مدلهای مختلف هزینه های کیفیت
در مورد هزینه های کیفیت و طبقه بندی انواع آنها مدلهای مختلفی وجود دارد که در ادامه به این مدلها میپردازیم:
مدل مویس و راجرسون
مویس و راجرسون ؛ نوعی طبقهبندی را به وجود آوردهاند که در آن هزینههای مرتبط با کیفیت میتوانند تا یک سوم از هزینههای پروژه را در برگیرند. در این روش رئوس اصلی هزینهها از چهار گروه بازرسی تصدیقی، فرآیندهای ویژه، تعمیر و تصحیح و مهندسی کیفیت تشکیل شدهاند .
مدل نیکس
نیکس؛ مدل هزینه کل مالکیت را ارائه کرده است که در آن هزینهها به کل هزینه مالکیت، هزینههای کسب یک محصول، هزینههای ارزیابی و هزینههای نگهداری تقسیم میشوند که به شرح زیر میباشند:
- کل هزینه مالکیت: هزینههایی که در ارتباط با بدست آوردن، ارزیابی و نگهداری یک محصول منطبق در طول دوره زندگی آن وجود دارد، کل هزینه مالکیت را تشکیل میدهند.
- هزینههای کسب یک محصول: هزینههای مرتبط با کسب اطمینان از اینکه یک محصول منطبق قابل ساختن است.
- هزینههای ارزیابی: هزینههای ناشی از کسب اطمینان از تطابق محصول است.
- هزینههای نگهداری: هزینههای کسب اطمینان از تداوم تطابق محصول در آینده.
مدل کوه یخی
مدل کوه یخی توسط Dale Plunket در سال 1995 ارائه شد. این مدل در حقیقت هزینههای کیفیت را مانند یک کوه یخی در نظر میگیرد که بیننده در نگاه اول فقط بخش کوچکی یا به عبارت دیگر فقط قله کوه را می بیند، غافل از این نکته که بخش اعظمی از کوه یخ در زیر اقیانوس قرار گرفته است. طبق مدل ارائه شده مهندسان کیفیت هزینههای گارانتی، هزینههای ساعات اضافی کار ناشی از ضعف کیفیت و هزینه دوبارهکاریها را به طور مستقیم مشاهده میکنند، در صورتیکه بخش اصلی هزینهها به صورت نامشهود از جمله هزینههای مشتریان، هزینههای بهبود برنامههای کیفی، کنترل فرآیند، وفاداری مشتری، ارزیابی کیفیت، توقف تولید و کارگاه، موجودی اضافی و … از دید کارشناسان کیفیت مخفی است. این مدل بر این نکته اساسی تاکید میکند که اصولا آنچه در مقوله هزینهیابی کیفیت اهمیت دارد، فراموش نکردن هزینههای پنهان است .
روش BSC
روش BSC پیشنهاد میکند که مدیران، اطلاعاتی را در مورد عوامل هزینهزا در امر کیفیت از چهار منظر، به طور هماهنگ در یک کارت یادداشت کنند و به تحلیل آنها بپردازند. این چهار منظر عبارتند از:
- منظر مشتری.
- منظر فرآیندهای داخلی کسب و کار.
- منظر رشد، نوآوری و یادگیری سازمان.
- منظر مالی.
بعد از جمعآوری این اطلاعات با قرار دادن آنها در کنار هم و ارزیابی و بررسی اطلاعات گردآوری شده بر اساس چهار منظر ذکر شده، علاوه بر اینکه تخمینی از عملکرد صرف هزینههای کیفی به دست میآید، میتوان میزان این هزینهها را نیز تا حد زیادی معین کرد.
مدل فایگنبام (P-A-F)
یکی از قابل توجهترین مدلها در هزینهیابی کیفیت، مدل طبقهبندی فایگنبام؛ میباشد که معروف به مدلP-A-F است. این مدل قدیمیترین و متداولترین مدل تقسیمبندی عناصر کیفیت میباشد. اکثر سازمانهایی که به طور جدی هزینههای کیفیت را در سیستم خود لحاظ و هزینهیابی کیفیت را بکار گرفتهاند، از این روش استفاده میکنند که شامل هزینههای پیشگیری، ارزیابی و شکست است. این مدل، مدلی است که سازمانها توسط آن هزینههای کیفیت خویش را گروهبندی میکنند که به صورت زیر تعریف میشوند:
- هزینه پیشگیری: هزینه هر گونه فعالیتی است که برای رسیدگی، پیشگیری یا کاهش ریسک ایجاد عدم مطابقت یا معیوب انجام میشود.
- هزینه ارزیابی: هزینه ارزشیابی میزان دستیابی به خواستههای کیفیت، مانند تصمیمات و کنترلهای انجام شده در هر یک از مراحل حلقه کیفیت میباشد.
- هزینه شکست درونی: عبارت است از هر یک از هزینههایی که در یک سازمان، به علت بروز عدم تطابقها یا عیوب، در هر یک از مراحل حلقه کیفیت به وجود میآیند.
- هزینه شکست بیرونی: هر یک از هزینههایی است که پس از تحویل به مشتری یا مصرف کننده بر اثر بروز عدم تطابقها یا شکستها به وجود میآیند .
فرض بنیادی در مدل P-A-F این است که سرمایهگذاری در فعالیتهای پیشگیری و ارزیابی، هزینههای رفع نقص را کاهش خواهد داد و سرمایهگذاری بیشتر در فعالیتهای پیشگیری، هزینههای ارزیابی را کاهش خواهد داد .
قانون 1-10-100
تجربهای که توسط سازمانها و شرکتهای مختلف در زمینه هزینههای کیفیت انجام شده است همگی در تایید این مطلب بودهاند که اگر یک دلار برای فعالیتهای پیشیرانه هزینه کنیم، باید ده دلار جهت هزینههای ارزیابی و صد دلار برای هزینههای شکست پرداخت شود. عکس این مطلب نیز کاملا صادق است، با این تفاوت که هزینههای پیشگیرانه، خود نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود نه صرف هزینه. اگر صد دلار برای فعالیت های پیشگیرانه هزینه کنیم هزینههای ارزیابی را به ده دلار و هزینههای شکست را به یک دلار کاهش میدهیم، ضمن اینکه صد دلار هزینه پیشگیرانه در دراز مدت، یک نوع سرمایهگذاری محسوب میشود .
مدل کرازبی
طبقهبندی مدل کرازبی شبیه الگوی پیشگیری؛ ارزیابی؛ شکست میباشد. کرازبی کیفیت را برابر با انطباق با خواستهها میداند و بنابراین هزینههای کیفیت را مجموع هزینههای انطباق و عدم انطباق تعریف میکند. هزینه انطباق، هزینه مرتبط با ساخت برخی اقلام است که در همان مرحله اول، سالم و باکیفیت تهیه میگردد که شامل هزینههای ارزیابی و پیشگیری میباشد و هزینه عدم انطباق میزان مبلغی است که در هنگام عدم تطابق کار با خواستههای مشتریان اتلاف میگردد و معمولا با محاسبه هزینه تعمیرات، دوبارهکاری یا ضایعات، که در واقع مرتبط با هزینههای شکست است، به دست میآید .
مدل هزینه فرصت
اهمیت هزینههای نامحسوس و فرصت اخیرا مورد تاکید قرار گرفته است. هزینههای نامحسوس، سودها و درآمدهایی هستند که به دلیل از دست دادن مشتری و افزایش عدم انطباقها کسب نمیگردد. سندووال و چاوز، فرصتهای از دست رفته را با مدل هزینههای کیفیت ؛ پیشگیری، ارزیابی، شکست آمیختهاند. بر طبق گفته آنها، فرصتهای از دست رفته به سه حالت ذیل تقسیم میشوند:
- استفاده نکردن از ظرفیتهای موجود.
- عدم تامین مواد اولیه کافی.
- ارائه خدمات ضعیف
آنها به این موضوع اشاره دارند که هزینههای کیفیت کل شامل درآمدهای کسب نکرده و سودهای از دست رفته نیز میباشد. مدرس و انصاری ، همچنین بیان کردهاند، مدل هزینههای فرصت همان مدل پیشگیری؛ ارزیابی؛ شکست بوده که به منظور انطباق با ابعاد بیشتر و در قالب استفاده بیکفایت از منابع و هزینههای طراحی کیفیت شناخته میشود. هزینههای کیفیت در مدل هزینه فرصت به سه دسته طبقهبندی میشود:
- هزینه های انطباق.
- هزینه های عدم انطباق.
- هزینه های فرصت از دست رفته .
مدل هزینه فرآیند
مدل هزینه فرآیند توسط راس ، توسعه یافت و اولین استفاده عملی از این مدل به منظور اندازهگیری هزینههای کیفیت توسط مارش، صورت گرفته است. این مدل از هزینههای کیفیت بر روی فرآیند به جای محصول یا خدمات تمرکز دارد. هزینه فرآیند مجموع هزینه انطباق و هزینه عدم انطباق برای یک فرآیند به خصوص میباشد. هزینه انطباق هزینه فرآیند واقعی تولید محصولات یا خدماتی است که برای اولین بار مطابق با استانداردهای خواسته شده هر فرآیند میباشد. در مقابل هزینههای عدم انطباق هزینه شکست مرتبط با فرآیندی است که منطبق با استانداردهای خواسته شده اجرا نمیگردد. این هزینهها میتواند در هر گام از فرآیند اندازهگیری شود. استفاده از مدل هزینه فرآیند به عنوان روشی مناسب منطبق با رویکرد مدیریت کیفیت جامع پیشنهاد میشود زیرا مدیریت کیفیت جامع توجه خاصی به اندازهگیری فرآیندها از خود نشان میدهد. مدل هزینه فرآیند کاربرد بیشتری برای تسهیل در جمعآوری و تجزیه و تحلیل هزینههای کیفیت برای توابع مستقیم و غیر مستقیم دارد. با این حال مدل مذکور به طور گسترده مورد استفاده قرار نگرفته است .
مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت (ABC)
سیستمهای حسابداری موجود معمولا برای ایجاد گزارشات اندازهگیری کیفیت مناسب نمیباشند. آنها داده های مناسب و مرتبط در باب کیفیت را فراهم نمیکنند و منافع منتج شده از کیفیت به اثبات رسیده، اندازه گیری نمیشود. همچنین بیشتر مدلهای اندازهگیری هزینههای کیفیت محوریت فعالیت/فرآیند دارند. حسابداری هزینه سنتی بر پایه هزینهها به وسیله دستهبندی هزینهها به جای فعالیتها ایجاد گردیده است. بنابراین در سیستم حسابداری بسیاری از عناصر هزینههای کیفیت میبایست تخمین زده شود و یا از روشهای دیگری جمعآوری شود. روش واحدی به منظور تخصیص سربار به عناصر هزینههای کیفیت و ترسیم رابطه بین هزینههای کیفیت و منابع مرتبط با آنها وجود ندارد. مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت توسط کوپر و کاپلان به منظور حل این مشکل ارائه گردید.
بر مبنای مدل هزینهیابی بر مبنای فعالیت، هزینههای پرداخت شده برای رسیدن به اهداف خاص از طریق ترسیم ارتباط بین هزینهها و فعالیتهای مورد انتظارشان معین میگردند. و در نتیجه، این امر موجب ترسیم ارتباط بین هزینه فعالیتها با اهداف خاص میگردد. رویکرد هزینهیابی بر مبنای فعالیت در حقیقت یک مدل هزینههای کیفیت نمیباشد بلکه یک رویکرد برگزیده برای شناسایی، به کمیت درآوردن و اختصاص هزینهها بین محصولات است و در نتیجه به مدیریت موثر هزینهها یاری میرساند. اهداف بلند مدت سیستم هزینهیابی بر مبنای فعالیت بر حذف فعالیتهای فاقد ارزش افزوده و بهبود مستمر فرآیندها، فعالیتها و کیفیت به طوریکه هیچ گونه عیبی بر محصولات ایجاد نگردد، نهاده شده است.
همانطور که بیان شد در مورد هزینههای کیفیت مدلهای مختلف و متعددی وجود دارد که هر یک از جنبه های مختلف به هزینههای کیفیت مینگرند. اما یکی از مهمترین و معروفترین مدلهای موجود، مدل طبقه بندی فایگنبام میباشد که هزینههای کیفیت را به چهار گروه، هزینههای پیشگیری، هزینههای ارزیابی، هزینه های شکست داخلی و هزینههای شکست خارجی تقسیم میکند و معروف به مدل P-A-F میباشد. مزایای مشخص این دستهبندی خاص عبارت است از:
- پذیرش عمومی و جهانی.
- هماهنگی نسبی با انواع مختلف هزینهها.
- از همه مهمتر اینکه، شاخص کلیدی برای تصمیمگیری در مورد اینکه آیا هزینهها واقعا در ارتباط با کیفیت هستند یا خیر را فراهم میآورد .
بنابر دلایل ذکر شده مبنی بر اهمیت مدل فایگنبام، در این پژوهش از این مدل استفاده میگردد و عناصر هزینه های کیفیت بر اساس این مدل، (P-A-F) طبقهبندی میشوند.
منبع
هوشیاری،سعید(1393)، تاثیر بکارگیری فناوری اطلاعات بر هزینههای کیفیت،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی؛ موسسه آموزش عالی غیردولتی غیرانتفاعی ارشاد دماوند
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید