فرايند هاي مولد تعارض
فقدان گفتگو: در يك رابطه صميمي عدم تبادل عقايد و احساسات، موقعيتي ويژه براي همسران ايجاد مي كند كه آنها مجبور مي شوند به نوعي اين خلاهاي ارتباطي را پر كنند اگر فقدان گفتگو ادامه يابد اعتماد سركوب شده و هر دو فرد ممكن است مظنون و دفاعي شوند. فقدان رهبري موثر و تصميم گيري : فقدان در مورد اين كه چه كسي در مقام مسئوليت و رهبري است و اين كه كارها چگونه بايد پيش برود و انجام گيرد، مي تواند منبع تعارض باشد به عنوان مثال اگر همسري در يك رابطه انتظار تصميم گيري مشاركتي را داشته باشد و ديگري فردي قدرت طلب باشد، همسران مشغول كشمكش در مورد اين مسئله مي شوند و لذا تعارض شكل مي گيرد .
تعارض هاي ارزشي: داشتن نظام ارزشي خشك و متعصب و تفاوت هاي موجود در نگرش ها ، اعتقادات و انتظارات ممكن است باعث تداخل در تصميم گيري مناسب شود. ارزش و اعتقادات متفاوت همسران را مستعد انتخاب اهداف يا روش هاي متفاوت براي نيل به اهداف مشابه مي كند و از آن جايي كه هر هدف نياز به سرمايه گذاري، وقت ، تلاش و گاهي فداكاري است همسران نمي توانند يك هدف را بدون تاكيد ديگري دنبال كنند. اين نوع اختلاف نظر ها در يك رابطه باعث تعارض مي گردد .
مراحل رشد تعارضات زناشويي
مرحله اول: در مرحله اول كمترين ميزان تعارض وجود دارد و اين مرحله معمولا در زوجيني كه مدت كوتاهي از ازدواجشان مي گذرد مشاهده مي شود. تعارض بيش از 6 ماه ادامه نيافته و بي ميلي يا تنش مهمي را در رابطه ايجاد نكرده است. همسران در اين مرحله به خوبي به درمان پاسخ مي دهند.
مرحله دوم : در اين مرحله تعارض بيش از 6 ماه به طول مي انجامد. سرزنش و مثلث سازي در اين مرحله وجود دارد. هر دو نارضايتي خود را ابراز مي كنند. در اين مرحله گرچه زوجين اوقاتي را با همديگر به تفريح مي روند ، ولي سردي رابطه نيز آشكارا وجود دارد و براي پاسخ به استرس، الگو هاي تعاملي همدم طلب- دوري گزين، والد-كودك، يادآور- طفره رو را نمايش مي دهند. درمان در اين مرحله تمركز بر خود، به جاي سرزنش همسر مي باشد .
مرحله سوم:در اين مرحله زوجين، تعارضي همراه با خشونت را نشان مي دهند و خشم و كنترل يكديگر ، موضوعات اوليه تعارضات اين نوع زوجين هستند. سرزنش و تحقير ، قطبي سازي و دعوا بر سر قدرت آشكارا وجود دارد. ارتباطات بسته و اعتماد پايين است. درمان مفيد در اين مرحله تمركز بر كاهش قطبي سازي و فعال سازي مجدد عاطفي و باز سازي اعتماد است .
مرحله چهارم: در اين مرحله بالاترين استرس در رابطه وجود دارد . دعوا بر سر قدرت است. در نتيجه روابط ضعيف، انتقاد شديد و سرزنش زياد بوده و خودافشايي و همكاري وجود ندارد. از آنجايي كه خشم در حد بالايي در اين مرحله وجود دارد، درمان به شكل جدي تري مي بايست جريان يابد .
واكنش هاي زوجين در تعارضات زناشويي
شيوه هاي متفاوت واكنش هاي افراد در برابر اختلافات زناشويي را بررسي نموده و چهار واكنش متداول را مشخص نموده است كه عبارتند از:
به صدا درآمدن: اين واكنش وقتي اتفاق مي افتد كه فرد شروع به بيان مشكلات زناشويي نمايد، تلاش به مصالحه كند ، كمك بطلبد ، تلاش براي تغيير موقعيت خود وطرف مقابل كند و به طور كلي براي اصلاح رابطه اقدامي انجام دهد اين واكنش تلاشي براي نجات رابطه دچار مشكل است و زماني به كار مي رود كه فرد قبلا از رابطه رضايت داشته باشد و همچنين احتمال مي رود زنان از اين واكنش بيشتر استفاده نمايد.
وفا داري : پاسخ محافظه كارانه اي است كه تلاش براي حفظ وضعيت نشان مي دهد. فرد ناخشنود اما وفادار، در انتظار بهبودي رابطه با فرض اينكه مسائل با گذشت زمان حل خواهند شد، با مشكلات روبرو مي شوند. اين واكنش زماني بروز مي كند كه فرد مشكلات رابطه را جزئي مي بيند و چاره اي ديگر در زندگي نمي يابد.در اين حالت فرد سرمايه گذاري زيادي در رابطه كرده و نارضايتي او شديد نيست.
غفلت : اين واكنش با گزراندن زمان كمتر با يكديگربي اعتنايي ،امتناع از بحث درمورد مشكلات و بد رفتاري با طرف مقابل مشخص مي شودغفلت وقتي بيشترين احتمال بروزرا خواهد داشت كه شخص قبل ازوجود مشكلات عيني ازرابطه رضايت نداشته باشد.
خروج: اين واكنش ممكن است به شكل ترك خانه ، بدرفتاري ، يا پايان دادن به رابطه باشد. وقتي افراد معتقد باشند كه چيز كم ارزشي را از دست مي دهند، احتمال بيشتري وجود دارد كه رابطه را ترك كنند. اين مسئله وقتي پيش مي آيد كه رابطه رضايت بخش نبوده و سرمايه گذاري كمي در رابطه انجام شده باشد و همچنين انتخاب هايي در زندگي وجود داشته باشد .
منابع اختلافات و تعارضات زناشويي
دخالت يا اعمال نفوذ خانواده اصلي:يكي از مهم ترين عواملي كه اثر قاطعي بر بروز مشكلات زناشويي و تعارض زوجين دارد مربوط به خويشاوندان زن و شوهر يا خانواده اصلي آنهاست. دخالت يا اعمال نفوذ خانواده هاي اصلي كه غالبا به صورت پنهاني و در پوشش هاي زيبا عرضه مي شود مي تواند يكي از پايه هاي جدي تعارضات زناشويي از شروع تا پايان هر ازدواج باشد.
منابع دروني: منابعي از تعارض هستند كه در افراد زماني شروع مي شود كه غرايز، سائق ها و ارزش هايي برخلاف فرد ديگري در ميان باشد. اين نوع تعارض اساسا با يك شخص نيست بلكه با خود شخص و فشارهاي دروني كه از نبرد دروني حاصل مي شود، مي باشد. نتيجه اين تنش هاي دروني اين است كه افراد در موقعيت هايي كه اين تنش ها تحريك يا تقويت مي شوند شروع به نزاع مي كنند. ترس هاي غير منطقي يا اضطراب ها يا نياز هاي عصبي مي تواند منبع اصلي اصطكاك زن وشوهر باشد.
منابع جسمي: خستگي جسمي يكي ديگر از اين عوامل است. فرسودگي جسماني ، تحريك پذيري، آشفتگي هيجاني ، بي حوصلگي و كاهش تحمل را به دنبال دارد. اين امر باعث مي شود افراد كارهايي را انجام دهند و حرف هايي را بر زبان بياورند كه به طور معمول انجام نمي دهند.
منابع بيروني:منابعي هستند كه در رابطه با ديگران واقع مي شوند. همه زوجين مشكلات زناشويي دارند، اما زوج هاي ناخرسند به احتمال بيشتري از غفلت و كمبود عشق، عاطفه و بي رضايتي از ارضاي ميل جنسي، درك ، احترام و همكاري، نسبت به زوج هاي خرسند شكايت دارند. اشتباهات آنها توسط همسرشان بزرگ جلوه داده مي شود و باعث مي شود كه احساس بي ارزشي كنند اين شكايت ها مركز تعارضات مي شود و عدم ارتباط، ناتواني در حل تعارضات و كنار كشيدن از ديگر افراد، اين تعارضات را هميشگي مي كند.
منابع محيطي يا موقعيتي : اين منابع شامل مواردي مانند شرايط زندگي، فشار هاي اجتماعي بر اعضاي خانواده، وقايع غير منتظره كه بر عملكرد خانواده آسيب مي زند، مي باشد. مثلا فرزند بيشتر در خانواده استرس ها و تعارضات بيشتري را ايجاد مي كند. بعضي مواقع يك رابطه زناشويي در حالتي از تعادل باقي مي ماند تا اينكه بعضي وقايع ناگهاني، اين رابطه را مي شكند. مرگ يكي از والدين ممكن است باعث تعارض در زندگي زوجين شود و زوج داغديده ممكن است از همسرش منزوي شود .
منبع
اسماعیل زاده،فاطمه(1392)،نگرش مذهبی باکاهش تعارضات زنانشویی درزنان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید