مفاهیم مرتبط با درگیری شغلی

درگیری به عنوان ارتباط بین عزت نفس عملکرد

اولين طبقه از تعاريف درگیری شغلي،به ميزاني که عزت نفس تحت تأثير سطح عملكرد شغلي قرار مي گيرد، اشاره دارد.بسياری از واژه هايي که در بالا ذکر شدند با اين تعريف هماهنگ هستند.همچنين ،اصطلاح درگیری را به عنوان ميزاني که عملكرد بر عزت نفس اثر مي گذارد تعريف مي کنند . براساس ديدگاه وروم(1962) مي توان گفت که درگیری شغلي زماني وجود دارد که عزت نفس فرد در اثر انجام خوب کار، افزايش مي يابد و با انجام نامطلوب کار،کاهش مي يابد. به عبارت ديگر، بر اساس اين ديدگاه مي توان گفت زماني فرد به کار خود دلبستگي دارد که آن کار بخش مهمي از زندگي فرد محسوب مي شود و به ميزان زيادی تحت تأثير موقعيت کلي شغل، خودِکار، همكاران،شرکت و مواردی ازاين قبيل قرار مي گيرد. ازطرفي ديگر، فردی که دلبستگي شغلي پاييني دارد، بخش مهم زندگي او، خارج از محدوده ی کاريش قراردارد وکارش ، به عنوان يك بخش مهم زندگي روانشناختي اومحسوب نمي شود. علاقه مندی اوبه ساير حيطه های زندگي بيشتر است و تصور فردازخود ، که به نوعي هويتش راتشكيل مي دهد ، تحت تأثير نوع وکيفيت کاری که انجام مي دهد نيست.

درگیری شغلی به عنوان یک مؤلفه تصور از خود

توصيف ها ومطالب گفته شده در بالا مارا به تعريف دومي از درگیری شغلي نزديك مي کند . بر اين اساس، درگیری شغلي را مي توان به ميزان همانند سازی روانشناختي فرد باکار خود تعريف کرد . به عبارت ديگر، دلبستگي شغلي به اهميت نقش کار در تشكيل تصور از خود گفته مي شود. درگیری شغلي به عنوان همانند سازی روانشناختي فرد با کار خويش واينكه تا چه اندازه ، شغل درمرکزيت زندگي و هويت فرد قرار دارد ، تعريف مي کنند. پژوهشگران از واژه انگيزش نقش کار ، برای توصيف درجه ای که يك فرد فكر مي کند از نقش شغلي مهمي برخوردار است ، همچنين به ميزاني که فرد کار خود را تعريف وارزيابي مي کند ونيز موفقيت خود رامشخص مي نمايد استفاده کرده است .

اين ويژگي هايي که او مطرح کرده است دقيقاً شبيه به مفهوم همانندسازی روانشناختي است که در تعريف دلبستگي شغلي وجود دارد. درتعريف درگیری شغلي از يك مفهوم کلي استفاده کرده است وآن را به عنوان اهداف مشخصي (انگيزش ها واحساسات فرد در مورد شغل) معرفي مي کند. فردی که درگیری شغلي دارد،فردی برانگيخته است ونسبت به شغل خود احساس مباهات وافتخار ميكند. اين ديدگاه شبيه به رويكرد عزت نفس – عملكرد مي باشد . پچن از مقياسي تحت عنوان ميزان همانند سازی با حرفه استفاده کرده است وبه ميزان اهميتي که حرفه در ايجاد تصور از خود بر اساس نقش دارد اشاره مي کند.

بنابراين فردی که خود را بيشتر براساس حرفه وکارش تعريف کند، احتمال بيشتری دارد که در هنگام موفقيت شغلي احساس افتخار ومباهات کند تا کسي که حرفه وکارش نقش بسيار کوچكي در هويتش داشته باشد . بنابراين ميتوان مشاهده کرد نظريه ای که پچن مطرح کرده است ،هردو مفهوم درگیری شغلي را دربر مي گيرد.

منبع

تعجبی، محمود(1395)، الگوی علّی احساس عدالت سازمانی با درگیری شغلی؛ آزمون نقش میانجی هویت سازمانی و خوش بینی، پایان نامه دکتری مدیریت آموزشی، دانشگاه ارومیه.

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0