عوامل پرخاشگری و روشهای مقابله با آن
شالوده زيستي پرخاشگري
اين فرضيه كه پرخاشگري يكي از سائقهاي اساسي است ،مانند گرسنگي. در بررسيهايي كه نوعي شالودهي زيستي شناختي براي پرخاشگري يافتهاند تا حدودي تأييد شده است. در جانوران پست، پرخاشگري در كنترل مكانيسمهاي عصبي هيپوتالاموس است.تحريك هيپوتالاموس موش يا گربه ممكن است به پاسخي از نوع خشم شديد يا كشتار بينجامد در آدمي و ساير پستانداران عالي، پرخاشگي زير نظرات قشر مخ قرار دارد و در نتيجه تحت تأثير تجربههاي گذشته و تأثيرات اجتماعي قرار ميگيرد.حتي در آدميان نيز پرخاشگري ممكن است نوعي اساس زيستشناختي داشته باشد ،مثلاً : اثر سطح تستوسترون در مردها .
پرخاشگري رفتاري اكتسابي
اگرچه امكان دارد پرخاشگري در نتيجه برخي پيش آمدها عارض شود اما اينكه پرخاشگري چگونه آموخته ميشد بسيار مورد توجه بوده است.تحقيقات زيادي از ديدگاه يادگيري ـ اجتماعي صورت گرفته است بديهي است كه كودكان ميتوانند پرخاشگري را با پاداشي كه به خاطر ارائه چنين رفتاري دريافت ميدارند بياموزند .
تقويت مثبت باعث افزايش رفتار پرخاشگرانه ميشود.
مطالعات بسياري توجه خود را به اين موضوع معطوف ساختهاند كه كودك چگونه از طريق تقليد، مدل پرخاشگري را ميآموزند بيترديد كودكان فرصت كافي براي مشاهده مدلهاي پرخاشگرانه را دارند.والديني كه با تنبيه بدني كودكان خود را ادب ميكنند مدلهاي خوبي براي پرخاشگري كودكانشان هستند. در واقع كودكاني كه به خاطر رفتارهاي پرخاشگرانه نزد متخصصان امر برده ميشوند احتمالاً پدران، مادران يا برادران و خواهران آنها سابقه پرخاشگري دارند .
علل خشونت و پرخاشگري در كودكان
الگوپذيري كودكان از والدين
يكي از دلايل بسيار مهم پرخاشگري در كودكان يادگيري است. يعني كودكاني كه الگوهاي رفتاري پرخاشگرانه داشتهاند. همانند الگوهاي خود رفتار مي:نند. چنانچه پدر يا مادري خلق و خوي عصباني و پرخاشگر داشته باشند مسلماً فرزندانشان نيز پرخاشگر خواهند شد.اين رفتار توسط كودك ياد گرفته ميشود از آنجا كه كودكان با والدين همانندسازي ميكنند، بنابراين بسياري از رفتارهاي پدر و مادر ناخودآگاه توسط فرزندان فرا گرفته ميشود. توضيح اين كه فرآيند همانندسازي كاملاً ناخودآگاه صورت ميپذيرد . حتماً لازم نيست والدين با خود كودك پرخاشگري كرده باشند. چنانچه او شاهد رفتاري خشونت بار پدر و مادر با افراد ديگر نيز باشد اينگونه رفتار را فرا ميگيرند. بنابراين كودكان از طريق مشاهده، رفتارهاي والدين را ميآموزند.بر اين نكته ميتوان تأكيد كرد كه كودكان با چشمان خود ميآموزند، يعني آن چه مشاهده ميكنند ياد ميگيرند؛ حتي اگر آن رفتار به طور مستقيم در مورد خود آنها صورت نگيرد.
عوامل خانوادگي پرخاشگري
عوامل خانوادگي به عنوان يك سري از عوامل محيطي در بررسي عوامل تربيتي افراد مؤثر ميباشند. چرا كه خانواده به عنوان اولين محيط اجتماعي زندگي افراد بسيار حائز اهميت ميباشد و خيلي از چيزها را افراد در سالهاي اوليه حيات اجتماعي خود در آن ميآموزند.خانواده ميتواند از جهات مختلف موجب بروز يا تشديد پرخاشگري شود كه مهمترين اين عوامل عبارتند از :
نحوه برخورد والدين با نيازهاي كودك
معمولاً كودكي كه وسايل و اسباب بازي مورد علاقه خود را در دست ديگري ميبيند برانگيخته ميشود. نشانگر آن است كه چنانچه در كودكي هميشه توقعات و انتظارات فرد برآورده شده باشد او بيشتر از كساني كه توقعات و انتظاراتشان برآورده نشده است خشمگين و پرخاشگر ميشود.
وجود الگوهاي نامناسب:
داشتن الگوي مناسب در زندگي يكي از نيازهاي انسان است زيرا انسانها علاقمند هستند كه رفتار و كردار خود را مطابق با كسي كه مورد علاقه خودشان است انجام دهند و چنين كساني را راهنما و الگوي زندگي خود قرار دهند بررسيهاي انجام شده نشان ميدهد كه بيشتر كودكان پرخاشگر والدين خشن و متخاصمي داشتهاند. يعني نه تنها كودك آنها از محبت لازم برخوردار نبود از الگوي پرخاشگري موجود در خانواده نيز تأثير پذيرفته است. ديكتاتوري رفتار ميكنند در اين گونه خانوادهها فرد ديكتاتور تصميم ميگيرد. هدف تعيين ميكند، راه نشان ميدهد، وظيفه معلوم ميكند، برنامه ميريزد و همه بايد به طور مطلق مطابق ميل او رفتار كند و حتي اظهارنظر از آن اوست .بچههايي كه در محيط ديكتاتوري پرورش پيدا مي كنند ظاهراً حالت تسليم و اطاعت در رفتارشان مشاهده ميشود و همين حالت آنها را به هيجان و اضطراب واميدارد اين بچهها در مقبال ديگران حالت دشمني و خصومت به خود ميگيرند و به بچههاي هم سن و سال خود كمتر از خود صدمه ميرسانند اين افراد از تعصب خاصي نيز برخوردارند و از به سر بردن با ديگران عاجز هستند. در كارهاي گروهي نميتوانند شركت كنند و از اعتماد به نفس ضعيفي برخوردارند و در امور زندگيشان بيلياقتي خود را نشان ميدهند و اغلب در كارها با شكست روبرو ميشوند .
تأثير رفتار پرخاشگرانه:
عدهاي از افراد پرخاشگري و زورگويي را تقبيح نميكنند و به آن صحه ميگذارند.
تشويق رفتار پرخاشگرانه:
در مواقعي كه رفتار پرخاشگرانه توسط والدين و ديگر افراد سبب تقويت مثبت و تثبيت اين رفتار ميشود و به عنوان مثال وقتي كودكي با جيغ و داد كردن ميخواهد به خواستهاش برسد و والدين براي اين كه كودك را آرام كنند خواسته او را فوراً اجابت ميكنند باعث تقويت مثبت رفتار پرخاشگرانه ميشوند. گاه با والدين يا مربياني روبهرو ميشويم كه به بهانه آموزش دفاع از خود به كودكي ميگويند :از كسي نخوري؛ اگر او زد تو هم او را بزن كه به طور واضح به جاي نشان دادن رفتارهاي منطقي در مقابل برخورد با موانع، شخصي را به پرخاشگري بيمورد تشويق ميكنند.
تنبيه والدين و مربيان:
والدين و مربيان كه در برابر پرخاشگري و خشونت كودك عصباني ميشوند. به صورت پرخاشگرانه او را تنبيه ميكنند از تشديد اين رفتار در او موثرند در چنين مواقعي تنبيه عامل فزاينده و تقويت كننده پرخاشگري است. زيرا علاوه بر اينكه سبب خشم و احتمالاً پرخاشگري كودك ميشود، شخص تنبيه كننده الگوي نامناسبي براي پرخاشگري كودك ميشود.
خانواده به عنوان زمينه آموزشي براي رفتار پرخاشگرانه
در خانوادههايي كه خشم و تنبيه كردن فوراً به جو خانوادگي مملو از تعارض و كودك ؛ خارج از كنترل منجر ميشود. اين حالت با انضباط شديد آغاز ميشود كه بيشتر در خانوادههايي يافت ميشود كه تجربيات زندگي استرسزا دارند، شخيت والد بيثبات يا كودك دشوار است. معمولاً، والد تهديد ميكند، عيبجويي ميكند و به تنبيه متوسل ميشود و كودك آه و ناله سر ميدهد، فرياد ميكشد و امتناع ميكند تا اينكه والد تسليم ميشود. هنگامي كه اين چرخهها بارها تكرار ميشوند، در بين ساير اعضاي خانواده اضطراب و تحريكپذيري به وجود ميآورند و طولي نميكشد كه آنها نيز به اين عاملهاي خصمانه ميپيوندند .خواهر , برادرهاي پيش دبستاني كه والدين عيبجو و تنبيهي خشن دارند در مقايسه با خواهر , برادرها در خانوادههاي معمولي، پرخاشگري كلامي و جسمي بيشتري به يكديگر نشان ميدهند.
دعواي مخرب خواهر , برادر به نوبهي خود به كنترل ضعيف تكانه و رفتار ضد اجتماعي در اوايل سالهاي دبستاني كمك ميكند.پسرها بيشتر از دخترها آماج انضباط خشن قرار دارند زيرا آنها فعالتر و تكانشيتر هستند و بنابراين سختتر كنترل ميشوند. كودكاني كه ثمره اين فرآيندهاي خانوادگي هستند دنيا را از ديدگاه خشونت آميز مينگرند و تصور ميكنند كه نيت ديگران خصمانه است درحالي كه لزوماً چنين نيست در نتيجه، آنها بدون عمل تحريك آميز به ديگران حمله ميكنند و طولي نميكشد كه نتيجه ميگيرند پرخاشگري براي كنترل كردن ديگران مؤثر واقع نميشود. كودكان بسيار پرخاشگر توسط همسالان خود طرد ميشوند و در مدرسه موفق نميشوند و در نوجواني گروههاي همسال منحرف را جستجو ميكنند كه آنها را به سمت بزهكاري خشونت آميز و تبهكاري ميكشانند .
مصداقهايي از خانوادههايي را عرضه ميداريم كه باعث پرخاشگري در كودكان ميشود :
- والدين پرتوقع: برخي از پدران و مادران بدون توجه به ظرفيت و توان جسمي كودكان، و بدون در نظر داشتن دوران كودكي خود، از فرزندان توقعي دارند كه برآورده شدن آنها ميسر نيست .
- والدين برتري طلب: برخي از پدران و مادران عقدههاي خود كم بيني در خود دارند كه ناشي از سوء تربيت دوران كودكي و يا وضع بدكار و نابههنجاري آنها در زمان حاضر است. براي اثبات برتري خود در خانه آرام نيست، دست به سوي هر سرخ و سفيدي دراز ميكند، در همه كارها و امور دخالت مينمايد، همگان از خود حرف ميزند. از حقوق ناديده گرفتهاش بحث به ميان مي آورد، آنچنان عمل ميكند كه گويي ميخواهد كودكن و اهل خانه را سرحال آورد كه بدانند با چه كسي مواجهند .
- والدين مقايسه كننده: برخي پدران و مادران مقايسهگر و ملامت كنندهاند. كودكي دارند كه در سايه دربهدري و نابهساماني چون علفي خودرو در حال رشد است والدين او چيزي به او ندادهاند كه از او طلبكاري كنند ولي دائماً او را با بچه همسايه ميكنند كه او چنين و چنان است چرا تو اين چنين نيستي .
- والدين بدگمان و بدبين: هر انساني هرچند گرفتار آلودگيها و نواقص باشد باز هم نقاط مثبتي دارد كه يك مربي با اتكاي به آنها ميتواند نقطه آغاز را در تربيت و سازندگي او بيابد، برخي از افراد نسبت به افرادي ديگر، حتي فرزندان خودنظري و بدبينانه و حتي مأيوسانه دارند .
- برخ كشيدن عيب: كيست كه عيب و نقص ندارد؟ هركس در اين عرصه حيات به گونهاي گرفتار است و هرچه سن بيشتر نقص و عيب، گناه و آلودگي زيادتر است در چنين صورت و شرايطي چه انتظار و توقعي از كودك خود ميتوانيم داشته باشيم؟ اين يك خطاي تربيتي است كه ما عيب و اشتباه او را به رخش بكشيم. مخصوصاً به هنگامي كه كودك به عيب خود آگاه و از آن شرمنده و پشيمان است .
- والدين امر و نهي: برخي از پدران و مادران بسيار امر كننده و نهي كنندهاند، طوري كه قرار و آرام و حال و حوصله كودك را از اول ميگيرند، دائماً فرمان ميدهند كه چنين و چنان كن .
موارد ديگر هم در اين زمينه قابل ذكرند كه برخي از آنها عبارتند از:
- چند گونگي در اجراي انضباط
- خشكي والدين در امر انضباط
- اختلاف نظر والدين
- نوع تربيت كه سهلگيرانه باشد يا سختگيرانه
- وجود سرزنش افراطي
- ايجاد زمينه براي سختيها و ناملايمات كه كودك در تطابق خود با آنها دچار سختي و حتي يأس شود.
ضرورت انعطاف والدين
به جاي اينكه پرتوقع به پيش رويم ضروري است به ميزان توان كودك در امور توجه كنيم و به جاي اينكه كارهاي زشت كودك را ببينيم و او را سرزنش كنيم بهتر است كارهاي نيكوي او را ببينيم و مورد تحسينش قرار دهيم. آثار چنين شيوهاي سازندهتر و در وصول به مقاصد نزديكتر است.
تأثيرات تنبيه
تنبيه خشن عوارض جانبي متعددي دارد:
- والدين اغلب در واكنش به پرخاشگري كودكان آنها را كتك ميزنند. اين تنبيه به خودي خود پرخاشگري را الگو قرار ميدهد!
- كودكان كه مورد برخورد خشن قرار گرفتهاند، به طور مزمن احساس ميكنند كه مورد تهديد قرار دارند و اين باعث ميشود كه آنها به جاي همدردي با نيازهاي ديگران، روي ناراحتي خودشان تمركز كنند.
- كودكاني كه مكرراً تنبيه ميشوند ياد ميگيرند از بزرگسالان تنبيه كننده دوري كنند، در نتيجه اين بزرگسال فرصت كمي براي آموزش دادن رفتارهاي مطلوب دارد.
- تنبيه خشن يا متوقف كردن موقتي بدرفتاري كودكان، بزرگسالان را فوراً تسكين ميدهد. به همين دليل، فرد تنبيه كننده به مرور زمن به دفعات بيشتري به تنبيه مبادرت ميورزد و اين روال ميتواند به سمت سوء استفاده جدي منحرف شود.
- بزرگسالاني كه والدين آنها از تنبيه بدني استفاده ميكردند به اين نوع انضباط كردن را بيشتر ميپذيرند به اين ترتيب، استفاده از تنبيه بدني ممكن است به نسل بعدي منتقل شود .
خانواده نخستين مدرسه و مهد اصلي تربيت است. كارگاه الگوسازي است، زمينه ساز تحول و تكامل است. محيط رشد است ما هيچ بنيادي را نميشناسيم كه در جنبه سرنوشتسازي و تربيت از خانواده موثر باشد. كودك درسهاي اصلي و اساسي خود را از خانواده ميگيرد. هر سازندگي يا اشتباهي كه در آن واقع گردد مستقيماً در كودك اثر ميگذارد.محيط خانواده در تشكيل شخصيت انسان بسيار موثر است. سنتها، الگوها و ضوابط قوانين آن در كودك اثر دارد. پدران و مادران در امر اداره خانه و تربيت فرزندان مسئوليت خطيري را بر عهده دارند و در اين رابطه بايد پاسخگو باشند. اصولاً از كارهاي جدي خانواده، فرزند پروري است كه زمينه را براي بسياري از رشدها و گاهي انحطاط فراهم ميسازند.در خانوادههاي خشن و نابهسامان كودكان چه احساسي دارند و در قبال رفتار والدين چگونه موضعي اتخاذ ميكنند؟ در پاسخ بايد گفت كودكان از اين وضع در اين خانواده احساس بدبختي دارند زيرا مييابند كه توقعات و انتظاراتشان برآورده شده نيست و حقوق انسانيشان فراموش شده است. گاهي احساس ميكنند پدر و مادر قصد طرد و نقش از بين بردن آنها را دارند. موضع آنها در برابر چنين وضعي خشونت است، عصيان است، انتقامگيري است، عدم اطاعت است، در پي آنند كه حيثيت والدين را به خطر اندازند. نسبت به آنها كينهتوز ميشوند، حتي مسائل جدي و حساس خود را با آنان در ميان نميگذارند .
مراحل تنبيه از ديد اسلام
مراحل تنبيه از نظر اسلام را ميتوان به شرح زير بررسي كرد:
- تنبيه با نگاه
- تنبيه با كنايه
- تنبيه با تذكر در خلوت
- تنبيه با زير فشار عاطفي قرار دادن
- تنبيه با زدن
- تنبيه با نگاه
نخستين مرحله از تنبيه به شمار ميرود. در اين حالت، فرد خاطي مستعد اصلاح، تشخيص داده ميشود، تنها نگاه سرد و بيتفاوتي كافي است تا حجابهاي غفلت وي را شكسته، خطايش را اصلاح كند.
- تنبيه با كنايه:
در صورتي كه تنبيه با نگاه در دانشآموزي مؤثر واقع نشود، مربي ميتواند درجه شديدتري از تنبيه با كنايه را به كار گيرد. در اين روش، كه طي مسائلي به نحو غير مستقيمي با دانشآموز يا فرزند مطرح ميشد، اين مسأله مدنظر است كه تا حد امكان با زبان اشاره با وي سخن گفته ميشود و او نسبت به خطايش آگاه شود تا ديگر نيازي به بيان مستقيم نباشد .
- نبيه به وسيله تذكر در خلوت:
در مرحلهي بعد، تنبيه به شكل تذكر در خلوت مطرح ميشود. در اين شكل از تنبيه، فرد خاطي در خلوت مورد خطاب قرار ميگيرد و كار اشتباه او به شكلي مستقيم يا غير مستقيم به وي خاطر نشان ميشود تا از تكرار يا ادامه آن بپرهيزد. به عنوان مثال «شعواني» در عصر امام صادق عليهالسلام، زندگي ميكرد، او با آنكه خود را از دوستان و پيروان اهل بيت عليهالسلام، ميدانست، شراب هم ميخورد و به اين گناه آلوده بود. روزي امام (ع) در رهگذري، تنها با وي روبهرو شد. براي آنكه وي را از شراب خمر نهي كند آهسته به او فرمود:عمل خوب از هركسي كه باشد خوب است و از تو خوبتر خواهد بود؛ زيرا تو وابسته به ما هستي، و عمل بد را هركسي انجام دهد بد است، و از تو كه منتسب به ما هستي بدتر و ناپسندتر است .
- زير فشار عاطفي قرار دادن فرد:
اگر تنبيه به شيوههاي ياد شده موثر واقع نشد، شيوهي قهر عاطفي و زير فشار گذاشتن رواني افراد خاطي، مطرح ميشود در اين شيوه با فرد خاطي به شكل عاطفي برخورد ميشود و وي به دليل زير سئوال رفتن، خود را در معرض تهديد جدي مييابد. در اين وضعيت فرد خاطي براي رها شدن از فشاري كه متوجه وي شده است، صلاح را در ترك انحراف و خطاي خويش ميبيند. به عنوان مثال، شخصي نزد اما علي عليهالسلام از بدرفتاري فرزند شكايت كرد و بيان داشت كه او را مورد تنبيه بدني قرار ميدهد، اما حضرت در پاسخ فرمودند: فرزند را تنبيه بدني نكن، اما در عوض از او دوري كن، ولي متوجه باشد كه مدت اين دوري طولاني نشود. در صورتي كه روش زير فشار عاطفي قرار دادن، در برخورد دو نفري مربي و متربي به كار گرفته شود، اين روش قبل از تذكر در خلوت قرار ميگيرد، اما در صورتي كه اين روش در برابر جمع باشد از لحاظ شدت، در مرحله بعد از تذكر در خلوت قرار ميگيرد.
- تنبيه به وسيله تذكر در خلوت:
در صورت كارگر واقع نشدن تذكر در خلوت، تنبيه به شكل تذكر در خلوت مطرح ميشود. در اين حالت براي مهار كردن فرد خاطي و جلوگيري از سرايت و عواقب سوءرفتاري وي به ديگران، تذكر به شكل مستقيم مطرح ميشود .
روزي مرد جسوري به امام علي عليهالسلام جسارتي كرد بعد حضرت در مسجد به منبر رفته، پس از آنكه درباره انصاف و طاعت الهي سخن گفت، فرمود:كسي كه ساعت قبلي سخني به زبان آورد، كجا است؟ مرد جسور كه نميتوانست گفتهي خويش را انكار كند با صداي بلند گفت:اين منم كه در اين مجلس حاضرم. حضرت فرمود: اما من اگر بخواهم گفتنيها را در حضور مردم ميگويم. آن مرد كه خود را در معرض رسوايي ميديد پيش دستي كرد و بلافاصله گفت:و اگر بخواهي، عفو ميكني و ميبخشي كه تو شايسته چشمپوشي و گذشت هستي. حضرت فرمود: بخشيدم و عفو كردم.
- تنبيه با زدن:
در صورتي كه تنبيه با نگاه، كنايه، تذكر در خلوت، تذكر در جلوت و زير فشار عاطفي قرار دادن در اصلاح فرد خاطي موثر واقع نشد. مجازات بدني ميتواند در سطح محدودي براي تربيت نوجوانان و جوانان به كار گرفته شود. بايد در حدي باشد كه بدون وي سرخ نشود .اولياي نوجوانان، هنگام برخورد با فرزند، بايد هشيار باشند كه از تنبيه و تهديد كه همواره به شكل شمشيري دو لبه عمل ميكند به شكل تخريبي استفاده نكنند و برخورد با نوجوان را عرصهي براي تخليهي تنشهاي ناشي از فشارهاي اقتصادي، ناكاميهاي اجتماعي، سرخوردگيهاي سياسي و… خود قرار ندهند و تنها در شرايط ضروري، در اينصورت ميتوان مطمئن بود كه تنبيه و تهديد اولياي نوجوان، به شكل يك عامل اصلاحي در تغيير رفتار نوجوان موثر واقع ميشود. نگاهي به سيرهي حضرت رسول صليالله عليه و آله و ائمه اطهار ـ عليهالسلام، به وضوح بيانگر اين مطلب است كه تا حد امكان بايد با سعه صدر و بزرگواري و تغافل، از خطاها، ندانم كاريها و اشتباهات جزيي افراد در گذشت و در اين موارد، نبايد بلافاصله به ارعاب تو تهديد و برخورد حذفي و منطقي مبتني بر موازنه قوا متوسل شد. اولياي نوجوان و جوانان بايد باز كردن عرصهاي براي كارهاي مثبت، انرژي آنها را چنان به سمت جهات سازنده سوق دهند كه وقت و انرژي ديگري در آنها باقي نماند كه بخواهند در راههاي منفي صرف كنند
راههاي ديگر به جاي تنبيه خشن
گزينههاي ديگري به جاي عيبجويي و كتك زدن ميتوانند عوارض جانبي ناخوشايند تنبيه را كاهش دهند روشي به نام محروم كردن به اين صورت اجرا ميشود كه كودكان را از موقعيت فعلي دور ميكنند براي مثال با فرستادن آنها به اتاقشان ، تا اينكه براي عمل كردن به صورت مناسب آمادگي داشته باشند وقتي كه كودك از كنترل خارج ميشود، چند دقيقه محروم كردن براي تغيير دادن رفتار كافي است . ضمن اينكه به والدين عصباني نيز مهلت آرام شدن ميدهد.
روش ديگر حذف كردن امتيازات:
مثل تماشا كردن برنامه تلويزيوني دلخواه است. حذف كردن امتيازها، مانند محروم كردن، به والدين امكان ميدهد تا از روشهاي خشني كه به راحتي ميتوانند تشديد شده و به خشونت بيانجامد اجتناب كنند در صورتي كه والدين تصميم بگيرند كه رفتار كودك خود را تغيير بدهند با سه روش ميتوانند اثر بخشي آن را افزايش دهند:
- استمرار:
اجازه دادن به كودكان كه در برخي موقعيتها به طور نامناسب رفتار كنند ولي در موقعيت ديگر سرزنش شونده آنها را گيج ميكند و رفتار ناخوشايند ادامه مييابد.
- رابطه صميمانه والد ـ فرزند:
فرزندان والدين دلسوز و با محبت، قطع شدن محبت والدين را كه با تنبيه همراه است بسيار ناخوشايند ميدانند. آنها ميخواهند هرچه سريعتر، صميميت و تأييد والدين را بازيابند.
- توضيحات:
دليل آوردن براي تنبيه ملايم به كودكان كمك ميكند تا بدرفتاري را با انتظاراتي كه از رفتار آينده ميرود، مرتبط كنند. اين روش در مقايسه با استفاده از تنبيه به تنهايي، به كاهش بسيار بيشتري بدرفتاري منجر ميشود.
تأثيرهاي تربيتي الگوها
اگر اسوهها را افرادي بدانيم كه از افقهاي بلند و بسيار دودست، مردمان اعصار مختلف را تحت تأثير خود قرار ميدهند :نظير انبياي الهي وائمه اطهار ـ عليهما السلام و يا صاحبان مكتب بزرگ در سطحي محدودتر از الگوها ياد كرد كه در محيط خويش با ديگران تفاوت دارند ولي ميتوانند نمونههاي عيني براي سرمشق گرفتن نوجوانان و جوانان باشند به عنوان مثال، معلمان و مربيان ميتوانند شاگردي را كه ضمن كار كردن، درسش را هم به خوبي ميخواند، و از اخلاق شايستهاي هم برخوردار است، به عنوان يك الگو براي ساير همكلاسانش مطرح كنند.در حالات فوق، الگوها به شكل مثبتي در تربيت نوجوانان و جوانان مؤثرند اما در حالاتي كه افراد شاخص، راههاي انحرافي را برگزيده باشند، نوجوانان و جوانان از ابعاد منفي وجودي آنها الگوبرداري ميكنند و اين الگوها در شكلهاي آسيبزاي خودشان در رفتار جوانان موثر واقع ميشوند .
كمك به كودكان و والدين براي كنترل كردن پرخاشگري
بهتر است درمان پرخاشگري كودكان به موقع شروع شود، يعني قبل از اينكه رفتار پرخاشگرانه آنها به قدر كافي تبديل شده باشد و تغيير دادن آن دشوار شود. متوقف كردن چرخهي خصومتها بين اعضاي خانواده و ترغيب كردن روشهاي مؤثر ارتباط برقرار كردن با ديگران اهميت زيادي دارد.والدين براي دستورات خود دليل بياورند و راهبردهاي موثرتري مانند محروم كردن و حذف كردن امتيازات را جايگزين توهينهاي كلامي و تنبيه جسماني خشن كنند بعد از چند هتفه آموزش از اين نوع ـ پرخاشگري كودكان كاهش مييابد و والدين فرزندان خود را به صورت مثبتتري در نظر ميگيرند ـ منافعي كه يك تا چهار سال بعد نيز مشاهده شدهاند .هنگامي كه فرزند درك كردن نقطه نظر ديگران و احساس همدلي با آنها تمرين كردن را جملات خشونت آميز او به همسالان كاهش يافتند در برنامهي آموزشي حل مسئله اجتماعي شركت بكنيم. قابليت اجتماعي كسب ميكنند كه چند ماه بعد نيز ادامه مييابد .به هر حال، اين سه نكته را درباره خشم به خاطر داشته باشيد:
- پرخاش گري پالايش غريزي خشم است.
- بازگويي خشم به شخص ديگر احساس خشم را ميكاهد.
- قهر كردن و ساير انواع خشمهاي كودكانه بهداشتي و سودمندند .
تأمل بهترين درمان خشم است… نخستين حملات خشم، سخت و شديد است ليك اگر قدري تأمل كنيد، از قدرت خشم كاسته خواهد شد.داروين در كتاب ؛ ابزار عواطف در انسان و حيوانات گفته است خشم واكنشي است ساده در برابر تهديد، و مستلزم آن است كه جانور تحريك شود و به دفاع از خويش برخيزد. در واقع، داروين خشم را انگيزهاي براي تلافی تعريف كرده و گفته: اگر جانور تلافي نكند يا قصد تلافي نداشته باشد يا دست كم ميل حمله به دشمن در او نباشد، نميتوان گفت كه خشمگين شده است .نوميدي ؛ يعني نرسيدن به هدف محرك پرخاشگري يعني خشم را فعال ميسازد و اين نيز به نوبه خود شخص را به پرخاشگري واميدارد. دالر و همكارانش ميگويند: نوميدي هميشه باعث پرخاشگري ميشود و پرخاشگري نيز هميشه زاييدهي نوميد است. واژههايي را كه معنا و مفهوم منفي دارند نبايد به كار برد و چون نوميدي هميشه جنبه منفي دارد پس بهتر است به جاي آن از واژهي انقطاع ؛ از هم گسيختگي كار يا فكر يا اميدي كه در شرف انجام شدن بود استفاده كنيم كه هم جنبه مثبت و هم جنبه منفي داشته باشد .
پرخاشگري پالايش غريزي خشم است.
آتش اگر تيز نشود، خاموش خواهد شد. كسي هم كه از غضبي كوچك مراقبت نكند و آن را تقويت ننمايد، آتش خشمش خاموش خواهد گشت.واكنش خشم همانطور كه در ما هست در حيوانات ديگر نيز وجود دارد.براي خشمگين شدن، احتياجي به تحصيل كردن نيست. خشم نيز ؛مانند بيني و ابروها بخشي از تجهيزات برخي جانروان است. بررسيهايي كه داروين در هند، نيوزلند، چين، استراليا و اروپا انجام داد، وي را مطمئن ساخت كه علائم غضب، در همهي مردم سراسر دنيا يكسان است .
عكسالعملها و پاسخهاي پرخاشگرانه
يكي از شيوههاي طبيعي و غريزي بيان خشم ميباشد خشم پاسخي مادي در برابر شرايط تهديدآميز است وقتي كه فردي مورد حمله و هجوم فرد ديگري واقع ميشود براي مبارزه و دفاع از خود به يك سري رفتارهاي تند و هيجانهاي پرشور و قدرتمند نياز دارد كه احساس خشم پايه و اساس آن است. در عين حال هر فرد يا موضوع پيش پا افتادهاي اعم از قوانين مختلف و مناسبات اجتماعي نبايد باعث تحريك و برانگيختگي خشم انسان شود.سه روش اصلي براي مبارزه با خشم و عصبانيت عبارتند از: بيان ـ سركوب ـ آرامسازي .
- بيان خشم:
يكي از سادهترين روشهاي ابراز وجود بيان خشم ـ و نه پرخاشگري است.بدين منظور فرد بايد بتواند بدون آسيب رساندن به ديگران نظرات و خواستههاي خود را مطرح كند منظور از ابراز وجود اين نيست كه حتماً ديگري را تحت فشار قرار داده يا چيزي را به او تحميل كنيم بلكه بايد بتوانيم با احترام و رعايت حقوق ديگران نظرات خود را عنوان سازيم و آن گاه نسبت به وضع موجود ابراز عقيده كنيم
- سركوب خشم:
احساس خشم ميتواند سركوب شود و پس از مدتي با هدايت سالم و وارونهسازي به صورت ديگري متجلي شود به عبارت ديگر زماني كه فرد بتواند هناگم عصبانيت خشم خود را كنرتل كند و مانع بروز افكار منفي و مخرب شود و با كمي تأمل حركات مثبت، جهت جديدي به اين نيروي دروني خود به هر موجبات سركوب خشم را به وجود آورده است. هدف اين روش آن است كه از بروز خشونت و ابراز احساسات تند و شديد جلوگيري شود و با بازگرداني اين احساس به سمت رفتارهاي مفيد و سازنده موجب ارتقاء فرد شود تنها انتقاد از اين شيوه آن است كه چنانچه امكان برون ريزي خشم مهيا نشود باعث بالا رفتن فشار خون و يا افسردگي در شخص ميشود.
آرامسازي:
عدم امكان بيان خشم و عصبانيت باعث مشكلات بيشماري ميشود از جمله بين آسيبشناسان خشم مثل رفتارهاي نافعال پرخاشگرانه و انتقال گرفتن غير مستقيم از افراد بدون توضيح علت آن و يا رويارويي با فرد متخاصم يا خشن و شخصيتي كه دائماً نسبت به افراد بدگمان است و در پي عيبجويي از ديگران برميآيد افرادي كه مكرراً حقوق ديگران را پايمال ميكنند به همه چيز انتقاد ميكنند و بهانهجو و بدخيال هستند روشهاي مفيد و سودمند بيان خشم را نياموختهاند .بدون شك اين گروه افراد داراي روابط و مناسبات اجتماعي ضعيفي هم ميباشند.در نهايت فرد ميتواند آرامش دروني خود را حفظ كند منظور اين است كه هرچند كنترلي بر محركات خارجي و عوامل تنشزا ندارد اما ميتواند با حفظ آرامش خود موجب كاهش ضربان قلب و فشار خون و به دنبال آن فروكش نمودن احساس خشم خود شود چنانچه كه اسيلبرگر در كتاب خود مينويسد وقتي هيچ كدام از اين روش كارگر نميافتد حتماً فرد يا شيئي آسيب خواهد ديد .
وسايل جلوگيري از خشم
- از تنبيه و مجازات نامناسب و تبعيض بايد خودداري كرد و مخصوصاً در مورد اينكه تنبيه متناسب با تغيير و گناه نباشد زيرا به تجربه ثابت شده است كه مجازات نامتناسب خشمهاي شديد و عواقب وخيمي به وجود آورده است.
- تأمل و تفكر و اعتراف از ميزان خشم ميكاهد اگر كسي بتواند در حين خشم بر خود مسلط شود و قدري تأمل نمايد فوراً خشم او فرو خواهد نشست و به همين جهت است كه امير المومنين (ع) فرمودهاند:در موقع خشم هفتاد بار صلوات بفرستيد.
امام باقر (ع) ميفرمايد:پس هركسي بر مردي خشمگين شد و ايستاده بود بايد فوري بنشيند تا پليدي شيطان از او دور شود. و هركسي به خويشاوندش غضب كند نزديك او رد و تنش را لمس كند تا آرامش يابد، در ضمن در حين تأمل وصبر كردن نفس عميقي كشيدن از ميزان خشم ميكاهد. وقتي دو نفر نسبت به يكديگر پرخاش ميكنند و خشمگين هستند بهتر است يكي به تقصير خود اعتراف كند و اين اعتراف سريعاً در ديگري اثر كرده و از خشم دو طرف ميكند. استفاده از آب سرد ؛پاشيدن روي صورت يا وضو گرفتن يا دوش آب سرد از ميزان خشم كاسته ميشود.
توجه به موضوع جديد باعث ميشود كه از شدت خشم كاسته شود. اين موضوع در بيشتر كودكان صادق است اگر انگيزهاي و شيئي جديد ارائه شود فوراً خشم او را فروكش ميكند و در اطراف بزرگسالان اگر شخص بتواند و يا نتواند موضوع را پيش كشيده و به بحث در اطراف آن بپردازد و يا بتواند خشم او فروخواهد نشست به شرط اينكه اين عمل طوري انجام پذيرد كه طرف مخالف متوجه نگردد .
خشم در نوجوانان برخلاف كودكان كه بيش از پنج دقيقه به طول نميانجامد حداقل يك ساعت باقي خواهد ماند و در اين مدت نوجوان سعي ميكند عكسالعمل بدني خود را به صورت حركاتي سريع و تند از خود ظاهر ميسازد. مثلاً درها را محكم به هم ميكوبد خانه يا اطاق را با خشونت ترك ميكند. فرياد ميزند، غرغر ميكند، ناسزا ميگويد و اشيا را پرت ميكند، توهين و كنايه ميزند، نقشههاي انتقالي طرح ميكند ،ولي كمتر آن را اجرا مينمايد، قهر كردن و اخم كردن از مختصات نوجوان در حين خشم است .
منبع
محمد زاده،زینب،(1393)، رابطه شیوه های فرزندپروری با پرخاشگری و اضطراب کودکان پيش دبستاني،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید