عصب شناسی
اسکیزوفرنی بسته به تفاوتهای ظریف موجود در ساختار مغز میباشد، که در ۴۰ تا ۵۰٪ موارد و در شیمی مغز در حالات جنونی حاد یافت میشود. بررسیهای برگرفته از تست روانشناسی عصبی و تکنولوژیهای تصویر برداری از مغز مانندFMRI و PET برای بررسی تفاوتهای اجرایی در فعالیت مغز نشان دهنده تفاوتهایی هستند که به نظر میرسد اغلب در لب قدامی مغز هیپوکامپ و لب گیجگاهی رخ میدهند. کاهش حجم مغز، کوچکتر از آنچه در کسانی که مبتلا به بیماری آلزایمر هستند بافت میشود، در مناطقی از قشر پیشانی و لبهای گیجگاهی گزارش شدهاند. معلوم نیست که آیا این تغییرات حجمی تدریجی هستند یا قبل از شروع بیماری به وجود میآیند. این تفاوتها به فقدان شناخت عصبی مرتبط اند که اغلب ابتلا به اسکیزوفرنی را به همراه دارند. از آنجا که مدارهای عصبی متغیرند، متناوباً پیشنهاد شده است که اسکیزوفرنی را باید به عنوان مجموعهای از اختلالات گسترده عصب تصور کرد.
توجه خاصی نسبت به عملکرد دوپامین در مسیر لزولیمبیک مغز شده است. توجهات بیش از حد منتج شده از یافتههای تصادفی است که مواد مخدر، که مسدودکننده عملکرد دوپامین است، میتواند علائم روان پریشی را کاهش دهد. این واقعیت وجود دارد که آمفتامینها، که منجر به آزاد شدن دوپامین میشوند، ممکن است علائم روان پریشی در اسکیزوفرنی را تشدید کنند. فرضیه مؤثر دوپامین اسکیزوفرنی پیشنهاد میکند که فعال سازی بیش از حد گیرندههای D2 علت ،علائم مثبت اسکیزوفرنی بود. اگر چه حدود ۲۰ سال این فرضیه بر اساس اثر مسدود کننده D2 مشترک در تمام داروهای ضد روان پریشی بنا شد، اما تا اواسط دهه نود که PET و بررسیهای تصویربرداری مقطع نگاری رایانه ای تک فوتونی شواهد پشتیبان را تأمین میکردند اثری از آن نبود. فرضیه دوپامین در حال حاضر، تا حدودی تنها به دلیل اینکه تجویز داروهای ضد روان پریشی جدید ،تجویز داروی داروهای ضد روانپریشی نامنظم میتوانند مؤثرتر از تجویز داروهای قدیمی تجویز دارو داروهای ضد روان پریشی معمول باشند ساده تصور میشود، اما عملکرد سروتونین نیز مؤثر واقع میشود و ممکن است اندکی کمتر از دوپامین اثر مسدود کننده داشته باشد.
انتقال دهنده عصبی گلوتامات و کاهش عملکرد گیرندههای گلوتامات در اسکیزوفرنی نیز مورد توجه قرار گرفته است، بیشتر به دلیل کاهش غیر طبیعی سطح گیرندههای گلوتامات یافت شده در مغزهای پس از مرگ کسانی که مبتلا به اسکیزوفرنی هستند، و کشف اینکه داروهای مسدود کننده گلوتامات مانند پنسیلسن و کتامین میتوانند مقلد علائم و مسائل شناختی مرتبط با این حالت باشند. کاهش عملکرد گلوتامات به عملکرد ضعیف آزمون الزامی لپ قدامی مغز و عملکرد هیپوکامپ مرتبط میباشد، و گلوتامات میتواند در عملکرد دوپامین، که هر دو در اسکیزوفرنی دخیل شدهاند تأثیر گذار باشد، واسطه مهم و احتمالاً عملی نقش مسیرهای گلوتامات در این حالت پیشنهاد میشوند. اما علائم مثبت نسبت به تجویز داروی گلوتامات پاسخگو نیستند.
تشخیص
اسکیزوفرنی یا بر اساس دو معیارهای انجمن روان پزشکی آمریکا راهنمای آماری و تشخیصی اختلالات روانی، نسخه DSM-IV-TR، یا سازمان بهداشت جهانی طبقه بندی آماری از مشکلات سلامتی، ICD-10 تشخیص داده میشود. این معیارها از تجارب گزارش شده شخص، گزارش اختلال رفتاری، به دنبال یک ارزیابی بالینی توسط یک متخصص سلامت روانی استفاده میکنند. نشانههای مرتبط با اسکیزوفرنی به طور پی در پی در جامعه رخ میدهد و بسیار سخت میشود به اسکیزوفرنی پی برد. تا سال ۲۰۰۹ هیچ آزمون عینی وجود ندارد.
معیارها
معیارهای ICD به طور معمول در کشورهای اروپایی مورد استفاده قرار میگیرند، حال آنکه معیارهای DSM-IV-TR در ایالات متحده آمریکا و سایر نقاط جهان مورد استفاده قرار میگیرند، و در مطالعات پژوهشی متداول هستند. معیارهای ICD-10 تأکید بیشتری بر علائم درجه اول اشنایدری دارند. در عمل، تشابه بین دو سیستم بالا است.با توجه به نسخه چهارم تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-IV-TR برای تشخیص ابتلا به اسکیزوفرنی، سه معیار مشخص باید در نظر گرفته شود:
علائم مشخصه: دو یا چند مورد زیر، که هر یک برای مدت طولانی در طول یک دوره یک ماهه وجود دارند یا کمتر، در صورتی که علائم صرفه نظر از درمان باشند.
- توهمات
- وهم و خیالات
- سخنان آشفته، که جلوهای از اختلال در تفکر رسمی میباشد.
- رفتار به شدت آشفته مانند : نامناسب لباس پوشیدن، اغلب گریه کردن یا رفتار جنون جوانی
علائم منفی: تحت تأثیر کم توجهی عاطفی فقدان یا کمبود در پاسخ عاطفی قرار گرفتن، عجز گویایی فقدان و یا کمبود در گفتار، و یا نداشتن اختیار و اراده ؛ فقدان یا کمبود انگیزه.
اگر توهمها عجیب و غریب تشخیص داده شوند، یا یک صدای آمیخته با صحبتهای بیمار همزمان با انجام گرفتن اعمال بیمار یا شنیدن دو یا چند صدا که درحال گفتگو با یکدیگر هستند را توهم شنیداری بحساب بیاوریم، تنها علائم بالا کاربرد دارند. ملاک اختلال در سخن زمانی قابل مشاهده است که به اندازه کافی بطور قابل ملاحظه اختلال در ارتباطات شدید باشد.اختلال در عملکرد اجتماعی یا شغلی: برای مدت قابل توجهی از زمان شروع اختلال، یک یا چند منطقه عمده از عملکرد مانند کار، روابط بین فردی، یا مراقبت از خود، به طور قابل توجهی پایین تر از سطح به دست آمده قبل از شروع اختلال میباشند.طول مدت قابل توجه: علائم مداوم اختلال به مدت حداقل شش ماه ماندگار میباشند. این دوره شش ماهه، باید حداقل یک ماه از علائم (و یا کمتر، در صورتی که علائم صرفه نظر از درمان باشند را کاهش دهد.
اگر نشانههای اختلال برای بیش از یک ماه ولی کمتر از شش ماه نمایان شوند، تشخیص اختلال حالت اسکیزوفرن عملی میباشد. علائم روان پریشی که کمتر از یک ماه به طول میانجامند ممکن است به عنوان اختلال روانی کوتاه تشخیص داده شود، و در شرایط مختلف ممکن است به عنوان اختلال روانی غیر قابل تشخیص دسته بندی شود. در صورتی که نشانههای اختلال خلقی به طور قابل ملاحظهای نمایان شوند اسکیزوفرنی قابل تشخیص نمیباشد، یا اگر نشانههای اختلال پیش روندۀ فراگیر نمایان شوند مگر این که هذیان یا توهم برجسته نیز وجود داشته باشند، یا اگر علائم مستقیماً نتیجه فیزیولوژیکی شرایط یا موارد یک پزشک عمومی، مانند سوء استفاده از مواد مخدر یا داروها باشند، اسکیزوفرنی قابل تشخیص نمیباشد.
تغییرات طیف اسکیزوفرنیا و سایر اختلالات روان پریشی در DSM-V
در مورد اسکیزوفرنیا ، انواع فرعی حذف شده اند.دو تغییر در معیارها روی داده است:
انتساب خاص هذیانهای عجیب و غریب و علایم درجه اول اشنایدری دو یا چند صدا که با هم صحبت میکنند, حذف شده است. در کتاب قبلی وجود یکی از این علایم کافی بود تا معیار الف اسکیزوفرنیا محقق شود ولی در کتاب نو برای هر گونه تشخیص اسکیزوفرنی دو علامت معیار الف لازم است.تغییر دوم در معیار الف این است که افراد باید حداقل یکی از سه علامت هذیانها، توهمات و کلام آشفته را دارا باشند. بنابراین برای تشخیص معتبر اسکیزوفرنیا حداقل وجود یکی از این علایم مثبت اصلی ضرورت دارد.
در اسکیزوافکتیو در معیار اول گفته شده که یک دوره خلق عمده باید در بخش اعظم مدت کلی دوره اختلال و به همراه علایم معیار الف اسکیزوفرنی وجود داشته باشد. در کتاب قبلی آمده بود گاهی باشند.در اختلال هذیانی در کتاب پیشین آمده بود هذیانها باید غیر عجیب و غریب باشند ولی در کتاب تازه این قید وجود ندارد.همچنین در معیار E گفته شده که اختلال دیگری مثل اختلال بدشکلی بدن یا اختلال وسواس تبیین یا توجیه بهتری برای اختلال نباشد.با اختلال هذیانی مشترک هم قابل جمع شدن و آمدن هستند.
زیر گروهها
DSM-IV-TR شامل پنج زیر گروه اسکیزوفرنی میباشد، گر چه توصیه میشود پیشرفته ترین آن یعنی DSM-5 را از طبقه بندی جدید مجزا کنیم:
- نوع پارانویایی: توهمات یا توهمات شنیداری نمایان میشوند، اما اختلال در تفکر، رفتار آشفته، یا تملق عاطفی نمایان نمیشوند. توهمات سرکوب گرانه و , یا پر آب و تاب هستند، اما علاوه بر این، آیتمهای دیگری مانند حسادت، مذهب، و یا شکایت جسمانی نیز ممکن است وجود داشته باشند.
- نوع نامنظم: به نام اسکیزوفرنی جنون جوانی، موجود در ICD معروفند. جایی که اختلال فکری و عاطفه یکنواخت با هم وجود دارند.
- نوعی از جنون جوانی: این موضوع ممکن است تقریباً ناشی از بی حرکتی و یا جلوهای از آشفتگی، حرکات بی هدف و بی مورد باشد. علائم میتوانند شامل نداشتن هوشیاری نسبی یا کامل جنون جوانی و انعطاف پذیری مومی باشند.
- نوع نامشخص: علائم روان پریشی نمایانند، اما معیاری برای انواع پارانوئید، آشفتگی، یا جنون جوانی دیده نمیشود.
- نوع باقیمانده: که در آن علائم مثبت فقط در یک حساسیت پایین نمایان هستند..
ICD دو زیر گروه دیگر را معرفی میکند:
- افسردگی پس از اسکیزوفرنی: بروز افسردگی پس از یک بیماری اسکیزوفرنی که در آن سطح پایینی از علائم اسکیزوفرنی هنوز هم ممکن است وجود داشته باشند.
- اسکیزوفرنی ساده: گسترش بی سروصداوپیشرونده علائم شاخص منفی بدون هیچ سابقهای ازحالات روانی.
تفاوت
علائم روان پریشی ممکن است در بسیاری از اختلالات روانی دیگر موجود باشند، از جمله اختلال دو قطبی، اختلال شخصیت مرزی، مسمومیت با مواد مخدر و جنون ناشی از مواد مخدر. توهمات ؛ غیر-عجیب و غریب نیز اختلال توهم، و برداشتهای اجتماعی دراختلال اضطراب اجتماعی، اختلال شخصیت گریزی و اختلال شخصیت موجود هستند. اسکیزوفرنی با اختلال وسوای (OCD) همراه است، به طور قابل توجه بیشتر از آن است که بتوان به صورت شانسی در مورد آن بحث کرد، گر چه وسواسی که در OCD از توهمات اسکیزوفرنی رخ میدهد را به سختی میتوان تشخیص داد.
پیشگیری
در حال حاضر شواهد و مدارک مبتنی بر اثر بخشی مداخلات زودرس برای جلوگیری از اسکیزوفرنی بی نتیجه است. حال آنکه شواهدی وجود دارد که مداخله زود هنگام در آنهایی که با یک فقره بیماری روانی همراه هستند ممکن است در کوتاه مدت نتایج بهبودشان را مهیا سازند، پس از پنج سال بهره مندی کمی از این اقدامات وجود دارد. تلاش برای جلوگیری از اسکیزوفرنی در مرحله علائم اولیۀ بیماری مطمئناً سودمند نمیباشد و به همین دلیل از سال ۲۰۰۹ توصیه نمیشود. پیشگیری در صورت نبودن نشانههای قابل اعتماد بعد از پیشرفت بیماری دشوار است. با این حال، برخی از موارد اسکیزوفرنی میتواند به تعویق بیفتد یا احتمالاً با تشویق به پرهیز کردن از مصرف حشیش، به ویژه در میان جوانان میتواند به تعویق بیفتد.
افراد با سابقه خانوادگی اسکیزوفرنی ممکن است بیشتر در معرض خطر ابتلا به جنون ناشی از حشیش باشند و یک پژوهش نشان داد که اختلالات روانی ناشی از حشیش در حدود نیمی از موارد پیشرفت شرایط روانی مداوم را به دنبال دارد.تحقیقات نظری دنباله رو استراتژیهایی هستند که ممکن است بیماری اسکیزوفرنی را کاهش دهند. به دنبال یک روش برای درک آنچه در سطح ژنتیک و عصبی اتفاق میافتد تا یک بیماری به حساب بیاید، به طوری که مداخلات زیست پزشکی میتوانند گسترده شوند.
با این حال، آثار متعدد و متنوع ژنتیکی به هر اندازه که کوچک باشند، تعامل با محیط زیست را با مشکل مواجه میکنند. متناوباً، استراتژیهای بهداشت عمومی میتوانند عوامل انتخابی اقتصادی و اجتماعی باشند که در گروههای خاص به میزان بالایی از اسکیزوفرنی، به عنوان مثال در ارتباط با مهاجرت، قومیت یا فقر، به هم مرتبط هستند. گروه گستردهای از استراتژیها میتوانند از خدمات مربوط به اطمینان از حاملگی سالم و رشد سالم، از جمله در مناطق توسعه روانی مانند شناخت اجتماعی حمایت کنند. با این حال، به اندازه کافی شواهد و مدارکی دال بر اجرای ایدههایی که در زمان فعلی وجود دارند، و مسائل گسترده تری که مختص اسکیزوفرنی باشند موجود نیست .
مدیریت
درمان اولیه اسکیزوفرنی، مصادف با مصرف داروهای آنتی سایکوتیک میباشد، که اغلب با ترکیبی از حمایتهای روانی و اجتماعی همراه هستند. بستری شدن در بیمارستان ممکن است برای موارد وخیم یا به طور داوطلبانه یا در صورتی که قانون سلامت روانی به آن اجازه دهد ، اجباری صورت پذیرد. بستری شدن طولانی مدت از مان شروع غیر نهادینه کردن در سالهای دهه ۱۹۵۰ غیر طبیعی میباشد، هر چند هنوز هم اتفاق میافتد. ارتباطات خدمات پشتیبانی از جمله سر زدن به مراکز، بازدید توسط اعضای جامعۀ بهداشت روانی، حامیان اشتغال و پشتیبانی از گروهها، عادی میباشد. برخی از شواهد نشان میدهد که ورزش منظم دارای اثرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میباشد.
دارو
راه اول برای درمان اختلال روانی مرتبط با اسکیزوفرنی تجویز داروی ضد روان پریشی است، که میتواند علائم مثبت روان پریشی را در حدود ۷–۱۴ روز کاهش دهد. داروهای ضد روان پریشی، به هر حال، به میزان قابل توجهی نسبت به بهبود علائم منفی و اختلال در شناخت ضعیف میباشند. استفاده دراز مدت از این دارو، خطر عود را کاهش میدهد.
روانی اجتماعی
شماری از مداخلات روانی اجتماعی ممکن است در درمان اسکیزوفرنی مفید باشند که عبارتند از: خانواده درمانی، ارتباط درمانی مثبت، اشتغال، بازسازی شناخت، آموزش مهارت درمان شناختی رفتاری (CBT)، مداخلات اقتصادی اعتباری، و مداخلات روانی اجتماعی به منظور مواد مصرفی و کنترل وزن. خانواده درمانی یا آموزشی، که کل سیستم خانواده را نسبت به یک فرد، مخاطب قرار دهد، ممکن است عود شدن بیماری و بستری شدن در بیمارستان را کاهش دهد. شواهد و مدارک مؤثر CBT در مورد کاهش علائم یا جلوگیری از عود کردن بیماری اندک میباشد. هنر یا درام درمانی به خوبی مورد تحقیق قرار نگرفته است.
پیش آگهی
اسکیزوفرنی هزینههای جانی و مالی بسیاری دارد. اسکیزوفرنی به کاهش امید به زندگی از ۱۲ – ۱۵ سال منتج میشود، در درجه اول به دلیل به همراه داشتن چاقی، بی حرکتی در طول زندگی روزمره، و سیگار کشیدن، افزایش میزان خودکشی نقش کمتری را ایفا میکند. این تفاوتها در امید به زندگی بین سالهای ۱۹۷۰ و ۱۹۹۰ افزایش یافته است، و بین سال۱۹۹۰ و دهه اول قرن 21 تغییر قابل ملاحظهای در نظام سلامت با در دسترس بودن مراقبتهای گسترده نداشته است .اسکیزوفرنی یکی از علل عمده ناتوانی است، با فعال شدن جنون به سه دسته بیشترین ناتوانی پس از و در صدر آن پاراپلجیا و کوری تقسیم بندی میشود. حدود سه چهارم از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همراه با عود کردن بیماری از ناتوانی مداومی برخوردارند. برخی از مردم به طور کامل بهبود مییابند و دیگران برخوردهای خوب و مناسبی در جامعه دارند.
بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، به طور مستقل با پشتیبانی جامعه زندگی میکنند. در افراد مبتلا به جنون با توجه به قسمت اول در ۴۲٪ موارد از نتیجه خوبی در دراز مدت، نتیجه متوسط در ۳۵٪ و یک نتیجه ضعیف در ۲۷٪ برخوردارند. به نظر میرسد نتایج بدست آمده مرتبط با اسکیزوفرنی در در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته بهتر است. با این حال، این نتیجه گیریها، زیر سؤال رفتهاند.یک نرخ خودکشی بیش از حد متوسط در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی موجود میباشد. این مهم ۱۰٪ ذکر شده است، اما اکثر تحلیلهای اخیر مطالعاتی و آماری در یک تجدید نظر ۴٫۹٪ برآورد کردهاند، که اغلب در دوران پس از شروع یا اولین زمان بستری شدن در بیمارستان اتفاق میافتد. در اکثر مواقع بیش از (۲۰ تا ۴۰ درصد) حداقل یک بار اقدام به خودکشی میکنند. انواع مختلفی از عوامل خطر وجود دارد، از جمله جنس مذکر، افسردگی، و بهرۀ هوشی بالا.
اسکیزوفرنی و سیگار کشیدن یک ارتباط تنگاتنگ در مطالعات سراسر جهان از خود نشان دادهاند. مصرف سیگار به خصوص در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بالا است، با تخمینهای مختلف ۸۰٪ تا ۹۰٪ افراد در مقایسه با ۲۰٪ از جمعیت عمومی به طور منظم سیگاری هستند. کسانی که سیگار میکشند، به شدت تمایل به کشیدن سیگار دارند، و علاوه بر این دود سیگار محتوای مقدار زیادی نیکوتین است. برخی از شواهد نشان میدهد که احتمالاً اسکیزوفرنی پارانویید نسبت به انواع دیگر اسکیزوفرنی به منظور زندگی مستقل و عملکرد شغلی چشم انداز بهتری دارد .
منبع
عباسلو،طاهره(1394)، اثربخشی راهبردهای مقابله ای برفشار روانی در مراقبین بیماران اسکیزوفرنی و دو قطبی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید