مدل پنج عاملي شخصيت
مکدوگال ، در اولين نشرية خود دربارة منش و شخصيت ، دربارة گستردگي معاني خاص منش و شخصيت با دو مفهوم متفاوت بحث کرد. او در اواخر نوشتة خود در اين نشريه فرضيهاي را مطرح کرد که مورد علاقهاش بود و در آن گفت که شخصيت ممکن است بر اساس تحليل وسيعي از پنج عامل قابل تفکيک به نامهاي «منش، هوش،مزاج،خلق يا گرايش،خشم و غضب» توجيه ميشود. هر يک از اين عوامل پيچيده و داراي متغيرهاي فراوان است. کليج ، عنوان ميکند که تحليل دقيقي از زبان به فهم شخصيت کمک خواهد کرد. بر اساس فرضيه زباني يا واژگاني، مهمترين تفاوتهاي افراد در تعاملات انساني به صورت اصطلاحات مشخصي در همة زبانهاي دنيا عنوان ميشود. يکي از اولين دانشمنداني که اين فرضيه را مطرح کرد، سرفرانسيس گالتون ، بود که از فرهنگ لغت براي برآورد کردن تعداد صفات توصيفي استفاده کرد. راه وي توسط آلپورت و ُادبرت ، که از ويرايش دوم فرهنگ لغت و بستر استفاده کردند، و بعداً توسط نورمن ، که از ويرايش سوم اين فرهنگ لغت استفاده کرد، ادامه يافت . ترستون ، ابتدا با استفاده از تحليل عاملي 60 صفت را به دست آورد ولي بعد تحليل را ادامه نداد. وي در عوض، مقياسهاي ايجاد شده توسط گيلفورد ، را مجدداً تحليل کرد. چرخشهاي اريب 13 مقياس گيلفورد منجر به ايجاد هفت عامل در فهرست خلق شدة ترستون شد. از ديگر کساني که از تحليل عاملي در بررسي صفات شخصيتي استفاده کرد، کتل بود. وي ادعا ميکرد که حداقل يک دوجين عامل شناسايي کرده است. اما زماني که متغيرهاي او بعداً توسط ديگران تحليل شد، تنها پنج عامل قابل تکرار بهدست آمد.
فيسکه ، با تحليل عاملي 22 مقياس دوقطبي کتل، نتوانست به بيش از پنج عامل ترکيبي دست يابد. تيوپس و کريستال ، تحليل عوامل خود را بر اساس 30 مقياس دو قطبي کتل که در مطالعات قبلي خود نيز آن را به کار برده بودند، گزارش کردند. آن ها وجود پنج عامل بزرگ را در بررسي شرح حالها يافتند. اين محققان براي به دست آوردن اعتبار پيشبين دست به انجام مطالعات طولي زدند . نورمن ، در مطالعات اولية خود مدل پنج عاملي را با مجموعهاي منتخب از متغيرهاي کتل ثابت کرد. وي برنامة تحقيقي گستردهاي را انجام داد که در آن مدل پنج عاملي توسط يک مدل گستردهتر جايگزين شد. او اين کار را با گسترش دادن مجموعه واژه هاي شخصيت (در زبان انگليسي) شروع کرد. سپس اين واژهها را در طبقاتي مثل حالتها ،صفات و نقش ها طبقهبندي کرد و سرانجام اطلاعات هنجاري را در مورد 2800 واژه صفت جمع کرد. پنج عامل بهدست آمدة وي شامل شادخويي ، توافق، وظيفهشناسي، هيجاني بودن و فرهنگ بوده است . بورگاتا ، ساختارهاي به دستآمده از خودسنجيها را با ساختارهاي بهدست آمده از سنجش همسالان مقايسه کرد و پنج عامل را يافت که آنها را تحت عناوين جرأتورزي، دوست داشتني بودن، مسووليتپذيري، هيجاني بودن، و هوش نامگذاري کرد. اسميت ، نيز ساختارهايي را که از سه نمونة بزرگ بهدست آمده بود، با هم مقايسه کرد و پنج عامل قوي را يافت که آنها را تحت عناوين برونگرايي، خوشايندي، قدرت منش ، هيجاني بودن و ظرافت نام نهاد. ديگمن از امتياز استفاده از کامپيوتر براي تحليل عاملي در کارهاي خود برخوردار بود. وي در مطالعات مختلف خود تعداد عوامل مختلفي را بهدست آورد و در نهايت بعد از تحقيقات طولاني وي معتقد به وجود پنج عامل شد که عبارتند از برونگرايي، همراهي دوستانه ، تمايل به پيشرفت، رواننژندگرايي و عقل .اين عاملها در کارهاي روانشناسان مختلف تکرار شده است و سرانجام به پنج عامل بزرگ شهرت يافتند. واژة بزرگ در اينجا به وسعت و گستردگي عاملها اشاره دارد و بدين معناست که در اين مدل، تفاوتهاي شخصيتي به پنج عامل تقليل نيافتهاند، بلکه هر عامل جنبه اي وسيع از شخصيت است و صفات بسياري را تحت پوشش قرار ميدهد .در طول يک دهه ،گلدبرگ ، بطور پيوسته تحليلهايي را در مورد دادههاي مختلف براي کشف يک ساختار ردهبندي متقاعدکننده انجام داد. اما در طول اين مدت وي دچار سردرگمي و ابهام شده بود چون هیچ دو تحلیلی مشابه نبود و هیچ تحلیلی آنقدر از بقیه متفاوت نبود که بتواند مرزهای مبهم پنج بعد را تشخیص دهد. سرانجام گلدبرگ ، بعد از تحقیقات مختلف، پنج عامل را بهدست آورد که عبارتند از برونگرایی، توافق، وظیفهشناسی، ثبات هیجانی و گشودگی به تجربه .در حالیکه محققان دارای رویکرد لغوی به گردآوری شواهد برای پنج عامل بزرگ میکوشیدند، محققانی که با مقیاسهای پرسشنامهای شخصیت کار میکردند، کمبود چارچوبی سازماندهنده را برای این یافتههای پژوهشی احساس کردند. در اوایل دهۀ 1980، کاستا ، و مککرا ، سرگرم تهیۀ پرسشنامۀ شخصیت نئو بودند تا سه بعد نوروزگرایی، برون-گرایی و گشودگی را بسنجند.آنها کار خود را با تحلیل خوشهای پرسش نامۀ کتل شروع کرده بودند. تحلیل آنها در ابتدا دو عامل برونگرایی و نوروزگرایی را آشکار ساخته بود اما کم کم اهمیت عامل گشودگی نیز که در برخی از عوامل اولیۀ کتل مورد اشاره قرار گرفته بود، برای آن ها پررنگ گردید. در سال 1983 ، کاستا و مککرا دریافتند که نظام نئو تطابق بسیاری با سه عامل الگوی پنج عاملی دارد، اما صفات متعلق به حیطههای توافق و وظیفهشناسی را در بر نمیگیرد. در نتیجه آنها به توسعۀ الگوی خود بر مبنای تحلیل پرسشنامههای مربوط به سنجش دو عامل اخیر پرداختند و نسخۀ تجدیدنظر شدهای از پرسشنامۀ خود با عنوان NEO-PIR ارایه کردند .دو رویکرد عمده در صورتبندی شکل کنونی پنج عامل بزرگ شخصیت یکی رویکرد گلدبرگ ، بوده که با تحلیل عاملی صفات مربوط به شخصیت از فرهنگ لغات زبانهای طبیعی به این کار پرداخته است و دیگری رویکرد کاستا و مککرا میباشد که به تحلیل عاملی انواعی از پرسشنامههای شخصیت پرداخته-اند.این دو الگو از لحاظ تجربی و شواهدی که دارند بسیار به هم نزدیکند اما از حیث مفهومی و نظری متفاوت میباشند.از مبنای نظری، الگوی گلدبرگ بر فرضیۀ لغوی مبتنی است. بر اساس این فرضیه، اساسیترین و اجتماعیترین تفاوتهای فردی در طول تاریخ در قالب اصطلاحات و صفات شخصیتی در زبانهای طبیعی کدگذاری شدهاند. در مقابل الگوی کاستا و مککرا، بر پایههای نظری تکیه دارد که بنا بر آنها صفات شخصیت در الگویی جامع از علل و زمینههای ژنتیک و محیطی جای میگیرد. در نتیجۀ این تفاوتهای نظری، عاملها و مؤلفهها در الگوی گلدبرگ خاصیت فنوتیپی دارند و فاقد نقش علی و تبیینی هستند، برخلاف الگوی کاستا و مککرا که برای آنها خاستگاهی زیستی – اجتماعی قایل است و آنها را تبیینکنندۀ رفتار میداند .
چشماندازی نظری به الگوی پنج عاملی
نظریات متعددی الگوی پنج عاملی را بعنوان سازهای ارتباطی در نظر گرفتهاند. در تئوری بین شخصی، ویگیتز و تپنل ، تأکید عمده بر روی روابط اشخاص است. این الگو شخصیت را به عنوان الگوی نسبتاً پایداری از موقعیتهای بین فردی که زندگی انسان را مشخص میسازد، درنظر گرفته است . بنابراین الگوی پنج عاملی به عنوان مفهومی توصیفی تفهیم شده است. این الگو بر انگیزههای بین شخصی و ارتباطی تأکید دارد و ابعاد پنج گانه را بر حسب تلویحات بین شخصی تعبیر میکند .
تئوری روان تحلیلی اجتماعی بر کارکردهای اجتماعی ادراکات خود و دیگران مبتنی است. بر طبق این الگو، صفات سازههای اجتماعی هستند که برای نشان دادن کارکردهای اجتماعی به کار میروند. هوگان ، معتقد است که اشخاص ممکن است خودگزارشدهیشان را با شیوههای خود نمایشگرانه تحریف کنند .
دیدگاه تکاملی بر این نکته تأکید دارد که انسان تعدادی مکانیسمهای آشکارساز دارد که به بقاء و تولیدمثل وی کمک میکند. باس ، شخصیت را به عنوان رویکردی انطباقی در نظر میگیرد که صفات پنج گانه ابعاد مهمتر و برجستهتری از نیازهای بقای اشخاص را نشان میدهند.این رویکرد تکاملی به ادراکات شخصی و تفاوتهای فردی توجه دارد؛ به علت این که مردم به شیوههای نظامداری در ابعاد صفات با هم متفاوتند، و نیز به علت این که آگاهی از صفات دیگران به بقا کمک میکند، صفات ارزش انطباقی دارند. انسانها قابلیت زیادی را برای دریافت این تفاوتهای شخصی که مرکز ثقلی است برای انطباق به این چشم انداز، از خودشان بروز میدهند .
مک کری و کاستا ، الگوی پنج عاملی را به عنوان موقعیتهای علی – شخصیتی در نظر گرفتند. تئوری پنج عاملی این دو به طور تجربی از طبقهبندی پنج عامل مشتق شده است. این الگو بر یافتههایی مبتنی است که معتقدند همۀ ابعاد پنج عامل بزرگ پایهای ژنتیکی دارند .
ابعاد شخصیت در الگوی پنج عاملی
بر اساس اين مدل، شخصيت انساني از پنج عامل بزرگ ساخته شده است. اين عاملها به نحو طبيعي در ميان جامعه توزيع شدهاند. از اين روي اغلب افراد درجه متوسطي از اين عاملها و صفات آن را نشان ميدهند. اما افراد محدودي داراي درجات افراطي بالا و پايين از آنها هستند. هر يك از اين پنج عامل بزرگ داراي شش مؤلفه است. اين عاملها و مؤلفههاي آن به شرح زيراند:
برونگرايي: برونگرایی در نظر اول، جامعهگرایی بوده اما تواناییهای اجتماعی فقط یکی از صفاتی هستند که در این حیطه میباشد علاقه به ریسکهای بزرگ در مشاغل از دیگر مقیاسهای این حیطه به حساب میآید. آنها از بودن با افراد دیگر لذت میبرند و سرشار از انرژی هستند. و اغلب هیجانات مثبتی را تجربه میکنند آنها معمولاً پرشور، عملگرا و افرادی هستند که در فرصتهای پر هیجان بیشتر احتمال دارد عبارتی مانند باشد یا برویم را بکار ببرند. در موارد حضور در یک گروه آنها دوست دارند صحبت کنند، احساس و نظر خود را اعلام کنند و توجه دیگران را به خود جلب کنند. برونگراها علایق و انرژی خود را به جهان بیرونی معطوف میسازند .آنها برانگیختگی جنسی و نیز تحریک را دوست دارند و متمایلند که بشاش باشند.
برون گراها افرادی معاشرتی، لذت جو و با محبت هستند. این افراد در عمل قاطع و فعال بوده، علاوه بر دوست داشتن مردم و تمایل به شرکت در اجتماعات و میهمانی ها، با جرأت و بشاش می باشند. برون گرا ها سرخوش، با انرژی و خوشبین نیز بوده و به موفقیت در آینده امیدوار هستند. زیر مقیاس های برونگرایی عبارتند از : صمیمیت، قاطع بودن، هیجان خواهی و هیجان مثبت .
افراد درونگرا فاقد شور و شوق، انرژی و سطح فعالیت برونگرایان هستند. آنها معمولاً ساکت، کم تحرک، آرام و از عالم اجتماعی منفک میباشند. این فقدان شرکتپذیری در افراد درونگرا را نباید به خجالتی یا افسرده بودن آنها نسبت داد. زرندی ، معتقد است که افراد درونگرا در مقایسه با افراد برونگرا به تحریک کمتری نیاز دارند و ترجیح میدهند که تنها باشند. این استقلال و توداری افراد درونگرا گاهی با عدم دوستی یا غرور اشتباه گرفته میشود . طبق نظر آیزنک ، تیپ شخصیتی برونگرا ، اجتماعی، تکانشی، خوشبین و هیجانی است و در برابر تغییرات محیطی سریع تغییر میکند. افراد برونگرا خیلی زود آرامش خود را از دست میدهند و بهراحتی خشمگین و پرخاشگر میشوند و انسانهای بیثباتی هستند. تیپ درونگرا، برعکس، محتاط، کم حرف و آرام هستند. درونگراها احساسات و هیجانهای خود را کنترل میکنند و از فعالیتهای هیجانی، تغییرات و اکثر فعالیتهای اجتماعی اجتناب میکنند. آنها آرام هستند و پرخاشگری ندارند و ارزشهای زیادی برای هنجارهای اجتماعی قائلند .
جدول مقیاسها، جنبه ها و همبستههای سیاهه صفات نئو پی آی آر: برونگرایی
جنبه های برونگرایی | همبسته های سیاهه صفات |
گرمی و محبت | دوستانه، خونگرم، مردم آمیز، بشاش، سرد و بیروح، با محبت، اجتماعی |
جمع گرایی | مردمآمیز، اهل گردش، لذت طلب، سرد و بی روح، حراف، خودانگیخته و ارتجاعی، کناره گیر |
جرأت ورزی | پرخاشگر، خجالتی، جرأت ورز، مطمئن به خود، نیرومند، مشتاق، خاطرجمع |
فعالیت | پرتوان، شتابزده، سریع، مصمم و بااراده، مشتاق، پرخاشگر، فعال |
هیجان خواه | لذت طلب، با جرأت، ماجراجو، محسورکننده، دست و دل باز، پردل و جرأت، باهوش و زیرک |
عواطف مثبت و مطلوب | مشتاق، شوخطبع، قابل تحسین و ستودنی، خودانگیخته و ارتجاعی، لذت طلب، خوشبین، شاداب |
سازگاری(توافق): همانند برونگرایی، سازگاری یا توافق بعدی از تمایلات بین فردی است. همچنین این عامل نشاندهنده تفاوتهای فردی مرتبط با همکاری و سازگاری اجتماعی است. افراد برخودار از سازگاری بالا، کنار آمدن با افراد دیگر را یک ارزش میدانند. در نتیجه آنها افرادی خونگرم، با ملاحظه، سخاوتمند، یاریرسان و علاقهمند به شریک کردن دیگران در علایق خود هستند. زرندی ، معتقد است که این افراد نظری خوشبینانه نسبت به طبیعت انسانها دارند و آنها معتقدند مردم ذاتاً صادق، درستکار و قابل اعتمادند و بهطور کلی به هم حسی وحمایت بین شخصی تمایل دارند .
جدول مقیاسها، جنبهها و همبستههای سیاهه صفات نئو پی آی آر: سازگاری
جنبه های سازگاری | همبسته های سیاهه صفات |
اعتماد | بخشنده، اعتمادکننده، بدگمان، محتاط، بدبین، اهل آرامش و صلح، سنگدل |
درستکاری و صراحت | پیچیده، پرتوقع، زیرک و باهوش، لوند، محسورکننده، هوشمند، مستبد و خودرأی |
نوع دوستی | خونگرم، دلرحم، مؤدب، سخاوتمند، مهربان، شکیبا و بردبار، خودخواه |
فرمانبرداری | لجباز، پرتوقع، یکدنده و لجوج، ناشکیبا، نابردبار، رک و بی پرده، سنگدل |
میانه روی و فروتنی | نمایشی و توجه طلب، زیرک، جرأت ورز، اهل جر و بحث، مطمئن به خود، پرخاشگر، آرمانگرا |
نرمخویی | دوستانه، خونگرم، همدل، دلرحم، رئوف، نااستوار، مهربان |
وظيفهشناسي : یکی از موضوعات مهم در شخصیت توانایی کنترل تمایلات و تکانهها و در کنترل خود است که میتواند به فرآیند فعال طراحی، سازماندهی و اجرای وظایف بینجامد. افراد مسئولیتپذیر با دقت، قابل اعتماد، سخت کوش و منظم هستند . محتوای عامل وظیفهشناسی به نحوه کنترل، تنظیم و هدایت تکانهها مرتبط است. تکانهها فینفسه بد نیستند؛ در مواردی محدودیت زمانی تصمیمگیری های لحظهای را پیش میکشند و در چنین مواردی اقدام بر اساس نخستین تکانه میتواند پاسخ مؤثری باشد. همچنین در موقعیتهای بازی و تفریح در مقابل موقعیتهای کاری، اقدامات خودانگیخته و تکانشی میتواند جالب باشد. افراد تکانشی در نظر دیگران جالب، سرگرم کننده و خوشایند مینمایند. با تمام اینها اقدام بر پایه تکانهها ممکن است به اشکال گوناگون دردسرساز باشد. برخی تکانهها ضد اجتماعیاند. اعمال ضد اجتماعی کنترل نشده نه فقط به دیگران، بلکه ممکن است به توبیخ و برخورد با عامل این نوع رفتارها منجر شوند. مشکل دیگر در خصوص اقدامات تکانشی اینست که اینگونه رفتارها اغلب پاداش فوری و اما عواقب بلند مدت ناخوشایندی را در پی دارند. رفتار تکانشی در مواردی که به شکل جدی مخرب نباشند، باز هم میزان اثربخشی و کارایی افراد را به طرق مختلف کاهش میدهد. اقدام تکانشی امکان تأمل در باب اقدامات بدیل را از بین میبرد. افرادی که در بعد وظیفهشناسی نمرات بالایی بدست میآورند، توسط دیگران بعنوان افرادی عاقبتاندیش و هوشمند، و قابل اعتماد توصیف میگردند.
افراد وظیفهشناس،افرادی پرنیرو، جاه طلب و سختکوش هستند.آنها علیرغم موانع موجود، در رفع آنها مصرند و تمایل به دقت و کامل بودن دارند .وظیفهشناسی معمولاً با پشتکار و شایستگی جسمانی مربوط میباشد.افراد فاقد وظیقهشناسی از باریکبینی لازم، دقت و پاکیزگی اجتناب میکنند. در این بعد ميزان انگيزش، سازماندهي، و پايداري در رفتارهاي هدفمند مدنظر است .
