مبانی نظری کیفیت زندگی

رویکردهای مختلف به مفهوم کیفیت زندگی

هر بررسی علمی و تجربی از کیفیت زندگی بدون توجه به اصول نظریه ها و مکاتب و حوزه های جامعه شناسی، روانشناسی، زیست شناسی و روانشناسی اجتماعی نارسا و ناتمام خواهد بود باتوجه به زمینه های کیفیت زندگی و به ویژه اتیولوژی و سبب شناسی آن، کیفیت زندگی همچون بسیاری از پدیده های اجتماعی معلول علت واحدی نیست و از طرفی تبیین کیفیت زندگی به عنوان یک مجموعه به هم پیوسته نیازمند بررسی کلیه عوامل و متغییر های اجتماعی، روانی، فرهنگی، زیستی و اقتصادی در ارتباط با یکدیگر است.بحث کیفیت زندگی در حوزه های مختلف از فقر نظری برخوردار بوده و در این زمینه بیشترین تبیین های صورت گرفته مربوط به حوزه پزشکی است.

بررسی کیفیت زندگی از دیدگاه های مختلف به ما این امکان را می دهد، تا ابعادی از موضوع را که هرگز مورد توجه قرار نگرفته است را کشف کنیم. بدین منظور لازم است با توجه به تیوری های جامعه شناسی، روانشناسی، روانکاوی، زیست شناسی و پزشکی بتوانیم واقعیت کیفیت زندگی را تبیین نماییم و نظریه ها و رهیافت های تیوریک موجود در این زمینه را تشریح کنیم.باید توجه داشت که دیدگاه های غالب در حوزه جامعه شناسی یا روانشناسی هیچ یک به تنهایی کفایت لازم را در تبیین علل کیفیت زندگی نداشته و غالبا اسیر تنگ نظری، تک سبب بینی ها و تعصبات حوزه های نظری خود بوده اند.

رویکرد فلسفی به مفهوم کیفیت زندگی

نگاهی به تاریخ فلسفه نشان میدهد که بهزیستی احساسی، که معرف زندگی خوب است، همواره از جانب متفکران سرشناسی چون اپیکور، هابز، استوارت میل، آکویناس، بنتهام مورد تاکید قرار داشته است.با وجود این ریشه تفکر مدرن در مورد سعادت بشر و رابطه آن با چگونگی زندگی وی جز تا زمان پیدایش خط نمی توان با قاطعیت دنبال کرد از نظر تاریخی، تامل در مورد عوامل تشکیل دهنده سلامت و سعادت بشر بیشتر در کارهای فیلسوفان و عالمان دینی مشاهده می شود.

ارسطو واپیکور

ارسطو سعادت بشری را در کسب حداکثر فضیلت از راه رعایت اصول اخلاقی و التزامهای حفظ سلامت جسمانی حتی به قیمت صرف نظر کردن از مسیر لذت، میسر می دانست.در حالیکه اپیکور معتقد بود که کسب حداکثر لذت و دوری از هرگونه رنج، راز نیل به سعادت بشری است.اگر چه بسیاری از محققین معتقدند که فضای کنونی حاکم بر فلسفه غرب متاثر از جریان فکری دوم است. لیکن مایه های فکری هر دو تفکر نشان دهنده ی تلاش برای مفهوم سازی و قابل اندازه گیری کردن چگونگی زندگی افراد است.

جان راولز

جان راولز فیلسوف علم اخلاق در خصوص مفهوم عدالت اجتماعی به عنوان یکی از مولفه های کیفیت زندگی اینگونه استدلال کرد:همانگونه که حقیقت اساس مکتبهای فکری است، عدالت نیز اساس اولیه نهادهای اجتماعی می باشد.این نظریه هر چند دقیق و مقرون به صرف باشد اما حقیقت نداشته باشد باید رد یا تجدید نظر شود.هم چنین اگر قوانین و نهادها کارآمد و سازمان یافته باشد اما در آنها عدالت لحاظ نشده باشد، باید منسوخ شوند.وی با استفاده از تفکر فایده گرایانه عنوان می کند:نکته اصلی این است که جامعه کاملا منظم و عدالت در آن برقرار است.

اگر نهادهای عمده آن زمینه دستیابی سیاستمداران و تصمیم گیرندگان جامعه را فراهم کنند تا بتوانند از میان راهکارها و نتایج مختلف وضعیت تندرستی، انتخاب خود را انجام دهند و آنها را با هزینه های معادل مقایسه کنند تا رفاه مورد انتظار شهروندان را افزایش دهند در این صورت پژوهش های مربوط به این امر نباید تنها به پارامترهای پزشکی محدود گردند بلکه باید پارامترهای اقتصادی و اجتماعی را نیز شامل شوند. راولز با این دیدگاه خود باعث بروز اعتراضات سیاسی و اخلاقی زیادی شد.هر چند نمی توان عدالت را تضمین کرد اما با توجه به محدودیت منابع باید حداقل خدمات را به افراد جامعه ارایه داد.

رویکرد اقتصادی به مفهوم کیفیت زندگی

در دهه 90 موضوع کیفیت زندگی وارد عرصه اقتصاد شد.اولین کسی که به این موضوع در زمینه اقتصاد پرداخت برنارد وان پراک بود که اکثر آثار خود را در زمینه ارزیابی خوشبختی:روش محاسبه رضایت، ارایه داد. اقتصاددانان رویکردی انتزاعی نسبت به مسیله تندرستی اتخاذ نمودند و اغلب رابطه بین وضعیت تندرستی و امکانات پزشکی را بررسی کردند و تفسیراتی در مورد کارایی، اثربخشی و عدم تبغیض در ارایه امکانات پزشکی ارایه میدهند.تلقی شخصی یا ذهنی خود ازتندرستی بر اساس فایده شکل میگیرد.جرمی بنتهام عبارت فاده را در قرن هجدهم مطرح کرد.

فایده خاصیت هر شی است که به وسیله آن میتوان رسیدن به سود، مزیت، شادی و…..یا جلوگیری از بروز بدبختی، درد و ناراحتی برای شخص ذینفع مد نظر است. اقتصاد دانان قرن نوزدهم مانند استنلی یوونز یا آلفرد مارشال و دیگران اینگونه استدلال می کردند که افراد کالاها و خدمات ارزان را انتخاب می کنند. هدف از انتخاب آنها افزایش شادی و نفع خود است.فرد از بسیاری از فعالیت های اجتماعی و اقتصادی سود میبرد و همچنین می تواند از طریق فعالیتها به سود مطلق که با استفاده از اعداد اصلی ارزیابی می شود، دست یابد. برای سنجش کیفیت زندگی در جوامع گوناگون ابزارهای بسیاری تدوین شده اند.

اقتصاددانان به دلیل داشتن ابزاری قوی برای سنجش بر اساس پیش فرض های خود نخستین کسانی بودند که به طور غیر مستقیم به این امر پرداختند. به عنوان مثال تولید ناخالص داخلی اولین شاخصی بود که توسط اقتصاددانان برای سنجش پیشرفت اجتماعی و به طور تلویحی کیفیت زندگی تدوین شد. شاخصهایی که اقتصاددانان برای بررسی های اقتصادی خود انتخاب و تدوین کرده اند تنها به وجه کمی کیفیت زندگی توجه دارد و وجه دیگر کیفیت زندگی یعنی بعد ذهنی آن را شامل نمی شود.

رویکرد روانشناختی مفهوم کیفیت زندگی

روانشناسان که فرد را واحد مطالعات خود می پندارند درجه مطلوبیت کیفیت زندگی را ناشی از رشد کامل شخصیت فرد می دانند و بر آن شدند تا میان کیفیت زندگی و ویژگی های شخصیتی انسان رابطه برقرار کنند.بزعم آنان، برخی از تیپ هایشخصیتی کیفیت زندگی خود را مطلوب و برخی دیگر آن را نامطلوب تلقی می کنند.در این مشرب فکری کیفیت زندگی به عنوان یک نوع رفتاری تلقی شده که ناشی از خصوصیات و ویژگیهای فردی می باشد.

تبیین های روانشناختی کیفیت زندگی بر تفاوتهای فردی اشخاص در شیوه تفکر و احساس درباره رفتار خویش تاکید دارد.تفاوتهایی که می تواند به شکل تفاوتهایی ظریف و جزیی در رفتار ظاهر شود و برخی افراد را به سبب عللی مانند افزایش خشم و عصبانیت، کمی وابستگی و تعلق خاطر به دیگران، کیفیت زندگی خود را نامطلوب تلقی کنند، که این تبیین ها را می توان تحت الگوی روانکاوی و الگوی نارسایی شخصیت بیان نمود. اغلب نظریه های روانشناسی بر آنند که، در فرایند اجتماعی شدن فرد با کیفیت زندگی پایین و معمولا در رابطه بین مادر و فرزند نقصان وجود داشته است. این نقیصه شامل ناراحتی عاطفی است که به پیدایی خصلت های کژرفتار منتهی می شود.

رویکرد مکتب تضاد بر مفهوم کیفیت زندگی

مکتب تضاد، کیفیت زندگی را حاصل ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه طبقاتی می داند.این مکتب بر خلاف کارکردگراها که اساس جامعه را بر توافق و تعادل اجتماعی می دانند، جامعه را به عنوان عرصه تضادها و مبارزات می دانند. صاحب نظران اصلی این مکتب تضاد را در جامعه پذیرفته و معتقدند هنجارها و ارزشهای موجود توسط زور و قدرت بر افراد جامعه تحمیل شده است.

رویکرد تضاد، هر چند به وضوح به کیفیت زندگی نمی پردازد اما کیفیت زندگی را معلول ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع طبقاتی می داند. به طوری که در جوامع طبقاطی گروههای متنفذ و ذی نفوذ به طور آمرانه منافع ، اراده و عقاید خود را بر گروههای فرودست تحمیل می کنند که این خود نه تنها جامعه را به دو گروه بالادست و فرودست تقسیم می کند، بلکه جامعه را در معرض ستیز طبقاتی و نارضایتی و بروز نوع خاصی از کیفیت زندگی مطلوب و نامطلوب قرار می دهد.

رویکرد روان شناختی اجتماعی و جامعه شناختی مفهوم کیفیت زندگی

تبیین های روانشناختی اجتماعی کیفیت زندگی پلی است بر شکاف موجود میان محیط گرایی گسترده در تبیین های جامعه شناسی و فرد گرایی محدود در تبیین های روان شناختی و زیست شناختی، تبیین هایی که در آن کانون اصلی تحلیل عمدتا متوجه موقعیتی است که فرد تلقی خاصی از کیفیت زندگی خود دارد  وفرض نیز بر آن است که نحوه ارزیابی کیفیت زندگی در خلال کنش های متقابل اجتماعی فرا گرفته می شود.و این فراگیری نیز ناشی از فرایندهایی مانند یادگیری شرطی، تقویت، مشاهده، الگوسازی و همچنین برچسب اجتماعی است.

نظریه یادگیری اجتماعی

قبل از پرداختن به نظریه یادگیری اجتماعی به تعریفی از یادگیری اشاره می شود.یادگیری عبارت است از تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار که به واسطه تقویت و تمرین بوجود می آید.این تعریف مشتمل بر چند نکته است: اینکه یادگیری جنبه عینی دارد، عدم توجه به بهبود رفتار، توجه به تغییرات رفتار به طور غیر مستقیم، اشاره به تغییرات کم و بیش دایمی در رفتار شده است.از این رو کیفیاتی مانند خستگی و یا سازگاری در تاریکی جز یادگیری به شمار نمی آید.زیرا پس از زمان کوتاهی از میان می روند.همه نظریه های انگیزه و پاسخ بر پایه یادگیری قرار دارند.

مبانی این نظریه بر این اصل استوار است که کیفیت زندگی، کنش اجتماعی است که از طریق فرایندهای اجتماعی، تولید، بازتولید و فرا گرفته می شود به بیان دیگر بر تاثیرات متقابل بین رفتار و محیط تاکید دارد، و بر الگوهایی از رفتار متمرکز می شود که فرد آنها را برای کنار آمدن با محیط در خود پرورش می دهد.الگوهایی که از راه تجربه مستقیم پاسخ های محیط به فرد، یا مشاهده پاسخ های دیگران کسب می شود.بدین ترتیب که فرد ابتدا رفتار مواجه شده با پاسخ مطلوب یا پاداش را از رفتاری که نتایج نامطلوبی به بار آورده جدا می کند.و آنگاه الگوی توام با موفقیت را برگزیده و بقیه را کنار می گذارد.

کنش متقابل نمادین و مفهوم کیفیت زندگی

دیدگاه کنش متقابل بر این نکته تاکید دارد که در بحث کیفیت زندگی باید به چگونگی تعامل و کنش متقابل نمادین توجه نموده و بر ماهیت فکری و تصوری هر فرد نسبت به خودش تاکید دارد، چرا که نگرش وی مانند هر فرد دیگری در مورد، تصور مثبت و منفی اطرافیان در مورد شخصیت و رفتارش تاثیر به سزایی در نحوه عمل او و در کیفیت زندگی او دارد.

از جمله نظریه پردازان این رویکرد چالز هورتن کولی و جورج هربرت مید می باشند که تبیین آنها در مورد کیفیت زندگی تحت عناوین الگوی خود آینه ای و الگوی نقش اجتماعی در ذیل مورد بررسی قرار میگیرد.چارلز هورتن کولی جامعه شناس آمریکایی نظریه ای ارایه داده است که به خود آینه سان شهرت دارد.منظور از آینه که فرد خود را در آن میبیند، جامعه است که می توانیم در آن واکنش های دیگران را در برابر اعمال و رفتار ی که انجام می دهیم مشاهده کنیم.

کولی چنین استدلال میکرد که خود یک شخص از رهگذر تبادل او با دیگران رشد می یابد.خاستگاه اجتماعی زندگی یک شخص از رهگذر نشست و برخاست او با اشخاص دیگر پدید می آید.به نظر کولی، خود در ابتدای امر،فردی و سپس اجتماعی نمی شود بلکه از رهگذر یک نوع ارتباط دیالکتیکی شکل می گیرد.آگاهی یک شخص از خودش،بازتاب افکار دیگران درباره خودش است، پس به هیچ روی نمی توان از خود های جداگانه سخن به میان آورد. بدون ادراک همبسته ی شما، او و آنها هیچ ادراکی از من نمی تواند در ذهن صورت بندد. مفهوم خود آیینه سان از سه عنصر اصلی تشکیل میابد.نخست، ظاهر ما به چشم دیگری چگونه می نماید. دوم، داوری او درباره ظاهر ما چیست و سرانجام چه احساسی از خود برای ما پدید می آید، غرور یا سرشکستگی.

بنا بر نظریه کولی مفهوم خود آینه سان در ارتباط با کیفیت زندگی فرد قرار می گیرد و هر چه این مفهوم در فرد از بار معنایی قوی تری بر خوردار باشد در مقابل کیفیت زندگی فرد که به نوعی انعکاسی از این مفهوم می باشد از درجه بالاتری برخورداری  خواهد بود.جرج هربرت مید از جمله متفکرین بزرگ اجتماعی در مکتب جامعه شناسی شیکاگو و از پایه گذاران نظریه نقش اجتماعی به حساب می آید.مید سخن خویش را بافرایند جامعه پذیری آغاز کرده و ادعا میکند که این فرایند معمولا از طریق یادگیری نقش های اجتماعی صورت می پذیرد. او همچنین نقش های اجتماعی را نیروهای پویای انگیزش رفتار قلمداد میکند و سهم آنان را در شکل دادن به نحوه ی عملکرد فرد و در بیانی دقیق تر، تنظیم و تدوین ساختار شخصیت او بسیار تعیین کننده می شمرد.

مفهوم “خود” از جمله مفاهیمی است که مید درباره ی شکل گیری شخصیت فرد در خلال فرایند جامعه پذیری به آن توجه نموده است. به نظر او “خود” مجموعه ای سازمان یافته از رویکردهای دیگران است که مورد قبول او قرار گرفته و ساختاری اساسا اجتماعی است که در تجربه اجتماعی پدیدار می شود. جرج هربرت مید خود را به من فاعلی و من مفعولی تقسیم می کند.من مفعولی در واقع انعکاس و بروز هنجارها و ارزشهای جامعه در فرد است و من فاعلی معرف جنبه شخصی و منحصر به فرد شخص است.من فاعلی به صورت وسیعی تحت تاثیر محرک های آنی و در عین حال سرکش و غیر عادی قرار دارد.به طور کلی می توان گفت که در نظر مید،خود نوعی بازتاب فردی از سیاق ظابطه مند و عام رفتار اجتماع یا گروه است و کنترلی که جامعه بر فرد اعمال می کند، برحسب تقابل من فاعلی و من مفعولی درک می شود و این امر به خودی خود بر میزان کیفیت زندگی فرد تاثیر می گذارد.

دیدگاه بوم شناسی بر مفهوم کیفیت زندگی

جامعه شناسی در دانشگاه شیکاگو با تاکید بر بوم شناسی در اواخر قرن 19 شکل گرفت. بوم شناسی  به طور کلی بر نحوه توزیع فعالیت های اجتماعی(کیفیت زندگی) در فضا و زمان تاکید دارد.با استفاده از این دیدگاه بوم شناسان به دو موضوع اصلی توجه داشتند که در تحلیل کیفیت زندگی از اهمیت خاصی برخورداراند. اول اینکه توزیع فعالیتها در فضا و زمان و در محیط شهری چگونه باعث یا مانع دست یابی به اهداف جمعی می شود. دوم اینکه این نحوه توزیع چگونه بر تجربه اجتماعی افرادی که در معرض آن قرار دارند تاثیر می گذارد.

از جمله مفاهیم اصلی که بوم شناسان از آن استفاده می کنند، همزیستی، رقابت، هجوم و استقرار، تعادل طبیعی و انطباق با محیط زیست است. همزیستی به معنای زندگی مشترک اورگانیسمهای غیر شبیه است و هجوم به معنی ورود یک نژاد یا یک گروه از افراد به یک منطقه و بیرون راندن اهالی قبلی است. تعادل طبیعی به معنی رابطه میان گیاه و جانور و محیط در صورتی است که تعادل محیط حفظ شود به طوری که موجودات مکمل یکدیگر باشند. در مطالعه این نوع روابط بوم شناسان تاکید می کنند که بقا و انطباق با محیط موجودات با یکدیگر از جمله مسایل مهم در بقای شبکه زندگی در محیط است.

در واقع نظریه پردازان مکتب شیکاگو از مدل بوم شناسی به شکل نسبتا آزادانه ای استفاده کرده اند تا این موضوع را مطرح سازند که انسانها بر خلاف موجودات دیگر توانایی فرهنگ سازی و ایجاد محدودیتها از طریق هنجارها و آداب و رسوم را دارند که این امر به خودی خود بر میزان احساس کیفیت زندگی و نظم اجتماعی افراد جامعه تاثیر می گذارد.

رویکرد مطلوبیت گرایی

نظریه مطلوبیت گرایی در طول قرن هجدهم میلادی به عنوان یک نظریه اخلاقی مورد توجه قرار گرفت.در اواخر این قرن جرمی بنتهام فیلسوف انگلیسی تلاش نمود تا این نظریه را روشن و جامع تدوین نماید. بنتهام بر این باور بود که جستجوی لذت و دوری از درد تنها غایت آدمی است و اصل مطلوبیت عبارت از آن است که در هر استدلالی، اساس کار ما با محاسبه و مقایسه دردها و لذت ها باشد و هیچ اندیشه دیگری را در استدلال خود دخالت ندهیم.

به طور کلی بنتهام استدلال می کند که اعمال افراد به منظور کسب لذت یا سعادت به هر شکل، دلخواه است و هیچ شخص دیگری قادر نیست که درباره کیفیت یا درجه سعادت آن داوری نماید.اگر هر فرد، تهنا داور آن چیزی باشد که به او لذت می دهد، در این صورت فقط خود فرد می تواند تعیین کند که عمل درست به لحاظ اخلاقی چه می تواند باشد.بر اساس نظریه بنتهام آدمیان به عنوان افرادی محصور در خود و مستقل از یکدیگر و محیط خویش پنداشته می شوند و جامعه نیز به صورت مجموعه ای از افراد منفرد درنظر گرفته می شود و از این رو مطلوبیت جامعه نیز به شکل جمع جبری مطلوبیت یکایک افراد مورد محاسبه قرار می گیرد. هی وود انواع نظریه های مطلوبیت گرایی را در چهار دسته تقسیم بندی می کند:

  1. مطلوبیت گرایی کلاسیک که سودمندگرایی عمل است. بدین معنی که عملی را درست می داند که نتایج آن دست کم به اندازه هر عمل دیگری لذت بیشتری را به وجود آورد.
  2. مطلوبیت گرایی مبتنی بر قاعده، قاعده یا عملی را درست می داند که با قاعده ای که اگر همه از آن پیروی کنند نتایج خوبی به بار خواهد آورد، سازگار باشد. لذا ما باید همیشه قواعد را با این سوال که کدام قاعده بیشترین خیر عمومی را برای هر کس فراهم می کند، تعیین کنیم نه بر این اساس که کدام عمل بیشترین سود را به همراه دارد.
  3. سودمند گرایی انگیزه ای که بر نیت های بازیگر و نه بر نتایج هر عمل تاکید می کند.
  4. مطلوبیت گرایی تعمیم ساز که درستی عمل را نه بر حسب نتایج خاص آن بلکه بر پایه آنکه عمل به طور همه شمول انجام شده است، درست می داند.

منبع

 خالقی، فاطمه (1394)، رابطه هوش معنوی و بهزیستی معنوی  با کیفیت زندگی ، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0