مفاهیم ومبانی مدیریت دانش

توجه به حوزه مدیریت دانش در دو حوزه آکادمیک و کسب و کار رو به فزونی است. این موضوع با توجه به رشد فزاینده کتب و مقالات منتشر شده در زمینه مدیریت دانش به خوبی قابل درک است .مطالعات انجام شده در کشورهای اروپایی نشان می دهد که در سال 2000، مدیریت دانش توسط 80 درصد از بزرگترین شرکت های جهان به کار گرفته شده است.

 در سال های اخیر نیز نقش دانش به عنوان کلیدی ترین منبع سازمان ها در کسب مزیت رقابتی، به موضوعی بسیار مهم تبدیل شده و “قابل مدیریت بودن دانش” ، در بسیاری از کسب و کارهای مبتنی بر دانش، سازمان های یادگیرنده و مدیریت سرمایه های فکری، جا باز کرده است. بنابراین، سازمان ها در پی روش های جدیدی برای بقا در عرصه کسب و کار و رقابت اثر بخش می باشند. یکی از روش های دستیابی به اثر بخشی، کشف و توسعه دارایی های است که برای سازمان ها از کارایی بسیار بالایی برخوردار بوده، اما به درستی از آن ها استفاده نشده است .

درک مدیریت دانش که زمینه ای میان رشته ای محسوب می شود، کار دشواری است و آن را کمی پیچیده و مبهم می سازد. به هر حال عقیده بر این است که نباید به علت دشواری، بطور کلی این زمینه را رها کرد. ایده های مدیریت دانش باید هنگام تدوین استراتژی یک سازمان مورد توجه قرار گیرند و در آن نقش داشته باشند.

مدیریت دانش؛ تعاریف و مفاهیم

مدیریت دانش، فرآیندی است که به سازمان ها در شناسایی، گزینش، سازماندهی، انتشار (انتقال) اطلاعات و تخصص های مهم که بخشی از حافظه سازمانی هستند و غالباً به صورت ساختار نیافته در سازمان وجود دارند، کمک می نماید .در تعریفی دیگر، مدیریت دانش را آگاهی از دانش موجود در سازمان، خلق، تسهیم و انتقال دانش، استفاده از دانش موجود، کسب دانش جدید و ذخیره و انباشت آن تعریف می کنند که این اقدامات در فرآیند یادگیری سازمانی و با توجه به فرهنگ و استراتژی های سازمان ها صورت میگیرد. ساختار دهی به دانش موجب بهبود مؤثر و کارای حل مسأله، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک و تصمیم گیری اثر بخش می شود.

مدیریت دانش بر شناسایی دانش، شرح و سازماندهی و افزایش ارزش آن از طریق استفاده مجدد تمرکز می کند. مفهوم مدیریت دانش در حوزه های مختلفی به کار گرفته شده است که از آن جمله می توان به مهندسی دانش و هوش مصنوعی اشاره کرد. پیشرفت هایی که در پردازش داده ها و تکنولوژِی های شبکه به وجود آمده، دسترسی به داده ها و اطلاعات از طریق اینترنت در هر زمان و مکان در جهان را افزایش داده است. افزایش تقاضای بازار برای کاهش زمان ورود محصول به بازار، انعطاف پذیری بیشتر و کیفیت بالاتر در پایین ترین هزینه همگی نقش مهمی را در ایجاد مباحث جدید در مورد مدیریت دانش داشته اند.

نقش مدیریت دانش در رقابت پذیری بنگاه ها

در بسیاری از مطالعات اخیر در زمینه مدیریت استراتژیک، بر نقش مدیریت دانش، به عنوان پایه و اساس مزیت رقابتی سازمان ها تأکید شده است. عوامل بسیاری بر رقابت پذیری سازمان ها تأثیر می گذارند که از آن جمله می توان به توسعه توانایی های بالقوه سازمان ها و تولید محصولات یا ارائه خدمات متمایز نسبت به رقبا اشاره کرد.

با وجود اینکه مطالعات زیادی نشان می دهد دانش به عنوان منبعی برای رقابت پذیری شناخته شده است، اما همچنان این منبع ارزشمند در سازمان به خوبی مدیریت نمی شود و تنها درصد اندکی از مدیران سازمان ها معتقدند که دانش در سازمانشان به خوبی مدیریت می شود ،بنابراین در بازارهای رقابتی امروزه، تنها شرکت هایی توانایی رقابت را دارا هستند که دانش جدید را ایجاد، توزیع و آن را به کالاها و خدمات تبدیل می کنند. بدین ترتیب دانش برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد کرد. و به سازمان امکان حل مسائل و تصرف فرصت های جدید را می دهد. بنابراین دانش نه تنها یک منبع مزیت رقابتی، بلکه در واقع تنها منبع آن محسوب می شود .

در اقتصاد مبتنی بر دانش امروزه، مزیت رقابتی به طور فزاینده ای در تسهیل روندهای کار یافت می شود تا در دسترسی به منابع و بازارهای خاص. پس دانش و سرمایه فکری، به عنوان مبنای اولیه دستیابی به شایستگی های اصلی و راهبردی برای عملکرد برتر مطرح می شوند. در راستای افزایش رقابت پذیری نیز توجه به دانش موجود، چگونگی استفاده مؤثر از آن و ایجاد ساختاری برای استفاده از اطلاعات و دانش جدید، امری مهم و حیاتی شمرده می شود که سازمان ها باید توجه ویژه ای داشته باشند .

مدیریت دانش در سه بعد موجب ایجاد مزیت رقابتی می شود که عبارتند از:

  • کاهش هزینه های عملیاتی

مدیریت دانش هزینه های عملیاتی یک سازمان را کاهش داده و موجب ایجاد ارزش افزوده برای مشتریان از طریق افزایش عمده در کیفیت محصول می گردد.

  • کاهش زمان آماده سازی محصول و ارائه خدمات

کاهش زمان صرف شده برای ورود محصول به بازار از طریق تحلیل موقعیت های کنونی و به کارگیری دانش پیشین در حل مسأله برای موقعیت های فعلی.

  • ایجاد تمایز در محصول

مدیریت دانش می تواند به عنوان عنصر مرکزی در نوآوری و بهبود محصول و فرآیند تصمیم گیری مدیران عامل و تطبیق پذیری و تجدید حیات سازمانی در نظر گرفته شود.

گروهی از صاحبنظران در مورد رقابت پذیری معتقدند که یک شرکت زمانی می تواند پیروز یک نبرد رقابتی شود که دارای دانش مناسب تر از رقبایش باشد از این دیدگاه، رقابت پذیری اساساً از شرکت و دانش آن ناشی می شود .دانش منبعی مناسب برای کسب مزیت رقابتی است، چرا که یک شرکت، زمانی که دارای دانش مناسب باشد، می تواند از این دانش برای کاهش هزینه های نهایی خود در بسیاری از حوزه ها، استفاده کند .بنا به گفته پولانی ،با توجه به سهم دانش در افزایش رقابت پذیری، باید بین دانش صریح و دانش ضمنی تمایز قائل شد. دانش صریح می تواند به آسانی توسط رقبا کپی شود، در حالی که دانش ضمنی که منبع مرتبط تر با مزیت رقابتی است این گونه نیست .

دانش ضمنی، به قسمتی از مهارت افراد اطلاق می شود که به آسانی عمومی نمی شود و نیز نمی توان آن را به راحتی کد گذاری یا کپی برداری کرد. دانش ضمنی معمولاً وابستگی محتوایی دارد که از نمونه های آن می توان به دانش ناشی از حل مسئله در یک محتوای سازمانی خاص اشاره کرد. این موضوع بدان مفهوم است که اگرچه دانش در افراد است. اما می توان آن را در درون سازمان فصل بندی نمود. از آنجا که تقلید و کپی برداری از دانش ضمنی بسیار سخت و تا حدودی نا ممکن است، این نوع دانش به عنوان جزئی از قابلیت سازمانی به منبع مزیت رقابتی پایدار تبدیل می کند. زیرا ماهیت تجمعی دانش سازمان ناشی از صرف زمان و کسب تجربه شکل گرفته و نیز منبع مانع تقلید و منحصر به فردی برای سازمان می باشد .

مکتب مدیریت مبتنی بر دانش دارای پشتوانه تجربی قابل ملاحظه ای است. مطالعات انجام شده تأثیر مستقیم دانش کارکنان بر مزیت رقابتی ،سودآوری و ارزش افزوده هر یک از کارکنان را نشان می ده  .در دیدگاه مبتنی بر دانش، مزیت رقابتی پایدار، تنها از طریق دانش نصیب سازمان ها می شود، زیرا میزان دانش در خارج از سازمان ها بسیار بیشتر از دانش موجود در داخل بوده و سازمان ها، قادرند با یادگیری دانش بیشتر و بیشتر، در جهت دستیابی به مزیت رقابتی پایدار گام بردارند .در دیدگاه مبتنی بر منابع نیز، دارایی های استراتژیک سازمان ها، باید ارزشمند، منحصر به فرد و غیر قابل جایگزین بوده و در این میان دانش سازمانی، بیش از هر عامل دیگری در کسب مزیت رقابتی سازمان ها، نقش دارد .

در میان انواع مختلف دانش، شرکت ها مناسب ترین منبع رقابت پذیری را دانش تیمی و دانش فنی کارکنان می دانند. برخی از صاحبنظران سعی دارند انواع دانش را با توجه به درجه اهمیتشان برای رقابتی شدن و بهبود عملکرد یک شرکت طبقه بندی کنند. در یکی از این مطالعاتشان دیده شده است که دانش درباره مشتریان توسط 96 درصد شرکت ها بسیار مهم تلقی شده است. در این تحقیق اهمیت انواع دیگر دانش به صورت زیر طبقه بندی شده است: دانش فنی (87%)، قابلیت های افراد (86%)، دانش درباره محصولات (85%)، دانش درباره بازار (83%) و دانش درباره رقبا (81%)

این تحقیق همچنین پیامدهای مثبت دانش را مورد بحث قرار می دهد:

  • در حدود 83 درصد شرکت ها بر این باورند که :نتایج مستقیم دانش برتر، واکنش سریع تر نسبت به چالش های محیطی، نوآوری، بهبود تصمیم گیری و کارآیی بیشتر است.
  •  در حدود 82% شرکت ها بر این باورند که : منفعت مستقیم دانش مناسب، انعطاف پذیری بیشتر شرکت است .

 دانش علاوه بر این که عاملی مهم برای جذب منابع، کاربرد کارآمد قابلیت ها و هماهنگی بین قابلیت ها برای دستیابی به مزیت رقابتی است، یکی از مهمترین منابع نوآوری سازمان، فرآیند ها و محصول نیز می باشد. به علاوه برای پایدارسازی مزیت رقابتی سازمان، دانش را می توان یکی از مهمترین منابع استراتژیک محسوب نمود. در این راستا سازمان های متمرکز بر نوآوری و پاسخگویی مطلوبتر به الزامات بازار برای بهره برداری از تکنولوژِی های موجود و فرصت های فرا روی لازم است قابلیت های فنی، تکنولوژی، بازاریابی و محتوایی را از طریق تولید دانش جدید و با ترکیب دانش موجود ایجاد نمایند .

به علاوه آرگوت و اینگرام  ثابت کردند که میزان انتقال دانش در سازمان ها از طریق میزان تغییرات در دانش موجود یا عملکرد سازمان، قابل اندازه گیری می باشد. به عبارت دیگر، دارایی های مبتنی بر دانش، تأثیر مستقیمی بر چگونگی عملکرد انتقال دانش در سازمان دارند.اگر سازمانی در مقابل رقبایش، از شایستگی محوری برخوردار باشد، این شایستگی ها موجب کسب مزیت رقابتی برای سازمان خواهند شد .بنابراین، انتقال دانش به توسعه شایستگی های محوری منجر شده، عملکرد سازمان ها را بهبود بخشیده و در نهایت برای سازمان، مزیت رقابتی ایجاد می کند .

از آنجا که امروزه سازمان ها، به دلیل پراکندگی منابع دانش و تکنولوژی و همچنین سرعت تغییر و نرخ بالای ظهور الزامات جدید، قادر به خلق نوآوری های سازگار و عرضه سیستماتیک محصولات نیستند، بنابراین به صورت جاه طلبانه و از طریق جستجوی انتقال دانش و نیز تولید دانش جدید و نوآوری ها با استفاده از شبکه های افقی و عمودی سعی در غلبه بر این شرایط و دستیابی به مزیت رقابتی دارند .

 منبع

مشهدی،امیر(1393)،تاثیررقابت بازاربرنوسانات سود شرکتها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی،مرکز آموزش عالی رجاء

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0