفعل ، ملموس و غير ملموس جاسازي شده در جامعه است . مجموع اين منابع در دسترس فردي در جامعه و به طور كلي با فرض جامعه به عنوان يك كالاي عمومي فرصت هايي را براي اداره و بسيج منابع از طريق عضويت در شبكه فراهم مي سازد . تفاوت در توانايي هاي بالقوه در عمق بخشيدن به كميت و كيفيت روابط ، نتايج متفاوتي از سرمايه اجتماعي در برخواهد داشت . هر جامعه با پيوند شبكه هاي اجتماعي منسجم باعث پرورش روح اعتماد به نفس و تفكر خلاق در بين اعضايش خواهد شد . از ديگر مقوله هاي مطرح در اين حوزه ،سنجش ميزان سرمايه اجتماعي است ، زيرا جوامعي كه در جهت بهبود و تقويت سرمايه اجتماعي خود گام بر ميدارند نيازمند ارزيابي اقدامات خود مي باشند و اين ممكن نخواهد بود مگر آنكه ، بتوانند روند صعودي يا سقوط اجتماعي را در اجتماع خود تخمين بزنند .

تعاريف سرمايه اجتماعي :

در مورد سرمايه اجتماعي تعاريف مختلفي ارائه گردیده كه در زير به شرح چند مورد آن پرداخته شده است :

به نظر نهاپيت و گوشال سرمايه اجتماعي جمع منابع بالفعل و بالقوه در دسترس افراد كه ناشي از شبكه روابط متقابل متعلق به فرد يا واحد اجتماعي است ،مي باشد . سرمايه اجتماعي هم شامل شبكه و هم شامل دارايي هايي است كه احتمال بسيج شدن آن از طريق شبكه ها وجود دارد . نهاپيت و گوشال سرمايه اجتماعي را عاملي موثر در ايجاد و مشاركت در دانش سازماني مي دانند.

پاتنام يكي از محققين اخير سرمايه اجتماعي ، سرمايه اجتماعي را مجموعه اي از مفاهيمي مانند : اعتماد ، هنجارها و شبكه ها مي داند كه موجب ايجاد ارتباط و مشاركت بهينه اعضاي يك اجتماع مي شود و در نهايت منافع متقابل آنان را تامين خواهد كرد . او سرمايه اجتماعي را وسيله اي براي رسيدن به توسعه سياسي و اجتماعي ، در نظام هاي مختلف سياسي ميداند و تاكيد عمده وي بر مفهوم اعتماد مي باشد .

اواكاکس سرمايه اجتماعي را اين گونه تعريف مي كند : فرايندهاي بين فردي ، كه اعتماد و هنجارهاي اجتماعي و شبكه روابط را مي سازد و همكاري و هماهنگي متقابل را تسهيل مي كنند. به اعتقاد گرين سرمايه اجتماعي مجموعه اي از نهادها ، اعمال ، ابزارها و رفتارهاي ياد گرفته شده كه گروه ها و افراد را قادر مي سازد تا فضاي فيزيكي را كارآمد و فضاي فرهنگي و اجتماعي را اثربخش نمايد.

فوكوياما سرمايه اجتماعي را يك هنجار اجتماعي معرفي مي كند . به نظر او سرمايه اجتماعي مجموعه هنجارهاي موجود در سيستم هاي اجتماعي است كه موجب ارتقاي سطح همكاري اعضاي آن جامعه گرديد ه و موجب پايين آمدن سطح هزينه هاي تبادلات و ارتباطات ميگردد يعني فوكوياما سرمايه اجتماعي را به عنوان توانايي افراد براي كار با يكديگر در جهت اهداف عمومي در گروهها و سازمان ها تعريف مي كند .

بانك جهاني نيز سرمايه اجتماعي را پديده اي مي داند كه حاصل تاثير نهادهاي اجتماعي ، روابط انساني و هنجارها بر روي كميت و كيفيت تعاملات اجتماعي است و تجارب اين سازمان نشان داده است كه اين پديده تاثير قابل توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف دارد. سرمايه اجتماعي را ميتوان حاصل پديده هاي ذيل در يك سيستم اجتماعي دانست : اعتماد متقابل ؛ تعامل اجتماعي متقابل ،گروه هاي اجتماعي ، احساس هويت جمعي و گروهي ، احساس وجود تصويري مشترك از آينده ، كار گروهي.

سرمايه اجتماعي يك مجموعه از نهادهاي زير بنايي اجتماع نيست ، بلكه حلقه اتصال دهنده افراد در قالب نهادها ، شبكه ها و تشكل هاي داوطلبانه است .توجه به نقش مهم سرمايه اجتماعي تاثير مطلوب و كارسازي حتي بر رسمي ترين روابط نهادي و ساختارهايي مانند دولت ،رژيم سياسي ،حاكميت قانون ، سيستم قضايي و آزادي شهروندي خواهد داشت . سرمايه اجتماعي به عنوان يك متغير اقتصادي منتج از ويژگي هاي فرهنگي يك سيستم اجتماعي است . به بيان ديگر سرمايه اجتماعي تبلور اقتصادي فرهنگ اجتماعي يا سازماني مبتني بر اعتماد و مشاركت افراد است.

سرمايه اجتماعي با كاركردش نيز تعريف مي شود . سرمايه اجتماعي شي واحدي نيست بلكه انواع چيزهاي گوناگوني است كه دو ويژگي مشترك دارند : همه آنها شامل جنبه اي از يك ساخت اجتماعي هستند و كنش هاي معين افرادي را كه در درون ساختار هستند تسهيل مي كنند . سرمايه اجتماعي مانند اشكال ديگر سرمايه مولد است و دستيابي به هدف هاي معين را كه در نبودن آن دست يافتني نخواهد بود ، امكان پذير مي سازد . سرمايه اجتماعي كه در تسهيل كنش های معيني ارزشمند است ، ممكن است براي كنش هاي ديگر بي فايده يا حتي زيان آور باشد.

اهميت سرمايه اجتماعي:

در دو دهه اخير مفهوم سرمايه اجتماعي در زمينه ها و اشكال گوناگوني به عنوان يكي از كانوني ترين مفاهيم ، ظهور و بروز يافته است ، هر چند شور و شوق زيادي در بين صاحبنظران و پژوهشگران مشابه چارچوب مفهومي و ابزار تحليلي ايجاد كرد .ليكن نگرش ها ،ديدگاهها و انتظارات گوناگوني را نيز دامن زده است . افزايش حجم قابل توجه پژوهش ها در اين حوزه بيانگر اهميت و جايگاه سرمايه اجتماعي در سپهر هاي متفاوت اجتماعي است . لستر معتقد است كه حداقل دو انگيزه اوليه در محيط كاري وجود دارد كه افراد ، سازمان ها و دولت را ملزم مي كند تا به آثار و اهميت سرمايه اجتماعي و تاثير آن بر رشد اقتصادي و موفقيت سازماني توجه كنند ، 1- اهميت سازمان بر مبناي دانش   2- رشد اقتصاد شبكه اي شده.

به طور كلي ميزان سرمايه اجتماعي در هر گروه يا جامعه اي نشان دهنده ميزان اعتماد افراد به يكديگر است .همچنين وجود ميزان قابل قبولي از سرمايه اجتماعي موجب تسهيل كنش هاي اجتماعي مي شود ، به طوري كه در مواقع بحراني ميتوان براي حل مشكلات از سرمايه اجتماعي بعنوان اصلي ترين منبع حل مشكلات و اصلاح فرايندهاي موجود سود برد . از اين رو شناسايي عوامل موثر در تقويت يا تضعيف سرمايه اجتماعي اهميت بسزايي دارد.

اگر سرمايه اجتماعي را ارتباط و شبكه هاي اجتماعي اي كه مي توانند اطمينان و حس همكاري را در ميان افراد حاضر در شبكه هاي مورد بحث ايجاد كنند بدانيم ، آنچه بيش از پيش اهميت پيدا مي كند نقش نهادهاي جامعه مدني در تشكيل اين سرمايه است . اگر ما مانند عنصري از سازمان به صورت هميشگي همديگر را ملاقات كنيم احساس مسئوليت نسبت به همديگر در ما پيدا مي شود و مي توانيم به همديگر اعتماد كرده و در نهايت با هم همكاري كنيم . براي اينكه احساس اطمينان در بين باشد لازم است كه ما همديگر را ملاقات كنيم و ارتباط مدام با هم داشته باشيم . يكي از مهمترين و اصلي ترين مزيت سرمايه اجتماعي تسهيل درجريان اطلاعات ميان اعضاي شبكه ها و سازمان ها با حداقل هزينه و كمترين زمان ممكن ، مي باشد.

سرمايه اجتماعي در سازمان :

امروزه در كنار سرمايه هاي انساني ، مالي ، اقتصادي ، سرمايه ديگري در سازمان ها و جوامع ، مطرح شده است كه بعنوان سرمايه اجتماعي شناخته مي شود . اين مفهوم ، از مفاهيم نوين در جامعه شناسي است كه ارتباط بسيار نزديكي با سرمايه انساني به عنوان مهم ترين منبع سازمان ها دارد .

سرمايه اجتماعي ، بستر بسيار مناسبي را براي بهره برداري و بهره وري نيروي انساني در سازمان هاي مختلف فراهم مي آورد . از سوي ديگر ، بهره گيري از سرمايه هاي ديگر سازماني نيز در پرتو اين سرمايه امكان پذير است و همين نكته بر اهميت اين سرمايه در سازمان اشاره دارد . امروزه آنچه به عنوان ” مزيت سازماني ” ناميده مي شود قابليت آن سازمان خاص در ايجاد و به اشتراك گذاري دانش در مجموعه روابط اجتماعي آن سازمان مي باشد كه از طريق توسعه سرمايه اجتماعي و ايجاد مراكز جديد فكري است كه منجر به توسعه سطح بالايي  از سرمايه اجتماعي خواهد شد.

برخي معتقدند اين مفهوم به پيوندها و ارتباط ها ميان اعضاي يك شبكه ، به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل ، موجب تحقق اهداف اعضاء مي شود .

  • سرمايه اجتماعي ، نقشي بسيار مهم تر از سرمايه فيزيكي (مادي ) و انساني در سازمان ها و جوامع ايفا مي كند و شبكه هاي روابط جمعي و گروهي، انسجام بخش ميان ” انسان ها ” و “سازمان ها با انسان ها” و ” سازمان ها با سازمان ها “‌است . و بدون سرمايه اجتماعي ، ساير سرمايه ها ، اثر بخشي خود را از دست مي دهد .
  • برخلاف سرمايه سنتي ، اين سرمايه ، در عمل با استفاده كردن و با به كار بردن ، افزايش مي يابد .
  • در گذشته ، سرمايه اجتماعي يك شايستگي ضروري براي سازمان ها محسوب نمي شد ، اما در حال حاضر ، تغييرات پر شتاب محيطي فناوري اطلاعات ، نيازهاي رو به رشد براي اطلاعات و آموزش ، نيازهاي ضروري براي نوآوري و خلاقيت ،پيشرفت مداوم ، تغيير به سوي طراحي ساختار سازمان هاي مسطح و منعطف ،ارتباط بين سازمان ها و شبكه مشتريان ،تامين كنندگان و رقبا ايجاب مي كند كه رهبران سازمان ها سرمايه اجتماعي را به منزله يك شايستگي مشخص سازماني ايجاد كنند .

رونالد بِرت معتقد است سرمايه اجتماعي بر سيما و تركيب اجتماعي سازمان اشاره مي كند كه از طريق آن ، ويژگي هايي همچون اعتماد ،هنجارها و باورهاي مشترك و نيز شبكه (براي بهبود قابلت ها و تسهيل هماهنگي در عمل ) شكل مي گيرد . سرمايه اجتماعي را ميتوان حاصل روابط مبتني بر تفاهم و اعتماد بين كاركنان و مديران سازمان دانست و آن را مجموع منابعي كه در ذات روابط اجتماعي سازمان به وجود مي آيند و زندگي اجتماعي ر ادر سازمان ، دلنشين تر و مطلوب تر مي سازند ، اطلاق كرد. با استفاده از سرمايه اجتماعي مي توانيم متوجه شويم كه چرا يك سازمان يا مجموعه به صورت موفقيت آميز حركت مي كند و چرا سازماني در مسير شكست قرار دارد .

سرمايه اجتماعي بر همكاري و هماهنگي نيروهاي انساني سازمان و هنجارهايي كه همكاري و هماهنگي در سازمان را افزايش مي دهند ، تاكيد دارد. با دقت در تعاريف سرمايه اجتماعي متوجه خواهيم شد كه اين مفهوم ،بر مفاهيمي همچون : اعتماد ، همكاري و روابط متقابل بين اعضاي يك سازمان و گروه ، تكيه و تاكيد مي كند .

تئوريهاي سرمايه اجتماعي :

براي مفهوم سازي سرمايه اجتماعي مي توان از سه تئوري پيوندهاي ضعيف ،شكاف ساختاري و تئوري منابع اجتماعی استفاده كرد.تئوري پيوند ضعيف و شكاف ساختاري بر شبكه ارتباطات تاكيد دارند و تئوري منابع اجتماعي بر محتواي روابط در شبكه ها متمركز مي باشد .

تئوريهاي پيوندهاي ضعيف : مطابق اين تئوري هرچه شدت و استحكام روابط ميان اعضاي يك شبكه بيشتر باشد ،ارزش سرمايه اجتماعي كمتر و هر چه شدت و استحكام اين روابط كمتر و ضعيف تر باشد ميزان سرمايه اجتماعي بيشتر خواهد بود .به اعتقاد گرانووتر سرمايه اجتماعي را مي توان از نظر شدت ، تكرار و پيوندهاي موجود ميان انواع مختلف روابط مانند دوستي ها ،همكاري ها و … مورد سنجش قرار داد . شدت و استحكام روابط يك گروه اجتماعي در داخل يك گروه باعث تضعيف روابط اعضاي آن گروه با ساير گروه ها ميگردد . در واقع گرانووتر معتقد بود كه روابط منسجم و قوي ميان اعضاي يك گروه ، منجربه روابط ضعيف با اعضاي گروه هاي خارجي شده و سرمايه اجتماعي را كاهش مي دهد و در مقابل ، پيوندهاي ضعيف درون گروهي موجب ايجاد روابط با افراد و گروه هاي خارجي شده و باعث تقويت سرمايه اجتماعي مي شود.

تئوري شكاف ساختاري : اين تئوري كه در سال 1992 توسط ” برت ” براي مفهوم سازي شبكه اجتماعي به كار برده شده است كه بر روابط ميان فرد و همكاران وي در يك شبكه و همچنين روابط ميان همكاران با يكديگر تاكيد دارد .منظور از شكاف در اين تئوري ،فقدان ارتباط ميان فردي در يك شبكه اجتماعي است ، كه في نفسه مزيتي براي سازمان به شمار مي رود . مطابق اين تئوري ، اگر يك فرد در شبكه اجتماعي خود با همكاراني كه با هم در ارتباط نيستند و يا ارتباط اندكي با يكديگر دارند ، ارتباط برقرار كند ، نهايت استفاده را خواهد برد .تقويت و بهبود شبكه ايي كه در روابط اعضاي آن شكاف وجود دارد موجب خلق مزايي از جمله : انتقال و ارزيابي سريع و بي نظير اطلاعات ، قدرت چانه زني بيشتر و افزايش توان كنترل بر منابع و نتايج مي شود .

به گونه ديگر نيز مي توان مفهوم تئوري شكاف ساختاري را بررسي كرد ؛ اين تئوري فرض مي كند كه بازارها ، سازمان ها و افرادي كه در ارتباط با هم هستند در صورتي كه روابط آنها ساختار نيافته ، بي نظم و تعريف نشده باشد ، به عنوان يك سرمايه سودآور براي آنها تلقی خواهد شد و هرچه روابط ميان آنها منظم تر و ساختارمندتر باشد از اين سرمايه كاسته مي شود . به طور كلي رسميت و قانونمند شدن ساختاري با سرمايه اجتماعي در تعارض است . تئوري شكاف ساختاري ، سرمايه اجتماعي را يك “شبكه ساختارگونه ” تعريف مي كند كه متاثر از عوامل ذيل است .

  • اندازه شبكه : شبكه هاي وسيع و گسترده ، كمتر تحميلي بوده و اجبار براي تبعيت اعضا كمتر است .
  • تراكم يا چگالي شبكه : شبكه هايي كه در آن ارتباط و تعامل ميان اعضاء شدت بيشتري دارد ، اجبار اعضاء براي تبعيت زياد است .
  • سلسه مراتب شبكه : شبكه هايي كه در آن ، روابط بر پايه يك ارتباط مسلط شكل مي گيرد ، حالت جبر و تحميل بيشتري دارد . مطابق اين تئوري براي سنجش ميزان سرمايه اجتماعي بايد به سه عامل فوق توجه نمود . هرچه اندازه شبكه وسيع تر و تراكم و سلسله مراتب موجود در آن كمتر باشد ميزان سرمايه اجتماعي رو به فزوني است .

تئوري منابع اجتماعي : اين تئوري كه ريشه هاي آن به مطالعات ” اين و كاتور ” در سال 1981 مي رسد ، پيوندهاي موجود در شبكه را بدون وجود منابع داخل آن كارآمد نمي داند . از ديدگاه اين تئوري فقط منابع موجود درون يك شبكه است كه ميتواند به عنوان يك سرمايه قلمداد شود . به عنوان مثال، ممكن است اعضاي شبكه داراي منابع زيادي از جمله ؛ قدرت نفوذ ، تحصيلات عاليه ، مقام مناسب و ….  باشند و به عنوان منبع با ارزش شناخته شوند ، اما اين منابع تنها در صورتي سرمايه محسوب خواهند شد كه فرد نياز به آن منابع داشته باشد .بطور خلاصه از ديدگاه اين تئوري ،اعضاي موجود در شبكه داراي منابع با ارزشي هستند كه ميتواند فرد را در رسيدن به اهداف ياري رساند .

با مرور ادبيات مربوط به مفهوم سازي سرمايه اجتماعي ميتوان به اين جمع بندي رسيد كه تئوري پيوندهاي ضعيف به ماهيت تعاملات و ارتباطات ميان افراد اشاره دارد ، تئوري شكاف ساختاري بر الگوي اين پيوندها و ارتباطات در ميان اعضاي موجود در شبكه اجتماعي تمركز داشته و تئوري منابع اجتماعي بر ويژگي هاي ارتباطات و تعاملات اعضاء و محتوي روابط اشاره دارد . به عبارتي ، تئوري پيوندهاي ضعيف و شكاف ساختاري هر دو بر ” ساختار ” شبكه ها معطوف هستند در حالي كه تئوري منابع اجتماعي به” محتوي شبكه ” توجه دارد .

مدل سنجش  سرمايه اجتماعي: نظريه پردازان مدل هاي مختلفي براي سنجش سرمايه اجتماعي ارائه نموده اند كه در اين پژوهش سعي شده است يكي از مدل هاي كيفي سنجش سرمايه اجتماعي ارائه شود . اين مدل كه از آن با عنوان مدل CRLRAنام برده مي شود توسط فالك و كيلپاتريك در سال 2000 ميلادي ارائه شده است . اين مدل سرمايه  اجتماعي  را در سه سطح  خرد، مياني و كلان مورد بررسي قرار ميدهد . در سطح خرد ،سرمايه اجتماعي به اعضاي موجود در شبكه اشاره دارد كه تعامل ميان اين اعضاء باعث حصول شناخت و شكل گيري هويت اعضاء مي شود . در سطح مياني ، سرمايه اجتماعي به اجتماعات ،گروه ها و سازمان ها  اشاره دارد كه منجر به روابط تعاملي در بين اعضاء ي گروه مي شود . در سطح كلان به جامعه كه در برگيرنده افراد ،سازمان ها و اجتماع است تمركز داشته و موجب شكل گيري و تقويت مراودات و ارتباطات جمعي شده و ارزش هاي مشترك را بهبود مي بخشد . هر كدام از اين سه سطح با هم در ارتباط و تعامل بوده و موجب تقويت يا تضعيف همديگر مي شوند.

سطوح سرمايه هاي اجتماعي :

در يك نوع تقسيم بندي ،سرمايه اجتماعي را ميتوان در سه سطح خرد ،مياني و كلان مورد مطالعه قرار داد.

سطح خرد : در سطح خرد سرمايه اجتماعي در قالب روابط فردي و شبكه هاي ارتباطي بين افراد و هنجارها و ارزش هاي حاكم  بر آنها مورد بررسي قرا ميگيرد . بر اين اساس سرمايه اجتماعي موضوعاتي چون شدت و كيفيت روابط و تعاملات بين افراد و گروه ها ، احساس تعهد و اعتماد دو جانبه به هنجارها و ارزش هاي مشترك را شامل شده و به عنوان يك حس تعلق و پيوستگي اجتماعي است . اين سطح از سرمايه اجتماعي ر امي توان به دو نوع درون گروهي (غير رسمي ، پيوندي ) و ميان گروهي (تعميم يافته ، پيوندي )تقسيم بندي كرد :

  • سرمايه اجتماعي درون گروهي :

اين نوع سرمايه اجتماعي در بين افرادي كه رابطه نزديك و دوستانه دارند ، مثل اعضاي خانواده ،دوستان نزديك و همسايگان ديده مي شود . سرمايه اجتماعي درون گروهي به خانواده و دوستان نزديك حس هويت و مقصد مشترك مي دهد.

  • سرمايه اجتماعي ميان گروهي :

 اين نوع سرمايه اجتماعي در ميان افرادي مشاهده مي شود كه رابطه دوستانه و خصوصيات مشترك كمتري ميان آنها برقرار ست ، مثل اعضاي گروه هاي اجتماعي و سياسي يا عموم مردم كه لزوما داراي يك انديشه و گروه فكري يكسان نمي باشند. استون و هاگس از اين سطح با عنوان تعميم يافته ياد مي كنند چرا كه سطح تحليل را از افراد نزديك و صميمي به كل افراد جامعه تعميم مي دهد.

سطح مياني : اين سطح از سرمايه اجتماعي ، شامل پيوندها و روابط عمودي است كه به سرمايه اجتماعي “رابط ” نيز معروف است كه از طريق همكاري هاي خودجوش بين گروه ها و شبكه ها ، از قبيل شركت ها به وجود مي آيد . در سطح مياني ،سرمايه اجتماعي به اجتماعات و گروه ها و سازمان ها اشاره دارد و باعث تقويت و ساخت بنيه ارزشي و تعاملي گروه مي شود. اين سطح ، يك پيوند قوي بين گروه و ديگر سازمان ها برقرار مي كند و باعث انتقال اطلاعات و ايده ها از موسسات رسمي به بيرون و عوام مي شود و اين سطح از سرمايه اجتماعي است كه باعث تسهيل شبكه هاي تحقيق و توسعه مي گردد.

سطح كلان : آخرين و فراگيرترين جنبه سرمايه اجتماعي ، جنبه كلان است كه شامل رسمي ترين روابط و ساختارهاي نهادي است . به همين لحاظ در برخي از مطالعات ، اين سطح از سرمايه اجتماعي ، با عنوان نهادي هم معرفي مي شود . اين بخش از سرمايه اجتماعي به محيط اجتماعي و سياسي مي پردازد كه به ساختارهاي اجتماعي شكل مي دهد و هنجارها را قابل توسعه مي كند . رژيم سياسي، سلطه قانون ، نظام قضايي و آزادي هاي سياسي و مدني نهادهايي هستند كه از طريق آنها ، سرمايه اجتماعي كلان شكل مي گيرد.

حال با توجه به اين سه سطح ،شاخص هاي سرمايه اجتماعي را در هر كدام آن بيان مي كنيم :

ابعاد و شاخص هاي سرمايه اجتماعي :

سرمايه اجتماعي را ميتوان از منظرهاي مختلفي مورد مطالعه قرار داد. در يك دسته بندي ، سرمايه اجتماعي به سه بعد ساختاري ،شناختي و ارتباطي تقسيم مي شود.

بعد ساختاري : شامل الگوي پيوندهاي ميان اعضاء گروه و تركيب سازماندهي اين اعضاء است . سلسله مراتب شبكه ، تراكم و ميزان همگني گروه يا اعضاي گروه از جمله شاخص هاي عمده بعد ساختاري هستند .

  • پيوندهاي موجود در شبكه: شامل وسعت و شدت ارتباطات موجود در شبكه
  • شكل و تركيب شبكه : شامل سلسله مراتب شبكه ، ميزان ارتباط پذيري و تراكم شبكه
  • تناسب سازماني : تا چه اندازه شبكه ايجاد شده براي يك هدف خاص ممكن است براي اهداف ديگر نيز استفاده شود .

بعد ارتباطي : به كيفيت تعاملات و ارتباط اعضاء در درون يك گروه اشاره دارد . در اين بعد شاخص هايي نظير اعتماد و ارتباط متقابل مطرح است :

  • اعتماد
  • هنجارها
  • تعهدات و روابط متقابل
  • تعيين هويت مشترك

بعد شناختي: اين بعد از سرمايه اجتماعي كمتر قابل اندازه گيري بوده و ميتوان آن را ارزش هاي مشترك در ميان اعضاي يك گروه دانست . ارزش ها ، نگرش ،باورها ،حكايات ، فرهنگ شهري و … در اين بعد قرار دارند .

  • روايات و حكايات مشترك
  • زبان مشترك

منبع

برجسته فیروزآباد، مهدی(1394)، رابطه بین پیروی سازمانی و رفتار شهروندی سازمانی با میانجیگری سرمایه اجتماعی، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه سمنان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0