علل کمال گرایی

اگر ما فردی کمال گرا باشیم، احتمالاً از کودکی یاد گرفته ایم دیگران با توجه به میزان کارآیی مان در انجام کارها به ما بها می دهند و در نتیجه آموخته ایم در صورتی از عملکرد خود راضی باشیم که مورد قبول دیگران واقع شویم (فقط بر پایه میزان پذیرش دیگران به خود بها می دهیم). بنابراین عزت نفس، براساس معیارهای خارجی پایه ریزی شده است. این امر می تواند ما را نسبت به نقطه نظرات و انتقادات دیگران آسیب پذیر و به شدت حساس سازد. در نتیجه تلاش برای حمایت از خودمان و رهایی از این گونه انتقادات سبب می گردد کامل بودن را تنها راه دفاع از خود بدانیم، بعضی از احساسات، افکار و باورهای منفی ذیل با کمال گرایی مرتبط هستند.

– ترس از بازنده بودن:

افراد کمال گرا غالباً اشتباه را مساوی با شکست می دانند. موضع آنها در زندگی حول و حوش اجتناب از اشتباه است. کمال گراها فرصت های یادگیری و ارتقا را از دست می دهند.

– ترس از نارضایتی:

افراد کمال گرا، در صورتی که دیگران شاهد نقایص یا معایب کارشان باشند، غالباً به دلیل ترس از عدم پذیرش از سوی آنان دچار وحشت می گردند. تلاش برای کامل بودن در واقع روشی جهت حمایت گرفتن از دیگران به جای انتقاد، خرد شدن یا نارضایتی می باشد.

– همه یا هیچ پنداری:

افراد کمال گرا به ندرت بر این باورند که در صورت به پایان رساندن یک کار به طور متوسط، هنوز با ارزش هستند. افراد کمال گرا در دیدن دورنمای موقعیت ها دچار مشکل هستند. برای مثال: دانش آموزی که همیشه نمره(A) داشته در صورت گرفتن نمره(B) بر این باور است که من یک بازنده کامل هستم.

– تاکید بسیار بر روی بایدها:

زندگی کمال گرا غالباً براساس لیست پایان ناپذیری از بایدها بنا شده است که با قوانین خشکی برای هدایت زندگی آنها به خدمت گرفته می شود. افراد کمال گرا با داشتن چنین تأکیدهایی بر روی بایدها بندرت روی خواسته ها و آرزوهای خود حساب می کنند.

دانش آموزان کمال گرا

بروفی و مک سلین ، به دوازده گونه دشواری رفتاری دانش آموزان اشاره می کنندکه یکی از آنها عبارت است از: دانش آموزانی که کمال گرا هستند.

دانش آموزان کمال گرا ویژگی های زیر را از خود نشان می دهند:

الف) آنها ازاین که مبادا خطا کنند، نگرانند.

ب) برای خود پیشرفت های بالاتری در نظر می گیرند، به گونه ای که از کار خود خرسند نمی شوند.

ج) در برابر کیفیت کار خود، اغلب مضطرب و نگران هستند.

د) از شر کت در رقابت ها، حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند خودداری می کنند.

عوامل خانوادگی مؤثر در ایجاد کمال گرایی

اظهار می دارد، تاریخچه رشد بیمارانی که دچار گرایش شدید به کامل بودن هستند،نشان میدهد که این بیماران والدینی داشته اند سخت گیر و به ظاهر مقدس مآب که در منزل با قدرت مطلق حکم فرمایی می کردند و اغلب بین فرزندانشان تبعیض قائل می شده اند و رفتارشان با کودکان خود رفتاری غیر عادلانه بوده است. این رفتارهای غیر منصفانه سبب نمودار شدن ستیزه و خشم در کودکان می شود، در نتیجه این شرایط نامساعد، فرد در شخصیت خود مرکز ثقلی نخواهد داشت که به آن تکیه کند، بلکه این مرکز را در وجود دیگران به ویژه پدر و مادر جست وجو  می کند. به عبارت دیگر به این نتیجه می رسدکه همیشه حق به جانب والدین می باشد، خود او همیشه در اشتباه است و از این پس معیار خوبی و بدی را در بیرون از وجود خود جستجو کند.

در این باره بیان می کند که والدین کمال گرا نه تنها به تحقیر موفقیت های خود می پردازند، بلکه پذیرفتن و پاداش دادن به تلاش های  کودکان را نیز دشوار می پندارند. آنها به جای تأیید رفتار کودکانشان پیوسته آنها را به انجام کارهای بهتر وا می دارند و به آنها هشدار می دهند. این کودکان هیچ گاه  احساس خرسندی نمی کنند، زیرا رفتار آنان به اندازه کافی خوب نیست تا نظر والدین را جلب کند. بنابراین، این کودکان، مانند والدینشان موفقیت های خود را کوچک می شمارند و احساس می کنند که هیچ گاه چشم داشت های والدینشان را برآورده نخواهند ساخت.

نیز از جمله کسانی بود که بر رشد سبک شخصیتی کمال گرایی، آن هم در قالب دو بعد تاکید نمود. وی می گوید: کمال گرایی عصبی یا روان نژند، حاصل تجربه های دوره کودکی است. این کودکان دارای والدین غیرتأییدگر و یا گاه،گاه تاییدگر هستند که علاقه شان به کودک بستگی به عملکرد کودک دارد.

منبع

هوشمندی،  مرضیه (1393)،ابعاد کمال گرایی با باورهای معرفت شناختی، پايان نامه كارشناسي ارشد، روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامي

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0