فراگرد خلاقیت

یکی از بنیادی­ترین پرسش­های مطرح شده برای تحلیل فعالیت­های خلاقانه بشر این است که «انسان­ها چگونه مبادرت به بروز خلاقیت می­کنند؟» یا «افراد خلاق، تا ظهور خلاقیت در یک زمینه خاص چه مراحلی را طی می­کنند؟» به طور کلی، فراگرد خلاقیت مشتمل بر مراحل ذیل ااست.

  1. ایجاد نگرش موافق برای پذیرش افکار و طرح­های جدید؛
  2. افزایش حساسیت افراد نسبت به مسأله؛
  3. مهیا ساختن شرایط خلاقیت از طریق فراهم ساختن مواد خام لازم؛
  4. ایجاد سلاست فکر؛
  5. استمرار فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسأله؛
  6. درخشش ناگهانی یک فکر.

ایجاد نگرش موافق برای پذیرش افکار و طرح­های جدید:

برای فعال شدن استعداد بالقوه در افراد، باید زمینه تقویت نگرش مثبت به آزادی فکر و ارائه طرح­های جدید فراهم آید؛ به گونه­ای که افراد بتوانند علی­رغم واکنش­های نامطلوب احتمالی دیگران؛ با اعتماد به نفس کافی به خلاقیت بپردازند. البته در ابتدا خیلی از فکرها و طرح­های جدید غیر عملی به نظر می­رسند؛ ولی افراد مبتکر و خلاق نباید تحت تأثیر این پیش فرض قرار بگیرند؛ زیرا در این­صورت با ناامیدی و یأس دست از نوآوری و خلاقیت می­کشند و منشأ افکار و طرح­های جدید آنها به دلیل تنبلی ذهنی، موانع فرهنگی و قضاوت­های ناپخته از بین می­رود. برخی از موانع فرهنگی خلاقیت عبارتند از : میزان دانش افراد در مراحل پیشین، گروه و جمع دوستان و نهادهایی که بر الگوهای رفتاری فرد نفوذ دارند؛ به این­ترتیب هر چیز جدیدی که الگوهای رفتاری سابق افراد را که به آن عادت کرده اند برهم بزند، محکوم میشود یا نادیده گرفته می­شود.

افزایش حساسیت افراد نسبت به مسأله

اهتمام به شناخت و تشخیص مسائل و موانع بهبود طراحی برنامه­ها بارزترین علائم حساسیت افراد خلاق نسبت به مسائل است. افراد خلاق ابتدا آنچه را که می­خواهند انجام دهند، مشخص می­کنند. این امر از اهمیت ویژه­ای برخوردار است؛ زیرا با بیان دقیق هدف، موقعیت مطلوبی برای تلاش­های خلاقانه ایجاد می­شود. تقویت فراگرد خلاقیت هنگامی مؤثر خواهد بود که افراد بدانند چرا ارائه طرح­ها و فکرهای جدید ضرورت دارد.

 بدون شناخت نیازها و اهداف، جستجو برای یافتن طرح­ها و فکرهای جدید کار بیهوده­ای است. در واقع هر فکر باید با یک هدف یا برنامه معین پیوند داشته باشد. حساس بودن افراد نسبت به مسائل، به تمرکز ذهنی آنان کمک می­کند. هنگام خلاقیت باید تلاش­ها را بر نواحی نسبتاً محدودی متمرکز ساخت؛ در غیر این­صورت به دلیل پراکنده شدن فعالیت­ها و تلاش­های افراد، فراگرد خلاقیت به شدت کند می­شود.

مهیا ساختن شرایط خلاقیت از طریق فراهم ساختن مواد خام لازم

فکرها و طرح­های جدید مبتنی بر دانش؛ اندیشه­ها، و تجربه­های افراد است. این منابع از طریق مطالعه، مشاهده، مصاحبه با اشخاص آگاه مسافرت و رسانه­های گروهی توسعه می­یابد. جستجوی واقعیات باید در دامنه­ای وسیع انجام شود و همه اجزای مسأله را مدنظر قرار دهد تا گنجینه­ای از اطلاعات فراهم گردد؛ به گونه­ای که ذهن بتواند غنچه­های تفکرات جدید را در گلستان آن بشکفاند؛ زیرا فکرها در خلأ شکل نمی­گیرند. در این مرحله از فراگرد خلاقیت، بر ضرورت وجود زمان، اهتمام به کار و سعی و تلاش، ایجاد نظم واصرار بر تحقق هدف تأکید می­شود. گاهی اوقات دسترسی به اطلاعات دشوار است و مجموعه اطلاعات موجود نیز ناقص است؛ البته اگر همه واقعیات شناخته شده باشند، دیگر نیازی به خلاقیت نخواهد بود. به هر حال، اطلاعات موجود یا مواد خام تفکر باید طبقه بندی و دسته­بندی شوند تا قابل استفاده باشند.

ایجاد سلاست فکر

سلاست فکر بر توان گردآوری فکرها و طرح­های متنوع و متعدد در مورد مسأله دلالت دارد؛ ارزش این کار در آن است که با افزایش میزان فکرهای موجود، احتمال یافتن راه­حل عملی افزایش می­یابد. به همین دلیل، در فراگرد خلاقیت، کمیت فکرها و طرح­ها نیز حائز اهمیت است یکی دیگر از عوامل مهم محرک خلاقیت، تعیین کردن یک « موعد یا زمانی» برای ایجاد و گردآوری طرح­ها و فکرهاست؛ زیرا انسان معمولاً تمایل به مسامحه دارد.

 طرح­ها و فکرهای به دست آمده را نباید ارزیابی کرد؛ زیرا ارزیابی موجب متوقف ساختن روند ارائه فکرهای جدید می­گردد. از این رو بهتر است ارزیابی هنگامی انجام شود که مقدار قابل توجهی از فکرها و طرح­ها گردآوری شده باشد. این مرحله تا زمانی ادامه یابد که امکان گردآوری هیچ نوع طرح و اندیشه مفید دیگری وجود نداشته باشد. در واقع این یک اصل خلاقیت است که «تا یک موعد معین باید تلاش شود که حتی المقدور طرح­ها و فکرهای مفید گردآوری شوند. در این مرحله از فراگرد خلاقیت اجتناب از ارزیابی طرح­ها و افکار جدید ضروری است».

استمرار فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسأله

پس از کار مداوم بر روی یک طرح، ممکن است در آدمی حالت عجز پدیدار شود؛ در این حالت بهترین کار پرهیز از اعمال فشار و اجتناب از تشدید فعالیت ذهنی است، یعنی بهتر است که ذهن خودآگاه خود را از مسأله فارغ کنیم و آن را برای مدتی آسوده بگذاریم. یافته­های علم روانشناسی مؤید آن است که ذهن خودآگاه، فقط بخش کوچکی از قدرت ذهنی آدمی را به کار می­گیرد؛ یعنی در بخش عمده­ای از ظرفیت ذهنی انسان، میزان نا­مشخص و مجهولی از اطلاعات؛ واقعیات، و معانی وجود دارد که در فراگرد ضمیر ناخودآگاه، مورد استفاده قرار می­گیرد.

به همین جهت اگر پس از پدیدار شدن حالت عجز، به ذهن خودآگاه فراغت کافی داده شود؛ این فرصت ایجاد می­شود که ذهن ناخوداگاه به یافتن راه حل برای مسأله مورد نظر بپردازد. این مدت زمان از فراگرد یادگیری را «خواب بر روی مسأله می­نامند. در این مرحله، فرد به طور مستقیم نقشی ایفا نمی­کند، بلکه از طریق استراحت، عدم تمرکز بر مسأله، و اندیشیدن به مسائل دیگر، ذهن خود را از کار بر روی مسأله منصرف می­سازد.

درخشش ناگهانی یک فکر

شاید بتوان گفت که اکثر ابتکارات و نوآوری­های افراد خلاق، حاصل جرقه ­زدن یک فکر جدید در یک حالت غیر قابل انتظار بوده است؛ نظیر کشف قانون وزن حجمی جامدات، توشط ارشمیدس در حمام. البته این امر به شرایط محیط و میزان توجه و دقت به جهان پیرامون نیز بستگی دارد. زمان پیدایش این حالت نا مشخص است؛ به طوری که گاهی ممکن است پس از گذشت چند لحظه، چند ساعت یا چند روز از مرحله قبلی، پیدا شود و گاهی ممکن است سال­ها طول بکشد تا ذهن در­مورد یک مسأله طرح یا راه­حل جدیدی را پیدا کند؛ در واقع به نظر می­رسد که نمی­توان با اعمال زور موجب ارائه طرح­های ابتکاری شد؛ یعنی افراد خلاق نمی­توانند به طور اجباری به خلاقیت بپردازند، ولی داشتن زمینه، موقعیت شناسی، هوشیاری، و استقبال از طرح­های ابتکاری کمک می­کند تا مرحله خلاقیت آغاز شود .

منبع

سالاری، محدثه(1394)، رابطه میان خلاقیت مدیران و انگیزه کارکنان، پایان نامه کارشناسى ارشد، مدیریت دولتی، دانشگاه هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0