عوامل زیستی موثردراختلال اضطرابی

ژنتیک

مطالعات خانوادگی در مورد اختلال اضطراب اجتماعی شیوع بالاتر اختلال را در بستگان درجه اول بیماران نسبت به گروه کنترل بهنجار نشان داده‌اند. این مطالعات با ذکر سه برابر بودن این شیوع، بر نقش ژنتیک در بروز اضطراب اجتماعی تاکید نموده‌اند .

فراتحلیل مطالعات دوقلوها، سهم توارث را در اختلال اضطراب اجتماعی 65/0 درصد تخمین زده است. نرخ توارث برای دوقلوهای یک تخمکی 4/24 درصد و دوقلوهای دو تخمکی 3/15 درصد گزارش شده است که حاکی ازدخالت تقریباً 30 درصدی عوامل وراثتی دربروز اضطراب اجتماعی است.

عصب زیست شناختی

ایفای نقش انتقال دهنده‌های عصبی در بروز اضطراب اجتماعی از حیطه‌های تحقیقاتی نوین در تبیین سبب شناسی این اختلال به شمار می‌رود. مطالعات صورت گرفته نشان می‌دهد که اگرچه عملکرد سیستم سروتونین و سیستم دوپامینرژیک افراد مضطرب اجتماعی مشابه افراد سالم است اما اثربخشی مهارکننده‌های مونوآمینواکسیداز (MAOI) در درمان اضطراب اجتماعی موجب شده تا فرضیه دخیل بودن فعالیت سیستم دوپامینرژیک در ایجاد اختلال مطرح شود. علاوه بر این مصرف آنتاگونیست‌های بتاآدرنرژیک مانند پروپرانولول در تخفیف اضطراب، به طرح نظریه آدرنرژیک منجر شده است. نظریه‌ای که بر بالا بودن سطح اپی نفرین در دستگاه عصبی مرکزی و پیرامونی افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در مقایسه با گروه کنترل و یا به حساس بودن بودن این سیستم‌ها نسبت به سطح طبیعی تحریک آدرنرژیک تاکید دارد .

عوامل سرشتی

سرشت از متغیرهای پیشایند اضطراب اجتماعی محسوب می‌شود؛ به این معنا که برخی از الگوهای سرشتی مکانیسم‌های عمل مشابهی با اختلال اضطراب اجتماعی دارند که می‌توان آن‌ها را به عنوان متغیر پیش‌بین بروز اضطراب اجتماعی در نظر گرفت. در ادامه به بازداری رفتاری به عنوان مهم‌ترین متغیر سرشتی مرتبط با اضطراب اجتماعی پرداخته می‌شود.

بازداری رفتاری

بازداری رفتاری الگوهای نسبتاً پایدار پاسخ‌های رفتاری و هیجانی کودک به افراد، مکان‌ها و موقعیت‌های جدید و ناآشنا را مطرح می‌کند. مطابق با این سازه، کودکانی که از نظر رفتاری بازداری شده‌اند، به محرک‌های جدید به شیوه‌ای هراسناک واکنش نشان می‌دهند که هم در رفتار :گریه کردن و هم در واکنش فیزیولوژیکی (افزایش ضربان قلب) مشهود است.

 بازداری رفتاری به دو طریق با اضطراب اجتماعی مرتبط است. نخست با تاثیرگذاری بر تعاملات بسیار اولیه زندگی کودک، مردم به کودکی که گریه می‌کند و ترسو است کمتر نزدیک می‌شوند. در نتیجه کودکی که از نظر رفتاری بازداری شده است، تجربه تعامل کمتری با دیگران دارد و درمی‌یابد که وقتی با دیگران تعامل دارد، بازخورد مثبت کمتری دریافت می‌کند .دیگر آنکه مؤلفه اجتماعی بازداری رفتاری با اضطراب اجتماعی ارتباط دارد . نتیجه این دو فرآیند، ارتباط معنادار بازداری رفتاری با اختلال اضطراب اجتماعی است.

منبع

رزم زن،زینب(1392)،اثربخشی برنامه تعدیل سوگیری شناختی-مؤلفه تفسیر و توجه بر علائم اضطراب اجتماعی و ترس،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

مطالب مرتبط

دیدگاهی بنویسید

0