مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین
مدیریت زنجیرهی تأمین نتیجه تکاملی مدیریت انبارداری است. در دهه 60 کارشناسان با مطالعه بر روی رابطه داخلی بین انبارداری و حمل و نقل و یکپارچهسازی آنها قادر به کاهش موجودی خود شدند که حاصل این مطالعات مدیریت توزیع نام گرفت. در مسیر تکامل با اضافه شدن مباحث مدیریت ساخت، تدارکات و سفارشها به مدیریت توزیع مفهوم لجستیک پدید آمد و وضعیت کنونی یعنی زنجیره تأمین نتیجه به هم پیوستن حلقههای عملیاتی مختلف است که در ابتدای آن عــرضهکنندگان و در انتهای آن مشتریان قرار دارند.
یک زنجیره تأمین به جریان مواد، اطلاعات، وجوه و خدمات از تأمین کنندگان مواد خام طی کارگاهها و انبارها تا مشتریان پایانی اشاره دارد و شامل سازمانها و فرایندهایی میشود که کالاها، اطلاعات و خدمات را ایجاد و به مصرف کنندگان تحویل میدهند. این زنجیره شامل خیلی از وظایف از قبیل خرید، جریان وجـــوه، باربری مواد، برنامهریزی و کنترل تولید، کنترل موجودی و لجستیکی و توزیع و تحویل میگردد.
اهداف نرمافزار مدیریت زنجیرهی تأمین مدرن کاهش عدم اطمینان و ریسک در زنجیره تأمین است. با وجود آن، به طور مثبتی بر سطوح موجودی، زمان چرخه، فرایندهای تجاری و سرویسهای خدماتی به مشتری اثر میگذارد. این زنجیره فرایندی پویا است که فعالیتهای همزمان، ارزیابیهای مستمر از طرفین درگیر، فناوریهای به کار رفته در آن و ساختار سازمانی را شامل میشود. این فناوری برای مشتریان امکاناتی را فراهم میآورد تا حق انتخاب فراوانی را داشته باشند و به صورت فزایندهای به اطلاعات دسترسی پیدا کنند و هدف در آن ایجاد ارزش برای مصرفکننده است. همه این عوامل بر افزایش سودآوری و رقابتی بودن کمک میکنند.
زنجیره تأمین بالادست: این بخش شامل تأمینکنندگان اولیه(که خودشان میتوانند مونتاژکننده و یا سازنده باشند) و تأمینکنندگانشان هستند که همه این مسیرها از مواد سرچشمه میگیرد. فعالیتهای اصلی این قسمت خرید و حمل است.
زنجیره تأمین داخلی
این بخش شامل همه پردازشهای استفاده شده به وسیله یک سازمان در تبدیل دادههای حمل شـــــده به سازمان به وسیله تأمینکنندگان به خروجیهاست، از زمانی که مواد وارد سازمان میشود تا زمانی که محصول نهایی برای توزیع به خارج سازمان حرکت میکند. فعالیتها اینجا شامل حمل مواد، مدیریت موجودی، ساخت وکنترل کیفیت است.
زنجیره تأمین پاییندست:
این بخش شامل همه فرایندهای درگیر در توزیع و تحویل محصولات به مشتریان نهایی است. خیلی زیاد مشاهده میشود که زنجیره تأمین وقتی محصــول واگذار یا مصرف میگردد، پایان میپذیرد. اینجا فعالیتها شامل بستهبندی، انبار و حمل است. این فعالیتها ممکن است با استفاده از چندین توزیعکننده انجام شود مثل کلفروشان و خردهفروشان. ایـــن قسمت میتواند به سمت راست به همین ترتیب گسترش یابد.
زنجیره تأمین درهمه شکلها و اندازهها وجود دارد و ممکن است بسیار پیچیده باشد. زنجیره تأمین برای یک ماشین شامل صدها عرضهکننده، هزاران کارگاه ساخت و کارگاه مونتاژ، انبارها، دلالها، فروشندگان تجاری مستقیم، عمدهفروشان، مشتریان و وظایف پشتیبانی ازقبیل مهندسی محصول، آژانسهای خرید، بانکها و شرکتهای نقل و انتقال است و میتوان گفت در این مورد زنجیره تأمین خطی نبوده و دارای حلقه است.
ذکر این نکته نیز مهم است که جریان کالا نیز میتواند درجهت عکس اتفاق بیفتد مثل جریان کالاهای برگشتی. لجستیک معکوس شامل فرایند کالاهای عودتی و برگشتی و نحوه برخورد مناسب با این نوع اقلام و تمام عملیات مرتبط با مصرف مجدد کالا و مواد به منظور افزایش بهرهوری، سوددهی و کارآمدی بیشتر سازمان لجستیکی است. لجستیک معکوس تمام فعالیتهای زنجیره تأمین که به صورت معکوس اتفاق میافتد را شامل میشود. به طورکلی لجستیک معکوس را میتوان این گونه تعریف کرد «انتقال دقیق، به موقع و درست مواد، اقلام و کالاهای قابل استفاده و غیرقابل استفاده از انتهاییترین نقطه و آخرین مصرفکننده ازطریق زنجیره تأمین به واحد مناسب و موردنظر» و به عبارت دیگر لجستیک معکوس فرایند حرکت و انتقال برای کالاها و تولیداتی است که در زنجیره تأمین دارای قابلیت بازگشت هستند.
نباید فراموش کرد که لجستیک معکوس نیازمند اشتراک مساعی خوب و نزدیک تولید، بازاریابی، امورمالی، سیستمهای اطلاعاتی و منابع انسانی برای جلوگیری از تضادها و برخوردهای ناهمگون احتمالی در زنجیره تأمین است. در لجستیک معکوس بهبود مستمر از طرق مختلفی صورت میگیرد که عبارتند از: مصرف مجدد مستقیم که کالاها پس از تمیز شدن بدون هیچ تغییری به مشتریان بازگردانده میشوند؛ بازیافت مواد که کاربری مواد و کالاها تغییر داده شده و به مشتریان عرضه میگردد؛ تعمیرات؛ به روز کـــردن مجدد؛ بازسازی و بهینهسازی که میتواند شامل تمامی موارد بازیافت مواد، تعمیرات و به روز کردن مجدد باشد.
فشارهاي بیسابقهاي مانند فشار ناشی از محصولات خارجی، معرفی محصولات جدید توسط رقبا، افول عمر محصول، تغییرات پیشبینینشده در رابطه با مشتریان، پیشرفتهایی در زمینه تولید و تکنولوژي اطلاعات، خصوصیسازي شرکتهاي دولتی، رکودهاي اقتصادي و فشارهاي ذينفعان براي بازگشت سرمایه، بر شرکتها وارد میشود. با توجه به این فشارها، مهم ترین چالشی که تولیدکنندگان با آن رو برو هستند، یکپارچهسازي کارکردهاي برونسپاري بالادستی و کارکردهاي تحویل پاییندستی است. یکی از مهمترین تغییرات پارادایمی در مدیریت کسب وکار مدرن، تغییر واحد رقابت از بنگاه به زنجیره تأمین میباشد. امروزه به جاي اینکه یک نام تجاري با نام تجاري دیگر رقابت کند و یا یک فروشگاه با فروشگاهی دیگر به رقابت بپردازد، تأمینکنندگان نام تجاري فروشگاه با تأمینکنندگان نام تجاري فروشگاه دیگر رقابت میکند. یا به عبارت دیگر یک زنجیره تأمین با زنجیره تأمین دیگر در مقالات معدودي براي چابکی زنجیره تأمین تعریف رسمی ارائه شده است و لذا توافق بر روي اجزاي اصلی چابکی زنجیره تأمین وجود ندارد.
در رابطه با مدل مفهومی هم، از آنجایی که درك درستی از اجزاي زنجیره تأمین وجود ندارد، مدلهاي مفهومی متعددي براي توصیف ویژگیهاي زنجیره تأمین چابک به کار گرفته شده است. مفهوم چابکی از دو عامل اصلی تشکیل شده است؛ پاسخگویی به تغییرات (پیشبینیشده یا غیرمنتظره) به صورتی مناسب و در زمان مناسب، بهرهبرداري از این تغییرات و تبدیل نمودن آنها به فرص به این ترتیب، چابکی، پاسخی در سطح کل بنگاه به محیط متغیر و بسیار رقابتی است که از چهار اصل اساسی پیروي مینماید: اغناي مشتري، کنترل تغییر و عدم قطعیت، بالا بردن توانایی منابع انسانی و مشارکت براي رقابت. تعریف دیگري از چابکی به صورت قابلیت یک بنگاه در انجام عملیات سودآور در بازار بخشبنديشده و دائماً در حال تغییر با استفاده از تولید با کیفیت بالا، عملکرد بالا، کالاها و خدمات منطبق با خواست مشتري، ارائه شده است. از نظر لو و دیگران توانایی پاسخگویی سریع به تغییرات بازار چابکی خوانده میشود، که بعنوان جزء کلیدي در موفقیت و بقاي بنگاهها در بازار تعریف شده است. سوافورد و دیگران چابکی زنجیره تأمین را قابلیت زنجیره تأمین در انطباق یا پاسخگویی سریع به محیط متغیر بازار تعریف نمودهاند. چارچوب در نظر گرفته شده توسط سوافورد و دیگران، رویکردي فرآیندمحور، نسبت به زنجیره تأمین سازمان دارد که از سه فرآیند کلیدي منبعیابی/ تدارکات، ساخت و توزیع/ لجستیک تشکیل شده است. کریستوفر معتقد است که یک زنجیره تأمین چابک باید ویژگیهاي متمایزکنندهاي را دارا باشد.
به این ترتیب چابکی را میتوان “مفهومی مدیریتی در رابطه با پاسخگویی به بازارهاي متلاطم و پویا و تقاضاهاي مشتریان” توصیف نمود. در واقع، چابکی نه تنها در رابطه با پاسخگویی به مشتري است که با بهرهبرداري و کسب مزیت از تغییرات، نیز مرتبط میباشد. براي پاسخگویی شرکتها باید در چندین حوزه مثل، توسعه محصول، ساخت و لجستیک داراي قابلیتهاي منعطف باشند. زنجیره تأمین چابک شامل شرکتهایی میشود که از نظر قانونی از یکدیگر جدا هستند ولی از نظر عملیاتی به یکدیگر وابستهاند. از جمله این شرکتها، تأمینکنندگان، طراحان، تولیدکنندگان و مراکز توزیع را میتوان نام برد. این شرکتها توسط جریان رو به جلوي مواد و جریان بازخوردي اطلاعات به یکدیگر پیوند مییابند؛ زنجیره تأمین چابک بر ارتقاي انطباقپذیري وانعطافپذیري تأکید دارد و داراي قابلیت پاسخگویی و عکسالعمل سریع و موثر به بازارهاي متغیر است.زنجیره تأمین چابک ساختار سازمانی خطی سنتی را کنار میگذارد و با استفاده از تکنولوژي شبکهاي، گروهی از بنگاهها را شکل میدهد. با این کار فاصله زمانی تحویل به بازار کاهش مییابد. چابکی زنجیره تأمین سازمان امکان ایجاد موقعیتی رقابتیتر براي بنگاه را بوجود میآورد و از همین رو آن را قادر میسازد با سرعت بیشتر و اثربخشتر به تغییرات بازار و سایر عدم قطعیتها واکنش نشان دهد. بعلاوه، بنگاههایی که داراي فرآیندهاي زنجیره تأمین چابک هستند نسبت به بازار حساستر بوده، قابلیت بیشتري براي همسازکردن عرضه با تقاضا دارند و قادر به رسیدن به چرخههاي زمانی کوتاهتري نیز میباشند. با در نظر داشتن این امر که چابکی در زنجیره تأمین سازمان مستقیماً بر تولید محصولاتی نوآورانه و تحویل آنها به مشتریان اثر میگذارد، میتوان به این نتیجه رسید که چابکی زنجیره تأمین عاملی حیاتی است که بر رقابتپذیري کل مؤثر میباشد.
انواع زنجیره تأمین
در شرکتهای تولیدی سنتی کالاها پس از تولید در انبارها و مکانهای دیگر انبار میشدند که این زنجیره تأمین را پیچیدهتر میکرد. اگر شرکت از یک مدل تجاری ساخت برمبنای سفارش استفاده کند، هیچ نیازی برای انبارکردن محصولات ساختهشده وجود نخواهد داشت اما درعین حال نیاز برای انبار موادخام و اجزاء سازنده وجود خواهد داشت. بنابراین، واضح است که زنجیرههای تأمین به ماهیت شرکت وابسته است.
ساخت تجمعی برای ذخیره کردن: مدل زنجیره تأمین ساخت تجمعی برای ذخیره کردن بر تقاضاهای جهتدار مشتری در زمان واقعی به منظور ذخیره کارای موجودی کالای ساختهشده تمرکز دارد. این تجمع ذخیره اغلب از طریق استفاده از یک سیستم اطلاعاتی انجام میشود که به طور کامل یکپارچه است. بــدین طریق که چنین سیستمی میتواند اطلاعات تقاضاهای زمان واقعی را که میتواند برای تعدیل و توسعه برنامهها و بــرنامههای عملیاتی تولید استفاده شود را جمعآوری کرد و نسبت به ذخیره اقلامی اقدام کند که موردنیاز مشتریان است. این گونه سیستمها به صورت یکپارچهای فعالیتهای برنامهریزی توزیع، ساخت، برنامهریزی تفصیلی، کنترل موجودی، هماهنگی تأمین با چندین کانال توزیع، جریان اطلاعات صحیح درباره تقاضا، سرمایه گذاری، ظرفیت موجودی، برنامهریزی تفصیلی نقل و انتقال و… را انجام میدهد.
ذخیره کردن مستمر:ایده این مدل برپایه از نو پرکردن موجودی تخلیه شده به طور مداوم به وسیله کــــــارکردن به طور نزدیکی با تأمینکنندگان و یا واسطهها استوار است. بنابراین، ارتباط محکمی بین فرایند اجرای سفارش و فرایند تولیدی موردنیاز است. این مدل کاربردیترین مدل برای محیطهایی با الگوهای تقاضای ثابت است.
ساخت برای سفارش:مفهوم این مدل برپایه سفارش برای مونتاژکردن بلافاصله پس از دریافت سفارش استوار است. این مدل به مدیریت مفید موجودیهای اجزاء و تحویل تدارکات مورد نیاز طی زنجیره تأمین نیاز دارد. یک راهحل برای غلبه بر این نیاز استفاده چندمنظوره از دستگاهها برای تولید کالاست. یکی از مزیتهای اصلی این نوع مدل ادراکی است که هر مشتری میتواند از محصول مورد نیاز خود تجسم کند. به علاوه اینکه هر مشتری کالاهای خود را سریعاً دریافت میکند.
مونتاژ کانالی:با یک تعدیل جزئی در مدل ساخت برمبنای سفارش مونتاژ کانالی به دست میآید. در این مدل بخشهای هر محصول همان طور که در کانال توزیع حرکت میکند جمعآوری و مونتاژ میشوند. برای مثال، میتوان بعضی شرکتهای رایانهای که در زنجیره توزیع بخشهای رایانه، آنها را خریداری و مونتاژ و سپس تحویل مشتری میدهند را نام برد. بنابراین، سفارش رایانهای مشتری تنها باید برای قرارگرفتن در یک وسیله برای تحویل جمع شوند.
زنجیــره تأمین جهانی:زنجیره تأمینی که تأمینکنندگان و یا مشتریان را در کشورهای دیگر درگیر خود میکند به عنوان زنجیره تأمین جهانی شناخته میشود. دلایل اصلی که چرا شرکتها وارد زنجیره تأمین جهانی میشوند عبارتند از: قیمتهای پایینتر مواد، خدمات و نیروی انسانی؛ دسترسی به محصولات و فناوری که در داخل دردسترس نیستند؛ کیفیت بالای محصولات بـــازارهای جهانی؛ استراتژیهای فروش جهانی شرکت؛ تشدید رقابت جهانــــی که درنتیجه کاهش هزینه شرکت میشود؛ نیاز به توسعه حضور خارجی و بازرگانی بینالمللی. برخی از مشکلاتی که مممکن است در زنجیرههای تأمین جهانی وجود داشته باشد عبارتند از مشکلات حقوقی، دستمزدها و مالیاتهای دادوستد، اختلاف فرهنگی و زبانی، تغییرات سریع در نرخهای پولهای رایج تبادلی و عدم ثبات سیاسی.
مشکلات زنجیره تأمین و منابع آنها
درجهان تجارت مثالهای بیشماری از شرکتهایی که قادر نیستند به سطح تقاضایشان برسند و درنتیجه موجودیهای هزینهبر و زیادی پروژهای را متحمل میشوند وجود دارد. در این قسمت ما به تشریح این مشکلات و علل آنها میپردازیم . مشکلات طی زنجیره تأمین به طورکلی از دو منبع ناشی میشوند:
عدم اطمینان:یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیشبینی تقاضا است. پیشبینی تقاضا از چندین فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تاثیر میپذیرد.دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشینها در فرایند تولیدخطی، فشردگی ترافیکی که در حمل و نقل دخالت میکند و مشکلات کیفیت مواد که ممکن است تأخیرات تولید را ایجاد کند وابسته است.
عدم هماهنگی:این نوع مشکلات هنگامی اتفاق میافتد که یک بخش شرکت با دیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد، وقتی پیغام برای شرکاء تجاری غیرقابل فهم باشد و وقتی بخشهای شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند و یا خیلی دیر از آنچه موردنیاز است و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه میشوند. همان طور که اشاره شــــــد مشکلات بیشماری طی زنجیره تأمین میتواند رخ دهد که در این قسمت به دو مورد از مزمنترین مشکلات آن اشاره میشود.
اثر شلاق چرمی:اثر شلاقی به تغییرات نامنظم در سفارشات طی زنجیره تأمین اطلاق میشود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد. دراین مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاهها نسبتاً ثابت و قابل پیشبینی بود اما سفارشات عمدهفروشان و توزیعکنندگان برای سازنده میدان نوسانات شدیدی داشته و مشکلات موجودی محصول ساخت شده را برای شرکت (پی اس جی) داشت. یک تحقیق نشان داد که سفارشات توزیعکنندگان به دلیل پیشبینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان درمیان شرکاء زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، به دلیل اینکه هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین سفارشات و تصمیمات موجودی را با یک دید نسبت به منافع خود به طرف بالای زنجیره تأمین انجام میداد که این منجر می شد کــــــه میزان پیشبینیها به طرف بالای زنجیره همچنان افزایش یافته و به موجودیهای اضافهای در تمام قسمتهای زنجیره تأمین منجر شود.
ذخیره فریبنده:این گونه مشکل زمانی که مشتریان محصولی را میخواهند که دردسترس نیست اتفاق میافتد گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار میگیرد یا اینکه مقدار ذخیره ناصحیح است.
راهحلهای مشکلات زنجیره تأمین
هرساله سازمانها راهحلهای زیادی را برای مشکلات زنجیره تأمین پیدا کردهاند. در این قسمت سعی بر این است ابتدا راهحلها مطرح و سپس پشتیبانی فنـــاوری اطلاعات درمورد راهحلهای ارائه شده بحث شود. جهت رفع مشکلات در زنجیره تأمین سه دسته فنون وجود دارد. دسته اول فنونی هستند که در ارتباط با طراحی و عرضه قطعات، عرضهکنندگان، مدیریت ارتباطات بین عرضهکنندگان و ارتبـــاط سازمان با عرضهکنندگان وجود دارد، دسته دوم فنونی هستند که در ارتباط با سیستمهای تولیدی، مدیریت موجودی و مسائل داخلی سازمان جهت رفع مشکلات وجود دارد و دسته سوم مجموعه تدابیــــــری هستند که درمورد توزیعکنندگان، خریداران، وفاداری خریداران و هماهنگی آنها با سازمان باید لحاظ شود. در ذیل به بعضی موارد اشاره میشود:
- ادغام عمودی
- کنترل موجودی
- تکنیکهای مناسب بر برنامهریزی تولید
- تکنیکهای تولیدی به موقع
- تکنیکهای برنامهریزی مواد موردنیاز
- عملیات همزمان
استراتژیهای کاهش عدم اطمینان
اما در محیط تجاری رقابتی امروزه، کارایی و ثمربخشی زنجیره تأمین در بیشترین سازمانها بحرانی هستند و به طور گستردهای به هماهنگی اطلاعاتی بین بخشهای مختلف سازمان، سیستمهای پشتیبانی اطلاعات و یکپارچهکردن سیستمهای مختلف وابسته است. پشتیبانی فناوری اطلاعات از زنجیره تأمین و ادغام سیستمها: حقیقتاً مفهوم زنجیره تأمین با رایانهای شدن فعالیتهای آن طی 50 سال اخیر توسعه داده شده است. به عنوان مثال، پشتیبانی فناوری اطلاعات از سیستمهای برنامهریزی و تولیدی را میتوان با عنوان تولید رایانهای یکپارچه نام برد کــــــه ازطریق انسجام سختافزاری و نرمافــــزاری انواع تکنولوژیها صورت میگیرد. برخی از مثالهایی از اینکه چگونه فناوری اطلاعات مشکلات زنجیره تأمین را حل میکند به شرح زیر است.
به طورکلی چهار گروه نرمافزاری از زنجیره تأمین پشتیبانی میکنند که عبارتند از:
- نرمافزارهای برنامهریزی منابع موسسه
- نرمافزارهای مدیریت زنجیره تأمین
- نرمافزارهای بهینهسازی تولید
- نرمافزارهای تجزیه و تحلیل
برنامهریزی منابع موسسه: این دسته از نرمافزارها براساس سیستم برنامهریزی منابع که قبلاً به سیستم برنامهریزی مواد معروف بود طراحی شدهاند. این نرمافزارهای سعی می کنند براساس مفاهیمی از برنامهریزی مواد، عملکردها و بخشهــــایی را که خارج از حوزههای برنامهریزی تولید قرار دارند را یکپارچه و هماهنگ سازند.
مدیریت زنجیره تأمین: این نرمافزارها عمدتاً برهمخوانی بخش تأمین و تقاضا تاکید دارد و همـــه وظایف کسب و کار را تعقیب نمیکنند. اکثــراین نرمافزارها از روشهای پیشبینی پیشرفته برای برنامهریزی تقاضا، از واحد زمانبندی و برنامهریــزی تولید برای برنامهریزی تأمین و از ابزارهای تجزیه و تحلیل برای بررسی همخوانی بین تقاضا و تأمین استفاده میکنند.
بهینهسازی تولید: درجهت بهینهسازی مبتنی بر محدودیت مورداستفاده قرار میگیرند و برپایه قوانین استوارند. این رویکرد ساختمان مدل یک سیستم را دقیقاً با قوانین نهگانه بهینهسازی تولید هماهنگ کرده و راه حل مناسب را پیدا میکند. این ابزارها تقریباً از همه روشهای مدلسازی از قبیل برنامهریـــزی خطی، عدد صحیح، بهینهسازی و مــدل سازی شبکهای و حتی شبیهسازی استفاده میکند.
نرمافزارهای تجزیه و تحلیل: این نرمافزارها با دیگر گروهها حوزه زنجیره تأمین فعل و انفعال کمی دارند. این ابزارها عمدتاً برای شناخت و تحلیل پویایی سیستم یا برای طراحی راهبردی استفاده میشوند.
برنامهریزی نیازمندی مواد: در گذشته بیشتر مراودههـــــای تجاری با کاغذ انجام میشدند. بنابراین وقتی که رایانهها وارد تجارت شدند افراد میخواستند که فعالیتهای زنجیره تأمین خودکار شود. اولین برنامهها در اوایل دهه 1960 فقط بخش کوچکی از زنجیره تأمین را پشتیبانی میکردند. مثل سیستمهای مدیریت موجودی و برنامهریزی تفصیلی تولیدی. این چنین کاربردهایی در زمینههای وظیفهای و مستقل از یکدیگر گسترش پیدا کردند و این باعث انحراف بیشتر طی زمان شد و ادغام آنها را مشکلتر میساخت. اندکی بعد مشخص شد بین تعدادی از فعالیتهای زنجیره تأمین وابستگی وجود دارد. در ابتدا این امر در مورد برنامهریزی تفصیلی تولید، مدیریت موجودی و برنامههای خرید روشن گردید و درنتیجه درهمین اثنا مدل برنامهریزی نیازمندی مواد اختراع شد. اما طی زمان بعضی کاربردهای برنامهریزی نیازمندی مواد شکست خوردند. یکی از دلایل اصلی این گونه شکستها این بود که عملیــات خرید – موجودی – برنامهریزی تفصیلی به طور نزدیکی هم با منابع مالی و هم منابع نیروی انسانی مرتبط است. اما این موارد در بستههای برنامهریزی نیازمندی مواد گنجانده نمیشدند. تشخیص این شکستها به یک نرمافزار و متدولوژی برنامهریزی نیازمندی مواد پیشرفته منجر شد که برنامهریزی منابع تولید نام گرفت.
برنامهریزی منابع تولید: برنامهریزی منابع تولیدی ازطریق هماهنگ کردن فعالیتهای انجام گرفته در بخشهای کاری مختلف شرکت و به کارگیری یک پایگاه اطلاعاتی مشترک، یکپارچگی داخلی را آسان میسازد. این موضوع اطمینان میبخشد که همه به استفاده از اطلاعات بروز مشغول بوده و یک نسخه مشترک به کار میبرند. از برنامهریزی منابع تولید میتوان برای برنامه زمانبندی ظرفیت، حمل کالا، نگهداری، تعمیرات و غیره استفاده کرد و ازطرف دیگر میتوان جهت برنامهریزی امورمالی نیز جریانات نقدینگی را پیشبینی کرد. اما این برنامهریزی نیز کامل نبود و نیاز به هماهنگی تمام منابع و فعالیتهای موسسه حتی در قسمتهای غیرتولیدی نیز احساس میشد. درنتیجه تکامل ادامه پیداکرد و به برنامهریزی منابع موسسه منجر شد که برنامهریزی منابع تولید را به فعالیتهای دیگر در تمام مجموعه گستراند.
برنامـهریزی منابع موسسه: پیشرفت رایانهایشدن خدمات موسسه به مشتری یک چالش جدید را به وجود آورد، چگونگی کنترل همه فرایندهای اصلی تجاری به وسیله طراحی نرمافزاری برخط، راهحل یکپارچه شناختهشده به عنوان برنامهریزی منابع موسسه یک فرایند اداره همه منابع و استفاده از آنها درکل مجموعه با یک رفتار هماهنگ است، این فرایند شامل برنامهریزی و اداره استفاده از همه منابع موسسه است و هدف اصلی آن یکپارچه کردن همه بخشها، منابع و وظایف یک شرکت در یک سیستم اطلاعاتی واحد است که بتواند همه نیازهای موسسه را تأمین کند. برای مثال، ورود یک سفارش اجازه دستیابی فوری به موجودی، دادههای محصول، سابق حساب مشتری و اطلاعات دوره سفارش را میدهد. دستیابی به اطلاعات بهرهوری، کیفیت و سودآوری را بالا میبرد و رضایت مشتریان را افزایش میدهد. در اواخر دهه 1990 سیستمهای برنامهریزی منابع موسسه شروع به گسترش در زنجیره تأمین کردند تا تأمین کنندگان، مشتریان و انسجام وظیفهای برای یکپارچگی با مشتری و برای اداره ارتباطات با تأمینکنندگان و فروشندگان. اما برنامهریزی موسسه هرگز برای پشتیبانی کامل زنجیره تأمین درنظر گرفته نشد. راهحلهای برنامهریــــزی منابع موسسه در اطراف مراودههای تجاری متمرکز میشدند. به عنوان مثال آنها پشتیبانی تصمیمگیری مورد نیاز برای پاسخگویی سریع به تغییرات لحظهای در تأمین، تقاضــا، نیروی کار یا ظرفیت را ارائه نمیکردند. دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه بر این نقصان غلبه کرد.
دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه، برنامهریزی منابع موسسه سنتی در مدیریت فعالیتهای اجرایی مثل دستمزد و حقوق، موجودی و فرایند سفارش توانایی داشت و درعین حال این مراودهها را خودکار میکردند. گزارشهای ایجاد شده به وسیله سیستمهای برنامهریزی منابع موسسه برای برنامهریزان، آماری درباره آنچه در شرکت درمورد هزینهها و عملکرد مالی انجام میشد ارائه میدادند اما گزارشهای این سیستمها (سیستم برنامهریزی منابع بنگاه سنتی) یک عکس فوری از تجارت را در یک نقطه از زمـــان ارائه میکرد و آنها از برنامهریزی مستمری که مرکز برنامهریزی زنجیره تأمین است – برنامهریزی که برای تصفیه و بالابردن برنامه هنگام تغییرات و اتفاقــات افتاده صورت میگیرد- پشتیبانی نمیکردند.
برای انجام این گونه پشتیبانی برای بخشهای زنجیره تأمین، شرکتها از نرمافزار مدیریت زنجیره تأمین استفاده کردند. اما راهحل مدیریت زنجیره تأمین نیاز به هماهنگی و بعضی وقتها به اطلاعات ارائهشده به وسیله نرمافزار برنامهریزی منابع بنگاه را داشت. بنابراین نیاز به ادغام این دو نرمافزار احساس شد. یک روش برای ادغام این دو این است که قابلیتهای کارکردی مدیریت زنجیره تأمین را به برنامهریزی منابع بنگاه اضافه کنیم. قابلیتهایی از قبیل هوش تجاری و پشتیبانی تصمیمگیری. هوش تجاری به تجزیه و تحلیل انجام شده از طریق کندوکاو دادهها و سیستمهای هوشمند اشاره دارد. از قابلیتهای دیگر میتوان به ادغام با سیستمهای مدیریت پایگاه داده و صفحههای گسترده در اکسل اشاره کرد. بستههای نرمافزاری با این قابلیتهای کارکردی اضافه شده، دومین نسل برنامهریزی منابع موسسه را ارائه میدهد که شامل نه تنها پشتیبانی تصمیمگیری است بلکه شامل مدیریت ارتباط با مشتری، تجارت الکترونیک و کندوکاو و انباداری دادهها نیز هست. بعضی از سیستمها حتی شامل مدیریت دانش نیز هستند.
زنجیره تأمین هوشمند:زنجیره تأمین هوشمند به داشتن هوش مصنوعی در راهحلهــای نرمافزاری زنجیره تأمین اشاره دارد. زنجیره تأمین هوشمند توانایی تصمیمگیری استراتژیک به وسیله تجزیه و تحلیل دادهها طی کل زنجیره تأمین را فراهم میآورد.
منبع
طاهرپور، نگین(1393) ، تآثیر توانایی های فناوری اطلاعاتی و عملیاتی و مدیریتی در چابکی زنجیره ی تأمین، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید