مدیریت زمان
ماهیت زمان یکی از بزرگترین رازها و پرسشهای مردمان باستان بوده است. پرسشی که هنوز پاسخی برای آن یافت نشده است. علیرغم دستاوردهای علمی بشر در سده های گذشته، پیشرفتی در زمینه درک مفهوم زمان و تعریفی از آن به دست نیامده است. بحث از زمان به صورت مستقل برای فلاسفه یونان باستان مطرح نبوده است. پی بردن به چگونگی تشکیل جهان و شناسایی عناصر اولیه تشکیلدهنده آن و نیز واحد یا کثیر بودن پدیدهها موضوعات اساسیای بودند که ذهن متفکران یونان باستان را به خود مشغول میکردند. مفهوم زمان به تبع سخن گفتن درباره چنین مسائلی مورد اشاره واقع شده است.
از نظر هایدگر مفهوم زمان را میتوان در ابدیت یافت و پیش شرط آن اشراف و درک کامل ابدیت است. برای این منظور باید به ابدیت ایمان یافت. اما فیلسوفان به ایمان و یقین در این باره هرگز نمیرسند چرا که شک اساس فلسفه است و فلسفه هرگز نمیتواند را از میان بردارد. الهیات از نظر هایدگر با دازاین انسانی یعنی هستی نزد خدا و هستی زمانمند در انسان سر و کار دارد اما خدا نیازی به الهیات ندارد و ایمان به او وجودش را سبب نمیشود. ایمان مسیحی با آن چه در زمان روی داده مرتبط است چون فیلسوف ایمان نمیآورد و میخواهد زمان را از خود زمان درک کند.
هایدگر زمان به را به سه نوع زمان روزمره و زمان طبیعی و زمان جهانی تقسیم میکند. در بحث زمان روزمره میگوید که زمان آن چیزی است که اتفاقات در آن رخ میدهند. زمان در موجود تغییرپذیر اتفاق میافتد پس تغییر در زمان است. تکرار دورهای ست، هر دوره، تداوم زمانی یکسانی دارد. ما میتوانیم مسیر زمانی را به دلخواه خود تقسیم کنیم. هر نقطه اکنون زمانی بر دیگری امتیاز ندارد و اکنونی پیشتر و پستر ، بعدتر از خود دارد. زمان یکسان و همگن است. ساعت چه مدت و چه مقدار را نشان نمیدهد بلکه عدد ثبت شده اکنون است. هایدگر میپرسد که این اکنون چیست و آیا من انسان بر آن چیرگی و احاطه دارم یا نه؟ آیا این اکنون من هستم یا فرد دیگری ست؟ اگر این طور باشد، پس زمان خود من هستم و هر فرد دیگر نیز زمان است و ما همگی در با هم بودنمان زمان هستیم و هیچکس و هر کس خواهیم شد.
زمان برای مردمان ایران باستان، پدیدهای رازآمیز و مقدس دانسته میشده و همواره با جهان مینوی در پیوند بوده است. در متون اوستایی از زمان با نام ؛ زروان یاد شده است و میدانیم که زروان برای باورمندان به آن که زروانیه ؛ زروانیسم خوانده میشدهاند؛ به نوعی نام خدای بزرگ و سرچشمه آفرینش همه پدیدههای گیتی و از جمله اهورا مزدا بوده است. حرکتهای روزانه و سالانه خورشید و نیز وزش باد، نمادهایی از زروان و پدیدههایی برای درک گذر زمان به شمار میرفتهاند و گرامی دانسته میشدهاند از همین باورهای کهن زروانی است که در طول هزاران سال و در میان همگی اقوام و ادیان، نامهای در پیوند با زمان مانند: نام ماهها و تقسیمات شبانهروز در نزد همگان، نامهایی مقدس دانسته میشوند. همچنین نوبتهای چندگانه ادای نماز در ادیان گوناگون، همواره با جایگاه خورشید در آسمان مرتبط است. واژه زمان در زبان پارسی و عربی مشترک است؛ در زبان پهلوی Zaman ، در ایران باستان jemana و در سریانی Zabana آمده است. قرنها پس از ظهور زرتشت اولین بار به خدای زمان در بین ایرانیان اشاره میشود. هم چنین برخی از محققین معتقدند خدای زمان از خدایان قدیم آریایی هاست.
امروزه در زبان فارسی میگوییم وقت طلاست. در زبانهای دیگر نیز تعبیرهای متفاوتی چون وقت الماس است، وقت جواهر است بکار رفته است. اما ارزش زمان بیش از طلاست و قابل مقایسه با آن نیست. با ارزش والایی که وقت دارا است باید به گونهای شایسته و بایسته از زمان در دسترس استفاده نمود. بسیاری از افراد ادعا میکنند که وقت آنها به هدر نمیرود و ابراز میدارند که: من خیلی سازماندهی شده کار میکنم، میدانم کجا میروم. میدانم چکار میکنم و …. این گروه از افراد در اقلیت هستند. زیرا زمان با ارزشترین منبعی است که در اختیار انسانها قرار دارد و تمامی منابع دیگر به شرط وجود زمان ارزش مییابند و به دلیل همین ارزش و اهمیت، توجه به زمان در بسیاری از فرهنگها و زبانهای مختلف تکرار شده است. زمان بسیار با ارزشتر از پول است و به همین دلیل این سرمایه بایست بسیار دقیق بکار گرفته شود. ما هنگامی قادر خواهیم بود برداشت درستی از زندگی بر روی کره زمین داشته باشیم که بتوانیم وقت معینی برای زندگی در این کره خاکی بدست آوریم.
خیلی از مردم نسبت به روزهای بدون بهرهوری و بیحاصل خود بیتفاوت هستند. در حالی که همگی ما مایل هستیم کارهای بسیاری را در یک روز انجام دهیم، ولی معلوم نیست کارهایمان چقدر ارزش داشته و به چه اساسی اولویتبندی شدهاند، و چقدر وقت باید صرف آنها کنیم. مثلاً گاهی اوقات برای گرفتن یک جوراب یا ارسال یک نامه بیشتر از اهمیت آن موضوع وقت صرف میکنیم. زمان برخلاف سایر منابع مثل پول، تجهیزات و چیزهای دیگر ثابت است و ما نمیتوانیم بیشتر از آن چه که هست ایجاد کنیم؛ اگر کار را که ما انجام میدهیم متناسب با زمان نباشد تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که مقدار کار را تغییر دهیم و این کار همان ؛ مدیریت زمان است . زمان از منابع ارزشمند، محدود و البته غیرقابل جایگزین در اختیار بشر است. این منبع قابلیت ذخیره شدن را ندارد. از این رو مدیریت زمان اهمیت یافته و مورد جدی است. برایان پوسر، میگوید: نکته مهم در مورد زمان جهت آن است که به طور مستقیم از گذشته به طرف آینده است. یکی از فیلسوفان یونان باستان گفته است که هرگز دو بار در یک رودخانه شنا نمیکنیم یعنی زندگی دائماً در شرف آغاز است مانند فصلها و سالها.
تاریخچه مختصر از زمان:
در اروپای قرون وسطی، کلیسا زمان را تنظیم میکرد و قوانینی درباره کارهایی که میتوان یا نمیتوان در روز خاصی انجام داد وضع میکرد؛ قوانین مذهبی زمانهای معینی از روز را برای نماز خواندن تعیین میکرد. گرچه اولین ساعتهای مکانیکی حدود قرن 13 میلادی ساخته شد ؛ پیش از آن به طور گسترده از ساعتهای آبی و شنی استفاده میشد اما از آنها برای قرنها فقط برای مجسمههای تزیینی استفاده میشد؛ حتی اشخاص مهمی چون ساموئل پینر که یک مقام دولتی قرن 17 بود اوقات روزانه خود را با ساعت خورشیدی یا ناقوس کلیسا تنظیم میکرد.
مفهوم نوین زمان در پی اعتراضات پیوریتنها به تقویم کشیشهای کاتولیک رم شکل گرفت؛ نظر آنها یعنی شش روز کار در هفته و یک روز استراحت عمدتاً تا پایان قرن 17 مورد قبول عامه بود. با توجه به عقیده مردم شناسان شکارچیان عصر سنگ نمیتوانستند با یک هفته کار 15 ساعته به راحتی امور خود را بگذرانند اما این فقط مربوط به گذر زمان بود تا مردم متوجه شوند که صرف زمان بیشتر میتواند موجب پاداشهای بیشتری شود. همان طور که تمدن پیش میرفت به همان ترتیب طول هفته کاری افزایش یافت؛ گذران زندگی با شغل کشاورزی وقت بیشتری از شغل شکار میگرفت ولی این زحمت در شکل طرز زندگی باثباتتر و راحتتر جبران میشد.
در قرن 19 صاحبان کارخانهها به طور روزافزونی به زمان توجه پیدا کردند و آن را به مثابه عنصری همسنگ پول میشناختند؛ تا آن موقع مردم عادی خود را درگیر چنین جزئیاتی نمیکردند؛ برای 150 سال ساعتها وجود داشتند اما در خانه بیشتر کارگران ساعتی نبود که به همراه خود داشته باشند و کنترل وقت کاری دلبخواهی بود، اما این شیوه مورد پسند صاحبان کار نبود آنها میخواستند حداکثرداده را از کارگرانشان بگیرند تا حداکثر بازده را از کارخانههایشان کسب کنند و چون ماشینها محتاج افراد زیادی برای کار انداختن آنها بودند همه باید همزمان در محل حضور داشتند. همین موضوع در طول قرن بحرانهای متعددی به وجود آورد.عرفا و فلاسفه هر یک تعریفی از زمان مطرح کردهاند. اما لازم نیست به زمان فکر کنیم و تعریفی از آن داشته باشیم. همین که آن را احساس کنیم کافی است. البته امروزه روی یک تعریف از زمان کار میکنند. طبق این تعریف، زمان عبارت است از وسیله اندازه گیری فعالیت.
وقت موهبتی است که در این کره خاکی به هر یک از ما به رایگان عطا شده است و میزان آن برای همه یکسان است. موفقیت ما در زندگی بستگی به چگونگی استفاده از این گوهر گرانبها دارد. موفقیت هر شخص در زمینه تحقق اهداف و آرمانهایش به مقدار قابل توجهی تابع استفاده موثر از وقت است. عرفا نیز به واسطه ماهیت ابزار شناختی خود، یعنی دل، از زبان نمادین استفاده میکنند و زمان را دارای جنبه درونی میدانند و از آن با اصطلاحاتی مانند وقت، آن ، دم ، یاد میکنند. عرفا وقت خوش عارفانه را همانا نوعی بیوقتی و رها شدن عارف از سیطره زمان و مکان میدانند. دین اسلام نیز اهمیت زمان را مورد تأیید قرار داده است. چنان که امام صادق ( ع) میفرماید: من استوی یوماه فهو مغبون؛ باید هر روز نسبت به روز قبل بهتر باشیم. ایرانیان نیز از زمانهای دور ساعت را میشناختند و روایاتی که در شاهنامه راجع به ساعت و تنظیم وقت آمده جملگی گواه بر این است ساعت از نظر آنان همان مقدار زمانی بود که هم اکنون در جهان رایج است و گمان میرود به جای ساعت واژه ؛ پاس به کار میرفته است.
در فرهنگ و ادب ایران نیز به اهمیت زمان و نحوه درست از آن اشاره شده است . خیام زمان را به پرندهای که بر سر شاخهای نشسته است تشبیه می کند. ولتر نویسنده، فیلسوف و متفکر بزرگ فرانسوی در یکی از کتابهای خود از زبان دو تن از شخصیتهایش به موضوع قابل تأملی اشاره میکند. یکی از شخصیتها از دیگری میپرسد: از تمام چیزهایی که در دنیا وجود دارد، چه چیزی سریعترین و کندترین است؟ چه چیز بلندترین و کوتاه ترین است؟ چه چیز بخشپذیرترین و گستردهترین است؟ چه چیز در حد اعلای ندامت را به همراه میآورد، ولی بیش از هر چیز دیگری مورد بیتوجهی قرار میگیرد؟ چه چیز است که بدون آن هیچ کاری صورت نمیپذیرد، کوچکترین چیزها را میبلعد و به بزرگترینها حیات میبخشد؟ و پاسخ میشنود : زمان .
از دیدگاه نظری جامعه شناسان نظام ارزشی هر فرد تحت تأثیر باورهای اوست و باورهای هر انسانی برخاسته از فرهنگی است که در آن رشد و نمو کرده است. نوع نگاه فرهنگ و افراد جامعه به زمان، بر نحوه استفاده و عملکرد افرادی که در چارچوب ارزشهای آن قرار دارند، تأثیر میگذارد. زمان و نوع استفاده از آن یکی از عناصر و معیارهایی است که از طریق آن میتوان درباره کارآمد بودن و قدرت یک فرهنگ در زمینه بالندگی و خلاقیت افراد آن قضاوت کرد.
درگذشته، به دلیل نیازبه دانستن زمان کشت و برداشت محصول؛ کشاورزان فقط به اندازهگیری فواصل بلند زمانی توجه داشتند. آنها به هم زمانی دقیق کارانسانی نیازمند نبودند و به ندرت از واحدهای تحقیق برای اندازهگیری فواصل کوتاه زمانی استفاده میکردند. آنان به طور معمول زمان را نه به واحدهای ثابتی نظیر ساعت یا دقیقه، بلکه به بخشهای بینظم و غیردقیقی که نمایانگر زمان مورد نیاز برای اجرای وظایف روزمره بود، تقسیم میکردند، اما انقلاب صنعتی تصاویر ذهنی مردم درباره زمان را دگرگون کرد. در این دوره به جای فواصل زمانی مبهم، جوامع صتعتی به واحدهای بسیار دقیقی مثل ساعت، دقیقه و ثانیه نیاز داشتند که میبایست استاندارد و از فصلی به فصل دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر قابل تبدیل باشد.
علل اتلاف زمان:
در یک تقسیمبندی کلی، عوامل اتلاف زمان، به دو دسته تقسیم میشوند:
- عوامل خارجی : تماسهای تلفنی، ملاقاتکنندگان سرزده، سایر مزاحمتها و …
- عوامل داخلی : یا خودساخته، فقدان نظم مشخص، شلوغی میز، عدم تمایل به واگذاری کارها به دیگران، امروز را به فردا افکندن، فقدان تصمیمگیری موثر …
اکثر ما تمایل داریم در بیان نقش عوامل خارجی وقتکشی، اغراق کنیم و از آنها به عنوان عذرهای قانعکننده استفاده نماییم. اما ریشه اصلی اتلاف زمان در خصلتهای فردی ما نهفته است که باید علل و عوامل آن را شناخت و برای درمان آنها گامهای موثری برداشت.
برخی از علل و عوامل اتلاف زمان عبارتند از :
- بیفکری و عملزدگی: به منظور دوری از این آفت باید به برنامهریزی و اولویتبندی کارها پرداخت. در مدیریت زمان، تعیین هدفها و اولویتهای مربوط به کار از مهمترین امور به شمار میرود، که با توجه به آن میتوان از به دام افتادن در امور جزئی و غیرضروری نجات یافت.
- بینظمی: فرد نامنظم علاوه بر اتلاف وقت خود باعث اتلاف زمان دیگران نیز میشود.
- پرحرفی و بیهودهگویی: پرحرفی باعث اتلاف وقت میشود و انسان در آخر میبیند از برنامه خود هم عقب مانده و چیزی به دست نیاورده است. پس بهتر است در جایی که لازم باشد حرف بزنیم و بیهودهگویی نکنیم.
- اهمالکاری: تعریف منجر به سنگینتر شدن بار فرداها میشود و نگرانی از کارهای مانده و دشواری انجام آنها به مرور زمان، منجر به بیماریهای عصبی و یا بیتفاوتی نسبت به امور میشود و به دنبال آن بینظمی و عدم تعهد نسبت به مسوولیتها رخ میدهد و از همه مهمتر فرصتها از دست میرود.
- تنبلی و بیحوصلگی : فرد تنبل چون اهل کار نیست حتی هدفهای قابل دسترسی و آسان را نایافتنی میبیند و به همین دلیل اوقات خود را به بطالت میگذارند. عوامل تنبلی عبارتند از:
الف -عوامل گرایشی مانند : عدم تمایل به قبول زحمت یا ناراحتی، ترس از شکست، عزتنفس کم، افسردگی، ملالت، خجالت، احساس تقصیر و …
ب -عوامل شناختی مانند: اطلاعات ناکافی، مشخص نبودن اولویتها ، تردید داشتن، مطمئن نبودن درباره مسئله و ناتوانی در درک اقدام به جا و به موقع، تفکر منفی، هدفهای مبهم و ….
ج -عوامل خارجی و محیطی مانند : سردرگمی، نبود تشکیلات، سر و صدا، فشار کاری بیش از حد و … و عوامل جسمانی مانند: خستگی، استرس، بیماری، ورزش نکردن، بیتحرکی در طول روز، پشت میز نشستن و ….
همچنین سعید اسلامی در کتاب مدیریت کاربردی وقت، آفات زمان را در سه زمینه دستهبندی کرده است: – آفاتی که به خود فرد مربوطند، شامل بینظمی، نداشتن برنامه اولویت کاری، ضعف ارتباط، عدم اطلاع کافی، بیعلاقگی، فشار روانی، تعارفات و رودربایستی ، دخالت غیرضروری در برخی کارها.
- آفاتی که به دیگران مربوطند: شامل مکالمات تلفنی، جلسات، تعبیض اختیار.
- آفات پیشبینی نشده: شامل تصادفات، خرابی ماشین، بیماری و …. جلسات غیرضروری، میز یا محدوده کار نابسامان، تلفنهای غیرضروری، صرف وقت زیاد برای پاسخگویی به نامهها، مشکل داشتن با تکنولوژی، اختصاص زمان طولانی به برنامهریزی، اختصاص زمان طولانی به تحلیل اشتباهات، از دیگر عوامل اتلاف زمان میباشند .
منبع
فوادی،افسانه(1394)، تاثیر مدیریت زمان بر تنظیم هیجان در طی امتحان و سازگاری تحصیلی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید