كار كرد هاي نگرش

افراد نگرش هايي را به دلايل مختلف دارا هستند. براي مثال تمايل و نزديكي نويسنده نسبت به تيم حاكي تونرنتو ميپل ليف مي تواند ناشي از بستگان و دستاني باشد كه از اين تيم حمايت مي كنند. و يا برعكس خصلت افراد نسبت به سقط مي تواند بر اساس ارزشي باشد كه مردم براي آزادي شخص در انتخاب و يا حرمت زندگي قايل هستند. محققان اين امر ، توجه قابل ملاحظه اي را به درك نيازمندي ها و اعمال و اهدافي كه توسط نگرش ها به نتيجه مي رسند اختصاص داده اند. رايج ترين مدل هاي رفتار هاي نگرشي تغريبا 50 سال پيش توسعه يافته است. نگرش ها در خدمت سه عمل يا هدف اصلي هستند:

  • سنجش موضوع
  • سازگاري اجتماعی
  • برون گرايي.

برآورد موضوع اشاره به قابليت نگرش ها در گردآوري خصوصيات مثبت و منفي موضوعات در دنياي اجتماعي ما دارد .براي مثال نگرش ها مي توانند به مردم كمك كند تا به چيز هايي برسند كه براي آن ها مفيد است و از چيز هايي اجتناب كنند كه براي آن ها ضرر دارد. سازگاري اجتماعي با نگرش هايي به نتيجه مي رسد كه به ما در شناسايي افرادي كه مايل به آن ها هستيم، كمك مي كند و اينكه از افراذي كه بدمان مي آيد قطع رابطه نماييم. براي مثال افراد مي توانند نوشيدني غير الكلي معيني را بخرند زيرا اين نوشيدني توسط خواننده دلخواه آن ها امضا گرديده است. برون گرايي توسط نگرش هايي به نتيجه مي رسد كه از شخص در برابر تضاد هاي داخلي دفاع مي نمايد. براي مثال گلف بازان بد، مي توانند تنفر شديدي نسبت به آن بازي به وجود آورند، زيرا عملكرد ضعيف آن ها ، اعتبار و شهرت آن را تهديد مي نمايد.

نظريه هاي نگرش

  • نظريه يادگيري 

فرض اين ديدگاه اين است كه نگرش ها به همان صورتي كه ساير عادات به وجود مي آيند، كسب مي شوند. مردم اطلاعات و حقايق مربوط به موضوعات نگرشي مختلف را مي آموزند و هم چنين احساسات و ارزش هاي مربوط به آن حقايق را نيز ياد مي گيرند. اين بدين معني است كه فرايند هاي اساسي يادگيري نظير تداعي و تقويت و تنبيه و تقليد در شكل دهي نگرش ها به كار رود. مثلا افراد از ديگران خصوصا افرادكه قوي و مهم هستند تقليد مي كنند .

تقليد يكي از منابع اصلي نگرش هاي اصلي، سياسي و اجتماعي در دوران اوليه زندگي خانواده است. كودكان نگرش هاي والدين شان را تقليد مي كنند. نظريه يادگيري در شكل گيري و تغيير نگرش به دو روش اصلي يعني يادگيري پيام و انتقال عاطفه تاكيد مي كنند. يادگيري پيام به اين معنا كه اگر يك شخص يك پيام را بياموزد مي بايستي به تبع آن تغيير كند و منظور از انتقال عاطفه اين است كه وقتي يك عاطفه مثبت از موضوعي به موضوع ديگري كه با آن مرتبط است انتقال يابد متقاعد كننده مي گردد.

نظريه تعادل معمولا به صورت يك شخص، شخص ديگر و يك موضوع نگرش بيان مي شود. در اين نظريه سه نوع ارزشيابي مرتبط وجود دارد: ارزشيابي يك شخص از ديگري، ارزشيابي يك شخص از موضوع نگرش و ارزشيابي اشخاص ديگر از موضوع نگرش. يك حالت متعادل  زماني به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر خود موافق باشيد و با يك فرد غير هم فكر مخالف باشيد. عدم تعادل وقتي به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر مخالف باشيد و با يك غير هم فكر موافق باشيد. يك حالت متعادل  زماني به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر خود موافق باشيد و با يك فرد غير هم فكر مخالف باشيد. عدم تعادل وقتي به وجود مي آيد كه شما با يك فرد هم فكر مخالف باشيد و با يك غير هم فكر موافق باشيد. دومين فرضيه از الگوي تعادل اين است كه شكل هاي نامتعادل، تمايل به تغيير در جهت حالت متعادل دارند. نظام هاي نا متعادل فشار هايي را جهت تغيير نگرش ايجاد مي كنند و اين فشار ها تا زماني كه آنها را متعادل نكنند، ادامه مي يابند.

  • نظريه هاي  سازگاري و توافق

سازگاري شناختي بيانگر اين است كه مردم براي انسجام و معنا دادن شناخت هاي خود تلاش مي كنند. در اين رويكرد بحث بر اين است  كه مردم وقتي داراي چندين عقيده يا ارزش باشند سعي مي كنند آن ها را با هم سازگار كنند، اگر شناخت هاي آنها كه قبلا با هم سازگار بودند با يك شناخت جديد مواجه شوند موجب نا هم سازي يا ناسازگاري شناختي خواهند شد . در چنين وضعي افراد سعي مي كنند تا حداقل ناسازگاري شناختي پيش بيايد. سعي كردن در حفظ يا تجديد سازگاري شناختي از انگيزه هاي اصلي و اوليه اين رويكرد است. ديدگاه توافق  كه با موقعيت هاي ساده تري از ديدگاه تعادل سرو كار دارد، تغريبا به طور كامل توجه خود را به اثري كه يك فرد با موضعي مثبت يا منفي نسبت به يك شئ يا يك شخص دارد، متمركز كرده است. و اين شايد ساده ترين موقعيت تغيير نگرش باشد. بدين صورت كه وقتي شخص الف چيزي خوب يا بد درباره شخص (يا موضوع يا شئ) ب مي گويد اين سخن چه اثري بر روي نگرش شخص ديگر نسبت به الف و ب مي گذارد .

  •  نظريه هاي  قضاوت اجتماعي و كاركردي

فرض بنيادي اين است كه قضاوت شامل تميز و مقوله بندي محرك ها است، اعم از اينكه محرك ها خنثي يا داراي ماهيت نگرشي باشند. تميز و مقوله بندي شامل مقايسه ميان شقوق است. يكي از اين شقوق ممكن است و غالبا نيز چنين است كه يك چارچوب ارجاع دروني يا معيار قضاوت باشد. شكل گيري و كاربرد چنين معيار هايي بستگي به دامنه تجربه هايي دارد كه شخص درباره جهان محركها، اثرات معيار، درجه درگيري شخص با موضوع ، مقوله هاي خود شخص ؛ گستره پذيرش و طرد و عدم التزام، و اثر ات جذب و تضاد داشته است.

اين الگو بر تفاوت هاي فردي در ماهيت انسان تاكيد مي ورزد، در حالي كه تاكيد الگو هاي ديگر بر عوامل مشترك در تغيير نگرش است. قضيه بنيادي يك الگوي كاركردي تغيير نگرش، ساده است. مردم نگرش هايي را حفظ مي كنند كه با نياز هاي آنان جور در مي آيد. اعتقاد الگوي كاركردي اين است كه يك محرك مثل يك آگهي تجاري تلوزيوني تنها مي تواند در زمينه نيازها و شخصيت طرف محرك قابل درك باشد. افراد مختلف ممكن است نيازهاي كاملا متفاوت داشته باشند و در نتيجه يك پيام ترغيب كننده يكسان ممكن است براي همه به يك اندازه متقاعد كننده نباشد.

  • نظريه ادراك خود:

 بر اساس اين نظريه ما نگرش هايمان را به همان شيوه اي مي شناسيم كه افراد را به وسيله مشاهده ي رفتار هايشان و شرايطي كه در آن قرار گرفته اند ميشناسيم بر اين اساس ، اغلب ما بطور واقعي نگرش ها و استنباط هاي ساده خود از رفتار هايمان در موقعيت هايي كه اتفاق مي افتند را نمي توانيم به راحتي بشناسيم ادراك خود باعث اين پيش بيني كلي ميشود كه نگرش ها مطابق رفتار مي آيند و اشخاص نگرش هايشان را از مشاهده ي رفتارشان استنباط مي كنند

منبع

اسماعیل زاده،فاطمه(1392)،نگرش مذهبی باکاهش تعارضات زنانشویی درزنان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0