مبانی و مفاهیم عملکرد تحصیلی

عملکرد تحصیلی به معنای توانایی دانش‎آموزان در پاسخ دهی به مسائل مربوط به موضوع یا موضوعات خاص پیش‎بینی شده برای یک دوره آموزشی است.عملکرد تحصیلی شامل ثبت کلیه فعالیت‎های شناختی فرد تحصیل کننده است که با یک سیستم درجه بندی مورد توافق با توجه به سطوح  مختلف فعالیت‎های هیجانی و آموزشی و جدول زمانی سنجیده می‎شود و به عنوان فرایند پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته می‎شود .

نیاز به پیشرفت یکی از انگیزه‎های اولیه بشر است. افرادی که نیاز به پیشرفت در آن‎ها قوی‎تر است، تمایل بیشتری به کامل شدن و بهبود عملکرد خود دارند. آنان ترجیح می‎دهند با وظیفه‎شناسی کارهایی انجام دهند که چالش برانگیز بوده به طوری که ارزیابی پیشرفت آنان در مقایسه با پیشرفت سایر مردم بر حسب ملاک هایی امکان پذیر باشد. به بیان دیگر پیشرفت رفتاری است مبتنی بر وظیفه، که اجازه می‎دهد عملکرد فرد بر طبق ملاک های فرض شده درونی یا بیرونی مورد ارزیابی قرار گیرد.

پیشرفت تحصیلی دانش‎آموزان یکی از شاخص‎های مهم در ارزشیابی آموزش و پرورش است و سطوح بالای آن می‎تواندپیش‎بینی کننده آینده روشن برای فرد و جامعه باشد و تمام کوشش‎ها و سرمایه‎گذاری‎های هر نظامی، تحقق این هدف می‎باشد. بر این اساس روان‎شناسان و متخصصان تعلیم و تربیت به بررسی  عوامل انگیزشی در یادگیری و عملکرد دانش‎آموزان در حوزه های گوناگون درسی توجه داشتند. از دهه 1980 میلادی اکثر تحقیقات صورت گرفته در زمینه پیشرفت تحصیلی بر عوامل روانی که بر یادگیری دانش‎آموزان تأثیر دارند تأکید کرده‎اند.

گروه‎های تخصصی و روان‎شناسان همواره به بررسی جوانب مختلف تحصیلی تأکید دارند. توجه به پیشرفت تحصیلی از زمان بینه آغاز شد او دریافت که نمرات آزمون‎های وی قادر است کودکانی که با توجه به مشاهدات کلاس درس،( باهوش) و ( کم هوش) قلمداد شده بودند را از هم تفکیک نماید و بعدها نتایج امتحانات دانش‎آموزان ملاک قرار گرفت.

یادگیری اساس رفتار انسان را تشکیل می‎دهد و فرایندی که مدام در طول زندگی انسان و در هر مرحله از  رشد الزامی می‎باشد. موجودیت و بقای هر فرهنگ به توانایی اعضای جدید آن برای یادگیری انواع مهارت‎ها، هنجارهای رفتاری، باورها و …. وابسته است. در واقع پیشرفت تحصیلی فرایندی است که می‎توان آن را نتیجه یادگیری انسان دانست و منظور از پیشرفت تحصیلی موفقیت در امر تحصیل است که می‎توان به مهارت در امر خاص، تخصص در بخشی از دانش منجر شود.

در نظام آموزش و پرورش پیشرفت تحصیلی اصطلاحی است که به جلوه‎ای از جایگاه تحصیلی دانش‎آموزان اشاره دارد. و این جایگاه می‎تواند به صورت نمرات دوره‎های مختلف باشد که به وسیله آزمون‎های استاندارد شده اندازه‎گیری شود.

راسل ، اهدافی که عموماً رفتار پیشرفت تحصیلی را بر می‎انگیزد به عنوان اهداف درونی و بیرونی طبقه بندی می‎کند. به نظر او در اهداف درونی، اهداف مربوط به تکلیف( مثلاً تلاش برای فهم مطالب) و اهداف مربوط به خود( مثلاً بهتر از دیگران عمل کردن، اثبات هوش و تلاش) قرار دارند. و اهداف بیرونی مربوط به انسجام اجتماعی( خشنود کردن دیگران و پاداش‎ها) می‎باشند. تفاوت‎های فردی در انگیزه پیشرفت می‎تواند موفقیت تحصیلی را پیش‎بینی کند. دانش‎آموزانی که از دست‎یابی به اهداف خود اجتناب می‎کنند، ترس از ارزیابی داشته و مشکلات را به عنوان عامل تهدید کننده تلقی می‎کنند و در نتیجه دست از تلاش برای دستیابی به اهداف برمی‎دارند. در مقابل کسانی که در پی دستیابی به اهداف خود هستند از یادگیری لذت می‎برند و مشکلات را به عنوان چالش می‎پذیرند و در دست‎یابی به اهداف خود پافشاری می‎کنند.

سازه‎ی انگیزش موفقیت به رفتارهایی که به یادگیری و در نتیجه پیشرفت تحصیلی منجر می‎شود اطلاق می‎گردد. متخصصان روان شناسی پرورشی و صاحب نظران آموزشی عقیده دارند که تجارب موفقیت آمیز و یا توأم با شکست دانش‎آموزان در دوران تحصیل در مدرسه بر همه جنبه‎های شخصیت  و از جمله درگیری والدین در امور تحصیلی آنان تأثیر مستقیم دارد.

 عوامل مؤثر در عملکرد تحصیلی عبارتند از:

1.عوامل فردی: هدف، انگیزه، هوش، توجه، برنامه‎ریزی، ابعاد شخصیتی و آمادگی جسمی و روانی

2.عوامل خانوادگی و اجتماعی: شرایط عاطفی و امنیت خانواده، شرایط اجتماعی و اقتصادی، تحصیلات و سطح فرهنگ خانواده، تعداد اعضای خانواده و سبک والدینی.

3.وضعيت اجتماعي- اقتصادي خانواده: چندين مطالعه به شرايط اقتصادي– اجتماعي خانواده ، سطوح آموزشي والدين، منابع آموزشي در خانه زبان رايج در خانه در مقابل زبان آزمون. به عنوان  عواملي که مي‌توانند واريانس پيشرفت تحصيلي را تبيين کنند، اشاره کرده اند.

گزارش کلمن تحت عنوان برابري فرصت تحصيلي در سال 1966 نشان داد که تجهيزات مدارس اثر قاطعي بر پيشرفت دانش آموزان ندارد  و کيفيت معلمان نيز داراي اهميت چنداني نيست در عوض اين وضعيت خانواده است که اثر تعيين کننده  اي بر عملکرد درسي دانش آموزان دارد. کول وضعيت اقتصادي – اجتماعي خانواده را مهمترين  عامل پيش بيني کننده دانسته است.

ميلون نشان داد که عامل وضعيت اقتصادي – اجتماعي  متغير پيش بين قابل اعتمادي براي عملکرد مدرسه اي است. ميلون نشانگرهايي چون دانش آموزاني که غذاي مدرسه را صرف نمي کنند و يا غذاهاي ارزان قيمت  خريداري مي کنند و دانش آموزان تک والد و ميزان درآمد سالانه والدين را  معرفي کننده متغير وضعيت اقتصادي – اجتماعي  در نظر گرفت و نتايج تحقيق ميلون نشان داد  متغير دانش آموزاني که غذاي مدرسه را صرف نمي کنند و يا غذاي ارزان قيمت مي خرند، قوي ترين پيش بيني کننده نمرات پيشرفت تحصيلي دانش آموزان بود. ترکيب متغيرهاي فوق قدرت پيش بيني نمره ها را  افزايش مي داد. پاورز نيز در تحقيقي که علاوه بر متغير وضعيت اقتصادي – اجتماعي ، متغيرهاي ميزان تحصيلات معلمان و  سابقه تدريس معلمان را  براي پيش بيني عملکرد دانش آموزان در نظر گرفته بود و متغيرهاي مربوط به وضعيت اقتصادي – اجتماعي  که در نظر گرفته بود، شبيه متغيرهاي آزمون شده ميلون بود ، نيز به اين نتيجه دست يافت که وضعيت اقتصادي – اجتماعي 57% از واريانس پيشرفت تحصيلي را تبيين مي کند. اکپالا و اسميت نيز نشان دادند که ارتباط منفي و معني داري بين عملکرد تحصيلي و وضعيت اقتصادي – اجتماعي وجود دارد .

پاپاناستازي در تحقيق خود در کشور قبرس بين رابطه وضعيت اقتصادي  – اجتماعي پايين و پيشرفت رياضي رابطه منفي به دست آورده است. وي همچنين ذکر کرده است که در آمريکا و ژاپن نيز مشابه اين نتيجه گزارش شده است.بعضي محققان به رابطه وضعيت اقتصادي اجتماعي و تأثير آن بر نگرش نسبت به يادگيري نيز تحقيقاتي انجام داده اند. مارکوليدز، هک و پاپاناستازي نشان دادند که دانش آموزان با موقعيتهاي اقتصادي– اجتماعي بالاتر، نگرش مثبت تري نسبت به يادگيري رياضيات دارند.

4.عوامل آموزشگاهی:مهارت معلمان، شرایط آموزشی و امکانات مطلوب تحصیلی، تعداد دانش‎آموزان کلاس و ترکیب آن‎ها، متناسب بودن هدف‎ها و محتوای برنامه‎ها با نیازها، استعدادها و علایق دانش‎آموزان، متناسب بودن مقررات، کتاب‎های درسی و مواد آموزشی، تسهیلات مدرسه و انتظارات مدرسه از دانش‎آموزان.

5.جنس: تحقیقات نشان می‎دهد که جنس رابطه چندانی با پیشرفت تحصیلی ندارد. با وجود این میانگین نمرات پسران در دروسی مانند ریاضی و توانایی‎های فضایی نسبت به دختران از سطوح بالایی برخوردار است .

هالپرن  عنوان می‎کند که تفاوت میان توانایی‏های کلامی و فضایی در بین مردان و زنان چندان درست نیست و این تفاوت‎ها  در حوزه‎های کوچکی از استعدادهای فضایی و کلامی می‎باشد و در تحقیقات اخیر با استفاده از تست‎های استاندارد شده، نشان دهنده بهبود توانایی زنان در تکالیف فضایی می‎باشد.

ویژگیهای شخصیتی و نقش آن در عملکرد تحصیلی:

موفقیت در تحصیل نقش مهمی را در ایجاد فرصت‎های آینده دانش‎آموزان دارد. آموزش خوب و قوی می‎تواند همزمان هم ناظر به آینده بوده و هم از تجارب و یافته‎های گذشته بهره ببرد. در واقع آموزش مؤثر بین آینده، حال و گذشته ارتباط ایجاد می‎کند. هر کسی برای تأثیر گذاشتن روی دیگران نیاز به یادگیری خوب دارد و این مستلزم بهره گیری از آموزش قوی است . محققان دریافته‎اند که موفقیت در تحصیل و پیشرفت در این زمینه تنها در نتیجه هوش و امکانات سخت افزاری موجود در محیط نیست بلکه آنچه نقش مهمی در این زمینه ایفا می‎کند جنبه‎های روانی و روانشناختی افراد همانند ابعاد شخصیتی و سبک‎های یادگیری است. به عنوان مثال کتل عنوان می‎کند که در گستره موفقیت تحصیلی شخصیت نقش بزرگتری را نسبت به هوش بازی می‎کند. بر طبق نظر اکرمن، تئوری PPKI ادعا می‎کند که صفات شخصیتی نقش مهمی در رشد و توسعه دانش و آگاهی فرد، راهنمایی و چگونگی رویارویی با محرک‎ها را بازی می‎کند. این نظریه عنوان می‎کند که عوامل غیر عقلانی مانند صفات شخصیتی  و سبک‎های یادگیری به طور معناداری با پیشرفت تحصیلی در آمیخته است.

پرداختن به ارتباط بین ویژگی‎های شخصیتی و موفقیت تحصیلی هم ارزش تئوریکی داشته و هم سودمندی بالینی دارد. از نطر بالینی می‎تواند ارتباط ویژگی‎های شخصیتی با دستاوردهای زندگی واقعی، بخصوص عملکرد تحصیلی را تعیین کند. از نظر تئوریک نیز می‎تواند مصاحبه یا پرسش‎نامه‎ای را برای پیش‎بینی عملکرد تحصیلی از روی ویژگی‎های شخصیتی ایجاد کند که نتایج مهمی را در طراحی مناسب هر سیستم آموزشی به دنبال خواهد داشت.

در طول دهه گذشته تأکید روزافزونی به اهمیت و نقش متغیرهای شخصیت در پیشرفت تحصیلی شده و متغیرهای شخصیتی خاصی را در موفقیت عملکرد تحصیلی مهم می‎دانند.عنوان کردند که صفات شخصیتی با توانایی تحصیلی دانش‎آموزان یعنی پیشرفت تحصیلی در رابطه است از طرفی این صفات می‎توانند پیش‎بینی کننده ترک تحصیل باشند.

اگر چه ارتباط مستقیمی بین موفقیت در مدرسه و ویژگی‎های شخصیتی به طور گسترده ای مورد مطالعه قرار گرفته است، استفاده از مدل پنج عاملی شخصیت به عنوان چارچوبی برای سازماندهی تحقیقات قبلی پیشنهاد گردیده است. پرموزیک و فورنهام عقیده دارند با توجه به نتایج گسترده پیرامون رابطه میان صفات شخصیتی و پیشرفت تحصیلی می‎توان گفت که پرسش‎نامه نئو می‎تواند سهم مهمی در پیش‎بینی موفقیت تحصیلی باشد.

نتایج تحقیقات نشان می‎دهد که پنج عامل بزرگ شخصیت، می‎تواند به خوبی عملکرد تحصیلی را پیش‎بینی کند. به طور مثال نتایج تحقیق پرموزیک نشان می‎دهد که روان‎رنجوری با عملکرد تحصیلی رابطه معکوس دارد، در صورتی که وظیفه‎شناسی و سازگاری، پیشرفت تحصیلی بالایی را به همراه دارد. کاستا و مک‎کری ، بیان کردند که عامل مهم شخصیتی که به طور مداوم می‎تواند پیشرفت تحصیلی را پیش‎بینی کند، گشودگی است، که به پذیرفتن ایده‎های جدید و گرایش به جستجوی تجارب علمی جدید اشاره دارد. بلیکل دریافت که گشودگی نسبت به تجارب با عملکرد تحصیلی ارتباط مستقیمی دارد. باربارانلی، به این نتیجه رسید که ارتباط منفی بین برون‎گرایی و همچنین ارتباط مثبت بین درونگرایی و پیشرفت تحصیلی وجود دارد. همچنین او دریافت که روان‎رنجوری در همه سطوح ارتباط منفی با نمرات دانش‎آموزان دارد. به نظر می‎رسد که اضطراب و نگرانی از عوامل تهدید کننده موفقیت هستند. برون‎گراها نیز ترجیح می‎دهند که فعالیت اجتماعی بیشتری داشته باشند تا فعالیت‎های تحصیلی، که این موضوع می‎تواند تأثیر زیان بخشی در تحصیلات افراد داشته باشند.

هاون و همکاران در تحقیق خود بر روی ویژگی‎های شخصیتی نشان داد که بین نوروزگرایی و پیشرفت تحصیلی ارتباط منفی وجود دارد. پائون و آشتون، نیز نشان دادند که وظیفه‎ شناسی و گشودگی دو بعد مهمی هستند که به طور مستقیم با پیشرفت تحصیلی رابطه دارند، از این رو انتظار می‎رود که این ویژگی‎ها همبستگی نیرومندی با سایر عوامل مربوط به پیشرفت داشته باشند. ولی در تحقیقی لاوسون دریافت که گشودگی ارتباط منفی با عملکرد و یادگیری دارد. لازم به ذکر است تاریخچه فرد در موفقیت و پیشرفت تحصیلی می‎تواند شخصیت فرد را تحت تأثیر قرار دهد و از طرفی  والدین معمولاً در قبال پیشرفت و ویژگی نسبت به فرزندان پاداش می‎دهند. بنابراین پیشرفت تحصیلی و شخصیت به طور دو جانبه و با تقویت یکدیگر می‎توانند زمینه سلامت روانی را فراهم سازند.

خانواده و نقش آن در عملکرد تحصیلی

یکی از عوامل مهم و مؤثری که در رشد و تکامل انسان نقش اساسی دارد «خانواده» است. محیط خانواده بادوام ترین عاملی است که در رشد شخصیت افراد تأثیر می گذارد. زیرا تنها در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز را از جهان پیرامون خود به دست می‌آورد و احساس وجود می کند یعنی می‌آموزد، چگونه غذا بخورد، لباس بپوشد، حرف بزند، معاشرت کند، همکاری نماید، محبت و احترام روا دارد و هم چنین در خانواده است که به آداب و رسوم ملی، مراسم دینی، وظایف فردی و حدود اختیارات و مسئوولیت‌ها پی می‌برد.

در حقيقت استحكام و استواري خانواده به ازدواج و رابطه زناشويي پايدار و بنيادين بستگي دارد يعني هرگونه تزلزل و سستي درسازگاري زناشويي و يا وجود يك ازدواج ناموفق علاوه بر آن كه آرامش رواني زوجين را مختلميكند و افسردگي و اضطراب را مي افزايد، بقا و دوام خانواده را نيز در معرض تهديد قرار مي دهد و فروپاشي خانواده مزيد بر علت شده افسردگي و اضطراب همسران و ديگر مشکلات جسمی و روانی را پيش از پيش افزايش مي دهد .واضح است که کودکان چیزهای زیادی را از طریق تجربیات روزمره شان در تعامل با دنیای اجتماعی و فیزیکی یاد می گیرند آنچه یاد گرفته می شود در ژن ها وجود ندارد و هیچ‌گونه برنامه سازماندهی شده ندارد، و بر طبق یک برنامه زمانبندی شده خاص در درون متن اجتماع رخ می دهند، در اینجا است که والدین در آن نقش ایفا می‌کنند.

از آن‌جا که خانواده، خود یک واحد اجتماعی است و ارزش‌ها و معیارهای اجتماعی از طریق آن به کودک منتقل می شود، به عنوان یک واسطه از لحاظ تأثیر محیط اجتماعی بر کودک، اهمیت فراوانی دارد. به سخن دیگر، چون خانواده کانون تولد و زایش فرزند است و پیش از وی شکل گرفته است، تا مرحله‌ای که فرزند به آگاهی و« شعور» کافی برسد، خواه ناخواه در تعیین سرنوشت، ساختمان روحی و نوع جهان بینی و طرز تفکر وی که خود برگرفته از محیط اجتماعی است، تأثیر فراوان دارد .

منبع

شکاری گیسی، ایوب (1392) ، رابطه بین شیوه های فرزندپروری و درگیری والدین در امور تحصیلی با عملکرد تحصیلی، پايان‏نامه‌ی كارشناسي ارشد ، روانشناسی تربیتی ، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0