فرهنگ سازماني یادگیری
فرهنگ اساساً مقوله اي بشري است در نتيجه هر دانشي كه درصدد مطالعه آن برآيد، ناچار است جنبه هاي مختلف موجود در حيات و افعال و عملكرد بشر را كه در اين مقوله تبلور ضمني يافته است،موردنظر قراردهد.فرهنگ به عنوان يك كلمه (مفهوم) نظري، هزاران سال توسط مردم شناسان،جامعه شناسان،تاريخ نويسان و فلاسفه مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. هر جامعه اي به وسيله فرهنگ جداگانه اي تعريف و پايه ريزي مي شود. فرهنگ دسته اي از ارزش ها، باورها،درك مشترك،تفكر و هنجارهاي رفتاري مشترك است كه همه ي اعضاي جامعه در آن هستند.فرهنگ را نمي توان دقيقاً تعريف كرد اما مي توان آنرا درك و احساس كرد.
فرهنگ بطور آشكار و ناآشكار رفتارها را در جامعه جهت مي دهد ويقيناً روي تصميم گيري تأثير دارد. در نگرش جديد نسبت به سازمان ها،فرهنگ سازمان و مديريت آن جايگاه ويژه اي دارد. در كنار توجه به سازمان به عنوان موجوديتي كه داراي ساختار هدف گرا،مجموعه وظايف، سيستم هاي اطلاعاتي و فرايند تصميم گيري و يا گروه هاي اعضاست ، فرهنگ سازمان كانونهاي متفاوتي را براي مطالعه سازمان ها فراهم ميكند.فرهنگ سازماني، تازه ترين و شايد از جدال آميزترين مباحث نظري سازمان است. هر سازماني يك فرهنگ مخصوص به خود دارد و فرهنگ مزبور با توجه به ميزان قدرت خود مي تواند در امر شكل دادن به نگرشها و رفتارهاي اعضاي سازمان اثرات مثبت و منفي داشته باشد.
فرهنگ سازماني با گذشت زمان شكل مي گيرد و به آساني از بين نمي رود و تأثير بسزايي در رفتار اعضاء آن سازمان دارد. سازمان ها مثل افراد داراي شخصيت هستند و قالب شخصيتي سازمان را فرهنگ سازمان گويند.به عبارت ديگر نسبت فرهنگ به سازمان مانند نسبت شخصيت به فرد است . فرهنگ به عقيده هوي و ميسكل ،فرهنگ سازماني به عنوان سمبل ها و تشريفات و افسانه هايي است كه ارزش ها و اعتقادات سازمان و كاركنان را تحت الشعاع قرار مي دهد. بعبارت ديگر فرهنگ سازماني را مي توان به عنوان اعتقادات، نگرش ها و ارزش هايي كه در بين افراد سازمان موجود است،دانست كه منجر به ايجاد هنجارهاي رفتاري مي شود.
اين اعتقادات و ارزشهاي سازماني به عنوان ارزش هاي غالب و نظام معاني مشترك مي باشد كه توسط اكثر اعضاي سازمان پذيرفته شده است.دانشگاه ها به عنوان اصلي ترين و كليدي ترين مركز تربيت انساني همچون ديگر سازمان ها، فرهنگ به خصوصي دارد كه مي تواند در تربيت افراد توانمند، متخصص و كارآفرين اثرات بسزايي داشته باشد، كه اين امر مهم در گرو موجود بودن فرهنگ سازماني مناسب در دانشگاه هاي كشور مي باشد. دانشگاه ها منابعي پرارزش براي پيشرفت جوامع به حساب مي آيند.اين مراكز به لحاظ دارا بودن دانش و فن، در سطح جهان ازاعتبار زيادي برخوردارند و عامل مهمي در تحولات اجتماعي نيز محسوب مي شوند.اين مراكز، جوانان را براي تغييرات مداوم در جامعه و نيز جهان آماده مي نمايند.
بنابراين، تنها توجه و تأكيد بر صلاحيت فني و علمي در دانشگاه ها مورد توجه قرار نمي گيرد، بلكه دانشگاه به عنوان يك نهاد فرهنگي و فرهنگ ساز، رسالت فرهنگي عظيمي بردوش خود احساس مي نمايد. دانشگاه فرهنگ ساز توانسته است در برهه هاي حساسي از حيات اجتماعي كشورها، تأثير خود را بر تحولات اجتماعي، سياسي و فرهنگي به طرز مؤثري نشان دهند. فرهنگ سازماني دانشگاه ها يكي از مهم ترين نيروهاي اساسي است كه مي تواند نهاد آموزش عالي را بازسازي و توانمند سازد و از طريق فرهنگ سازماني مناسب است كه مدرسان شايسته و كارآمد در دانشگاه ها انگيزه به كار پيدا كرده و وظايف خود را به نحو مؤثري انجام مي دهند.
منبع
موسویان،سیدحامد(1394)، بررسی سبک های یادگیری،تاب آوری و مهارت های حل مسئله در شطرنجبازان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید