فررار دختران از خانه؛ نظریهها، لحظات غفلت
استفاده از تجربیات عملی در زمینه فرار دختران همیشه از موثقترین و مطمئنترین راه بررسی این پدیده بوده است و ما در کنار بررسیهای تئوری و مطالعات میدانی در این بخش سعی در شناخت پدپد فرار از دیدگاه کسانی کردهایم که به طور محسوس با این پدیده برخورد کردهاند و خطرات و مشکلات آن را به خوبی میشناسند. در زیر چکیدهای از مصاحبه با این صاحبنظران را بیان مینمائیم:
خانم رضائی«کارمند مبارزه با مراکز فحشاء و فساد»
یکی از مسائلی که خیلی در کشور ما وجود دارد فرار دختران و پسران است. این افراد دلایلی برای فرارشان دارند که از شخصیتشان منشأ گرفته است هر معضل اجتماعی را ما یک جرم محسوب میکنیم که بعد از تشکیل پرونده به دادگاه ارائه میدهیم که اگر آن جرم شناخته شود به زندان میرود و اگر مجرم نباشد آزاد میشود. مثلاً وقتی که یک دختر و پسر در دانشگاه با هم صحبت میکنند این جرم نیست اما اگر کم کم روابط آنها بیشتر شود و به رابطههای نامشروع کشیده شود آن جرم است. در دایره منکرات مواردی همچون بدحجابی، رابطهی نامشروع، پارتیها، موادمخدر، فرار از منزل، فساد اخلاقی، در این زمینه گنجانده میشوند.کسانی که مستقیم در یک پارتی مهم یا در اثر فرار از منزل یا رابطه نامشروع گرفته میشوند برای آنها در اینجا پرونده تشکیل می دهیم و به دادگاه ارجاع میدهیم. اگر رابطه نامشروع همراه با مواد مخدر به آن رسیدگی میکنند و بعد از آزاد شدن از زندان به جرم بعدی آن رسیدگی میشود. در کشور ما دو نوع دادگاه وجود دارد: 1) دادگاه انقلاب به جرائم مانند قاچاق ماد مخدر و قاچاقهای دیگر رسیدگی میکند 2) دادگاه عمومی که به موارد دیگر رسیدگی میکند.
کار نیروی انتظامی:
- دایره اجتماعی«مفاسد اخلاقی ، فرار از منزل»
- مبارزه با مواد مخدر
- مبارزه با قاچاق
- دایره اطلاعات و گذرنامه
به فردی که خانه و کاشانه خود را ترک کند و سرپناهی نداشته باشد افراد فراری میگویند.
مثلاً دختری دو ماه پیش از شیراز فرار کرده بود و با خانمی دوست شده بود، او آن را به خانه فسادی در مردآویج آورده بود که 10 الی 15 دختر فراری در آن خانه بود و تعدادی پسر در آن خانه زندگی میکردند.آنها در پارکها با دختران فراری دوست میشدند و آنها را به طرف خود میکشیدند و با خود به این خانه میبردند.
کسانی که مثلاً امروز از خانه فرار می کنند و فردا به خانه میآیند را فراریان موقت میگویند.و کاری با آنها نداریم مگر والدین آنها از دست آنها شکایت کنند . اولین اقدام مسئولین اینجا این است که از آنها بازجویی میکنند و بعد مشاوره میکنند و حدود 99 درصد آنها به خانوادهشان تحویل داده میشوند.
در اینجا فراریان را به دو دسته تقسیم میکنیم: مجرد و متأهل و از لحاظ سن به 15 تا 20 و 10 تا 15 سال و از لحاظ شغل و تحصیلات پدر و مادر تقسیم میکنیم.
حداقل سن بیشتر فراریان 14 و 15 سال و حداکثر سن آنها 23 و 24 سال است. بیشترین فراریان در سن 16 و 17 سال است. تعداد دختران فراری بیشتر است شاید یکی از دلایل آن سخت بودن دستگیری پسرها باشد. ذات مؤنث به گونهای است که زود هول میشود ، زمانی که نمیتواند جائی را پیدا کند سر در گم میشود. افراد فراری آنهایی که میخواهند با کسی دوست شوند، مثلاً در طول یک پارک چند بار میروند و برمیگردند و آخر سر بعد چند بار رفت و برگشت شروع میکنند به دوروبرشان نگاه کنند ببینند عکسالعمل دیگران نسبت به آنها چیست.
برای دستگیری خواهران از خواهران استفاده میشود اما بعد از ساعت 2 الی 3 نصف شب از مأمورین آقا استفاده میشود . ما بیشتر افراد فراری به خانوادههای آنها بر میگردانیم مگر کسانی که خانواده ندارند به مراکز بهزیستی فرستاده میشوند و خیلی کم افرادی هستند که در پارتی مهم دستگیر شوند که ابتدا به زندان فرستاده میشوند و بعد به فرار آنها رسیدگی میشود.
برخورد خانوادهها:
- خانوادههای خیلی مذهبی و پایبند به فرهنگ خانواده میدانیم و برخورد این خانوادهها خیلی شدید است.
- خانوادههایی که به فرهنگ و مذهب خانواده بیتوجه هستند و و قتی به اینجا میآیند خیلی آرام میگویند چرا فرار کردی بیا برویم.
- خانوادههایی که به مذهب و فرهنگ خانواده اهمیت نمیدهند مثل نامناسبات خانوادگی، طلاق، وجود نامادری و ناپدری و … که وقتی میآیند اینجا میگویند چرا فرار کردی فقط میخواستی ما را به اینجا بکشی.
دلیل افراد فوقالعاده مذهبی ،خیلی راحت میگویند مثلاً پسر دوست پدرم آمده برای من خواستگاری و من نمیخواهمش و چون نمیخواخم رو در روی پدرم قرار گیرم فرار کردم.
بیشتر فراریان از شهر اصفهان هستند چون کسی که مثلاً در نجفآباد اصیلتر است و یک سری فرهنگ خاص دارند یا شهرستان گلپایگان که اصلاً فراری ندارنداما در شهر اصفهان به خاطر کارخانههای صنعتی افراد از مکانهای مختلف به آنجا آمدهاند و هر کدام فرهنگ خاص خود را دارند و این تنوع فرهنگ و جاذبههای فرهنگی باعث دوگانگی یا چندگانگی شخصیت افراد میشود و آن باعث فرار یک عده میشود.
فراریان بیشتر به مرکز شهر میروند. 10 درصد فراریان در داخل ترمینال دستگیر میشوند هر کس را با هر جرمی اینجا بیاورند اگر تشخیص بدهیم این مورد صلاح نیست به خانواده او خبر بدهیم از او تعهدی گرفته میشود که دیگر سراغ این کار نرود ما با خانواده او صحبتی نمیکنیم و آزادش میکنیم.عدهای از فراریان را وقتی به خانوادهاش تحویل میدهیم دیگر فرار نمیکنند اما عدهای از آنها بعد از آن جسورتر میشوند و بیشتر فرار میکنند.
از دختر خانمی که به اینجا آمده بود علت فرارش را پرسیدیم، گفت من دوست دارم در خیابان بگردم اما پدرم اجازه نمیدهد وقتی به پدرش گفتم چرا نمی گذاری در خیابان بگردد؟ گفت: خانم، من کاری با او ندارم فقط میگویم وقتی خواستی بروی توی خیابان من هم کارم را تعطیل میکنم و با هم میرویم که دختر گفت خانم من خجالت میکشم با او قدم بزنم. ریختش را ببین، سر و وضعش را ببین، پدرش گفت آخر من 50 الی 60 سال است که این طور با کت و شلوار بودهام الان میگویید من بروم مثل جوانهای امروزی فلان کاپشن چرمی بپوشم و …
اگر یک خانم با حجاب از خانه بیرون برود کسی جرأت نمیکند با او صحبت کند اما اگر یک نفر با وضع آنچنانی بیرون برود مسلماً پسرها به او متلک میگویند.
بیشترین قشری که فرار میکنند قشر فقیر و متوسط است. از این دو قشر بیشترین آنها خانوادههای متوسط هستند ، چون کسی که در خانواده ثروتمند زندگی میکند امکانات زندگی و همه چیز برای او فراهم است و دیگر نیازی به فرار ندارد اگر هم فرار کند به علت کمبود محبت است. در خانوادههای فقیر هم افراد خود را با زندگی خانوادهشان تطبیق میدهند اما طبقه متوسطه چون با طبقه بالاتر از خود هم در ارتباط است برای آنکه شاید به آن امکانات برسد فرار میکند.
میزان فرار در بین ماههای تیر و شهریور فوقالعده زیاد است چون بیشتر فراریان محصلین هستند که در این موقع بیکار هستند و نیز اسفند ماه.
فراریان پناهگاه خاصی ندارند. فصول خاص سال فرق میکند مثلاً در تابستان در پارک میخوابد اما در زمستان چون نمیتواند در پارک بخوابد پس باید با دختر یا پسری دوست شود و به خانههای تیمی برود. تخفیفهایی در جرم کسانی که اعتراف میکنند هست که بعضی مواقع او را میبخشند.
مهمترین عامل فرار از خانه را میتوانیم :
- نا بهنجاریهای خانواده« اعتیاد یکی از والدین، طلاق، بداخلاقی»
- عوامل اقتصادی
- اجتماعی
- فرهنگی
- مذهبی
- روانی
بیشتر پسرها به خاطر اینکه پدر معتاد است و مادر به سختی کار میکند و او نمیتواند این وضع را تحمل کند فرار میکند اما دختران بعلت وجود نا بسامانیهای زندگی فرار میکنند 10 درصد عوامل شخصیتی در فرار مؤثر است. کسی که از تحصیلات بالا برهوردار باشد برای خودش شخصیت قائل است مثلاً هنگامی که فرزند یک خانواده مریض میشود فرق است در نگهداری کودک بین این دو گروه از سطح اجتماعی. کسی که شخصیت ضعیفی دارد کار، تحصیلات، فرهنگ آن جامعه و محیطی که در آن کار میکند در شخصیت فرد اثر دارد.
تلوزیون و صدا و سیما در جامعه ما به تفکر سیاسی ما بر میگردد اخیراً به خاطر ماهواره که وارد شده صدا و سیما سیاستش ایجاب میکند که یکسری فیلمها بگذارد که جوانان ما را از ماهواره و ویدئو دور کند و به طرف خودش بکشد ما باید از فیلم نتیجه بگیریم و نه برداشت کنیم. اگر فردی حساب شده فرار کند و از شهر خود بیرون برود 30 درصد فراریان حالت الگو برداری و حساب شده فرار میکنند. در مورد مذهب حتی آن افرادی که مذهب ندارند اما یک گرایشی به غیر خود دارند. در جامعه آمریکا که در نهایت بیبندوبار هستند و الان به آن نقطهای رسیده است که فوقالعاده پرخاشگر و بدخو هستند در آنجا یک اطاق مذهب ساختهاند که افرادی که وضع آنها فجیع است به آن اطاق سربسته میروند و یک گوشی به گوششان میگذارند و به مدت یک ساعت به آهنگ مذهبشان گوش میدهند. آمریکا به مرحله صعود رسید و اکنون در مرحله سقوط است. فرار از اول انقلاب تا الان رشد تصاعدی داشته است که بعد از جنگ بیشتر شده است چون جوانان ما میخواهند از هم تقلید کنند.
راههای پیشگیری از فرار این است که :
- نابسامانیهای خانواده را از بین ببریم
- مراکز تفریحی و آموزشی ایجاد کنیم
- نشریات و جزوات را در اختیار افراد قرار دهیم
- درآمدها را همسطح کنیم
- اطرافیان نوجوان را از لحاظ مذهبی، فرهنگی، شخصیتی، و غیره آگاه کنیم.
آقای رضوانی «معاونت دادگستری استان اصفهان»
در خصوص علت و ریشه گسترش فرار دختران از خانه به نظر میرسد یکی از عوامل، مسئلا خانوادگی است و یکی دیگر از این عوامل ناهنجاریهای داخل خانواده از نظر نوع رفتار پدر و مادر با فرزندانشان است که نوجوان فکر میکند که اگر فرار کند به نفعش باشد و هر چند اشتباه میکند ولی تحمل وضع نابهنجار داخل خانواده را ندارد در واقع فاصله عمیقی بین والدین و همسر است و نوع برخوردها و سختگیریها یا عدم تفاهم، یک لحظه با نشان دادن چراغ سبزی از بیرون موجه می شود و طبیعتاً هر انسانی همیشه به سوی آرامش حرکت میکند.
اما بعضی مواقع علت نوع برخوردها و اختلافات بین پدر و مادر که شدید و گاهی تهدید آمیز است و فرزند به خصوص دختران که حساسیت بیشتری دارند محیط را یک محیط ناامن میبینند و به یک نقطه نا معلوم فرار میکنند. باز ریشه دیگر فرار در خانواده تبعیض بین فرزندان است کودکی که احساس میکند مورد علاقه و پذیرش والدین نیست زمانی که بزرگتر شد و احساس کرد که در بیرون میتواند با افراد دیگر ارتباط برقرار کند فرار میکند ولی گاهی نیز دختری که مرتکب کار خلاف می شود و میترسد که خانواده متوجه شود و با ترس از عقوبت، فرار میکند.
بحث دیگر فرار دختران بحث ازدواج است یعنی دختر به علت نوع روابط خانوادگی و اجتماعی متأسفانه معاشرتهای آزادی که دارد، دلبستگی و علاقهمندی به یک شخص پیدا میکند اما خانواده با این ازدواج مخالفت میکنند . وقتی خانواده سد راه این زندگی قرار میگیرند دختر دست به فرار میزند و این باز ریشه در مسائل تربیتی و اخلاقی و نوع برخورد خانواده با فرزند دارد که اگر با روشهای صحیح اقدام کند موضوع به اینجا نمیکشد. اما ازدواج تحمیای هم که خانواده، دختر را وادار به ازدواج بدون در نظر داشتن علاقع دختر میکند گاهی با وجود اینکه عقد صورت گرفته و یا زمینه عقد فراهم شده باعث فرار دختر میشود. گاهی فرار ریشه رفاقت دارد و شخصی که در اجتماع دارای ضعفهایی است و شخصی هم که با او ارتباط برقرار میکند دارای ضعفهایی است، این معاشرت غلط و نادرست با کسی که خودش در حال غرق شدن است باعث میشود که هر دو با هم در گرداب بیفتند و فرد تکیه بر کسی میزند که خود در حال غرق شدن است.
اما عوامل اقتصادی مسئله مهمی در فرار دختران نیست. در مورد اینکه فرار چه خطراتی برای فرد و جامعه ایجاد میکند اولین خطر متوجه خود فرد است یعنی دختر اصولاً فرار میکند به لحاظ پیدا کردن یک محیط امن اما هیچوقت فکر نکرده این شرایط امن کجاست؟ و کمتر موردی هست که وقتی فرد فرار میکند واقعاً یک محیط امن را که عقل ایجاب کند را انتخاب کرده باشد وقتی که یک دختر خود را در این چنین شرایط قرار میدهد خیلی آسیب پذیر است و افراد بسیار زیاد در کمین اینگونه دختران هستند به خصوص زنها بسیار خطرناک هستند . بنابراین این خطر هم از لحاظ جانی و هم از لحاظ حیثیت و اجتماعی برای دختران اتفاق مهم میافتد.
و خطری که دختران فراری برای جامعه دارند فساد جامعه است. وقتی که دختر فراری سر راهش قرار میگیرد و به راننده آن میگوید: هر جا که میخواهی من را ببر و یا اینکه من جایی را ندارم پناهم بده، شخصی که ابتدا قصدش خیر است اما در نهایت به مفاسدی آلوده میشود.
و آسیب دیگر به خانوادهها وارد میشود که باعث سلب آرامش از خانواده و اطرافیان میشود و هم چنین وقتی سنی از آنها میگذرد به فکر انتقام گرفتن از کسانی که باعث فرار آنها شدهاند میافتند و آدمهای خطرناکی میشوند و یک عامل خطرناک در جامعه به ایجاد فساد میشود.
در مورد اینکه رسانههای گروهی چه نقشی میتواند در ایجاد فرار داشته باشند هم نقش مثبت دارند و هم نقش منفی، اگر بتوان به وسیله فیلمها و مطبوعات اصولاً آثار و طبعات فرار را به تصویر بکشند و نشان بدهند و همین خسارتها و پیامدهای منفی آن را به خصوص در جهت پیشگیری از فرار و آن چیزی که باعث فرار افراد میشود و زمینههای آن کار کرد.
شخصیت افرادی که کار میکنند از نظر ارزیابی تخصصی است اما اصولاً آنها دچار تزلزل و تردید هستند و ثبات شخصیت ندارند در هنگام فرار هم ثبات ندارند و هم احساس نا امنی میکنند. همین طور که در یک لحظه و با یک برخورد و با یک تصمیم عجولانه اقدام به فرار میکنند ممکن است در یک برخورد دیگر از این حرکت منصرف شوند.
اصولاً ما افراد فراری را نباید مجرم بنامیم. اینها افراد آسیب دیده اجتماعی هستند و اگر جامعه بخواهد به آنها کمک کند باید به آنها پناه بدهد که این پناه دادن میتواند از دو بعد باشد یکی از بعد پناه دادن حکومتی یعنی مؤسساتی باید باشد که این افراد بلافاصله به سوی آن جذب شوند و خیلی از این افراد اگر بدانند یک مرکز حکومتی مورد اعتماد هست به سوی آن پناه میبرند . اصولاً این مراکز از لحاظ سازمانی به بهزیستی مربوط میشود. هنر حکومت در پیشگیری و پذیرفتن این واقعیت (فرار) است.
بهزیستی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم با تشکیل مؤسسههای خیریه میتواند به این افراد کمک کند و به آنها پناه بدهد به طور مثال اولین مرکز جذب افراد فراری بهزیستی است و بعد میتواند این افراد در اختیار افراد مطمئن و یا خانوادههای قابل اعتماد قرار دهد.
در فرار کردن یک دختر بحث فقط فساد یک فرد نیست یک دختر اگر در این چنین بحرانی رو به فساد آورد خود عامل فساد کل جامعه است و ما فقط یک فرد را از دست ندادهایم در واقع جامعه را از دست دادهایم. و کار ما اصلاح فرد نیست بلکه اصلاح کل جامعه است. متخصصین جامعه شناس و روان شناس باید یک تیم مجهز را به منظور مدد رساندن به این تشکیل دهند.
وقتی که ما میگوییم علت فرار تزلزل شخصیت است دقیقاً جایگاه دین و اعتقادات مشخص میشود نقش ایمان و اعتقادات ایجاد آرامش و امنیت در فرد و جامعه است. اگر ما بخواهیم میزان فرار را ارزیابی کنیم در جوامع مذهبی و خانوادههای مذهبی (کسانی که به مذهب عمل میکنند نه افرادی که عنوان مذهبی داشته باشند) این پدیده کم است. اما شاید افرادی که فرار میکنند از خانوادههایی باشند که بسیار متعصب و مذهبی باشند ولی شاید همان تعصبات غلط دینی باعث فرار فرزندشان شده است. به طور کلی هیچگاه مشکلات اجتماعی قابل حل نیستند مگر زمانی که مصلح کل و اساسی برسد(امام زمان). اما برای حل این معضل اجتماعی من پیشنهاد میکنم که چون خانواده بسیار مهم است آموزش خانواده برای پیشگیری، هدف اصلی قرار گیرد. از جمله آموزش نقش پدر و مادر، احساس مسئولیت پذیری و بر قراری روابط با فرزندان، خانوادهها اصولاً فرزندانشان را درک نمیکنند و اصطلاحی که من همیشه در صحبتهایم استفاده میکنم این است که هنر یک مرد پدر شدن نیست بلکه پدری کردن است. خانواده در برخوردهای دوران کودکی میتواند عقدههای نهفته ایجاد کند و یا در کنارش باعث ایجاد مشکلات شخصیتی عدیدهای شود.
باز در بحث پیشگیریة حل مشکلات اقتصادی میتواند به حل فشارها در خانواده کمک کند و نیز اصلاح رفتار اجتماعی از طریق رسانههای گروهی که با فیلم سازی و تئاتر میتوان آموزشهای خوبی داد که افراد در مواقع بحران به آن پناه ببرند. یکی دیگر از اقدامات کمکی تلفن مشاور است که وقتی فردی فرار میکند و نسبت به همه بیاعتماد و از همه ناامید است با تلفن تماس بگیرد و مسلم است که اعتقادات و ایمان هم میتواند نقش مؤثری در پیشگیری داشته باشد.
حجتالاسلام والمسلمین حاج آقا معمار منتظرین:
به نظر میرسد مهمترین دلیل فرار دختران جوان از خانه نا امنی عاطفی ولی علت، عدم ارتباط با خداوند متعال است. وقتی رابطه با خداوند زیاد شد مقاومت افزایش پیدا میکند و فشارهای بیرون کمتر انسان را در معرض تصمیمهای نا مطلوب قرار داده، با شرایطی که خواهران دارند از لحاظ فردی، جسمی و زیباییهایی که در درون آنها خداوند قرار داده در کنار شیطنت شیاطین طبیعتاً هم زمینه فسد کردن فرد و هم جامعه را فراهم می کند.
آگاهی دادن به خانوادهها از جهت برخورد با فرزندان برای توجه بیشتر به خدای متعال، دور نگه داشتن محیط خانواده از فضای آلوده، اعتدال در برخوردهای عاطفی و هم چنین تبیین ضررها و آثار فرار میتواند نقش مهمی داشته باشد، چون یکسری از دختران جوان کم تجربه از عاقبت این برخوردها بیخبر هستند و این خود نوعی انتقام جویی از بعضی برخوردهای خانواده است.
افرادی که اینگونه تصمیم میگیرند طبیعتاً تعادل فکری ندارند، آرامش روحی ندارند، و از سلامت شخصیتی برخوردار نیستند. شخصیتی که معتدل باشد همیشه در برخورد با مشکلات صحیحترین راه را انتخاب میکند.این افراد محتاج توجه و محبت هستند و جامعه ما باید با آنها به عنوان انسانهایی که خلق خدا و عزیز خدا هستند و در عین حال دچار نقاط ضعفی هستند و شاید در بعضی از مواقع به عنوان بیمار باید با آنها مدارا کرد، انسان مریض مثل جاهل میماند انسان عالم مثل طبیب و پدرو مادر و جامعه باید در حکم طبیب باشند که با طبابت و در اوج مهر و محبت با آن برخورد میکند و آرام آرام از این مرحله عبور میدهد. اگر خدای ناکرده هم به فساد کشیده شوند باید راه بازگشت را به آنها نشان داد، تا از این مرحله عبور کنند.
هر چقدر که ارتباط انسان با خدا زیاد شود تعالی روحی انسان زیاد میشود، اگر انسان فرار کرد و به یک پناهگاه بزرگتر بنام خداوند روی آورد دیگر حتی احتیاجی به فرار از خانواده ندارد باید از بعضی افکار نادرستش فرار کند و به خدا پناه ببرد که ار محضر خدا هم نمیشود فرار کرد. در دعا هم میخوانیم من فرار میکنم از خدا به سوی خدا یعنی از غضب خدا فرار میکنم به سوی رحمت خدا و مشکلات به راحتی حل خواهد شد. آنهایی که نماز شب میخوانند با زیارت نامه و در عین حال فرار میکنند شاید عادت کرده باشند. بحث مذهبی بودن یک طرف و اخلاق اسلامی با دختر داشتن یک بحث دیگر است. وقتی میگوییم مذهبی هستند یعنی نماز میخوانند، روزه میگیرند اما وقتی میگوییم اخلاق اسلامی یعنی حسن خلق، اکرام کردن شخصیت انسانی که دستور اسلام و این دو مقوله جدا از هم است و این را باید برای خانوادهها تبیین کرد. خیلیها به صورت سنتی عادتاً مذهبی شدهاند اما فکر و معرفت انسانی ندارندو شرایط برخورد با یک انسان مخصوصاً یک جوان را کمتر لحاظ میکنند.
حل کردن این مشکل بوسیله همکاری خانوادهها، دولت، جامعه روحانیون، نهاد فرهنگی و مجموعه وسیعی که باید در این امر همکاری کنند امکانپذیر هست. آسان کردن و تفکر ازدواج، تقویت کردن ارتباط مذهبی، اصلاح روابط خانواده با فرزند، اصلاح بینش دختران و کلاً جوانان نسبت به نوع زندگی ، جا افتادن شرایط واقعی زندگی انسانها در خارج از کشور( خیلی لز افراد فکر میکنند در خارج از کشور یک کاخ آمال است و باید از خانوادهها فرار کنند تا به آنجا برسند) هدف خلقت انسان باید تبیین شود. نقش مشکلات در زندگی و رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی باید مورد تبیین قرار بگیرد. من فکر میکنم اگر اینها در کنار هم قرار میگیرند و با توجه به حضرت ولی عصر خود که به عنوان توسل در فرهنگ شیعه جای دارد انشاءالله به مدد خداوند متعال این مشکل حل میشود افرادی که در محیط خانواده نا امن هستند و علت فرار خود را محیط خانواده میدانند در واقع بحث همان کمبودهای عاطفی و باید ببینیم که نیاز روحی و روانی یک جوان به اکرام شخصیت به چه میزان است و بعد چگونه میشود این نیاز از طریق برخورد صالح و حسنه از طریق برخورد عزیزترین افراد مثل پدر و مادر برای افراد تبیین کرد. آثار عدم اینگونه برخوردها هم باید روشن شود با بالا بردن یگ آگاهی عمومی در سطح جامعه از طریق روحانیت، مجلات، صدا و سیما میتوان بخش وسیعی از مشکلات که مواجه میشویم را بر طرف کرد. منظور از آگاهی دادن این است که روشن بشود برای مردم ما مخصوصاً پدر و مادر که کوچکترین برخورد نا مطلوب پدیده عشق مجازی را در درون آنها شعلهور میکند و وقتی که میخواهد به معشوق خودش برسد و خانواده مانع می شود راهی ندارد الا فرار از خانه و خانواده. علت عطش عشق مجازی، فشارهای روحی، برخوردهای غلط، پرخاشگری، کتککاریها، این باید باز شود در صدا و سیما نه به تصویر کشیدن فرار یک دختر.
سینما ما، در بعد مثبت و منفی این زمینه خیلی می تواند نقش داشته باشد که باید در هر دو جهت مصاحبه شود و نتایج آن در اختیار مسئولین سینما کشور قرار داده شود. پائین آوردن سن ازذواج، نرخ مهریه، چون دست یک نفر و دو نفر نیست، اگر آماری فراهم شود و دست صدا و سیما و قوه قضائیه و شورای انقلاب اسلامی برسد و بفهمند که باید بعنوان یک فرهنگ جا بیفتد انشاءالله حل میشود. از بین بردن گرایش ورود به جلشات شو و رقص، تماشای بعضی از فیلمهای نا مطلوبی که زمینه این گرایش را در آنها تقویت میکند.
سلامت شخصیت باعث برخورد منطقی با مسائل اطراف زندگی انسان میشود و در تفکر منطقی هر علتی معلول خاص خودش را دارد و در نتیجه کمبود شخصیت از یک طرف و القاء این مطلب که فرار از خانواده بعنوان یک ارزش برای کسی که کمبود شخصیت میکند و چنین طلقی می کند که فرار از خانواده یک ارزش است و طبیعتاً فرار میکند.احساس ما باید منفی بودن آن را روشن کنیم. باید توجه کنند و راه بین خود و خدا را اصلاح کنند و ما باید راه توجه را برای این افراد باز کنیم.
فرار از منزل و تجزیه و تحلیل آماری
علل بزهکاری
از نتایج به عمل آمده عواملی که بزهکاری و فرار از منزل را بوجود میآورد دستهبندی کرده و شرح زیر میتوان نوشت:
- کمبود عاطفه و محبت پدر
- اعمال تنبیه بیمورد
- ضعف مالی و فقر اقتصادی
- نابسامانی خانواده از جمله وجود ناپدری و نامادری و اعتیاد یکی از اعضای خانواده
- ازدواجهای تحمیلی
- عدم تربیت صحیح
- اغفال دوستان به دلیل عدم توجه خانواده و رسیدگی به امورات فردی جوانان
- پائین بودن سطح فرهنگی خانواده
- عواملی چون بیماری جسمی،(نقص عضو) و بیماری اعصاب و روان
عوامل فوق و دیگر عوامل فرد را وادار به ترک خانه و خانواده نموده و ابتدائاً فرد فکر میکند فرار موجب پیشرفت گردیده و تغییر موقعیت فعلی آرامش بعدی او را به همراه خواهد داشت ولی بدون توجه به عواقب بعدی که افراد فرصت طلب در کمین نشستهاند وسیله انحراف و نابودی فرد را فراهم مینمایند.
منبع
شريفي، سيمين (1391)، رابطه اختلالات شخصيتي و فرار دختران، پایان نامه کارشناسی، علوم تربيتي ،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید