مفاهیم تعهد
در طی نیمقرن گذشته، مفهوم تعهد بالاخص تعهد سازمانی توجه زیادی را به خود جلب نمودهاست و هدف بسیاری از پژوهشهای حوزه منابع انسانی و رفتار سازمانی بودهاست. در مفهومسازی خویش از تعهد، دو بعد زمانبندی تعهد و مبنای تعهد را تشریح میکند. زمانبندی تعهد بین گرایش به تعهد که قبل از ورود به سازمان شکل میگیرد و تعهد سازمانی که بعد از ورود به سازمان شکل میگیرد، تفاوت قائل میشود. بعد دو مبنای تعهد، بین تعهد مبتنی بر ملاحظات ابزاری و تعهد مبتنی بر وابستگیهای روانشناختی تمایز قائل میشود.
تعهد حرفهای
سانتوز تعهد حرفهای را احساس هویت و وابستگی نسبت به یک شغل و حرفه خاص میداند و بر تمایل و علاقه به کار در یک حرفه به عنوان تعهد حرفهای تأکید میکند. او از جمله معدود پژوهشگرانی است که به رابطه میان تعهد حرفهای و تعهد سازمانی اعتقاد دارند. در پژوهشی دیگر تعهد حرفهای از دیدگاه نظریه هویت اجتماعی تعریف شدهاست . این نظریه معتقد است که افراد خودشان را درون طبقات مختلف اجتماعی ؛از جمله حرفه ، گروه ، سازمان و نظایر آن دسته بندی میکنند و از طریق آن خود را بر حسب عضویت در یک موجودیت خاص تبیین میکنند. یعنی افراد علاقه دارند تا در گروه یا دسته ای از جامعه قرار گیرند.
تعریف ؛والاس و همکاران ؛از تعهد حرفهای همانند تعریف آلن و مییر از تعهد سازمانی است . این پژوهشگر و همکارانش برای تعهد حرفهای نیز سه بعد عاطفی ، مستمر و هنجاری قائل شده و تعهدحرفهای را احساس هویت با یک حرفه ، نیاز به استمرار خدمت در یک شغل و احساس مسئولیت بالا نسبت به آن تعریف کردهاند.
از طرف دیگر تعهد شغلی نوعی حالت شناختی و احساس هویت روانی با یک شغل را نشان میدهد.تعهد شغلی، اعتقاد در مورد شغل فرد است و به مقداری که یک شغل میتواند نیازهای فعلی فرد را برآورده سازد، بستگی دارد. اشخاصی که شدیدا درگیر شغل هستند، شغل را بهعنوان بخش مهمی از هویت شخصی شان در نظر میگیرند. علاوه بر این، افراد دارای وابستگی شغلی بالا، بیشتر علایق خود را وقف شغل خود میکنند.
تعهد سازمانی
تعهد سازمانی به عنوان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان در نظر گرفته میشود که بر اساس آن فردی که شدیدا متعهد است، هویت خود را با سازمان معین میکند ، در سازمان مشارکت میکند و در آن درگیر میشود و از عضویت در سازمان لذت میبرد. تعهد را چنین تعریف میکند: تعهد نوعی وابستگی عاطفی و تعصب آمیز به ارزشها و اهداف یک سازمان است. وابستگی نسبت به نقش فرد در رابطه با ارزشها و اهداف سازمان ، به خاطر خود سازمان جدای از ارزشهای ابزاری آن.
با استفاده از تعاریف فوق میتوان گفت که تعهدسازمان مانندمفاهیم دیگررفتارسازمانی به شیوههای متفاوت تعریف شدهاست.معمولیترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است كه تعهدسازمانی را نوعی وابستگی عاطفی به سازمان درنظرمیگیرند. براساس این شیوه ، فردیكه به شدت متعهد است هویت خود را از سازمانمیگیرد، در سازمان مشاركت دارد و باآن درمیآمیزد و ازعضویت در آن لذت میبرد.تعهدسازمانی را پذیرش ارزشهای سازمان و درگیرشدن در سازمان تعریف میكنند ومعیارهای اندازه گیری آن را شامل انگیزه ، تمایل برای ادامه كار و پذیرش ارزشهای سازمانمیدانند. تعهد سازمانی را به معنی حمایت و پیوستگی عاطفی بااهداف و ارزشهای یك سازمان ، به خاطر خود سازمان و دور از ارزشهای ابزاریان وسیله ای برای دستیابی به اهداف دیگرتعریف میكنند .
تعهد سازمانی عبارت از نگرشهای مثبت یا منفی افراد نسبت به كل سازماناست كه در آن مشغول به كارند. در تعهد سازمانی شخص نسبت به سازمان احساسوفاداری قوی دارد و از طریق آن سازمان خود را مورد شناسایی قرار میدهد. شلدون ،تعهد سازمانی را چنین تعریف میكند:نگرش یا جهت گیری كه هویت فرد را به سازمان مرتبط یا وابسته میكند.كانتر نيز تعهدسازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم هایاجتماعی میداند .به عقیده سالانسیك تعهد حالتی است در انسان كه در آن فرد با اعمالخود و از طریق این اعمال اعتقاد مییابد كه به فعالیتها تداوم بخشد و مشاركتمؤثرخویش را در انجام آنها حفظ كند
. بوكانان ،تعهد را نوعی وابستگی عاطفی و تعصبآمیز به ارزشها و اهداف سازمانمیداند، يعني وابستگی به نقش فرد در رابطه با ارزشها واهداف و به سازمان فی نفسه جدای از ارزش ابزاری آن،تعهد سازمانی به عنوان یك نگرش عبارتست از تمایلقوی به ماندن در سازمان، تمایل به اعمال تلاش فوق العاده برای سازمان، اعتقاد قوی به پذیرش ارزشها و اهداف وجه اشتراك تعاریف بالا این است كه تعهد حالتی روانی است كه رابطه فرد را باسازمان مشخص كند، تصمیم بهماندن در سازمان یا ترك آن را به طور ضمنی در خود دار.
ضرورت توجه به تعهدسازمانی
دلایل زیادی وجود دارد از اینکه چرا یک سازمان بایستی سطح تعهدسازمانی اعضایش را افزایش دهد. اولاً تعهدسازمانی یک مفهوم جدید بوده و به طورکلی با وابستگی و رضایت شغلی تفاوت دارد. برای مثال، پرستاران ممکن است کاری را که انجام میدهند دوست داشته باشند، ولی از بیمارستانی که در آن کار میکنند، ناراضی باشند که در آن صورت آنها شغلهای مشابه ای را در محیطهای مشابه دیگر جستجو خواهندکرد. یا بالعکس پیشخدمتهای رستورانها ممکن است، احساس مثبتی از محیط کار خود داشته باشند، اما از انتظار کشیدن در سر میزها یا به طورکلی همان شغلشان متنفر باشند. ثانیاً تحقیقات نشان داده است که تعهدسازمانی با پیامدهایی ازقبیل رضایت شغلی، رفتار سازمانی فرا اجتماعی و عملکرد شغلی رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفی دارد.
منبع
رستمی،شهرام(1392)، ارتباط بین تعهد سازمانی کارکنان و رفتار سیاسی و رویکرد عقلائی،پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرائی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید