فشار در مراقب بیمار دو قطبی
اختلال دو قطبی از اختلالات شایع روانپزشكی میباشد. هرچند در مواردی ممكن است بیمار فقط یك دوره بیماری را تجربه كند، اما در موارد زیادی عودهای مكرر دیده میشود. این بیماری نه تنها برای بیمار ایجاد نگرانی و استرس مینماید، بلكه خانواده فرد را نیز دچار نگرانی و گاه آشفتگیهای شدید مینماید. خانواده بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی طی دوره درمانی حاد و دوران باز توانی و بهبودی، فشارهای زیادی را متحمل شده و كیفیت زندگی آنان افت مینماید و در مواردی افسردگی و اضطراب در آنان ایجاد میشود.
واضحاً نقش عمده و اصلی مراقبت از بیماران روانپزشكی و بخصوص پس از ترخیص از بیمارستان بر عهده خانواده بیماران میباشد. مطالعات نشان داده است كه فشار تحمیلی ناشی از این مراقبت بر روی بستگان بیمار قابل توجه بوده و موجب تهدید سلامت روانی آنها و كاهش رضایتمندی آنان از زندگی میشود. مراقبت از یكی از اعضای خانواده كه دچار مشكلات روانپزشكی است، فشارهای ذهنی و عینی شدیدی بر خانواده تحمیل میكند.
از سوی دیگر نوع مراقبت خانواده از بیمار روانپزشكی و میزان آمادگی و توانایی خانواده این بیماران تاثیر مستقیم بر نتیجه درمان دارد. مطالعات اخیر نشان داده اند كه درمانهای جایگزین و تكمیلی بیماران به همراه دارو درمانی علاوه بر این كه موجب كاهش هزینههای درمانی و بستری میگردند، موجب تمایل و آمادگی بیشتر خانوادهها برای پذیرش بیماران میگردد. مشكلات و فشارهای روحی و احساسی كه بر خانوادههای بیماران تحمیل میشود، و به اصطلاح تحت عنوان فشارهای تحمیلی ذهنی و عینی از آنها یاد میشود، میتواند نه تنها موجب اثرات منفی بر خانواده شود، بلكه باعث تضعیف برنامه درمانی بیمار نیز گردد.
تمایل روز افزون به استفاده و تحقیق در زمینه مداخلات آموزشی خانواده بیماران روانپزشكی ناشی از افزایش شناخت متخصصین نسبت به بار تحمیلی مراقبت از بیمار بر خانواده و از سوی دیگر ایجاد یك ساختار حمایتی درون خانواده جهت حمایت از بستگان میباشد. مطالعاتی كه تا كنون در زمینه تاثیر آموزش خانواده بر كاهش میزان فشار تحمیلی بر خانوادههای بیماران صورت پذیرفته است، اندك و اكثراً مربوط به بیماران اسكیزوفرنی است. این بررسیها بطور روشن نشان داده اند كه چنین مداخلاتی موجب پیشگیری از عود اسكیزوفرنی میگردد .
از آنجایی كه بیماری دو قطبی یك بیماری دوره ای میباشد، ارتباط بین بیمار با خانواده به ویژه در زمان تجربیات استرس زا در مقایسه با اسكیزوفرنی متفاوت است. علاوه بر این 93% خانوادههای بیماران دو قطبی به فشارهای تحمیلی در زمان ارتباط با بیمار خود اذعان میكنند. با توجه به تاثیر شناخته شده آموزش روانشناختی خانواده بر سیر درمان اختلال دو قطبی از یك سو، و اثر بخشی مثبت این آموزش و كاهش فشار تحمیل شده بر خانواده و بهبود كیفیت زندگی خانوادهها ازسوی دیگر، بر خود لازم دیدیم مداخله آموزشی جهت خانواده بیماران دوقطبی بستری و سرپایی در بخشهای روانپزشكی را تدوین نماییم. در مطالعات انجام شده مدلهای متفاوتی از آموزش روانشناختی جهت این خانوادهها طراحی شده، كه علیرغم در برگرفتن اصول مشترك از نظر زمان ؛ بستری بیمار یا بعد از بهبودی بیمار و فردی یا گروهی بودن و تناوب جلسات و…
بسیار متفاوت بوده و بر حسب شرایط و نیاز جامعه و مراكز مربوطه، انعطاف پذیری دارند. با توجه به اینکه این آموزشها اکثراً مربوط به خانواده بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی بوده است و نیز موارد محدودی که در مطالعات خارجی به آنها استناد شده به میزان زیادی با شرایط فرهنگی آن جوامع منطبق میباشد، بنابراین اولاً این مطالعه را صرفاً جهت خانواده بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی طراحی نمودیم، ثانیاً پروتکل آموزشی که بر گرفته از نیازهای خانوادههای بومی و بر اساس تجربیات سالهای اخیر در مراکز درمانی شهید نواب صفوی و بیمارستان نور اصفهان بوده است، مورد استفاده قرار گرفت. این پروتکل بر اساس تجارب روانپزشکان و نیازهای خانوادهها پس از مرور مطالعات در سالهای اخیر در مراکز مزبور مورد استفاده قرار گرفت، لذا باتوجه به خلاء مطالعات در این زمینه به نظر میرسد یافتههای این مطالعه به روشن شدن اثر مداخله آموزش روانشناختی در وضعیت کیفیت زندگی و فشار تحمیلی بر خانواده این بیماران كمك كند.
منبع
عباسلو،طاهره(1394)، اثربخشی راهبردهای مقابله ای برفشار روانی در مراقبین بیماران اسکیزوفرنی و دو قطبی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید