معنویت و ابعاد آن

واژه ی Spirituality (معنویت) از کلمه لاتین Spiritus به معنای نَفَس مشتق شده است که آن نیز خود از Spirare به معنای دمیدن یا  نفس کشیدن مشتق می شود. در ترجمه های لاتین عهد جدید Spiritualis یا شخص معنوی به کسی گفته می شود که زندگی او را روح القدس نظم می بخشد، یا تحت تأثیر قرار می دهد. از آغاز قرن دوازدهم، این واژه آرام آرام معانی ضمنی با کارکرد واقعی روانی به خود گرفتکه در مقابل جسمانیت یا مادیت قرار داشت.به عبارت ساده تر معنوی و معنویت به هرآنچه که شامل یا مربوط به معنی و روح باشد گفته می‌شود و مقابل ظاهری ومادی است. هر آنچه مادی نباشد را معنوی گویند. از نظر برخی، وصف ناپذیر بودن معنویت مانع ارائه تعریف برای آن می شود، در حالی که عده ای دیگر تلاش کرده اند تا معنویت را تعریف و مشخص کنند.در لغت نامه دهخدا، معنویت به معنای معنوی بودن است و معنوی یعنی: منسوب به معنی، حقیقی، راست، اصلی، ذاتی، مطلق، باطنی و روحانی( دهخدا، 763). فرهنگ لغت آکسفورد نیز معنویت را اینگونه معنی کرده است:” حالت یا ویژگی علاقمندی و توجه به مسائل معنوی به عشق یا دلبستگی به پدیده های معنوی”.

معنویت احساسی است نسبت به خود، خداوند، دیگران و جهان هستی و جستجویی است در جهت کمال. در ضمن معنویت مورد نظر در این تحقیق فرادینی است لذا جهان شمول بوده و تابع سن، مذهب، نژاد و جنسیت نیست. بعبارت دیگر منظور از معنویت باور داشتن به : “وجود چیزی بزرگتر از من”  چیزی که سرچشمه آفرینش است- و داشتن ارتباط با آن سرچشمه. در برخی از مذاهب سنتی این سرچشمه آفرینش یک شخصیت انسان گونه است. در برخی دیگر از ادیان یک وجود مرموز غیرقابل شناختن.بررسی های انجام شده پیرامون معنویت بصورت اشکال مختلفی صورت گرفته است. برخی معنویت را بعنوان تلاشی برایحد اعلا بودن می بینند، در حالی که سایرین آنرا بعنوان یک میل شدید برای اعلا بودن می دانند. همچنین ممکن است که  معنویت  را بعنوان اقداماتی در راستای نقطه متعالی درک شده تصور کنند و باور به پایدار بودن تمام موجودات است. برخی از تحقیقات جدیدتر معنویت را بعنوان زندگی معنادار با حد اعلای بودن، وجود یک نیروی حیات بخش یا یک حقیقت محض می دانند. سایر مطالعات نیز معنویت را بعنوان احساس داشتن ارتباط با موجود یا موجوداتی دیگرو با عالمی برتر تعریف کرده اند.

ضروری است میان معنویت(Spirituality) با S بزرگ و معنویت با s کوچک تمایز قائل شد. تفاوت میان دو واژه آن است که معنویت با S بزرگ شامل موجودی مقدس یا واقعیت غایی می شود حال آنکه معنویت با s کوچک چنین نمی باشد. با وجود این لازم نیست در معنویت ( با S بزرگ) مفهوم فرد از وجود مقدس یا واقعیت غایی به سبک و سیاق مذهبی بیان شود.از جذاب ترین ویژگی های معنویت با S بزرگ، آزادی برای خلق مفهومی فردی از وجود مقدس یا واقعیت غایی می باشد. متفاوت از آنچه از معنویت به S بزرگ مستفاد می شود، عموماً معنویت با s کوچک برای اشاره به معنای دوم بکار می رود. برای توصیف تجربیات روان شناختی خاصی که در واقع ارتباطی با وجود مقدس یا واقعیت ندارد و همچنین برای توصیف تجربیات تکان دهنده ارتباط با دیگران یا طبیعت استفاده می شود.

معنویت ( با S بزرگ) دارای سه بُعد است:

معنا: معنویت همچون مذهب شامل جستجوی معنا و هدف به شیوه ای است که به وجودی مقدس یا واقعیت غایی ارتباط پیدا می کند. معمولاً این امر به این سوال که معنای زندگی چیست؟ نمی دهد بلکه غالباً موجب پاسخ به این سوال می شود که چطور دیدگاه من در مورد وجودی مقدس یا غایی به زندگی ام معنا می بخشد؟ معنا ممکن است در بر گیرنده ی اصول اخلاقی و ارزش های متعالی نیز شود که چنین جنبه های زندگی سرچشمه گرفته از دیدگاه ها نسبت به وجودی مقدس یا واقعیت غایی است.

تعالی: این واژه به تجربیات فرابخشی یا وحدت بخش اشاره می کند که ارتباطی فراسوی شخصی مان را فراهم می سازد و شامل ارتباط با وجودی مقدس یا واقعیتی غایی می گردد.

عشق: عشق منعکس کننده بُعد اخلاقی معنویت می باشد، بخصوص زمانی که توسط باورهای مربوط به وجودی مقدس یا واقعیتی غایی برانگیخته شده باشد. بسیاری از آموزگاران معنوی همچون دالایی لاما عشق را به مثابه جوهر معنویت می دانند. منظور از عشق، صرفاً یک احساس نیست؛ عشق می تواند مستلزم انجام دادن کاری باشد که بیشترین فایده را برای خود و دیگران در پی داشته باشد.

منبع

خلج ،مرضیه (1392) ،رابطه هوش معنوی بارهبری موثق مدیران و کارکنان (فدراسیون ورزش های جانبازان و معلولین جمهوری اسلامی ایران )،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت دولتی ،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0