مدل کیز

کیزبا توجه به این نکته یادآور می شود که در توضیحات حوزه بهزیستی نباید تقسیم بندی زندگی بشر به دو بعد خصوصی و عمومی را فراموش کرد؛ چنانچه روانشناسی اجتماعی نیز بر تمایز این دو بعد زندگی بشر صحه گذاشته است .به رغم اهمیت این تمایز مفهوم سازی پیشتاز در مورد کنش وری مثبت بشر دو سنت ذکر شده است. لذت­گرا و فضیلت­گرا؛ بهزیستی را اساساً به عنوان پدیده­ای خصوصی به تصویر کشیده­اند. این در حالی است که انسان توسط ساختارهای اجتماعی و جوامع گوناگون احاطه شده و هرروز با تکالیف و چالش­های اجتماعی بی­شماری دست به گریبان است. بنابراین کیز معتقد است در کنار جنبه­های شخصی بهزیستی، نمی­توان از جنبه­های اجتماعی آن غافل شد. سازمان بهداشت جهانی نیز با تعریف خود از سلامت به عنوان دو حالتی از بهزیستی کامل جسمی- ذهنی و اجتماعی، بر بعد اجتماعی سلامت تأکید می­کند .در این راستا کیز  مفهوم بهزیستی اجتماعی را مطرح کرده است. بهزیستی اجتماعی بیانگر یک پدیدة اساساً عمومی (در مقابل خصوصی) است که بر تکالیف اجتماعی که بشر در دل ساختارهای اجتماعی و جوامع با آن ها مواجه است متمرکز می­شود. بهزیستی اجتماعی به عنوان گزارش شخصی فرد در مورد کیفیت روابط با افراد دیگر، محله­ای که در آن زندگی می­کنی و جامعه­اش تعریف کرد. کیز ابعاد عملیاتی بهزیستی اجتماعی را با نظر به الگوی سلامت و آموزه­های جنبش روانشناسی مثبت گرا مطرح می­کند. این ابعاد که هریک منعکس کننده چالش­هایی هستند که انسان به عنوان موجودی اجتماعی با آن مواجه است بدین قرارند.

یکپارچگی اجتماعی: بیانگر ارزیابی فرد از کیفیت رابطه اش با اجتماع و جامعه است، افرادی که دارای سطوح مطلوبی از این بعد بهزیستی اجتماعی هستند به جامعه و اجتماعشان احساس تعلق بیشتری دارند و احساس دارا بودن ویژگی های مشترک با افراد جامعه در آن ها بیشتر است.

پذیرش اجتماعی: بیانگر درک فرد از خصیصه­ها و ویژگی­های افراد جامعه به عنوان یک کلیت است. افرادی که دارای سطوح مطلوبی از این بعد بهزیستی اجتماعی هستند، دید مثبتی به ذات بشر دارند به افراد دیگر اعتماد می­کنند و به خوب بودن مردم باور دارند.

مشارکت اجتماعی: بیانگر ارزیابی فرد از ارزش اجتماعی خود است. افراد واجد سطوح مطلوبی از این بعد بهزیستی اجتماعی، احساس می­کنند، عضو مهمی از جامعه خود هستند و می­توانند چیزهای ارزشمند به جهان ارائه کنند.

شکوفایی اجتماعی: بیانگر ارزیابی فرد از مسیر حرکت جامعه و پتانسیل های آن است؛ به این معنا که فرد احساس می­کند جامعه در حال تحول است و توانایی شکوفایی از طریق شهروندان و نهادهای اجتماعی را دارد. افراد واجد سطوح مطلوب این بعد بهزیستی اجتماعی، نسبت به وضعیت کنونی و آینده جامعه امیدوارترند و معتقدند که جهان به مکانی بهتر برای همه افراد تبدیل خواهد شد.

درک پذیری اجتماع (انسجام اجتماعی): بیانگر فهم کیفیت، ساخت و طرز کار جهان اجتماعی و شامل علاقه مندی و اهمیت به شتافت دنیاست. افراد دارای سطوح مطلوب این بعد بهزیستی، نه تنها به جهانی که در آن زندگی می­کنند اهمیت می­دهند، بلکه احساس می کنند که می توانند حوادث پیرامونشان را درک کنند و مایلند معنای زندگی را بفهمند..

اگرچه این ابعاد بهزیستی می­توانند نشانگر سلامت روانی فرد باشند، اما در مقایسه با ابعاد بهزیستی هیجانی و روانشناختی از وضوح کمتری برخوردارند. با این وجود باید توجه داشت که مقیاس­های بهزیستی هیجانی غالباً رضایتمندی و عواطف مثبت فرد نسبت به زندگی کلی را می­سنجد و به ندرت به رضایتمندی و عواطف مثبت نسبت به جنبه­های زندگی اجتماعی می­پردازد. همچنین ابعاد بهزیستی روانشناختی نیز برداشت­های درون شخصی در مورد سازگاری فرد با دیدگاهش نسبت به زندگی را منعکس می­کنند. صرفاً یکی از شش مقیاس بهزیستی روانشناختی – روابط با دیگران – نشانگر توانایی فرد در ایجاد و نگهداری روابط بین شخصی صمیمانه و توأم با اطمینان است .با توجه به مطالبی که بررسی شد و تحلیل های عاملی انجام شده مقیاس سلامت روانی (بهزیستی) از سه عامل همبسته اما متمایز تشکیل می­شود: بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی. کیز معتقد است پژوهشگران تابحال برداشتی جامع از سلامت روانی را مورد بررسی قرار نداده­اند و صرفاً به جنبه­های گوناگون بهزیستی (که وی آنها را نشانه­های سلامت روانی می­داند) که پیش بینی کننده بهزیستی هیجانی، روانشناختی یا اجتماعی­اند، پرداخته­اند. اما وی دیدگاهی جامع را برمی­گزیند به نحوی که از دید وی، بهزیستی فاعل نشانگر ادراک­ها و ارزیابی­های فرد از زندگی خود بر اساس  حالت­های عاطفی و کنش وری روانشناختی و اجتماعی دانسته است. بخوبی شخص است که این دیدگاه با گسترش تعریف بهزیستی فاعلی، هر 3جنبه بهزیستی را تا حدی در برگرفته. هم جنبه عاطفی (بهزیستی هیجانی) و هم جنبه کارکردی (بهزیستی روانشناختی و اجتماعی).از زاویه تجربی و بر اساس الگوی پزشکی که مطرح شد: سلامت روانی و بیماری روانی دو نقطه پایانی یک پیوستار واحد نیستند.بر اساس مدل سلامت روانی کامل بهزیستی به عنوان حالتی تعریف می شود که الف) فقدان بیماری روانی و در عین حال ب) حضور در سطح بالای بهزیستی است.

 منبع

اکرمی،نجمه (1394)،بهزیستی روانشناختی ونگرانی تصویر بدنی قبل و بعد از جراحی پلاستیک ،پایان نامه کارشناسی ارشد  روانشناسی بالینی ،دانشگاه آزاد اسلامی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0