عواقب نداشتن کنترل بر خود

 مطالعه اي كه به وسيله محققان دانشگاه دوک انجام شده نشان می دهد که كنترل برخود نه تنها از نظر شناختی و اجتماعی بر دوران نوجوانی اثرات مثبتي به جا مي گذارد، بلکه بر بزرگسالان و بسیاری از شرايط دیگر هم اثرگذار است.در این مطالعه محققان وضعيت 1000 بچه را در مدت 30 سال پیگیری كردند و اثرات كنترل برخود را بر سلامت، ثروت و امنیت عمومی بررسی كردند.آنها با کنترل و توجه به وضعیت اجتماعی و اقتصادی و ضریب هوشی افراد مورد بررسي نشان دادند افرادي كه خودكنترلي پایین تري دارند عواقبي منفی را در هر سه عرصه تجربه كرده اند.

نرخ مخاطرات مرتبط با سلامتي مانند عفونت هاي جنسي و وابستگی به مصرف مواد مخدر در آنها بالاتر بود، بيشتر دچار مشکلات مالی همانند نداشتن پس انداز و اعتبار ضعيف تر شده بودند، به تنهايي و بدون همسر حضانت فرزندي را بر عهده داشتند و حتی نرخ جرم و جنایت در آنها بالاتر بود. این نتایج نشان می دهد که كنترل بر خود می تواند تأثير عمیقي بر طیف وسیعی از فعالیت ها به جا بگذارد.اگر دنبال راهي بگرديم تا وضعيت كنترل بر خود را بهبود بخشيم، شاید بهتر قادر به انجامش باشيم.

به نظر ميرسد افرادي كه خودكنترلي پايينتري دارند به پيامد رفتارهاي خود، كمتر ميانديشند و سعي در ارضاي فوري اميال خود دارند ، از اين رو اينگونه افراد به پيامدهاي مصرف موادنمي انديشند و با نوشيدن الكل و استعمال ساير مواد سعي در لذت بردن آني از مصرف اين گونه مواد را دارند.خودكنترلي سطح بالا شامل عناصري از خودنظارتي، برنامه ريزي و نظم بخشي هيجاني است كه اين عناصر در افراد داراي سطح خودكنترلي بالاتر ميتوانند از مصرف مواد توسط فرد ممانعت به عمل آورند.

راچلين، عقيده دارد كه فرد با خودكنترلي بالا، از تعهد افزونتري نيز برخوردار است. مثلاً متعهد ميشود كه از نوشيدن مشروبات الكلي و يا مصرف ساير مواد خودداري كند.چنانچه افراد داراي خودكنترلي سطح بالاتر با خود عهد بندند كه مواد مصرف نكنند راحتتر ميتوانند به تعهدات خود وفادار باقي بمانند اما فردداراي سطح خودكنترلي پايينتر احتمال دارد كه نسبت به تعهدات خود وفاداري كمتري داشته باشد و به راحتي تعهد خود نسبت به عدم مصرف مواد را زير پا بگذارد.

ریشه کنترل بر خود

وقتي از تفاوت های فردی در توانایی اعمال کنترل برخود صحبت به ميان مي آيد، اين پرسش هم مطرح مي شود كه ريشه كنترل برخود چيست؟ آيا اين تفاوت هاي فردي به خاطر اين است كه كساني با مهارت كنترل بيشتر بر خود به دنیا مي آيند و یا ريشه این تفاوت ها پیچیده تر است.به اين ترتيب كه سرچشمه اين تفاوت ها در توانایی بیشتر برخي از افراد در یادگیری و به كارگيري استراتژی هايي است که به آنها كمك مي كند بر وسوسه هايشان غلبه كنند؟

در فيلم هاي ويدئويي گرفته شده از کودکانی که در آزمون ميشل شرکت داشتند نكته اي وجود داشت. آن نكته هم اين بود که همه کودکان براي مقاومت در برابر دريافت فوري يك جايزه در قبال دريافت پاداشي بزرگ تر در آينده مشكل داشتند.با اين همه کودکاني در به تأخیر انداختن دريافت پاداش از همه موفق تر بودند كه استراتژی هايي در پيش گرفتنداين استراتژيها به آنها كمك كرددربرابر وسوسه هايي كه درمقابلشان قرار ميگرفت مقاومت كنند.

 بعضی از کودکان روی دستشان نشستند و يا با روش هاي ديگر از نظر جسمي خويشتن داري كردند. دیگران سعی كردند توجهشان را به آواز خواندن، صحبت کردن يا نگاه كردن به دوردست معطوف كنند.علاوه بر این ميشل ، دریافت زماني کودکان موفق شدند دريافت پاداش ها را به تأخیر بيندازند كه افكارشان را متوجه چيز ديگري كردند.

به اين ترتيب به نظر می رسد که توانایی بچه ها دراعمال کنترل بر خود کمتر به توانایی فطري آنها در رويارويي با وسوسه ها مرتبط است. درواقع این خبر خوبي است. دلیلش هم اين است که احتمالاً بسیار ساده تر است تا به مردم آموزش بدهيم خودشان را گول بزنند و به اين وسيله بر خود كنترل پيدا كنند تا اين كه به آنها بگوييم از وسوسه ها دوري كنند در حالي كه اين وسوسه ها هميشه زيرگوش آنها هستند.

مدل خود کنترلی تانجی

تانجی و همکاران، با انجام پژوهشی که به بررسی رابطه و اثر گذاری خود کنترلی بالا با موفقیت های بین فردی پرداخته و مشخصات روانسنجی این پرسشنامه را نیز بر اساس نمونه تحقیق خود گزارش کردند، که در اینجا ما نیز به آن اشاره می کنیم: یکی از تقسیم بندی های صورت گرفته برای مقیاس خود کنترلی فرم کوتاه شامل دو خرده مقیاس:

  • خود کنترلی منع کننده یا بازدارنده
  • خود کنترلی اولیه می باشد.

خودکنترلی منع کننده: خود کنترلي منع کننده یا باز دارنده یک مهارت است که در همه ما كمابيش وجود دارد، اما خود ما تمايلي كمي براي اعتبار دادن به چنين مهارتي را داريم. بنابراين  این نوع خودكنترلي در مقاطع كمي از زندگي شخصي مان مورد استفاده قرار مي گيرد.

 هنگامی که مارتین سلیگمن و همکاران، در دانشگاه پنسیلوانیا به بررسی خود كنترلي منع کننده  در دو میلیون نفر از افراد پرداختند،از آنها خواسته شد برای رتبه بندی نقاط ضعف و قوت خود در مهارت های مختلف،خود راکنترل كنند متاسفانه ديده شد كه افراد سطوح پاييني ازاین نوع خود كنترلي رادارا هستند.

خود کنترلی اولیه: در خود کنترلی اولیه افراد اساساً گرايش دارند كه كارها را بصورت آسان و با تمركز كمتري به بهترين شكل ممكن انجام دهند.وقتي كه در انجام پروژه اي شكست خورده يا احتمال شكست خوردن بالا باشد افراد سعي مي كنند تمركز و خودكنترلي بالايي را از خود نشان داده تا از شائبه هرنوع اشتباهي در امان باشند.،. ولي بحث اصلي خودكنترلي بعنوان يك صفت كلي يا يك مهارت آموخته شده اين است كه فرد در تمامي موقعيت هاي زندگي از چنين توانايي هاي برخوردار باشد و بتواند با مديريت صحيح اطلاعات دريافتي از محيط و با استفاده از تجارب گذشته خود به بهترين نحو ممكن عمل نمايد.

منبع

 کاشانی مطلق،موژان(1393)، رابطه میان هوش معنوی وخودکنترلی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد، علوم تربیتی،دانشگاه پیام نور تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0