عوامل مبتنی بر مغز
تاثیر جنبههای عصبشناختی یادگیری در آموزش در سالهای اخیر به طور مجدد مورد توجه قرار گرفته است. مقارن با پیدایش روشهای جدید مطالعه مغز مانند سیتیاسکن به یادگیری و رابطه آن با مغز و سیستم اعصاب مرکزی توجه بیشتری شده است. این ابزارها امکان مطالعه فرایندهای یادگیری را فراهم ساختهاند. امروزه مطالعاتی که در مورد یادگیری مبتنی بر مغز صورت میگیرد در مقایسه با مطالعاتی که در سالهای 1960 و پس از آن در دیدگاه عصبشناختی صورت گرفته است، بسیار دقیقتر است زیرا در پژوهشهای فعلی، استانداردهای علمی با دقت بسیار زیاد به کار برده میشوند. در واقع بسیاری از نظراتی که در مورد حافظه مطرح شدهاند با دادههای جدید رد شده و نظرات دیگری جایگزین آنها شدهاند. اگر چه نظریهپردازان از دیرباز در تمایز بین حافظه کوتاهمدت و حافظه بلندمدت تردید داشتهاند، بسیاری از پژوهشهای امروزی وجود وجوه دیگری از حافظه را نیز نشان دادهاند؛ علاوه بر این، مفهوم حافظه کوتاهمدت پالایش یافته است. نظریهپردازان جدید، حافظه کاری را ترجیح میدهند، چرا که برای ذخیره موفق اطلاعات در حافظه بلندمدت، فرد باید به آنها معنا ببخشد، سپس آنها را ذخیره کند. سوانسون ، مطالعات بسیاری در زمینه حافظه کاری افراد با ناتوانی یادگیری انجام داده است .
مخچه و نارساخوانی
مخچه ساختاری بسیار متراکم و درهمپیچیده در زیر قشر مخ دارد و در پشت مغز قرار گرفه است و بعضی اوقات به آن پسمغز؛ میگویند. آسیب به بخشهای مختلف مخچه، به بروز علایم متفاوتی منجر میشود، مانند اشکال در طرز ایستادن، تعادل، سختی عضلات، ناهماهنگی یا تقطیع حرکات میشود. با این حال، یکی از مشخصههای آسیب مخچهای انعطافپذیری ساختار مخچه است. به طور معمول عملکرد طبیعی یا نزدیک، به طبیعی مخچه بعد از چند ماه از آسیب اولیه دیده خواهد شد . پیشنهاداتی که از مشارکت مخچه در مهارتهای شناختی صحبت به میان آوردند به تعارض چشمگیری در این زمینه انجامید که در آن مخچه به طور سنتی ناحیه حرکتی در نظر گرفته میشد . همچنین ادعا شده است که مخچه در خودکاری مهارتهای حرکتی و کنترل یادگیری سازشی نقش دارد . اما امروزه شواهد قاطعی در زمینه اهمیت مخچه در زبان و دریافت گفتاروجود دارد که توصیفهای تازهای از مشارکت ویژه مخچه در خواندن را شامل میشود. حتی تا به حال نشان داده شده است که بیماران دارای آسیب مخچه، علایمی مانند نارسایی در توجه و حافظه فعال و نارسایی در خواندن را نیز نشان میدهند.
در برنامه پژوهش نارساخوانی شفیلد، پژوهشگران گسترهای از مهارتها را جدای از حوزه سواد آموزی مورد بررسی قرار دادند که با آن چه در دهه ۱۹۹۰ انجام شده بود، مطابقت داشت. در این برنامه، آنان متوجه شدند که کودکان نارساخوان مورد آزمایش مشکلات شدیدی در گسترهای از مهارتها مانند تعادل ، مهارتهای حرکتی و پردازش سریع دارند. هر چند که این پژوهش، دامنه خوبی از علایم نارساخوانی را فراهم آورد، اما ساختار عصبشناختی زیربنایی را مشخص نکرد .
تحلیل نقش سایر بخشهای مغز در نارساخوانی
با بازنگری مطالعات متفاوت با استفاده از تصویربرداری مغز در افراد نارساخوان، مشخص شد که در 80 درصد موارد اختلالهای مغزی، در حقیقت علت مشکلات افراد نارساخوان درخواندن و نوشتن است. در مقایسه الگوهای فعالیت مخ و مخچه افراد نارساخوان وگروه عادی تفاوتهایی دیده شده است. در گروه عادی، الگوهای فعالیت متمرکز و به طور کامل دو جانبهای در لوبهای پیشانی، آهیانه و نواحی پسین نیمکرههای مغز مشاهده شد، اما الگوی فعالیت در کودکان نارساخوان به صورت نامتمرکز و پراکندهای در سطح مغزی و مخچهای و در نواحی پیشانی، آهیانه و گیجگاهی و پسسری منتشر و گسترده شده است .این افراد نقصهایی را در پردازش آواشناختی دارند . کانسونوا، آرکیو، گاید و نویسندگان مطرح میکنند که نقص در پردازش لوب گیجگاهی علت وجود اختلال آوا شناختی دیده شده در کودکان نارساخوان است و عملکردهای ارزیابی و قضاوتهای انجام شده در سطح این لوب ضعیفتر از حد معمول در این گروه گزارش شده است . بیشتر این کودکان در مناطق مربوط به آواشناسی در نیمکره چپ، از نظر کنشی دارای مشکلاتی هستند . بیشتر نابهنجاریهای ایجاد شده در مغز افراد با نارساخوانی در نواحی متمرکز شده است که مرتبط با پردازش آواشناختی هستند. این نواحی در نیمکره چپ قرار دارند و آشکار شده است که نواحی خلفی نیمکره راست به همراه نواحی پیشانی این نیمکره در خوانندگان نارساخوان، به منظور تحت پوشش قرار دادن نقص موجود در عملکرد آواشناختی، نقشی جبرانی بر عهده دارد .
بیشتر پژوهشهایی که به وسیله تصویربرداری از مغز افراد نارساخوان انجام شده، حاکی از این است که این نارساکنشوریها بیشتر در مناطق خلفی مغز و در اطراف شکنج آنگولار در نیمکره چپ متمرکز است . در بررسی بزرگسالان دچار نارساخوانی، اختلالی کارکردی در سیستمهای عصبی مربوط به خواندن دیده شده است . برای مثال تصویربرداری از مغز نارساخوانان در هنگام خواندن، نقایصی را در حافظه فعال کلامی و مشکلاتی را در کارکرد لوب پیشانی-گیجگاهی و پیشانی-آهیانهای نشان میدهد. در بررسی نابهنجاریهای شبکههای مغز طی انجام تکالیف مستلزم حافظه کلامی در کودکان و بزرگسالان دارای نارساخوانی، در شبکه پیشپیشانی آواشناختی چپ و و پایین لوب آهیانهای این افراد، اختلال عملکردی افزایش یافتهای نسبت به گروه افراد عادی مشاهده شد؛ در شبکه افراد نارساخوان نیز کاهش فعالیت در نواحی خلفی پیشانی و نوحی پشتی و جانبی پیشپیشانی مشاهده شد، در حالی که در ناحیه شکنج آنگولار چپ و کرتکس هیپوکامپ و تالاموس نیمکره راست افزایش آشفتگی و اختلال وجود داشت .
منبع
آقاجانی،نورا(1392)، اثربخشی آموزش نرمافزار انبک بر بهبود حافظه فعال دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی ، دانشگاه آزاد اسلامی گیلان
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید