عوامل موثر در انتخاب ساختار سازمان

تاثیر فن آوری(فناوری)

داشتن فن آوری از عوامل مهم در شکل دهی به ساختار سازمانی است. مقدار برخورداری از دانش فنی می‌تواند سازمان را به سمت پویایی و یا حتی ایستایی بکشاند. بنا به یافته‌های جان وودوارد، سازمانی که به دانش فنی تولید انبوه مجهز باشد، میل به ساختاری ایستا و مشخص دارد. در مقابل ساختار شرکتهایی که دارای دانش فنی فرایند گرا هستند کمتر رسمی ‌و مشخص بوده و پویا و انعطاف پذیر می‌باشند.

اندازه سازمان

اندازه سازمان را می‌توان دومین عامل برجسته و کارساز در انتخاب ساختار سازمان تصور نمود. در سازمان‌های کوچک نیاز به دستگاه‌های رسمی ‌و گسترده‌‌ای وجود ندارد زیرا همه‌ی افراد از روند و چگونگی انجام کار آگاهند. اما در سازمان‌های بزرگ کارکنان به برنامه‌ها و مقررات بسیار پیچیده‌تری نیاز دارند. تعداد متغیرهایی که می‌بایست در چنین سازمان‌هایی با یکدیگر هماهنگ شود، مسایل سازمانی زیادی را ایجاد خواهند کرد. بی تردید مشکلاتی که در این خصوص ممکن است به وجود آیند تابع تصاعد هندسی است تا تصاعد حسابی و چنانچه به پیروی از طبیعت، دانش فنی صنعت نیازمند به سازمانی بزرگ‌تر و یکپارچه باشد، نمی‌توان آن را به سازمان کوچک قابل اداره و جمع و جور بخش نمود. ساختارهای مختلف براساس اندازه سازمان را می‌توان به انواع زیر تقسیم کرد:

ساختار کارآفرینانه: که معمولاً در سازمان‌های تازه تأسیس کوچک و کارآفرین یافت می‌شود. در این سازمان، یک مدیر عالی، تعداد کارگری متشکل در هسته فنی و فقط شمار اندکی از اعضای ستاد پشتیبانی دارد. در این ساختار هماهنگی امور و نظارت از بالا و پایین اعمال می‌شود. پایه گذار سازمان برخوردار از قدرت است و فرهنگ سازمانی را ایجاد می‌کند. کارکنان اختیارات چندانی ندارند، اما روش‌های کار معمولاً غیر رسمی ‌است.

دیوان سالاری ماشینی: که به سازمان‌های بزرگ و عادی با فن آوری بسیار اطلاق می‌شود و به تولید انبوه در اغلب موارد گرایش دارند. در این سازمان‌ها، تخصصی شدن و رسمی ‌سازی در مقیاس گسترده وجود دارد. تصمیم‌های مهم و اساسی در رده‌ی بالا گرفته می‌شود و ستاد پشتیبانی اداری و فنی بزرگ است. این ساختار برای سازمان‌های بزرگ و در محیط پایا مناسب است.

دیوان سالاری حرفه‌‌ای:در سازمان‌های بزرگ شکل گرفته و هسته‌ی تولید آن متشکل از صاحبان حرفه‌ها (بیمارستان‌ها، دانشگاه‌ها و مؤسسه‌های حرفه‌‌ای و مشاوره‌‌ای) است. ساختار مذکور به هسته‌ی تولید اجازه می‌دهد که تا حدودی خود مختار باشند. کارآموزی و تجربه طولانی، مشوق نظارت گروهی و فرهنگ نیرومند است و در اغلب موارد به جای تولید محصولات محسوس و ملموس، به خدمت رسانی می‌پردازند. گروه‌های پشتیبان فنی، کوچک است یا اصلاً وجود ندارد. قدرت در دست حرفه‌‌ای‌هاست و یک ستاد پشتیبانی اداری بزرگ برای انجام امور اداری عادی لازم است.

سازمان مبتنی بر ویژه سالاری: در سازمان‌های بسیار بزرگ وجود داشته و برای حفظ ماندگاری در محیط‌های پیچیده و پویا پدید آمده است. در این نوع سازمان‌ها، مانند صنایع هوا- فضا و الکترونیک، فن آوری پیچیده است. ساختار چنین سازمان‌هایی گروهی بوده و معمولاً برخوردار از روابط افقی است و با کارکنان توانمند نمایان می‌شود. ستاد پشتیبانی فنی و نیز هسته تولید بر عوامل اصلی تولید اعمال اقتدار می‌کنند. ارزش‌های فرهنگی مستحکم بوده و بر نظارت گروهی تأکید می‌شود. از طریق عدم تمرکز، کارکنان از هر رده سازمانی می‌توانند در تصمیم گیری‌ها دخالت کنند. ویژه سالاری از لحاظ ساختار، روابط قدرت و محیط تقریباً نقطه‌ی مقابل دیوان سالاری ماشینی است.

وظایف مهم سازماندهی ساختار

یکی از عوامل مهم دیگر در سازماندهی ساختار سازمانی، شناسایی وظیفه‌ها و کارهای حساس و مهم در زمان‌های مختلف است. موفقیت سازمان در گرو تشخیص این نقاط و تصمیم گیری درست درباره‌ی آنهاست. در صورت نیاز می‌بایست توجه به بخش‌های مهم و حساس را بر دیگر بخش‌ها اولویت داد. وظایف بخش‌های مختلف سازمان را می‌توان به 10 گروه تقسیم کرد. بی تردید هر سازمان ممکن است بخشی از فعالیت‌های مذکور یا همه‌ی آنها را انجام دهد. اما آنچه مهم است این است که وظایف کلیدی سازمان و نقاط حساس آن ممکن است در گذر زمان تغییر یابند. به همین دلیل انعطاف پذیری در آنجایی که سود و صلاح سازمان مطرح است، حرف اساسی را می‌زند. اعم وظایف سازمان‌ها عبارتند از:

  • فعالیت‌های اقتصادی مانند بازاریابی، امور مالی، تولید و تبلیغات و کارآفرینی.
  • رایزنی با سازمان‌ها و مراکز مشاوره‌‌ای دیگر،
  • جمع آوری اطلاعات و اطلاع رسانی،
  • بهسازی روند کارها و تعیین خط مشی‌های مدیریت،
  • بودجه بندی،
  • گزینش کارکنان،
  • آموزش کارکنان،
  • برنامه ریزی و استفاده از تصمیم گیری‌های خلاق،
  • تدوین روابط درون گروهی و هماهنگی بخش‌های مختلف،
  • به کارگیری فن آوری و بهسازی وسایل و تجهیزات.

در این مدل الگوی طراحی ساختار سازمانی با بررسی متغیرهای محتوایی و ساختاری مطرح شده است و در نهایت با یاری از نظریه‌های مینترزبرگ و برنز و استاکر ساختار مناسب تدوین می‌شود.

طرح ریزی ساختار سازمانی

«طرح ریزی ساختار سازمانی» به معنی، فرآیند انتخاب ساختار سازمانی است که بتواند برای سازمان مفید واقع شود و بقای آن را در محیط خارج تضمین کند. هنگامی ‌که مدیران درصدد طرح ریزی ساختار سازمانی بر می‌آیند، باید به شش عامل یا رکن اصلی توجه کنند که اینها عبارتند: «از تقسیم کار، گروهبندی کارها، زنجیره فرماندهی، حیطه نظارت، تمرکز و عدم تمرکز و رسمی ‌نمودن کارها».

جدول : برای طرح ریزی سازمان، مدیر باید به شش مورد زیر پاسخ گوید

پرسش اصلیپاسخ ارایه می‌شود به وسیله
1- کارها را تا چه زمان باید تقسیم کرد؟

2- ترکیب کارها باید بر چه اساسی باشد؟

3- افراد و گروه، گزارش کار خود را به چه کسی بدهند؟

4- یک مدیر چه تعداد کارمند را (به صورتی اثر بخش و با بازده بالا) اداره یا سرپرستی می‌کند؟

5- چه کسی یا کسانی حق تصمیم گیری دارند؟

6- کدام دسته از قوانین و مقررات راهنمای افراد است؟

متخصص در کار

گروه بندی کارها

زنجیره‌ی فرماندهی

حوزه یا قلمرو کنترل

 

تمرکز یا عدم تمرکز

میزان رسمی ‌بودن سازمان

منبع

 نسرانی، غلامرضا(1394)، رابطه ساختار سازمانی و کارآفرینی استراتژیک، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، مدیریت کارآفرینی، دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0