مدل ریف

يكي از مهم­ترين مدل­هايي كه بهزيستي روانشناختي را مفهوم سازي و عملياتي كرده، مدل ريف و همكاران است. ريف بهزيستي روانشناختي را تلاش فرد براي تحقق توانايي­هاي بالقوه واقعي خود مي­داند. اين مدل از طريق ادغام نظريه­هاي مختلف رشد فردي عملكرد سازگارانه شكل گرفته و گسترش يافته است بهزيستي روانشناختي در مدل ريف و همكاران از شش مؤلفه تشكيل شده است: مؤلفه پذيرش خود به معني داشتن نگرش مثبت به خود و زندگي گذشتة خويش است. اگر فرد در ارزشيابي، استعدادها توانايي ها و فعاليت هاي خود در كل احساس رضايت كند و در رجوع به گذشته­ی خود احساس خشنودي كند، كاركرد رواني مطلوبي خواهد داشت. همه انسان­ها تلاش مي­كنند علي رغم محدوديت­هايي كه در خود سراغ دارند، نگرش مثبتي به خويشتن داشته باشند، اين نگرش پذيرش خود است مؤلفه­ی خودمختاري به احساس استقلال، خودكفايي و آزادي از هنجارها اطلاق مي­شود. فردي كه بتواند بر اساس افكار، احساسات و باورهاي شخصي خود تصميم بگيرد، داراي ويژگي خودمختاري است. در حقيقت، توانايي فرد براي مقابله با فشارهاي اجتماعي، به اين مؤلفه، مربوط مي­شود داشتن ارتباط مثبت با ديگران، ديگر مؤلفه اين مدل، به معني داشتن رابطه­ی باكيفيت و ارضاكننده با ديگران است. افراد با اين ويژگي عمدتاً انسانهايي مطبوع، نوع دوست و توانا در دوست داشتن ديگران هستند و مي­كوشند رابطه­اي گرم بر اساس، اعتماد متقابل با ديگران، ايجاد كنند مؤلفه هدفمندي در زندگي، به مفهوم دارا بودن اهداف درازمدت و كوتاه مدت در زندگي و معنادار شمردن آن است. فرد هدفمند نسبت به فعاليت­ها و رويدادهاي زندگي علاقه نشان مي­دهد و به شكل مؤثر با آنها، درگير مي­شود. يافتن معني براي تلاش­ها و چالش­هاي زندگي در قالب اين مؤلفه قرار مي­گيرد. تسلط بر محيط مؤلفه­ی ديگر اين مدل به معني توانايي فرد براي مديريت زندگي و مقتضيات آن است. لذا فردي كه احساس تسلط بر محيط داشته باشد، مي تواند ابعاد مختلف محيط و شرايط آن را تا حد امكان دستكاري كند، تغيير دهد و بهبود بخشد مؤلفه رشد شخصي به گشودگي نسبت به تجربيات جديد و داشتن رشد شخصي پيوسته باز مي­شود. فردي با اين ويژگي همواره درصدد بهبود زندگي شخصي خويش و از طريق يادگيري و تجربه است.ریف به تفاوت­های بهزیستی هیجانی و بهزیستی روانشناختی (که نظریه پردازان فضیلت گرا طرفدار دومی هستند)، اشاره می­کند. این مؤلفه عقیده دارد که بعضی از جنبه­های کنش وری بهینه، مانند تحقق هدف­های فردی، متضمن قانونمندی و تلاش بسیار است و این امر حتی ممکن است در تعارض کامل با شادکامی کوتاه مدت باشد. بنابراین بهزیستی را نباید ساده نگرانه معادل با تجربه بیشتر لذت در مقابل درد دانست؛ در عوض بهزیستی دربرگیرنده تلاش برای کمال و تحقق نیروهای بالقوه واقعی فرد است .

ریف و همکاران یک الگوی چند بعدی از سلامت روانشناختی را مفهوم سازی و عملیاتی کرده­اند. در این الگو سلامت روانشناختی دارای اهمیت مثبت عملکردی می­باشد که متشکل از عناصر مختلفی از قبیل :

پذیرش خود: به نگرش مثبت خود، شناخت جنبه­های مختلف خود که می­تواند مثبت یا منفی باشد و احساس مثبت دربارة گذشته خود.

رابطه مثبت با دیگران:  داشتن رابطه گرم، رضایت بخش و توأم با ارتباط دیگران، توجه به سلامتی و خشنودی دیگران، احساس همدردی قوی با سایر افراد.

خود پیروی، مستقل و خودمختار بودن: توانایی مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی، توانایی تنظیم رفتار از درون و ارزیابی خود بوسیله معیارهای شخصی.

غلبه بر محیط : داشتن حس غلبه و برتری بر محیط، مهارکردن ارایه پیچیده­ای از فعالیت­های بیرونی استفاده مؤثر بردن از فرصت­های به عمل آمده، توانایی انتخاب یا ایجاد زمینه­های مناسب برای نیازها و ارزش­های شخصی.

هدفمندی در زندگی: داشتن هدف و جهت در زندگی، معنی دادن به زندگی در حال و گذشته، داشتن عقیده و باوری که به زندگی هدف می­دهد.

رشد شخصی: احساس رشد ممتد داشتن خود را در حال رشد و تحول دیدن، گشاده رو بودن برای تجارت جدید، داشتن حس تشخیص، توانایی بالقوه خود.

شواهد پژوهشي فراواني وجود دارد كه نشان مي­دهند حوادث نامطبوع زندگي قادرند بهزيستي روانشناختي را تحت تأثير قرار دهند و مختل كنند و به ايجاد مشكلات رواني مانند افسردگي و اضطراب منجر شوند بر اين اساس داشتن فرزند كم توان ذهني كه ماهيتي تقريباً ثابت و تنش زا دارد. مي­تواند با ايجاد تنيدگي به كاهش بهزيستي روانشناختي منتهی شود. روي بهزيستي روانشناختي نشان داده است مادران داراي فرزند عادي در مؤلفه­هاي خودمختاري، تسلط برمحيط، رشد شخصي و پذيرش خود، نسبت به مادران داراي فرزند كم توان ذهني وضعيت بهتري دارند، اما در مؤلفه احساس داشتن هدف در زندگي، مادران گروه دوم بهتر بودند. از مشكلاتي كه در ميان مادران كودكان كم توان ذهني شيوع دارد، افسردگي است.تحقيقات نشان داده اند كه حدود 30 تا 35 درصد مادران اين كودكان نمرات بالايي در آزمونهاي افسردگي دريافت كرده­اند و داراي علائم باليني مربوط به افسردگي هستند. مادران علاوه بر تحمل مشكلات ناشي از مراقبت از كودك كم توان ذهني، بايد با مشكلات مربوط به هزينه­هاي بالاي اقتصادي، كاهش روابط اجتماعي با آشنايان و بستگان، احساس گناه از به دنيا آوردن فرزندي مشكل دار و نگرش­هاي منفي اطرافيان نيز كنار بيايند كه اين موارد مي­توانند افسردگي اي ايجاد كنند كه ناتوان كننده باشد اما پژوهش­ها نشان داده­اند كه وجود افسردگي والدين، خصوصاً مادران، كودكان كم توان ذهني با متغيرهاي مختلفي مانند نوع كم تواني ذهني داشتن منابع مالي بسنده يا سطح اقتصادي اجتماعي متوسط و بالاتر و حمايت­هاي اجتماعي مناسب ارتباط دارد و متغيرهاي فوق، مي­توانند تأثير كم تواني ذهني را تعديل كنند. بررسي­ها حاكي از اين بوده اند كه افسردگي با برخي از ويژگي­ها و صفات شخصيتي، تعديل مي شود.

منبع

اکرمی،نجمه (1394)،بهزیستی روانشناختی ونگرانی تصویر بدنی قبل و بعد از جراحی پلاستیک ،پایان نامه کارشناسی ارشد  روانشناسی بالینی ،دانشگاه آزاد اسلامی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0