مدلهای و رویکردهای سازمانی مبتنی بر معنویت
میتروف و دنتون(1999) پنج مدل سازمانی متفاوت را بر پایه معنویت شناسایی نمودند. آنان پیشنهاد کردند که این پنج مدل ممکن است تغییرات عمدهای را برای نظریه سازمان به وجود آورده و برخی از راهکارهای مدیریتی ارائه نماید چرا که هر مدل، از رخداد یک واقعه حیاتی به وجود آمده است. بنا بر این انگیزه پیگیری معنویت از آرزوی غلبه موفقیت آمیز بر بحران ناشی میشود.
سازمان مبتنی بر دین: یا گرایش آن به دین و معنویت مثبت است، ویا به دین مثبت و به معنویت منفی است. سه نوع سازمان مجزا وجود دارد که گرایش آنها به دین منفی، ولی به معنویت مثبت است:
سازمان تکاملی: این سازمان در ابتدا با دین خاصی ارتباط قوی برقرار میکند، یا بهوسیله آن به خود هویت میبخشد و با گذشت زمان به سوی موقعیت جهانیتر گام برمیدارد.
سازمان بازپروری: اصولی را به منظور پرورش معنویت برمی گزیند. این مسئله زمانی رخ میدهد که عده زیادی از مدیران کلیدی سازمان در حال بهبود یافتن از اعتیاد به الکل، مواد مخدر و مانند اینها هستند. در “سازمان با مسئولیت اجتماعی” رؤسا و مؤسسان سازمان، با اصول و ارزشهای قویای که مستقیماً برای بهبود و اصلاح در جامعه بهکار میگیرند، هدایت میشوند. در این مورد، رؤسا غالباً با سهامداران در ارتباط هستند تا با کارکنان خود.
سازمان مبتنی بر ارزشها: از این الگو و سرمشق ، که شامل اصول فلسفی کلی یا ارزشهای مرتبط و همسو با دین خاص یا معنویت باشد، رؤسا و مؤسسان سر بر می تابند. با توجه به ادبیات موجود در حوزه معنویت، رویکردهای مختلفی را در این رابطه میتوان برشمرد:
رویکرد درون گرا / متافیزیکی:
در این نگاه، معنویت نوعی آگاهی درونی است که از درون هر فرد برمیخیزد و فراتر از ارزشها و باورهای برنامهریزی شده است. در حقیقت در این رویکرد معنویت فراتر از قوانین و ادیان ملاحظه میشود. برای مثال گرابر(2001) بیان میکند که معنویت از امور رسمی و تشریفاتی اجتناب میکند و امری غیرحرفهای، بدون سلسله مراتب، و جدا از روحانیون و مراکز مذهبی است.
با اینکه تأکید این دیدگاه بر درون انسان است، شامل احساس پیوند درونی فرد با کارش و با دیگران نیز میباشد. همچنین در این رویکرد معنویت شامل احساس همبستگی و ارتباط میان خود و دیگران میباشد. میتروف و دنتون(1999) معنویت را نوعی احساس عمیق در باره پیوند کامل یک فرد با خودش، با دیگران و با کل جهان میدانند. افراد معتقد به معنویت درونگرایانه، عقیده دارند برعکس ادیان که نگاهی به بیرون انسان دارند؛ معنویت درونگرا به درون انسان و کشف قلمرو پادشاهی درون دارند(مارکز و دیگران، 2008). در این رویکرد، باور بر این است که تمام موجودات زنده و غیرزنده در درون خود دارای نیرویی مقدس و هستیبخش هستند که باید آن را درک کنند. در واقع بر عکس ادیان که دارای یک فلسفه خداشناسی مشخص و نیز سیستمی از اصول، عقاید و دستورات هستند که برای همه یکسان است، معنویت درونگرا عقیده دارد که هرکسی در هر جایی باید مسیر شخصی خود را برای یکی شدن با نیروی مقدس درونی خود را بیابد. به اعتقاد مارکز و همکاران(2008) در محیط کار نیز معتقدان به رویکرد درونگرا عقیده دارند که تنوع معنوی افراد باید به رسمیت شناخته شود و در واقع افراد باید راهی بیابند که بدون آسیب زدن به بقیه به امور معنوی خود نیز بپردازند.
رویکرد اگزیستانسیالیستی / سکولار:
در این رویکرد هدف اصلی، یافتن معنا در کار و محیط کاری میباشد. این دیدگاه شاید بیشترین ارتباط را با مفاهیمی همچون جستجویی برای یافتن معنا و مفهوم آنچه که ما در محیط کار انجام میدهیم داشته باشد. برای مثال افرادی که شغلشان را ترک میکنند تا به دنبال غنی ساختن زندگی پر از معنویت بروند. برخی از پرسشهای این دیدگاه عبارت است از:
چرا من این کار را انجام میدهم؟ معنای کاری که من انجام میدهم چیست؟ آیا دلیلی برای وجود من و سازمان وجود دارد؟
این پرسشها هنگامی که افراد به کاری به شدت کسل کننده و تکراری مشغول هستند، از اهمیت خاصی برخوردار است. فقدان هدف در کار روزانه میتواند منجر به حالت اگزیستانسیال شود.این امر میتواند به شدت بهره وری را کاهش داده و منجر به نا امیدی کارکنان شود. در مقابل افرادی که پاسخ این پرسشها را بیابند، احساس معنا و رضایت بیشتری خواهند داشت، در نتیجه بهره وری و عملکرد آنها افزایش مییابد.
رویکرد دینی
این رویکرد معنویت را جزئی از یک دین و مذهب بهخصوص میداند(کریشناکومار و نک، 2003). از نظر بروس، مذهب شامل اعتقادات و عرفیات است که وجود موجودات فوق طبیعی را با قدرت فعالیت یا قدرت غیرشخصی برای انسان فرض میکند. دیدگاه معنویت دینی از جمله دیدگاههایی است که به یک مذهب خاص توجه دارد. برای مثال مسیحیها معتقدند که معنویت “ما را برای کار کردن فرا میخواند” (نوعی دعوت به کار). آنها کار را مشارکت در خلاقیت خداوند و وظیفه ای الهی میدانند. همانطور که نایلور و همکاران(1996) اظهار میدارند: مطمئن باشید که، کار کردن ما در نظر خدا بزرگترین دعا و تقدیس است. نظر دین اسلام در مورد محیط کار به طور کاملاً مشخصی تحت عنوان “اخلاق کاری اسلامی” قابل تفکیک از سایر ادیان است. اسلام از پیروانش میخواهد تا نسبت به سازمان و محل کارشان متعهدتر باشند. این تعهد بدین معنا است که کارکنان تغییر سازمانی را با آغوش باز بپذیرند.همکاری و مشورت نیز توسط اخلاق کار اسلامی به پیروان اسلام ترغیب میشود. این کار به معنی کاستن از اشتباهات است. اخلاق کاری اسلامی همچنین بیان میدارد که ارزش هایی نظیر بخشش، خیرخواهی و عدالت و مساوات میبایست در محیط کار امری حتمی و اجتنابناپذیر باشد.
رویکرد مخالفان معنویت:
در این رویکرد نسبت به معنویت و بهویژه دین، نگاهی کاملاً منفی وجود دارد و گفته میشود که معنویت و دین هر دو ابزاری در دست مدیران و رهبران هستند تا از این طریق پیروان و یا زیردستان خود را استثمار نمایند. پست مدرنهای شکاک چنین عقیده ای دارند.به زعم بسیاری ازصاحب نظران علوم سازمان و مدیریت، اعمال رهبری خدمتگزار و وجود معنویت در محیط کار موجب ایجاد و تقویت سرمایه اجتماعی میشود که خود، تسهیل کنندهی استفاده از سایر سرمایهها نظیر سرمایه انسانی، مالی و… میشود که در نهایت دستیابی به اهداف سازمانی را میسر میسازد. در ادامه بحث به تشریح سرمایه اجتماعی پرداخته میشود.
منبع
نویدی، پرویز(1394)، بررسی رابطه بین رهبری خدمتگزار با سرمایه اجتماعی با تاکید بر نقش میانجی معنویت در محیط کار در میان کارکنان بانک کشاورزی استان همدان، پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه بوعلی سینا همدان.
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید