مدلهاي هوش هيجاني
با توجه به تعاريف متعدد از هوش هيجاني دو رويکرد عمده در زمينه هوش هيجاني مطرح است:
رويکرد توانايي؛ که هوش هيجاني را به عنوان هوشي که شامل هيجان ميباشد، در نظر ميگيرد و تعريف ميکند. تعاريف اوليه از هوش هيجاني در قالب رويکرد توانايي بيان گرديد که آن را نوعي پردازش اطلاعات هيجاني که شامل ارزيابي صحيح هيجان در خود و ديگران و بيان مناسب عواطف و تنظيم سازگارانه عواطف به نحوي که به بهبود زندگي منجر شود تعريف کردند.
رويکرد مختلط؛ که هوش هيجاني را با مهارتها و ويژگيهاي ديگر مانند بهزيستي، انگيزش و توانايي برقراري رابطه با ديگران ترکيب ميکند. تعريف هوش هيجاني به صورت تواناييهاي شناخت هيجانات خود، درک احساسات دروني ديگران، مهار هيجانات و اداره و مديريت روابط با نرمش و مدارا از گلمن و مجموعهاي از تواناييهاي غيرشناختي، توانشها و مهارتهايي که بر توانايي رويارويي موفقيت آميز با خواستهها، توانشها، احتياجات و فشارهاي محيطي تاثير ميگذارند،نظريه “گلمن” و “بار- آن” را جزء اين رويکرد قرار ميدهد.
مدل هوش هيجاني گلمن:
يکي از برجستهترين نظريهپردازان هوش هيجاني، دانيل گلمن است که در ابتدا نظريه خود را با الهام از يافتههاي ماير و سالوي پايهريزي نمود . اما او رويکرد خود را بسط داده ومولفههاي زيادي را وارد چارچوب نظري خود کرد. گرچه برخي شباهتها و پيوستگيها بين نظريه گلمن و نظريه ماير و سالوي وجود دارد، اما در عين حال برخي تفاوتهاي مهم نيز بين آنها ديده ميشود. به عنوان مثال مدل هوش هيجاني گلمن شامل مولفههايي مانند انگيزش و همدلي نيز هست و اينها عواملي هستند که ماير و سالوي معتقدند فراسوي مرز هوش هيجاني قابل گسترشاند.
در هوش هيجاني پنج مولفه را مد نظر قرار ميدهد:
خودآگاهي: به معني درک عميق وروشن از احساسات، هيجانها، نقاط ضعف و قوت، نيازها و سائقهاي خود. – خود تنظيمي و مديريت هيجانهاي ديگران: خودتنظيمي ازنظر گلمن ، به معني توانايي تنظيم احساسات خود و به کارگيري درست هيجانات و هدايت آنها درجهت رسيدن به اهداف است، که اين توانايي متکي بر توانايي خودآگاهي است. او معتقد است که خودکنترلي قابل يادگيري است.
خودانگيزي: بسياري از روانشناسان آن را شرط بقا ميدانند. به عقيدهي آنها انسان سالم هيچ کاري را بدون هدف از پيش تعيين شده انجام نميدهد و براي رسيدن به آن، خود انگيزي لازم ميباشد .
انگيزه همچون موتور حرکتي، انسان را به حرکت وا ميدارد.
همدلي يا شناسايي هيجانهاي ديگران: شعور اجتماعي به معني درک جنبههاي مختلف احساسات ديگران و انجام يک عمل مناسب و واکنش مطلوب براي افرادي که پيرامون ما قرار گرفتهاند . اين مولفه با احساس مسئوليت در قبال ديگران نسبت بيشتري دارد. همدلي ريشه در خودآگاهي دارد. زيرا ما هرچه نسبت به احساس خود پذيرش بيشتري داشته باشيم، به همان اندازه در شناخت آنها ماهرتر خواهيم بود و به راحتي ميتوانيم نوع احساس خود را از ديگران تميز دهيم.
مديريت روابط يا مهارت اجتماعي: منظور توانايي برقراري رابطه با ديگران است. کفايت اجتماعي، تعيين کننده محبوبيت، رهبري و اثرمندي بين فردي است. گلمن ، معتقد است افرادي که تمايل دارند در ايجاد رابطه با ديگران موثر واقع شوند، بايد توانايي شناسايي، تفکيک و کنترل احساسات خود را داشته باشند و بعد از طريق همدلي يک رابطه مناسب برقرار کنند؛ حتي در اين ميان خودانگيزي هم در ميزان اداره روابط اثرگذار است.
مدل هوش هيجاني “بار- آن“:
مدل ديگر در حيطه رويکرد مختلط به هوش هيجاني، «مدل بار- آن» است. “بار- آن” در سال 1997 مدلي چندعاملي براي هوش هيجاني تدوين کرده است. ازنظر وي هوش هيجاني شامل مجموعهاي از تواناييها، کفايتها و مهارتهاي غيرشناختي است که توانايي فرد را براي کسب موفقيت در مقابله با احتياجات و فشارهاي محيطي تحت تاثير قرار ميدهد . صفات هيجاني در اين نوع هوش رکن اساسي است که آن را از هوش شناختي متمايز ميکند. هوش هيجاني فرد يک عامل مهم در تعيين توانايي موفقيت در زندگي است و به طور مستقيم سلامت رواني وي را تحت تاثير قرار ميدهد. هوش هيجاني همچنين با ساير تعيينکنندههاي مهم در توانايي فرد براي موفقيت در مقابله با اقتضائات محيطي مانند شرايط و پيش آمادگيهاي زيستي- طبيعي، استعداد عقلي- شناختي و واقعيتها و محدوديتهاي درحال تغيير محيط نيز ترکيب ميگردد.
“بار- آن” ،نشان داد که افراد داراي سن و جنس متفاوت نيمرخهاي بهره هيجاني متفاوتي دارند. هوش هيجاني حداقل تا سن ميانسالي افزايش نشان ميدهد. افراد در دهه 40 و50 بهره هيجاني بالاتري نسبت به جوانترها و مسنترها دارند.حاجيزاده، به نقل از جک بلاک، زنان و مردان با هوش هيجاني بالا را چنين توصيف ميکند:مردان با هوش هيجاني بالا، در روابط اجتماعي؛ متعادل، شاد و سرزندهاند و در مقابل افکار نگرانکننده يا ترسآور مقاوماند. آنان ظرفيت بالايي براي تعهد و سرسپردگي براي مردم يا اهداف خود داشته، مسئوليت پذير، دلسوز و با ملاحظهاند. چنين افرادي با خود، ديگران و اجتماع احساس راحتي دارند و از زندگي عاطفي غني برخوردارند.
زنان باهوش هيجاني بالا، علاقهمندند که احساساتشان را مستقيما بيان کنند، راجع به خود مثبت فکر ميکنند و مانند مردان هم گروه خود، اجتماعي و گروهگرا هستند. اينان شاد و آسوده خيالاند و به ندرت احساس نگراني و گناه ميکنند، زندگي براي آنان سرشار از معنا است و براي اينکه بتوانند شوخ طبع، خودانگيخته و درمقابل تجارب عاطفي پذيرا باشند، به قدر کافي با خود راحتند.هوش هيجاني آگاهي از احساس و استفاده از آن براي اتخاذ تصميمهاي مناسب در زندگي و توانايي تحمل کردن ضربههاي روحي و مهار آشفتگيهاي روحي است، توانايي پس راندن افسردگي و ياس در هنگام تفکر و اميد داشتن است .”بار- آن” هوش هيجاني را مشتمل برپنج مولفه ميداند که با استفاده از پرسشنامه بهره هيجاني “بار- آن” سنجيده ميشود و اين 5 مولفه داراي 15 خرده مقياس است. تعریف عملیاتی طلاق
« طلاق » اسمی برای تطلیق است یعنی از بین بردن قید و اصطلاح شرعی به معنای از بین بردن قید نکاح است . درکتب لغت ، برای واژه طلاق معنای گوناگونی گفته شده است مانند : رهایی ، آزاد کردن ، ترک کردن ، مثلاً گفته می شود : طلقت القوم . قوم را ترک کردم . طلاق در اصطلاح شرعی عبارت است از ، ازله قید النکاح بصیغه مخصوصه ؛ طلاق ، گسستن و از بین بردن قید ازدواج با لفظ مخصوص است .
بعضی از استادان حقوق فرانسه طلاق را این چنین تعریف کرده اند : طلاق قطع رابطه زناشویی به حکم دادگاه در زمان حیات زوجین ، به درخواست یکی از آنها یا هر دو است . در حقوق امروز ایران طلاق ممکن است به حکم دادگاه یا بدون آن واقع شود و در تعریف آن می توان گفت ، طلاق عبارتست از انحلال نکاح دائم با شرایط خاص از جانب مرد یا نماینده او . بنابراین طلاق ویژه نکاح دائم است و انحلال نکاح منقطع از طریق بذل یا انقضاء مدت صورت می گیرد . ماده 1139 قانون مدنی در این باره می گوید : طلاق مخصوص عقد دائم است و زن منقطعه با انقضاء مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج می شود .
از نظر ماهیت حقوقی ، در فقه اسلامی و قانون مدنی ، طلاق ایقاعی است که از سوی مرد یا نماینده او صادر می شود حتی در موردی که طلاق بر اساس قوانین زوجین که شرط یا انگیزه طلاق می باشد غیر از خود آن است و طلاق ، یعنی آخرین عملی که با اجرای صیغه تحقق می پذیرد و رابطه نکاح را منحل می کند ، در هر حال ، یک عمل حقوقی یک جانبه ایقاع ؛ است و ناشی از ارادۀ طرفین نمی باشد .
منبع
جوادزاده،نرگس(1394)، رابطه بین هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی با اضطراب اجتماعی در زوجین،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید