معیارهای رویکرد تلفیقی
کلیه نسبتهایی که به نسبتهای ارزشیابی مشهور هستند در این دسته قرار دارند. این نسبتها با ترکیب معقول ریسک و بازده از طریق اطلاعات بازار و نیز ترکیب آن با اطلاعات حسابداری مبنای ارزشیابی مناسبی جهت ارزیابی عملکرد شرکتها را فراهم میآورند. نسبت ها به شرح ذیل هستند:
نسبت قیمت به سود هر سهم
نسبت قیمت به سود هر سهم یکی از رایجترین و پرکاربردترین نسبتها برای تجزیه و تحلیل ارزش یک شرکت چه از طرف سرمایهداران جهت سرمایهگذاری و چه از طرف سهامداران از بعد مالکیت شرکت میباشد. این نسبت از تقسیم قیمت بازار سهام شرکت به سود هر سهم بهدست میآید. یکی از نکات قابل توجه این نسبت استفاده از اطلاعات بازار به صورت روز میباشد.
نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام
نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام از تقسیم ارزش بازار هر سهم به ارزش دفتری هر سهم به دست میآید. ارزش دفتری هر سهم معرف حقوق صاحبان سهام عادی به ارزش تاریخی به ازای هر سهم است.
نسبت Q توبین
یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد شرکتها نسبت Q توبین میباشد. این معیار در دهه 1970 مطرح و در دهههای 1980 و 1990 بهطور گستردهای توسط محققین مورد استفاده قرار گرفت. نسبت Q توبین از تقسیم ارزش بازار اوراق بهادار شرکت از هر نوع و بدهیهای بلندمدت به اضافه ارزش دفتری بدهیهای کوتاهمدت بر ارزش جایگزینی دارائیهای شرکت بهدست میآید. شایان توجه است منظور از اوراق بهادار سهام عادی، سهام ممتاز و انواع اوراق قرضه منتشره شرکت میباشد. نسبت Q توبین توسط پروفسور جیمز توبین در تجزیه و تحلیلهای افتصادی کلان به منظور پیشبینی آینده فعالیتهای سرمایهگذاری بهوجود آمد. زمانیکه نسبت Q توبین از یک بزرگتر باشد نشاندهنده این است که سرمایهگذاری در دارائیها، تولیدکننده درآمدهائی است که ارزش بیشتر از مخارج سرمایهای را ایجاد میکند و زمانیکه نسبت Q توبین کوچکتر از یک است بدینمعنی است که سرمایهگذاری در دارائیها رد میشود و بازدهی چندانی نداشته است.
مزایای Q توبین
سادگی در فهم برای استفادهکنندگان و تحلیلگران مالی. سهولت دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه به شرط اینکه مدل Q ساده باشد. در ایران به خاطر عدم وجود اوراق قرضه و سهام ممتاز منتشره توسط شرکتها، محاسبه سادهتر نیز میباشد. معیاری است که بیشتر مبتنی بر اطلاعات بازار است، بنابراین نقاط ضعف معیارهای مبتنی بر سود حسابداری را ندارد.
معایب Q توبین
محاسبه ارزش جایگزینی داراییهای شرکت مشکل است. تعیین ارزش بازار سهام شرکتهایی که عضو سازمان بورس اوراق بهادار نیستند و یا سهام شرکتهایی که عضو سازمان هستند ولی خرید و فروش نمیشوند، مشکل است. در مخرج کسر داراییهای نامشهود درنظر گرفته نمیشود، بنابراین عملکرد شرکتی که سرمایهگذاری زیادی در داراییهای نامشهود کرده است، اغراقآمیز میباشد .
رویکرد مدیریت مالی
از جمله مهمترین معیارهای ارزیابی که با استفاده از دادههای مدیریت مالی قابل محاسبه است عبارتند از: معیار شارپ، معیار ترینور و معیار جنسن.
معیار شارپ
معیار شارپ یکی از معیارهای ارزیابی عملکرد با استفاده از دادههای مالی میباشد . معیار ترینور شباهت زیادی به معیار شارپ دارد. این معیار بیانگر نرخ بازده اضافی به ازای هر واحد ریسک میباشد. با این تفاوت که در این مورد ریسک به عنوان ریسک غیرقابل تنوع بخشی تعریف میشود.
معیار جنسن
معیار جنسن آلفای جنسن نامیده میشود و عبارت است از اختلاف بین بازده پرتفوی و بازده پیشبینی شده بر مبنای مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای .
بازده هر سهم
با نگاهی کلی و اجمالی به سهامدارانی که در سهام شرکتهای مختلف سرمایهگذاری میکنند درخواهیم یافت که دو نوع سود مورد انتظار برای سهامداران قابل لحاظ است یکی سود نقدی که توسط شرکت سرمایهگذار پرداخت میگردد و دیگری سود ناشی از افزایش ارزش سهام است که ناشی از تغییرات قیمت به سبب عوامل مختلفی همچون سود باقیمانده، افزایش تقاضا بر عرضه، مسائل اقتصادی و سیاسی و … میباشد.
بازده اضافی هر سهم
بازده اضافی یعنی بازدهی بیشتر از بازده در نقطه تعادل است که خط بازار سرمایه (SML) این نقطه متعادل را نشان میدهد. در اینجا نقطه تعادل نقطهای است که تا هر میزان از B (ریسک) بازده مورد انتظار (Z) آن را بدست میآوریم.در این مقدار K0 نقطه بازده حاصله بدون قبول هیچگونه ریسکی میباشد و همانطور که در نمودار مشاهده میشود با افزایش بهای اوراق بهادار، بازده نیز افزایش پیدا میکند (خط d صعودی میباشد) و در نقطهای که خطوط عمود شده است بر B خط d را قطع میکند نقطه تعادل بهوجود میآید. لذا یک نظریه در رابطه با بازده بازار و مخاطره که الگوی قیمتگذاری دارائیهای سرمایهای (CAPM) خوانده میشود.
منبع
یوسفی، محمد(1394)، رابطه ی بین مسئولیت پذیری اجتماعی با عملکرد مالی شرکت ها، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید