معنا و مفهوم شخصيت

شناخت رفتار و شخصيت انسان ، چيز تازه اي نيست . برخي براين باورند كه تاريخ تفكر در مورد رفتار و شخصيت، به اندازه ي طول عمر انسانها است . با پيدايش انسان نحوه ي شكل گيري شخصيت مورد توجه فلاسفه، اديان، مذاهب و شاعرن بوده است با پيدايش روش هاي علمي روش هاي قبلي كهنه شده و روش علمي يك روش دقيق و حساب شده است. ريشه علم در روان شناسي را بايد در رُم و يونان باستان بررسي نمود و اين ها سوالاتي در شخصيت مطرح مي كردند و مشابه همان سوالات امروز توسط روانشناسان مطرح مي گردد. بررسي رفتار به شيوه ي علمي و تجربي در سال 1879، توسط دانشمند آلماني ويلهم وونت،  پايه گذاري شد. و از آن به بعد روانشناسي به شعبه هاي مختلف تقسيم شده است .

اصطلاح شخصيت از كلمه لاتين پرسونا، به معناي نقاب اخذ شده است. در يونان باستان، بازيگران براي اجراي نمايش ماسكي را به صورت خود مي زدند و از طريق آن، نقش واقعي خود را كه در ارتباط با همان نقاب بوده است، ارائه مي دادند. انسان ها سعي دارند رفتار خود را مطابق خواسته ها و انتظارات اجتماعي بروز دهند. اما شخصيت در معناي علمي به اين سادگي قابل تبيين نيست، زيرا شخصيت يك مفهوم انتزاعي است كه از طريق انسجام و هماهنگي مجموعه اي از خصوصيات معنا پيدا مي كند. اين خصوصيات عبارتند از عواطف و هيجانات، انگيزه ها، افكار، تجارب و ادراكات. از سوي ديگر شخصيت تنها شامل جنبه هاي ظاهري رفتار نيست بلكه معناي واقعي شخصيت چند بعدي است كه اين ابعاد شامل درون و ذهني است كه افراد را وادار به انجام رفتار معيني مي كند. به همين دليل هر يك از نظريات موجود در روانشناسي شخصيت، تعريف ويژه اي از شخصيت ارائه  مي دهند.

مفهوم شخصيت در روانشناسي يك مفهوم رايج، معمول و در عين حال فوق العاده غامض و پيچيده است. كاربرد عاميانه شخصيت به حد يك مفهوم مطلوب در ديدگاه فردي تغيير يافته است. در حالي كه مفهوم علمي آن مورد مناقشه بوده و در مورد شخصيت بيش از 50 تعريف مختلف شده است.

با توجه به برداشت هاي متفاوت از مفهوم شخصيت ، به وضوح نشان مي دهد كه باگذشت زمان، معناي شخصيت از مفهوم اوليۀ آن تصويري ظاهري اجتماعي بود، بسيار گسترده تر شده است. در حال حاضر، شخصيت به روند اساسي و پايداري در باره ي فرد انسان اطلاق مي شود. نظريه هاي مختلف غير از اين توافق اساسي در تعريف شخصيت ، وجوه تشابه ديگري نياز دارند كه عبارتند از:

  • در اغلب نظريه ها شخصيت نوعي سازمان يا ساخت فرضي تلقي مي شود. در شخصيت، رفتارها تاحدودي وحدت و سازمان دارند .بعبارت ديگر، شخصيت نوعي پديده انتزاعي است كه آن را بر اساس تفسير رفتار بيروني فرد مي توان شناخت.
  • در اكثر تعاريف، بر وجود تفاوت هاي شخصيتي بين افراد، تاكيد مي شود. در لغت شخصيت، اين معنا مستتراست كه هر فرد، واحدي منحصربه فرد و به اصطلاح عوام  تك  است و هيچ كسي ديگر پيدا نمي شود كه كاملا شبيه او باشد.
  • در بيشتر تعاريف، اعتقاد بر اين است كه شخصيت را بايد از ديدگاه تاريخچه تكامل فردي ارزيابي كرد.

شخصيت، در واقع پديده اي تكاملي و تدريجي است كه تحت تأثير بسياري از عوامل دروني و بيروني از جمله وراثت، خصوصيات جسماني و شرايط اجتماعي قرار مي گيرد و رشد و تكامل مي يابد در حقيقت تعريف شخصيت از ديدگاه هر دانشمند يا هر مكتب و گروهي به نظريه يا تئوري خاص آن بستگي دارد. مي توان بر اساس تعاريف فوق، تعريف نسبتاً جامعي از شخصيت ارائه داد: شخصيت عبارت است از  مجموعه سازمان يافته و واحدي متشكل از خصوصيات نسبتاً ثابت و پايدار كه بر روي هم يك فرد را از فرد يا افراد ديگر متمايز مي سازد.

منبع

اعتمادی،نادر(1391)، رابطه  بین ویژگی های شخصیتی معلمان  (درون گرایی و برون گرایی )،پایان نامه کارشناسی ارشد ،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0