عوامل مؤثر بر سازگاری اجتماعی

خانواده وسازگاری اجتماعی

باتوجه به اهمیت نقش مادر درسازگاری اجتماعی ،اشتغال مادر ونبود وی درکنار خانواده، می تواند درسازگاری اجتماعی و روانی اعضای خانواده موثر باشد. درارتباط با اشتغال مادران وتاثیر آن برشخصیت، نظرات متعددی وجوددارد. گروهی برتاثیر منفی آن بررشد تاکید دارند وگروهی نیز برتاثیر مثبت آن ودرنهایت گروهی هم برچگونگی وکیفیت این اشتغال نظر دارند.

اعتقاد براین است که فرزندان مادران شاغل در مقایسه با فرزندان مادران خانه دار، غالبا سازگاری شخصی واجتماعی بهتری نشان می دهند ودرمفهوم جنسیت، عقاید معقولانه تری دارند ودرمورد فعالیت های مردانه وزنانه ،عقاید قالبی کمتری دارند .

درمحیط خانواده ،تفاهم ، احترام به متغیر های محیطی وحمایت از سازمان خانواده ،عملکرد خانواده وسطح کنترل روابط بین فردی درخانواده، ارتباط معناداری باسازگاری اجتماعی اعضای خانواده دارد. وضعیت اقتصادی خانواده به طور مستقیم در رشد شخصیت وسازگاری ما موثر است. افرادی که تمام وسایل زندگی وارضای امیالشان فراهم است درسازگاری اجتماعی کمتر دچار اشکال می شود.

مدرسه وسازگاری اجتماعی

علاوه برمحیط خانواده ،محیط اجتماعی مدرسه نیز درسازگاری اجتماعی موثر است. مدرسه نظام اجتماعی کوچکی است که ما درآن قواعد اخلاقی ، رفاه جتماعی ،نگرش ها وشیوه های برقراری رتباط با دیگران را می آموزیم. نفوذی که مدرسه در اجتماعی کردن ما دارد ،هم به دلیل وجود همکلاسیها وهم بدلیل وجود معلمان وبرنامه های آموزشی است.

هوش و سازگاری اجتماعی

هوش یکی از عوامل موثر درسازگاری اجتماعی است.دودیدگاه مربوط به هوش وجوددارد؛ در دیدگاه اول ،اعتقاد بر این است که هیچ ارتباطی بین هوش وسازگاری وجود ندارد .هوش متوسط، عامل سازگاریِ مطلوب به شمار می رود. هوش متوسط درصورت مساعدبودن شرایط،فرد را قادر می سازد که درسازگاری اجتماعی موفق شود، اما اگر هوش بالاتر یا پایین تر از سطح عادی باشد سازگاری اجتماعی فرد با مانع مواجه شده ودررشد وتکامل شخصیت، اثر نامطلوب دارد .

گروه همسالان وسازگاری اجتماعی

یکی از ویژگی های دوره نوجوانی، گرایش بیش از پیش نوجوانان به گروه همسالان است .دراین دوره به سبب رشد اجتماعی وشرایط ویژه عاطفی که بر نوجوانان حاکم است ،آن ها به سوی گروه همسالان و دوستان تمایل پیدا می کنند.در گروه همسالان، برخلاف خانواده ،رضایت ،حول محور علایق ومنافع اعضا قرار دارد. تاثیر گروه همسالان دردوران بلوغ به اوج خود می رسد. گروه از طریق اعطای پاداش ویا انتقاد وتحریک درمقابل همنوایی یا ناهمنوایی، به عبارتی سازگاری یا ناسازگاری اعضا یا هنجارهای گروه تاثیر بسیارنیرومندی بررفتار وشخصیت اجتماعی آنها اعمال می کند .

انزوا ودوری از دوستان وهمسالان دراوایل زندگی کودک را درمعرض خطر مشکلات سازگاری بعدی قرار می دهد .کودکانی که روابط اجتماعی خوبی با دوستان وهمسالان ندارند مستعد مشکلات گوناگون اجتماعی واحساسی هستند  .از طرفی عضویت در گروه های همسالانی که از جایگاه پایینی برخوردار هستند ،نتایج منفی بسیاری را درسازگاری عاطفی وهویت فردی به دنبال دارد؛به طوری که فرد با عضویت دراین گروه ها به احساس منفی درمورد خود می رسد .

تجارب همسالان دردوران کودکی ونوجوانی با سازگاری بعدی آنان ارتباط دارد. کودکانی که روابط نامطلوبی باهمسالانش دارند ،بیشتر ازآنانی که باهمسالان خود به خوبی کنار می آیند ،احتمال دارد که دربزرگسالی به روان پریشی یاروان نژندی ،ناسازگاری های رفتاری ،بزهکاری ومشکلاتی دررفتار جنسی دچار شوند. بنابراین روابط ضعیف با همسالان درآسیب شناسی بسیاری از ناسازگاریهای عاطفی واجتماعی دخالت دارد

منبع

فردوسی،فرزانه(1393)، پیش بینی سازگاری اجتماعی دانشجویان مجرد،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی ومشاوره،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0