عوامل موثر بر کیفیت زندگی از دیدگاه فرانس
ازدیدگاه فرانس عوامل زیربرکیفیت زندگی تاثیردارند:
- خانواده
- وضعیت اقتصادی و اجتماعی
- وضعیت روحی و روانی
- وضعیت سلامت و بیماری
باید دانست که اولین اثر بیماری بر عملکرد شخصی است و سپس اثرات روانی داشته و به دنبال ان سلامت عمومی و عملکرد اجتماعی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد کیفیت زندگی سه بعد عمومی رابطه.، تجربه و زمان را به هم پیوند میدهد.
رابطه : شامل مولفه فامیل ،گروههای اجتماعی،چارچوب فرهنگی و سیاسی و خود فرد است که وضعیت فرد در رابطه با فامیل و گروههای اجتماعی از همه شناخته تر شده استو این دو دارای نقش حمایتی بسیار مهمی می باشند چارچوب فرهنگی و سیاسی مولفه ای است که هم بر روی فرد و هم بر روی فامیل و گروه های اجتماعی تاثیر می گذارد.
زمان:بطور عمده بیانگر وضعیت موجود میباشد تجارب زندگی و سابقه ی بیماری ها هم در کنار یکدیگر قسمت دیگر این بعد را تشکیل میدهند. و نیز انتظاراتی که ممکن است فرد از اینده ی دور داشته باشد بر روی این بعد اثر می گذارد این بعد به پویایی کیفیت زندگی هم اشاره دارد.
تجربه: سومین و مهمتریت بعد میباشد شامل ایمان، عقاید و باور های اخلاقی،وضعیت اقتصادی و اجتماعی، حوزه ی بین فردی و نحوه ی ارتباط با خویشاوندان و دوستان و الگوی مهارتهای اجتماعی افراد می باشد. حوزه ی روانی مثل نحوه ی برخورد با هیجانات و مهارت ارتباط دادن بین ادراک و تجربیات و انگیزه ی افراد جهت حفظ سلامت فردی و نیز اگاهی از شرایط بدن که شامل وجود علایم بیماری و درد قابل ملاحضه ، ظرفیت روحی و عملکرد اعضای بدن می باشد .هر کدام از ابعاد و اجزای مذکور در شکل گیری قضاوت فرد از کیفیت زندگیش نقش مهمی را ایفامی کند.
دلبستگی
یکی از مهمترین عوامل موثر در تعاملات بین فردی، سبک دلبستگی است که در دوران کودکی فرد شکل گرفته و با توجه به محیطی که در ان تحول یافته است، در سنین بعدی ادامه میابد. دلبستگی را به عنوان تمایل انسانها به ساختن پیوند های عاطفی قوی با فردی خاص نعریف نموده است .
دلبستگی ؛پیوند عاطف ی؛بین کودک/مادر ، تعیین کننده سلامت روانی فرد است.
نظریه دلبستگی
نظریه دلبستگی ،مبتنی بر این است که پیوند های عاطفی نخستین که بین کودک و مادر مراقب در قالب مدلهای ذهنی دوران سازی میشود،به گسترده وسیع روابط بین شخصی کودک در اینده تعمیم می یابند و الگوی این روابط یعنی سبکهای دلبستگی در طول زندگی نسبتا پایدار می مانند. در فرایند شکل گیری این روابط والدین پایگاهی ایمن برای کودک فراهم میاورند که بر اساس ان تجربه ها ساماندهی و با درماندگی ها مقابله میشود . دلبستگی برای کودک ارزش حیاتی دارد به این دلیل که همچنانکه کودک در دنیای اطافشان کاووش میکند و با امور غیر قابل پیش بینی روبرو میشود به او احساس امنیت و ارامش میدهد. هنگامی که کودک در وضعیتی قرار میگیرد که در او ایجاد ترس میکند رفتار توام با دلبستگی کودک اشکار می شود. ممکنست در شرایط عادی کودکان والدینشان را نادیده بگیرند و حتی ترجیح دهند که با فرد نا اشنا بازی کنند تا زمانیکه یکی از والدین حضور داشته باشد،ولی وقتی که احساس عدم اعتماد یا تحدید شدن به انان دست دهد بسرعت به مادر پدر یا هرکس دیگری که به او دلبستگی دارد روی میاورند , بطور کلی زمانی که کودک به دیگران اعتماد و نسبت به پذیرفته شدن از طرف انان اعتماد داشته باشد، برای کاوش در محیط اشتیاق بیشتری نشان داده، عواطف مثبت تری داشته،از عزت نفس بیشتری برخورداربوده، درحل مسائل پافشاری کرده، ابتکار و پشتکار دارد و به عبارتی از سازگاری اجتماعی و عاطفی بیشتری برخوردار است.یک پیوند دلبستگی اختصاصی و قطع نشده با یک شخص خاص ، لازمه تحول سالم و غیر مرضی در فرد است و تجربه ایمنی در کودک پایه و زیر بنای کنش و وری سالم روانی و ذهنی است.استعمار سبک دلبستگی در فرایند تحول ،موضوع تحقیقات جدید در این زمینه بوده و نتایج بدست امده ، این استعمار راتایید می کند.
منبع
بادروزه،معصومه(1392)، معنا درما ني گروهی بر کیفیت زندگی وتغییرسبک دلبستگی ناایمن،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی گیلان
ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید