ماهیت تفکر انتقادی

اکثر صاحبنظران در این مورد توافق دارند که تفکر انتقادی، زمینه ایجاد مهارت هضم و ارزیابی دانش و فناوری جدید را برای فراگیران فراهم می کند.اما ماهیت تفکر انتقادی چیست؟ انجمن تفکر انتقادی به نقل از اسنایدر تفکر انتقادی را فرایند نظم دادن فکورانه، مفهوم سازی فعالانه، ماهرانه،کاربست، تحلیل، ترکیب و ارزیابی اطلاعات جمع آوری شده یا تولید شده به وسیله مشاهده،تجربه، تأمل،استدلال یا ارتباطات به عنوان راهنما برای نظر و عمل تعریف کرده است.بر طبق دیدگاه هالپرن تفکر انتقادی استفاده از مهارتهای شناختی است که احتمال نتایج مطلوب را افزایش میدهد و از آن برای توصیف فکری که هدفمند، دلیل مند و مبتنی بر هدایت است، استفاده می شود.در این جا هدف، شامل حل مسأله، استنتاج، فرمول بندی، برآورد احتمالات و تصمیم گیری می باشد.تفکر انتقادی مجموعه ای از مهارتهای شناختی مثل شناسایی مباحث محوری و مفروضات ارزیابی رویداد و استنباط نتیجه تعریف می شود.

با وجود اختلاف نظرهای موجود در این تعریف ها،هم پوشانی های زیادی نیز وجود دارند، که عبارتند از :بصیرت، عقلانیت، تفکر تأملی،دلیل جویی، شناسایی مفروضات زیربنایی، حل مسأله تصمیم گیری، خلاقیت، استنباط و ارزیابی.از این رو لازم است تعلیم و تربیت در دوره معاصر بیش از گذشته کانون توجه خود را به جای محتوا بر فرایند و مهارتهای تفکر انتقادی معطوف کند،تعلیم و تربیت انتقادی به خرد ورزی، نقد وتغییر، به عنوان هدفهای ارزشمند آموزشی توجه می کند،این دیدگاه تلاش می کند تا شرایط واقعی اجتماعی تربیت را کشف کند، به همین سبب به نقادی اندیشه نیازمند است.برای تعلیم و تربیت، تحلیل انتقادی تضادهای اجتماعی، که تعیلم و تربیت در آن دخیل است مبنا و نقطه شروع مهمی به شمار می آید.

تفکر انتقادی که تقریبا به معنای تفکر اندیشمندانه و منطقی است که روی تصمیم گیری برای انجام دادن چیزی یا باور آن متمرکز است و این شیوه تفکر، نقد کردن صرف نیست،همینطور، نگاه گله مندانه و شکایت آمیز هم نیست، بلکه نگاهی تیزبینانه است اما بیشتر اوقات کلمه انتقادی به معنای ضمنی نقد کردن را به ذهن شنونده متبادر می کند که بعد  منفی دارد و تأثیری ناخوشایند و  نامساعد  به  یک ایده،تئوری یا عمل می گذارد و اگر از واژه انتقادی در تفکر انتقادی این معنا استنباط شود، مسلما به تفکر انتقادی به منزله نوعی ارزیابی غیر سازنده نگریسته می شود،در حالیکه تفکر انتقادی  فرایندی  تحلیلی است که می تواند به شما کمک کند تا در جریان یک مسأله شیوه ای موثر وسازماندهی شده قرارگیرید و درباره آن مشکل فکر کنید، به این سبب تفکر انتقادی میتواند سبب توسعه فرایندهای فکری از طریق گذر به فراتر از نگرش ها و تصورات خودمحورانه و توسعه دامنه تجربه دانش آموزان و آشنا کردن آنها با ارزش ها و تصورات نوین باشد.

دیویی در کتاب چگونه فکر می کنیم ماهیت تفکر انتقادی را مورد بررسی قرار داده است، به عقیده او تفکر انتقادی شامل دو مرحله است، مرحله اول آن حالت شک،تردید و پیچیدگی و مشکل دماغی است که در آغاز تفکر به کار می رود و عمل کنجکاوی، تحقیق و پیدا کردن مطالب و مواد جهت بیرون آمدن از آن حالت شک وتردید و پیچیدگی مرحله دوم آن می باشد که مراحل پنجگانه حل مسأله را در این ارتباط پیشنهاد می کند، وی ماهیت تفکر انتقادی را تردید سالم معرفی می کند.این نوع تفکر یکی از ضروریات جوامع امروزی است و داشتن تفکر انتقادی در مورد کلیه رویدادها،پدیده ها و به طور کلی تمام تراوشات فکری از لوازم پیشرفت و تعالی انسان ها است.تفکر انتقادی تفکری است مستدل، منظم،هدفمند، اثرگذار، منطقی ومبتنی بر پیامد که به روش علمی به بررسی و تجزیه و تحلیل تمامی اطلاعات و نظرات در دسترس می پردازد.

تفکر انتقادی عبارت است از توانایی تفکر مستقل و تأملی و فکر کردن به شیوه ای روشن و منطقی، داشتن تفکر انتقادی به معنای مجادله یا انتقاد نسبت به دیگران نیست، بلکه نوعی مهارت است که می تواند در افشای سفسطه ها و استدلالهای نادرست بکار گرفته شود، به علاوه نقش مهمی در استدلال و تکالیف سازنده بازی می کند.تفکر انتقادی به ما کمک می کند تا به کسب دانش بپردازیم، نظریه های خود را بهبود ببخشیم و به استدلالهای قوی دست یابیم، همچنین میتوان از آن برای پیشبرد فرایند کاری و ارتقای نهادهای اجتماعی استفاده نمود. فردی که از مهارت تفکر انتقادی برخوردار است، قادر خواهد بود تا:

  • پیوندهای منطقی بین ایده های مختلف را درک کند.
  • استدلال های مختلف را شناسایی، سازماندهی و ارزیابی نماید.
  • ناهمسانی ها و اشتباهات معمول در استدلال ها را کشف کند.
  • مشکلات را به طور سیستماتیک حل کند.
  • تناسب و اهمیت ایده ها را دریابد.
  • روی توجیه و دلایل منطقی باورها و ارزشهای شخصی اش تأمل کند.

تفکر انتقادی عبارت است از بررسی و آزمایش موضوعاتی که برای پذیرش ارائه می شوند،به منظور کشف اینکه آیا آنها منطبق با واقعیت هستند یا خیر، این استعداد علاوه بر آنکه ذاتا در انسان وجود دارد، نیازمند آموزش و پرورش است.

تعریف تفکر انتقادی از دیدگاه های مختلف

اگرچه تفکر انتقادی مفهوم نسبتا جدیدی است که در قرن بیستم مطرح شده است، لیکن این فعالیت در افکار فلاسفه یونان از جمله سقراط، افلاطون وارسطو ریشه دارد، این فیلسوفان به طور کلی تفکر انتقادی را منزله توانایی پرسش کردن، آزمودن وفکر کردن بر روی ایده ها و ارزش ها قلمداد می کردند.از ابتدای قرن بیستم، متعاقب توسعه پژوهش های مرتبط با آموزش و یادگیری، تفکر انتقادی به نحو ویژه ای مورد توجه قرار گرفت.

در این راستا دیویی معتقد بود، تفکر انتقادی ناظر به قضاوت و التزام به شک گرایی است، بلوم و همکارانش نیز به نقل از پیج و مکورجی به طبقه بندی خرده مقیاس شناختی پرداخته و معتقد بوددند که دانشجویان باید در دانشگاه حداقل به سطح شناختی تفکر انتقادی معین تحلیل، ترکیب، ارزشیابی برسند و آنها را برای ورود به دنیای کار به کار بگیرند.پیاژه نیز ضمن اشاره به فرایند تعالی جویی متزاید در زندگی بشر، آن را سازنده فعال دانش تلقی می کند، به همین ترتیب در دهه 1980 فراگیران و فرایند شناختی آنها مورد تأکید واقع شده و درنتیجه جنبش سازنده گرا پدید آمد و تاکنون تأکید فزاینده بر تفکر انتقادی استمرار پیدا کرده است.

بر اساس نظر والش و پول، تفکر انتقادی مهارتی است که همه افراد می توانند آن را کسب کنند. تفکر انتقادی چیزی نیست که ضرورتا با رشد افراد همراه شود، بلکه باید آموزش داده شود. اساسی ترین پیش فرض این است اگر نهادهای آموزشی و تربیتی چگونگی انجام آن را آموزش دهند، فراگیران بهتر می توانند فکر کنند، بیشتر فعالیتهای پژوهشی در بیست و پنج سال بر اندازه گیری تفکر انتقادی فراگیران متمرکز شده است و انجام پژوهش در زمینه فرایندهای مورد نیاز برای تسهیل تفکر انتقادی مربیان و معلمان مورد اغماض قرار گرفته است.یکی از راههای آموزش تفکر انتقادی به دانش آموزان، استفاده از محتوای کتب درسی است.تفکر انتقادی شناسایی استدلالهای غلط، پرهیز از تناقضات و مفروضات اظهار شده و اظهار نشده در بحث های دیگران، نداشتن هیجان عاطفی هنگام روبه رو شدن با مسأله یا عدم تعادل تعریف شده است.

از این رو می توان گفت پرورش شیوه های متفاوت تفکر، به ویژه تفکر انتقادی، یکی از اهداف اساسی نظام تعلیم وتربیت محسوب می شود.مهارت های تفکر انتقادی نیز مانند سایر مهارت های فکری قابل پرورش هستند، یکی از مهم ترین راههای پرورش تفکر انتقادی، آموزش است ومدرسه کانون آموزش و کتابهای درسی مهم ترین وسیله آموزش تلقی می شوند که غالبا اهداف آموزش و پرورش از طریق آنها قابل تحقق است، از اینرو کتابهای درسی چنانچه به درستی تدوین شوند می توانند نقش مؤثری در آموزش تفکر انتقادی ایفا کنند.آموزش تفکر انتقادی تنها آموزشی است که گذر از ساده نگری و پذیرش بی چون و چرایی مسائل را به ژرف نگری و انتخاب آزادانه آسان می کنند و توانایی انسان را برای درک مسائل افزایش می دهد. تفکر انتقادی را در دو معنا مطرح می کنند، در معنای محدود آن، تفکر انتقادی مجموعه مهارتهای فنی است که صرفا برای انتقاد از دیدگاه های مخالف استفاده می شود.در معنای وسیع، تفکر انتقادی بررسی گرایشات و تمایلات خود محورانه و جامعه گرایانه است که در قلب عقاید و به صورت پنهان قرار دارند و شامل گرایشات و ویژگی های منشی و شخصیت است.

یکی از مهمترین و شناخته ترین تعاریف از تفکر انتقادی تعریف انیس است که طبق آن  تفکر انتقادی نوعی تفکر منطقی ومستدل فرض میشودکه در تصمیم گیری، قبول باورها و یا انجام امور دخالت دارد وشامل اعمالی مانند فرضیه سازی، داشتن دیدگاههای مختلف و ارائه راه حلهای احتمالی و طرحهای مختلف برای بررسی امور است.انیس تفکر انتقادی را شامل دو خرده مقیاس مهارت و گرایش یا آمادگی می داند. مهارت شامل تحلیل استدلال ها، قضاوت در زمینه اعتبار منابع و شناسایی مسأله اساسی است و گرایش یا آمادگی نیز دربرگیرنده آماده بودن برای حفظ تمرکز بر روی نتیجه یا سؤال، آمادگی برای جستجو وارائه دلایل، تمایل برای جستجوی گزینه های گزینه های مختلف و تعلیق قضاوت در مواقع فقدان دلایل و شواهد کافی می باشد.انجمن فلسفه آمریکا یک تعریف جامع مورد توافق همگانی برای تفکر انتقادی به شرح زیر ارائه کرده است که شامل خرده مقیاس های عاطفی و شناختی است.ما معتقدیم تفکر انتقادی قضاوت هدفمند و خود تنظیم دهنده ای است مبتنی بر تعبیر، تحلیل، ارزیابی، استنباط و همچنین تبیین ملاحظات موقعیتی، روش شناختی، ملاکی ومفهومی است.

چرا تفکر انتقادی باید قسمتی از تمام دروس باشد؟

امروزه هم استادان و هم شاگردان اطلاعات فراوانی در دست دارند. استادان گاهی اوقات از دانستن اینکه چگونه همه این پیشرفت ها در رشته های تحصیلی آنها می‌تواند برای تعیین موارد مورد نیاز شاگردان به‌دست آید، ناامید می شوند.شاگردان یورش عصر اطلاعات را حتی شدیدتر از استادان خود احساس ‌می کنند و کمتر می‌تواننداز عهده تحمل فشار آن و فهم دنیای پیچیده‌اش بر آیند.استادان می‌توانند از طریق پیشنهاد چارچوبها و نظرگاه های تحلیل برای دسته بندی کردن امور تفکر انتقادی درباره آنها شاگردان را در رویارویی با این پیچیدگی کمک کنند. توانایی های تفکر انتقادی شاگردان طی تحصیل بدون کمک استادان صرفاً با گوش دادن به‌وجود نمی‌آیند.استادان باید بدانندکه منظورشان از تفکر انتقادی چیست؟ و باید فرصتهایی را برای تمرین مهارتهای تفکر انتقادی تدارک ببینند.آنها باید از طریق منسجم کردن چارچوبهای تحلیلی، در میان گذاشتن روشهای حل مسأله خود با شاگردان،صحبت با همکاران وشرکت در سمینارهای آموزشی،مسئولیت آموزش مهارتها و روشهای تحقیق و بررسی انتقادی را بپذیرند،علاوه بر آموزش مهارتهای واضح تحلیلی،استادان باید جنبه های رفتاری تفکر انتقادی‌، مانند منابع فطری علاقه، اعجاب و کنجکاوی شاگردان را پرورش دهند.

منبع

شاهرخی، فرزاد(1393)، تاثیر روش تدریس انعکاسی بر مهارت های تفکر انتقادی و انگیزه پیشرفت، پایان نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی اموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0