جدول مقیاسها، جنبه ها و همبستههای سیاهه صفات نئو پی آی آر:وظیفهشناسی
جنبههای وظیفهشناسی | همبستههای سیاهه صفات |
کفایت | کارآمد، مطمئن به خود، چاره جو، خاطرجمع، سردرگم، باهوش |
نظم | سازمانیافته و منظم، دقیق و نکته سنج، باقاعده، فراموشکار، بیدقت |
وظیفهشناسی | دفاعی، حواس پرت، بی دقت، تنبل، دقیق، فراموشکار، ایرادگیر |
پیشرفتطلب | دقیق، جاهطلب و بلند پرواز، سخت کوش، جسور، مصمم و بااراده، خاطرجمع، با پشتکار |
خویشتنداری | سازمانیافته و منظم، تنبل، کارآمد، فراموشکار، پرتوان، دقیق، سختکوش |
متانت و تعمق | عجول، تکانشور، بی دقت، ناشکیبا، ناپخته، دقیق، دمدمی |
نورزگرايي ( پايداري هيجاني): مؤثرترین قلمرو مقیاسهای شخصیت تقابل سازگاری یا نوروزگرایی میباشد . زردندی ، معتقد است که فروید ابتدا اصطلاح روانرنجوری را برای توصیف با مشخصه آشفتگی روانی، رنجوری روانی یا عاطفی و نوعی ناتوانی برای مقابله مؤثر با انتظارات معمول زندگی بکار برد. او میگفت، نشانههایی از روانرنجورخویی را در هر کس میتوان دید ولی درجه این روانرنجوری و نشانههای خاص آشفتگی در افراد از یکدیگر متفاوت است . کسانی که در این عامل نمرات بالایی دارند، ممکن است یک احساس منفی خاص مانند اضطراب، خشم یا افسردگی را به شکل غالب تجربه کنند، اما همجنین محتمل است که چندین مورد از این هیجانات منفی را احساس نمایند. افراد دارای نوروزگرایی بالا از لحاظ واکنشدهی هیجانی فعال هستند. آنها به رویدادهایی که ممکن است دیگران را تحت تأثیر قرار ندهند، به شکلی هیجانی واکنش نشان میدهند و واکنشهایشان شدیدتر از حد عادی است. آنها بیشتر از دیگران مستعد آنند که موقعیتهای که موقعیتهای معمول که کمتر تهدیدکننده هستند، و نیز ناکامیهای جزیی را معضلاتی رفع ناشدنی ارزیابی نمایند. واکنشهای منفی آنها معمولاً برای زمانی طولانی دوام مییابد و در نتیجه آنها دائماً بدخلق هستند. در انتهای دیگر این مقیاس افرادی نمرات پایین در نوروزگرایی دارند، دیرتر ناراحت شده و کمتر واکنشهای هیجانی از خود نشان میدهند. آنها معمولاً آرام، دارای ثبات هیجانی، و فارغ از عواطف منفی دیرپا میباشند. و این فراغت بدین معنا نیست که افراد لزوماً عواطف مثبت فراوانی را تجربه میکنند. فراوانی هیجانات مثبت یکی از اجزای عامل برونگرایی است.
روانرنجورها نگران، ناایمن، عصبی، و بسیار دلشورهای هستند. داشتن احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه، احساس کلافگی دائمی و فراگیر مبنای مقیاس روان رنجور خویی را تشکیل میدهند. زیر مقیاسهای روان رنجور خویی شامل اضطراب، پرخاشگری، خودنگرانی، تکانشوری و آسیبپذیری میباشند.از آنجا که هیجانات مخرب و منفی در سازگاری فرد با محیط تاثیر دارند، فرد دارای نمره بالا در روان رنجورخویی دارای باورهای غیر منطقی، ضعف در انطباق با دیگران و فشار روانی است. از این رو کسانی که این ویژگی در آن ها برجسته باشد از نظر هیجانی بی ثبات، مضطرب و دمدمی مزاج، خجالتی و افسرده هستند . اما افرادی که نمره کمی در، این شاخص دارند معمولاً آرام، دارای خلق ثابت و راحت بوده و به آسانی می توانند بدون برآشفتگی و مشکل رفتاری با موقعیت های بغرنج و فشار روانی کنار آیند.
تمایل عمومی به تجربه عواطف منفی چون ترس، غم، ، عصبانیت معمولاً این حیطه را تشکیل میدهند . ویژگی اصلی این بعد گرايش به تجربه هيجانهاي منفي میباشد ؛ مؤلفههاي آن: آرامش- اضطراب، خونسردي- خشم و خصومت، شادي- افسردگي، احترام به خود- كمرويي، مهار خود- تكانشيبودن، مقاومت-آسيبپذيري .
جدول مقیاسها، جنبهها و همبستههای سیاهه صفات نئو پی آی آر: روانرنجورخویی
جنبههای روانرنجورخویی | همبستههای سیاهه صفات |
اضطراب | مضطرب، بیمناک، نگران، تنیده، عصبی، خاطرجمع، خوشبین |
خصومت خشمانه | مضطرب، تحریکپذیر، ناشکیبا، تهیجپذیر، دمدمی، آرام، تنیده |
افسردگی | نگران، خشنود، خاطرجمع، مطمئن به خود، بدبین، دمدمی، مضطرب |
کمرویی | خجالتی، کمرو، خوددار، دفاعی، مضطرب |
تکانشوری | دمدمی، تحریکپذیر، کنایه زدن، خودمحور، پرسروصدا، عجول، تهییج پذیر |
آسیبپذیری | روشنفکر، مضطرب، کارآمد، هوشیار، بیدقت |
روشنفكري (گشودگي به تجربه): گشودگی به تجربه وجهی از سبکشناسی افراد را توصیف میکند که بر اساس آن افراد خلاق و خیالپرداز از افراد پایبند به عات متمایز شوند. افراد دارای گشودگی بالا از لحاظ فکری کنجکاو هستند، برای هنر ارزش قائلند و نسبت به زیبایی حساس هستند. آنها در مقایسه با افراد فاقد گشودگی به تجربه، بیشتر نسبت به احساسات خود آگاهند. آنها بیشتر مایلند به شیوه های فردگرایانه و دور از همرنگی به فکر و عمل بپردازند. روشنفکران معمولاً در این عامل نمره بالایی کسب میکنند. با این همه بهتر آن است که روشنفکری را یک وجه از گشودگی به تجربه بدانیم. یکی دیگر از ویژگیهای این عامل، توانایی تفکر در قالب نمادها و مفاهیم مجرد به شکلی بسیار مستقل از تجارب ملموسی باشد. بسته به توانایی فکری خاص هر فرد، این شناخت نمادین ممکن است در قالب تفکر ریاضی، منطقی یا هندسی، استفاده هنری یا استعاره ای از زبان، تألیف یا اجرای موسیقی یا هر یک از هنرهای نمایشی یا تجسمی متجلی گردد. افراد دارای نمرات پایین در این عامل معمولاً علایق ساده و محدودی دارند. آنها سادگی، روشنی و وضوح را به پیچیدگی، ابهام و ظرافت ترجیح میدهند. آنها ممکن است نسبت به هنرها و علوم بدبین باشند و این قبیل تلاشها را فهم ناپذیر یا بدون فایده عملی بدانند. افراد بسته، چیزهای آشنا را به چیزهای تازه ترجیح میدهند، آنها محافظه کار و در برابر تغییر مقاومند .عناصر تشکیل دهنده باز بودن، تصورات فعال، حساسیت بهزیبایی، توجه به تجربه های عاطفی درونی، و داوری مستقل می باشد. افراد انعطاف پذیر، گشوده، متکبر، مستقل، خلاق و شجاع هستند. انعطاف پذیرها مایل به پذیرش عقاید جدید و ارزشهای غیر متعارف بوده و عمیق تر از اشخاص غیر منعطف هیجان های مثبت و منفی را تجربه میکنند. زیر مقیاس های انعطاف پذیری عبارتند از: تخیل، زیبا پسندی، توجه به احساسها، اعمال، عقاید و ارزش ها. این خصیصه شامل ویژگی هایی از قبیل تخیل و بینش است و کسانی که این بعد شخضیت در آنها قوی باشد معمولاً دارای علائق متنوعی می باشند .
جدول مقیاسها، جنبهها و همبستههای سیاهه صفات نئو پی آی آر: گشودگی
جنبههای گشودگی | همبسته های سیاهه صفات |
خیالپردازی | رویایی، تخیلگرا، شوخطبع، شیطان یا ناقلا، آرمانگرا، هنرمند، پیچیده |
زیباییشناسی | تخیلگرا، هنرمند، پیشگام، مشتاق، مبتکر، آرمانگرا، همه فن حریف |
احساسات | تهییجپذیر، خودانگیخته و ارتجاعی، بابصیرت، تخیلگرا، بامحبت، حراف، اجتماعی |
کمرویی | علایق گسترده، تخیل آرمانگرا، ماجراجو، خوشبین،میانه رو، حراف، همه فن حریف |
آراء و عقاید | آرمانگرا، علایق گسترده، مبتکر، کنجکاو، پیشگام، تخیلگرا، بابصیرت |
ارزشها | محافظهکار، غیرمتعارف و غیرسنتی، محتاط، لوند |
پیشینهشناسی عاملها در سایر الگوهای شخصیت
تقریباً تمامی روان شناسانی که الگویی برای ساختار شخصیت ارایه نمودند، به بعدی متناظر با برونگرایی با عناوین مختلف قایل بودهاند. عمده مشخصههای این عامل همواره عبارت بودهاند از علاقۀ بسیار به سایر انسانها و رویدادها و موقعیتهای بیرون از خانه و نیز میل به عمل و رفتن با اعتماد و اطمینان خاطر به سوی ناشناختهها و موقعیتهای نا آشنا. نوروزگرایی صفت دیگری است که در اغلب الگوها مورد اشاره قرار گرفته است. اساس این بعد، سطح اضطراب و بی ثباتی هیجانی فرد است و با عناوینی مانند هیجانپذیری منفی و استعداد مضطربشدن در باب آن سخن گفتهاند. البته باید گفت که تمام روانشناسان شخصیت به ویژه طرفداران نظریات بین شخصی در توجه به این عامل، جایگاه جداگانهای برای آن قایل نشده اند؛ اما در مقابل، تمام الگوهای مبتنی بر خلق و خو این بعد را یکی از ابعاد اساسی شخصیت دانستهاند . در باب بعد وظیفهشناسی، اتفاقنظر کمتری وجود داشته است و با اصطلاحات متنوع تری به آن اشاره شده است. اما در کل مضمون زیربنایی آن را میتوان کنترل یا تعدیل تکانه دانست. دو بعد دیگر یعنی گشودگی و سازگاری (توافق) از سوی نظریهپردازان خلق و خو مانند آیزنک ، عمدتاً مورد کم توجهی قرار گرفتهاند اما به هر حال، در یک طبقهبندی جامع، حتی در وسیع ترین سطح نیز باید جایی برای وجوه بین شخصی و اجتماعی شخصیت، جهتگیری احساسی نسبت به مردم، نوع دوستی، سبکهای عشقورزی و صمیمیتجویی در برابر خصومت-ورزی، خود شیفتگی، بیرحمی و غیره قایل شد. تمام این مواردتحت حیطهای متناظر با سازگاری (یا با عناوینی دیگر مانند عشق،گرمی و …) جای میگیرند. در باب عامل گشودگی نیز بحث های بسیاری مطرح شده است. اما مفاهیمی مانند خلاقیت، اصالت، پیچیدگی شناختی و ذهنی، استعداد خیالپردازی، میل به دانش، خودآگاهی و خودمختاری را نمیتوان تحت چهار بعد پیشین جای داد .
منبع
قاسمی،مهشید(1393)،بررسی نقش پیش بینی کننده ی ویژگی های شخصیتی دراقدام به خودکشی ،پایان نامه کارشناسی ارشد، روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید