عملکرد کسب و کار شرکت
سازمانها بر اساس یک فلسفه وجودی بهوجود آمدهاند و به سمت اهدافی حرکت مینمایند. برای دستیابی به اهداف سازمانها، فرآیندهای اصلی بایستی شناسایی شده و در یک محیط یکپارچه با ایجاد همافزایی تحقق اهداف را میسر نمایند. در این میان، اندازهگیری عملکرد فرآیندهای سازمان کمک میکند تا میزان دستیابی به اهداف هر فرآیند و در نهایت به اهداف سازمان مشخص گردد. در این بخش نحوه اندازهگیری عملکرد فرآیندهای سازمان مورد بررسی قرار میگیرد. در حقیقت محاسبه دقیق و جامع عملکرد کسب و کار شرکت هنور هم یکی از چالشهای پژوهشهای مدیریت زنجیره تامین میباشد. عملکرد کسب و کار معمولا به واسطه معیارهای مالی محاسبه میشود. اندازهگیری عملکرد مفهوم مهمی است که تعریف آن مشکل میباشد. مهم بودن آن در این دو اصطلاح معروف که در ادبیات مربوط به تکرار به ذکر آنها پرداخته میشود نمود پیدا میکند:
- چیزی که اندازهگیری شود چیزی است که شما بدست میآورید
- اگر شما نتوانید اندازهگیری نمایید، شما نمیتوانید مدیریت نمایید. زیرا شما نمیدانید که آیا بهبودی انجام شده است یا خیر
مشکل بودن مفهوم اندازهگیری عملکرد بخاطر گسترده بودن آن و در برگرفتن موضوعات مختلف میباشد. با توجه به تعاریف مختلفی که از این مفهوم ارائه شدهاست، می توان این طور استنباط کرد که یک سیستم اندازهگیری عمکرد ”میزان دستیابی سازمان را به اهداف از پیش تعیینشده از طریق اندازهگیری مجموعهای از شاخصها“ تعیین مینماید. بهعبارت دیگر اگر نقل قولهای فوق مهمبودن این مفهوم را بیان میکند، اما در مقابل آنچه که در چند سال اخیر به آن توجه بیشتری شدهاست ”درست اندازهگیری کردن“ میباشد، و این همان چیزی است که آن را مشکل کردهاست. در ادبیات مربوطه اصطلاحی نیز آمدهاست که “اگر هر چیزی اندازهگیری شود در واقع چیزی اندازهگیری نشده است“. اندازهگیری، جمع آوری و تحلیل اطلاعات فرآیندی است که برای سازمان ایجاد هزینه مینماید و بایستی به گونهای باشد که نهایتاً منافعی از این کار عاید سازمان گردد. از طرفی مدتی است که بر داشتن رویکرد فرآیندی در سازمانها توجه و تاکید شده است و بهعبارتی عملکرد سازمانها با عملکرد فرآیندهای آن که برگرفته از مفاهیم کارایی و اثربخشی میباشد معادل دانسته میشود. اندازهگیری عملکرد از موضوعاتی است که به تعبیری هم قدیمی و هم نو میباشد. هر شرکتی در جهان به نوعی عملکرد خود را اندازهگیری میکند، اما آنچه که بهعنوان موضوع نوین مطرح میباشد آن است که چه چیزی بایستی اندازهگیری شود. در همین ارتباط بسیاری از مدیران متوجه شدهاند که سیستمهای اندازهگیری عملکرد آنها به درستی عمل نمیکنند.یکی از مشکلاتی که سازمانها در ارتباط با اندازهگیری عملکرد خود داشتهاند، توجه بیش از اندازه به شاخصهای مالی بودهاست. حال آنکه عملکرد مالی تنها یک بخش از عملکرد سازمان میباشد، که خود نتیجه عملکرد عوامل دیگری است و دیگر اینکه شاخصهای مالی عمدتاً عملکرد سازمان را در گذشته نشان میدهند. بهعنوان مثال اگر سازمان نتواند نیازها و سطح رضایتمندی مشتریان خود را اندازهگیری نماید نمیتواند محصولات و خدمات خود را متناسب با خواسته آنها تطبیق دهد و موجب نارضایتی ایشان خواهدشد. نارضایتی مشتریان نیز باید با شاخصهایی مورد اندازهگیری قرار گیرد.اهمیت ارزیابی عملکرد در استاندارد مدیریت کیفیت ۹۰۰۰:۲۰۰۰ ISO و مدلهای سرآمدی چون EFQM و مالکوم بالدریج نیز مورد توجه قرار گرفتهاست. این مجموعهها بر داشتن سیستم اندازهگیری تأکید دارند و سازمانها بایستی بهبود در عملکرد فرآیندها را با زبان شاخص بیان نمایند . اگرچه برای طراحی یک نظام اندازهگیری عملکرد میتوان راهکارهایی ارائه نمود، اما سازمانها بایستی با توجه به شرایط خاص خود به این کار اقدام نمایند. بهعبارت دیگر نظام اندازهگیری عملکرد را نمیتوان از بیرون به سازمان تزریق نمود، بلکه باید در سازمان طراحی، توسعه و بهبود داده شود. در همین راستا در ادبیات مرتبط با اندازهگیری عملکرد به موارد زیر اشاره میشود:
۱) معیارهای عملکرد بایستی از اهداف سازمان نشأت گرفته باشند .
۲) معیارهای عملکرد باید توازنی میان خواستههای ذینفعان سازمان برقرار نمایند .
۳) معیارهای عملکرد بایستی منجر به حرکت به جلو برای سازمان گردند .
۴) اندازه معیارهای عملکرد ماحصل اقدامات سازمان (فرآیندها) بوده و چگونگی تأثیرگذاری آنها مشخص گردند.
۵) معیارهای عملکرد باید شفاف و واضح باشند .
۶) دلیل وجودی معیارهای عملکرد کاملاً مشخص باشد.
۷) کلیه معیارها و در مجموع نظام اندازهگیری عملکرد باید به طور دوره ای بازبینی شوند .
۸) معیارهای عملکرد سطوح مختلفی داشته و بایستی با هم ارتباط داشتهباشند.
ریچاردسن و همكاران بیان کردند که عملكرد باید در نتیجه اولویتهاي رقابتی ناشی از تصمیمات تولیدي ایجاد گردد. رث همچنین بیان کرد که استراتژي تولید با معیارهاي عملكردي تولید که روي واحد کسب و کار تاثیر دارد، مرتبط است. ژائو و همكاران نیز نشان دادند که استراتژیک آنها در هفت معیار عملكرد مالی در نظر گرفته شده، بر مبناي اظهار نظر پاسخدهندگان براي اشكال ایدهآل گروهها و نه واقعیت آنها، در تحقیق ایشان داراي تفاوت معنی داري است. مارتین ودیاز در تحقیق خود که به استخراج دو نوع استراتژي تولید متفاوت منتج شد، ضمن نشان دادن شكل تصمیمات تولیدي در استراتژيهاي مستخرجشان نشان دادند که بین این دو گروه در برخی معیارهاي عملكرد کسب و کار تفاوت معنیداري وجود دارد؛ هر چند که در معیار کلی درنظرگرفته شده توسط آنها تفاوت معنیداري مشاهده نشد. آنها از معیارهاي رشد فروش، رشد سود و بازگشت دارایی براي سنجش عملكرد کسب و کار شرکتها استفاده کردند. ماثور و همكارن نحوه ارزیابی عملكرد را در تولیدکنندگان خودکار بررسی کرده نشان دادند که اثربخشی کلی تجهیزات میتواند بهعنوان ابزار مناسبی براي اندازهگیري عملكرد در اینگونه تولیدکنندگان استفاده شود. کیووي و همكاران نشان دادند که درگیري حوزههاي مختلف وظیفهاي در تدوین تصمیمات استراتژیک تولیدي بر ارائه عملكرد مناسبتر تولیدي آنها تاثیرگذار است. سونی و کودالی نشان دادند که استراتژي رقابتی شرکتهاي تولیدي روي استراتژي زنجیره تامین آنها تاثیرگذار است، و همچنین آنها بیان کردند که تناسب بین این دو باعث عملكرد بالاتر شرکت خواهدگردید .بهطور معمول، عملکرد كسبوكار شرکت، با استفاده از معیارهای مالی صورت میپذیرد. ونکاترامن این معیارهای اندازهگیری عملکرد كسبوكار را با استفاده از بازگشت دارایی، درآمد عوامل ، هزینه به ازای هر فروش، و فروش برحسب تعداد کارکنان مطرح میکند. جاهارا و لیوید بیان میکنند که بازگشت سرمایه گذاری، یک محاسبه معتبر برای شرکتهای متوسط میباشد. مراش و دیگران عملکرد شرکت را نسبت به رقبا با استفاده از ROA، ROI، بازده فروش، رشد ROI، درصد رشد، و رشد فروش اندازهگیری کردند. تن و دیگران برخی از شیوههای مدیریت زنجیره تامین را با عملکرد شرکت مرتبط دانستند. عملکرد در مطالعه آنها با ادراکات مدیریت ارشد از عملکرد شرکت در مقایسه با یک رقیب عمده اندازهگیری شد .بهطور خلاصه، عوامل متعددی جهت اندازهگیری عملکرد كسبوكار در تحقیقات آمدهاست که همگی بر اهمیت محیط كسب و كار، تصمیمات استراتژیک و زنجیره تامین روی عملکرد كسب و كار تاکید دارند. براساس تحقیقات گذشته، در این مطالعه عملکرد كسب و كار با استفاده از ادراک مخاطب از عملکرد اندازهگیری میشود.تفاوت بین شرکتهای با عملکرد بالا و عملکرد پایین در این پژوهش مورد توجه است و در تحقیقات صنعتی نیز با ارزشتر میباشد. با مشخص شدن تفاوتها، عملکنندههای سطح بالا میتوانند مزیت رقابتی خود را حفظ نمایندو بهبود بخشند، و عملکنندههای سطح پایین نیز قادر خواهند بود مشکلات خویش را شناسایی نموده و درصدد طراحی مجدد استراتژی و ساختار زنجیره تامین شان برآیند.
منبع
جعفری پور ،علی (1393) ،بررسی رابطه همسویی بین مشخصه های محیطی کسب و کار ،اولویت های رقابتی و ساختار زنجیره تامین با عملکرد کسب و کار ،پایان نامه کارشتاسی ارشد مدیریت بازرگانی ،دانشکده علوم اداری و اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید