عوامل فرهنگي، اجتماعي و تربيتي
عوامل فرهنگي و اجتماعي، آداب و رسوم، رفتار و سلوک و حتي آداب پوشيدن و غذا خوردن ميتوانند زمينههاي همدلي بيشتري را براي همسران پديد آورند. هالفورد ، نشان داده است زوجيني که از نظر زمينه فرهنگي، قومي و نژادي با هم تفاوت دارند، انتظارات و باورهايشان در مورد روابط زناشويي نيز متفاوت است. اين تفاوت در پيش فرضها و باورها، در صورتي که زوجين بتوانند، عاقلانه نقاط قوت و تفاوتهاي فرهنگي شان را در نظر بگيرند، ميتوانند منبع قدرت رابطه آنها باشد. اما تفاوتهاي محسوس در انتظارات زوجين ميتواند منبع مهم تعارض آنها باشد. از جمله عوامل موثر بر چگونگي تعامل همسران با هم ميتواند بازخوردهاي مربوط به اجتماع پذيري در زمينه رفتار زناشويي که از طريق مشاهده والدين آموخته شده، ارزشهاي اجتماعي و مجموعه باورها و جهت گيريهاي کنوني ناشي از تجارب پيشين اشاره نمود .
ريشههاي روابط در خانواده مانند روابط خوب با پدر و مادر نيز تا حدي با موفقيت و رضايت زناشويي مرتبط است. بر همين اساس مشخص شده که زنان داراي پدر با خصوصيات گرم و پرورش دهنده به مردان و به ويژه شوهرانشان اعتماد بيشتري دارند و زنان داراي پدر سرد در برقراري روابط با همسرانشان بيشتر مضطرب شده و ممکن است در ارتباط با آنها دچار مشکل شوند. با وجود اين، پاره ای از شواهد دال بر اين است که افراد، کساني را براي ازدواج انتخاب ميکنند که مشابه والدينشان باشند. شايد به اين دليل که روابط دوستانه و محبت آميز نخست از والدين آموخته ميشود ،از جمله عوامل موثر بر رضايت زناشويي نوع جامعه و طبقه اجتماعي است. احمدي ، اشاره ميکند در گذشته اگر دو نفر با هم ازدواج ميکردند تا آخر عمر با يکديگر زندگي ميکردند، خواه با هم تفاهم داشتند خواه نداشتند. در حال حاضر در برخي از جوامع که داراي ارزشهاي سنتي هستند، هنوز اين وضعيت ادامه دارد. جوامع بزرگتر طلاق را به راحتي ميپذيرند و در اين جوامع محدوديت طلاق کمتر است و زوجين کمتر به فکر چاره انديشي و حل تعارضات برمي آيند.
شناخت و تفکر
آليس ، در کتاب خود تحت عنوان زوج درماني بر اساس نظريه عقلاني هيجاني، نقش تفکر را در بروز نارضايتي زناشويي مورد بحث قرار ميدهد. وي اعتقاد دارد که اختلال در روابط زناشويي ناشي از برداشتي است که زن يا شوهر درباره رفتار همسر خود دارد، نه خود رفتار. در واقع برداشت زن و شوهر از رفتار يکديگر بيش از خود رفتار در بروز خشم و ديگر هيجانها و تعاملهاي آشفته موثر است.
بک ، نيز مشکلات زناشويي را از ديدگاه شناختي مورد بحث قرار ميدهد و معقتد است که نوع تفکر و نگرش ما نسبت به مسائل مختلف است، که همین موجب بروز اختلال در روابط زناشويي ميشود. عواطف و احساسات هرگز مستقيما منتقل نمي شوند، بلکه براي انتقال آنها به کلمات، لحن صدا، اشارات صورت و عمل و رفتار هم نياز است. يکي از عواملي که ميتواند موجب بروز مشکلاتي در روابط زناشويي گردد، برداشت اشتباه زوجها از همين اشاره و حرکات يکديگر است.
خصوصيات شخصيتي
هر يک از همسران با پيشينه تحولي و سبک شخصیتي و ترکيب عوامل زيست شناختي، محيطي و تجربي گوناگون به زندگي مشترک قدم ميگذارند. يافتههاي پژوهشي نشان ميدهند که عوامل و ابعاد شخصيتي بهتر از متغيرهاي تقویمي مثل سن، تحصيلات يا سابقه جدايي در گذشته، رضايت زناشويي را پيش بيني ميکند ، در واقع زندگي زناشويي ملحق شدن دو شخصيت به يکديگر است و ويژگيهاي شخصيتي مانند برونگرايي، پايداري هيجاني، مسئوليت پذيري، توافق جويي، مهرباني و … در هر يک از زوجين بر ميزان رضايت خود و همين طور همسر از زندگي زناشويي بسيار تاثير گذار است. تاثير شخصيت همسر به حدي است که نتايج جديدترين يافتهها نشان ميدهد که شخصيت همسر ميتواند تاثير مهمي بر روي توانايي افراد براي بهبودي از يک بيماري وخيم تهديد کننده سلامت آنها داشته باشد و ميتواند سطح افسردگي همسران را در هجده ماه بعد پيش بيني کند .
تعهد و وفاداري
تعهد عبارتست از تمايل فرد براي پايداري دائمي روابط .ميزان تعهد همسران يکي از مهمترين عوامل تاثير گذار بر روابط زناشويي است. تعهد به روابط زناشويي حيات ميبخشد و زمينه اي را ايجاد ميکند که زوجين بتوانند روي موانع کار کنند و زماني را براي تلاش اختصاص دهند .کاسلو و رابينسون ، در تحقيقات خود پا را فراتر نهادهاند و تعهد را به عنوان اصلي ترين عامل موفقيت زناشويي در نظر گرفته اند. آنها اظهار کردهاند که تعهد نسبت به روابط زناشويي عامل اساسي و اوليه براي تداوم رابطه زناشويي بويژه در زمانهاي دشوار ميباشد ، حتي ميزان تاثير عشق در مقايسه با نقش تعهد در پايداري رابطه زناشويي کمتر است .
عوامل ارتباطي
اغلب زوجها طريقه ی صحيح گفتگو و برقراري ارتباط کلامي را با يکديگر نمي دانند و فاقد مهارت هاي لازم در اين زمينه هستند. بنابراين بارها بدون آنکه بخواهند زمينه رنجش و ناراحتي را در همسر خود فراهم کنند زمينه ساز اين رنجش شدهاند .لاور ، در اين مورد چنين ميگويد: زوج هايي که ارتباط موثر برقرار ميکنند، توانايي تصديق يکديگر، گوش دادن و پاسخ غيرتدافعي به نيازهاي همسر خود، تمرکز بر سايق موجود در هنگام بروز سوءتفاهم و احساسات منفي به روش غيرمخرب را از خود نشان ميدهند .بسياري از زوج هايي که در جستجوي درمان مشکلات ازدواج هستند، بصورت قابل ملاحظه اي فاقد مهارتهاي اصلي ارتباط هستند. وجود نقطه ضعف هايي در ارتباط بين زوجين در 10 سال نخست ازدواج منجر به طلاق و نارضايتي از رابطه ميشود .
عشق و علاقه متقابل
عشق در رابطه زوجين شامل ابراز احساسات مثبت، توجه و مراقبت، همدلي و مهرباني، حمايت و قدر دانيست. دانش ، معتقدست که عشق تشکيل دهنده ادراکات زوجين از همديگر و ادراکات عشقي در بين زوجين باعث رابطه مثبت با رفتارهاي نگه دارنده مثبت در ازدواج ميشود.
طول ازدواج
در اوايل ازدواج و همچنين در اواخر ازدواج احتمال افزايش ناسازگاري و ناراحتي زناشويي و همچنين ميزان طلاق بيشتر است. در اول ازدواج پس از فرونشيني احساسات اوليه، زوجين با واقعيات زندگي مواجه ميشوند و همچنين در اواخر ازدواج پس از آنکه زوجين با آشيانه خالي مواجه ميشوند احتمال دارد اختلافات کهنه بين آنها مجددا بروز نمايد. همچنين يافتهها از ديدگاه مثبت در رابطه با پيوندهاي قديمي و طولاني حمايت ميکند در مقايسه با پيوندهاي زناشويي افراد ميانسال. زوجهاي قديمي سالمند نشان ميدادند که نيروي بالقوه کمتري براي برخورد و تعارض دارند و در عوض داراي انرژي بيشتري براي لذت جويي در مواردي چون رابطه با فرزندان هستند و همچنين .
وجود فرزند
آوردن بچه تغييرات زيادي را در بافت ازدواج ايجاد ميکند. رضايت زناشويي هم بر روي فرزندان تاثير ميگذارد و هم از آن تاثير ميپذيرد. حضور بچه در ازدواج اثر متناقضی بر افزايش ثبات ازدواج دارد. (حداقل زماني که بچهها در سن پايين قرار دارند). وجود فرزند در حاليکه رضايت زناشويي را کاهش ميدهد اما در زمان ترک خانه توسط فرزندان، زوجين دوباره افزايش در ميزان رضايت زناشويي را گزارش ميدهند .
از عوامل ديگر موثر در رضايت زناشويي زوجين ميتوان به موارد زير اشاره کرد: داشتن مهارتهاي حل مساله، موقعيت، تحصيلات، سهيم شدن زوجين در تصميم گيريها و مسائل مالي، سلامت جسماني و رواني، سن، دخالت خويشان و بستگان، ايده آلهاي مشترک، سبک وابستگي، همگني، روابط قبلي، حمايت متقابل.
منبع
محمدی،سیمین(1391)،بررسی میزان رضایت زناشویی وویژگی های شخصیتی ازدواج زنان قبل از17سالگی وبعداز 25سالگی ، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،آموزشهای نیمه حضوری پردیس علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید