لزوم وجود تیم مدیران عالی

تيم هاي عالي مديريت حدود بيست سال پيش معرفي شدند اما به تازگي توجه محققان را بار ديگر برانگيخته اند، زيرا آنها با سازمان هايي روبه رو شده اند كه قرار گرفتن مدير عالي اجرايي به تنهايي در رأس يك شركت سودمندي آن را از بين مي برد چراكه براي يك فرد داشتن همه دانش ضروري براي هدايت مؤثر يك سازمان و اداره آن غير ممكن است. در بسياري از سازمانهاي معاصر، مديران ميدانند كه يك سازمان تيمي خوب، ميتواند با ارز شترين مزيت رقابتي باشد.

تيم عالي مديريت كه گاهي اوقات تيم ايد هآل ناميده ميشود، بين بهترين و روشنفكرترين افراد ارتباط ايجاد ميكند، به اين اميد كه استعدادهاي فردي آنان نشاندهنده چيزي بيشتر از جمع اجزا خواهد بود. تيم عالي مديريت ممكن است حاصل جمع موجوديت اطلاعاتي و تصميم گيري سازمان باشد و چرخه داخلي مديران اجرايي را شكل دهد كه به طور جمعي حركات راهبردي و تاكتيكي سازمان را تدوين و اجرا ميکنند. بسياري از سازمانها يك لايه رهبري يا يك طبقه در راس سازمان ايجاد كرده اند كه متشكل از مديران عالي اجرايي و مديران و مديران اجرايي ارشد است كه موقعيت هاي عالي در سلسله مراتب مديريتي را شكل میدهند. براي مثال رهبري مايكروسافت شامل يك اداره از رؤساست كه نه تنها شامل مدير عالي اجرايي و معاونان است بلكه شامل برخي از كاركنان باسابقه نيز  ميشود.

بر اساس تحقيقي در مورد تيم عالي مديريت كه به وسيله همبريك و ماسون ؛ نوشته شده است، مديران عالي بر اساس تجارب شخصي، ارزش ها و موقعيت خود تصميم مي گيرند. نظريه رده بالاتر مبتني بر ايده ائتلاف غالب؛ تيم عالي مديريت  و مفروضاتي است كه مديران اجرايي از طريق تصميماتي كه مشتركان مي گيرند بر عملكرد اثر مي گذارند. به علاوه، نظريه مرتبه بالاتر پيشنهاد ميكند كه مديران اجرايي تصميماتي را بگيرند كه با مبناي شناختي آنها يا جهت گيري اجرايي آنها سازگار و متشكل از دو عنصر است: تجربه رواني شامل ارزش ها، مدل هاي شناختي و عوامل شخصيتي ديگرو تجربه قابل مشاهده. ديدگاه مرتبه بالاتر و مفهوم تيم عالي مديريت نسبت به نظريه رهبري اجرايي قبلي بهتر است. زيرا به جاي تمركز بر يك مدير عالي اجرايي به عنوان تصميم گيرنده انفرادي، به يك ائتلاف غالب يا تيمي از مديران اجرايي ارشد توجه دارد. در نتيجه تعداد زيادي از محققان تيم عالي مديريت را به عنوان واحد مناسب تجزيه و تحليل با توجه به راهبرد بررسي كرده اند. يك تيم عالي بسيار منسجم يك منبع سازماني مهم است كه عهده دار مسئولیتهاي مهمي است، چراكه به طور جمعي راهبر دها را تدوين كرده و  تغييرات تبادلي را هماهنگ و اجرا كند.

تغيير شكل موفقيت آميز شركت به تصميم گيري مؤثر بستگي دارد كه شامل مديران عالي اجرايي، تيم عالي مديريت و هيئت مديره است و مسئوليت قانوني اداره شركت را دارند. مدير عالي اجرايي مسئوليت كلي اداره و عملكرد شركت را دارد. ذهنيت، تصورات و بينش او بر تطبيق پذيري شركت با محيط هاي دروني و بيروني كه پيوسته در حال تغييرند، اثر مشخصي دارد. هر چند، رهبري عالي يك كوشش مشترك است كه علاوه بر مدير عالي اجرايي، مديران ديگر كه تيم عالي مديريت را شكل  ميدهند نيز در بر ميگيرد. بنابراين، ائتلاف عالي مديريت كه به تيم عالي مديريت مربوط مي شود، نقشي مهم و اساسي در تدوين و اجراي تصميمات شركت و فرايند تغیير آن ايفا مي كند. پويا یي ها و عوامل مكملي كه درون تيم وجود دارند، بر نتايج شركت اثر  مي گذارند، نحوه اداره آن را مشخص مي كنند و ابزاري در رسيدن به انسجام سازمان هستند.

بر اساس يافته هاي Hambrick و Mason  محققان عنوان نموده اند كه مديران عالي رتبه نقشي بحراني را در تغيير استراتژيك ايفاء مي كنند تا حدي كه مديران سطح استراتژيك ، تفسير سازمانها را مشخص مي سازد و واكنش هاي استراتژيك را طراحي مي كند اغلب تحقيقات در اين زمينه انجام گرفته اند كه چرا تيم هاي مديريتي عالي رتبه قادر به انطباق با محيط خود نيستند و چگونه مي توانند انطباق پذيري خود را ارتقاء بخشند . تحقيقات در زمينه تيم هاي مديريتي عالي رتبه ، از طريق مرتبط نمودن ويژگي هاي تيم مديرت عالي رتبه – كه در اغلب موارد در قالب متغيرهاي جمعيتي مانند سن و تصدي ارزيابي گرديده اند – با متغيرهاي بازده مانند تغيير استراتژيك و عملكرد شركت به اين سوالات مي پردازند.

بر اساس اين تحقيقات ، Pettigrew  ،Priem و همكاران ، و Carpenter و همكاران ، اينگونه نتيجه گيري نمودند كه ويژگي هاي تيم هاي مديريتي عالي رتبه ، متفاوت است . اگرچه اين نكته نيز مشخص گرديده است كه اثرات ويژگي هاي تيم بر پيامدهاي تصميم گيري بسيار پيچيده تر از چيزي است كه تحقيقات پيشين فرض نموده اند بنابراين در حاليكه بسياري از مقالات تحقيقاتي رده بالاي تجربي نشان مي دهند كه مديران عالي رتبه به موفقيت شركت اهميت مي دهند ، محققاني كه تحقيقات تيم مديريت عالي رتبه را مرور نموده اند، مانند Priem و همكاران  ، و كارپنتر و همكاران  در مي يابند كه نتايج آنها مبهم است.  به عنوان مثال: در حاليكه محققان دريافته اند كه عامل ؛  تصدي تيم  تاثيري منفي بر سرعت تصميم گيري و تغيير راهكاري و تاثير مثبت بر احتمال ورشكستگي دارد، محققان ديگري هيچ رابطه معني داري را ميان اين فاكتور و احتمال تغيير جهت گيري استراتژيك يا عملكرد شركت مشاهده ننمودند .

منبع

کریمی،محسن(1392)، تاثیر ترکیب تنوع تیم مدیران عالی بر ایجاد تغییر استراتژیک،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت دولتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0