مدیریت ساختاری طلاق

وظیفه اصلی درمانگر بعد از تصمیم به طلاق زوجین، کمک به آنها برای تثبیت احساسی و پذیرش واقعیت طلاق است. در صورت جریحه­دار شدن احساسات و در موارد نادر بروز علایم آشفتگی روانی شدید با خشونت اجتماعی، برخی درمان­های دارویی فردی ضروری خواهد بود. عادی سازی احساس آشفتگی، بی­اعتمادی و سردرگمی، به مراجعان کمک می­کند تا بفهمد که خود و خانواده­شان دوره بحرانی گذرا و البته شدیدی را خواهند گذراند. در صورت وجود خشم شدید و بروز آن، استفاده از ابزارهای کنترل بحران، جهت کاهش تعارضات و تثبیت احساس، مثمر ثمر خواهد بود. حتی زوج­هایی که به صورت توافقی از هم جدا می­شوند و سعی دارند بعد از طلاق روابط حسنه داشته باشند، باید هم نفرت اولیه و هم گرایشات دوستانه خود را کنترل کنند .

طلاق در نظام حقوق اسلام

 اسلام همان­گون که ازدواج را به عنوان یک پیوند مقدس و دارای کارکردهای فردی و اجتماعی ضروری، مورد تأکید فراوان قرار می­دهد؛ طلاق را فی­نفسه امری منفور و ناپسند می­داند، ولی در مواردی که مصالح مهمتر ایجاب کند، ممنوعیتی برای طلاق قائل نشده است؛ به بیان دیگر یک دسته از روایات اسلامی طلاق را پدیده­ای بسیار مبغوض و منفور معرفی کرده­اند، برای نمونه در روایات تعبیرهایی از این دست وارد شده است که ” هیچ چیز در نزد خداوند ناپسندتر از خانواده­ای نیست که به وسیله طلاق از هم پاشیده شود و  در میان آنچه خداوند حلال نموده هیچ چیز مبغوض­تر از طلاق نیست و خدا فردی را که از روی هوا و هوس، زنان را طلاق دهد دشمن می­دارد. از سوی دیگر به روایات متعددی برمی­خوریم که طلاق را در شرایط خاصی مجاز و احیاناً لازم دانسته­اند؛ برای مثال، بی­دینی یا ضعف دینداری از مواردی است که طلاق درآنها به طور خاص تجویز گردیده است. نتیجه­ای که مجموع این روایات می­توان گرفت آن است که اسلام طلاق را به خودی خود مبغوض می­شمارد و در جهت منصرف کردن افراد از آن، کوشش می­کند.

با وجود این، در مواردی که کارکردهای مطلوب خانواده با اختلالات جدی روبه رو شود و ادامۀ زندگی مشترک مفاسدی بیش از پیامدهای منفی طلاق به بار آورد، اسلام حکم جواز طلاق را داده است. اینکه اسلام طلاق را مغبوض­ترین عمل حلال تلقی کرده، بیان کنندۀ آن است که پیامدهای منفی طلاق دست کم تا حدودی جنبۀ اجتناب­ناپذیر دارند، زیرا اسلام به عنوان دینی که در صدد تأمین سعادت فردی و اجتماعی انسان برآمده، اگر راهی برای حل همه جانبه مشکلات طلاق یافت می­شد، آنرا معرفی می­کرد و در این صورت، دلیل معقولی بر مخالفت اسلام با طلاق وجود نداشت، چرا که احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی­اند و پدیده­ای مانند طلاق که بنا به فرض می­تواند بدون هیچ­گونه مفسده و پیامدی منفی تحقق یابد، نمی­تواند مورد کراهت دین قرار گیرد؛ بنابراین با قطع نظر از موارد استثنایی و نادر، چیزی با نام  طلاق بدون پیامد منفی، از دیدگاه اسلام مصداق واقعی ندارد و مشروع واقعی ندارد و مشروع دانستن طلاق در دین به معنی تایید آن نیست، بلکه غرض از تجویز آن جلوگیری از مفاسد بیشتری بوده که عدم مشروعیت طلاق می­توانسته به بار آورد.

منبع

حاکمی،نازنین(1394)، رابطه طلاق عاطفی والدین با اختلال های رفتاری-هیجانی دختران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0