عدم تحمل بلاتکليفي
برخي از نظريه هاي روانشناسي پيشنهاد کردهاند که گرايش به اجتناب از حالتهاي نامطمئن، احتمالاً نقش مرکزي در گسترش و تداوم آسيب شناسي رواني و اختلالهاي اضطرابي و خلقي دارد . عدم تحمل بلاتکليفي بهعنوان باوري که بلاتکليفي، تازگي، و تغيير، به خاطر تهديدآميز بودن غير قابل تحمل است، تعريف شده است . عدم تحمل بلاتكليفي، يك ويژگي شخصيتي است كه از مجموعهاي عقايد منفي دربارة عدم قطعيت تشكيل شده است. براي مثال، افرادي كه عدم تحمل بلاتكليفي دارند معتقدند كه بلاتكليفي، پريشان كننده است، وجود شك و ترديد در مورد آينده غيرقابل تحمل است، وقايع غيرمنتظره منفي هستند و بايد از آنها اجتناب كرد، شك و ترديد موجب ناتواني فرد براي عمل كردن ميشود . افرادي که نميتوانند بلاتکليفي را تحمل کنند، موقعيتهاي بلاتکليفي را تنش برانگيز، منفي و فشار زا توصيف ميکنند و سعي ميکنند از اين موقعيتها اجتناب کنند و اگر نيز در اين موقعيتها قرار بگيرند کارکردشان دچار مشکل ميشود . بخشي از عدم تحمل بلاتکليفي با مفهوم اوليه عدم تحمل ابهام (IA) شباهت دارد. عدم تحمل ابهام توسط فرينکل برانسويک ، مطرح شده و به عنوان گرايش به تفسير موقعيتهاي مبهم به عنوان تهديد يا منبع ناراحتي و واکنش انعطاف ناپذير، اضطراب، و اجتناب به چنين موقعيتهايي توصيف گرديد ، همبستگي بين مقياسهاي عدم تحمل بلاتکليفي و عدم تحمل ابهام در دامنهاي از 42/0 ، تا 50/0 گزارش شده است. در بررسي مروري گرينير و همکاران ، ارتباط عدم تحمل بلاتکليفي و عدم تحمل ابهام را مورد بحث قرار دادند. آنها متوجه شدند که در حالي که، هر دو صفتهايي هستند که به وسيله رنج بردن در غياب اطمينان و روشني مشخص ميشوند، عدم تحمل بلاتکليفي آشکارا به نااطميناني رخدادهاي آينده اشاره دارد، در حالي که عدم تحمل ابهام در زمان حال (اکنون) اشاره دارد . عدم تحمل بلاتکليفي را ميتوان به عنوان سوگيري شناختي که بر چگونگي ادراک،تفسيرو پاسخ فرد به موقعيتهاي نامطمئن که بروي سطوح شناختي، هيجاني، و رفتاري تأثير دارد، تعريف کرد .
پژوهشها دربارهي راههايي که افراد مضطرب، اطلاعات محيطيشان را پردازش ميکنند، بالقوه از نقش عدم تحمل بلاتکليفي در اختلالهاي اضطرابي حکايت ميکند. بهويژه، بررسيهاي سوگيري تفسيري در افراد مضطرب، نقش بالقوه عدم تحمل بلاتکليفي براي سطوح بالاي نگراني و اختلال اضطراب منتشر را نشان ميدهند .
يافتههايي که نشان ميدهند افراد مبتلا به اختلالهاي اضطرابي، گرايش به تفسيرهاي تهديد آميز از اطلاعات مبهم دارند، با اين عقيده که افراد مبتلا به اختلالهاي اضطرابي در تحمل بلاتکليفي مشکل دارند، همسو است. در حقيقت، عدم تحمل بلاتکليفي ميتواند بهترين توضيح براي سوگيري تفسير در افراد مبتلا به اختلالهاي اضطرابي باشد. در پژوهشي که توسط داگاس و همکاران، انجام شد نتايج نشان داد که شرکت کنندگان با سطوح بالاي عدم تحمل بلاتکليفي اطلاعات مبهم را تفسيرهاي تهديد آميز ميکردند. گرايش نيرومند به خَلق تفسيرهاي تهديد آميز از اطلاعات مبهم ميتواند منجر به بالا بردن سطوح نگراني، وسواسهاي اجباري، گوش بهزنگي، و حتي حساسيت اضطرابي شود . افراد با عدم تحمل بلاتکليفي بر اين باورند که از موقعيتهاي نامطمئن ميبايست اجتناب کنند، آنها اين موقعيتها را استرسزا، نااميد کننده و برانگيزانندهي اضطراب ميدانند. همچنين آنها گرايش به بيش تخميني امکان غير قابل پيشبيني بودن رخدادهاي منفي دارند. بنابراين، افراد با عدم تحمل بلاتکليفي در موقعيتهاي مبهم مستعد واکنشهاي ناکارآمد و خُلق منفي هستند و در پي آن اشکال در عملکرد دارند . براي افرادي که نميتوانند بلاتکليفي را تحمل کنند. درگير شدن در موقعيتهاي با پيامدهاي نامشخص ممکن است سطح بالايي از اضطراب را ايجاد کند و تداوم بخشد. افرادي با عدم تحمل بلاتکليفي بالا بيشتر احتمال دارداطلاعات مبهم را بعنوان تهديد تفسير کنند، تشديد برانگيختگي فيزيولوژيکي آنها به تسهيل چرخه خود تداومي ترس کمک ميکند .
عدم تحمل بلاتکليفي يک سازه اساسي در نظريه و تحقيقات مربوط به اختلال اضطراب فراگير و اختلال وسواسي جبري ميباشد اما مطالعات کمي رابطه بين اضطراب اجتماعي و عدم تحمل بلاتکليفي را به طور مستقيم بررسي کردهاند . توانايي تحمل بلاتکليفي مرتبط با موقعيتهاي اجتماعي ممکن است يک عنصر مهمي در تعيين اضطراب اجتماعي باشد. در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعي اغلب بلاتکليفي با اضطراب اجتماعي قبل از يک ملاقات اجتماعي مرتبط است . در واقع ناتواني در تحمل بلاتکليفي مرتبط با موقعيتهاي اجتماعي ممکن است يک عنصر مهم در توسعه و تداوم اضطراب اجتماعي باشد . افرادي با تجربه اضطراب اجتماعي بالا يک ترس شديد و مداوم از موقعيتهاي اجتماعي که در آنها ممکن است توسط ديگران مورد ارزيابي قرار بگيرند، دارند. واضح است که، عدم قطعيت، ابهام و تغييرات غير قابل پيشبيني در چنين موقعيتهاي ارزيابانه اجتماعي وجود دارد. بنابراين اين قابل قبول به نظر ميرسد که عدم تحمل بلاتکليفي، ابهام و تغييرات غير قابل پيشبيني با چنين برداشتي که بلاتکليفي استرسزا است، تأثير بدي بر شخص ميگذارد و از انجام اعمال سازنده جلوگيري ميکند. اين با ترس بعنوان مثال، از مورد انتقاد قرار گرفتن ، اجتناب به عنوان مثال، صحبت کردن با غريبهها و ناراحتي جسمي براي مثال، سرخ شدن صورت، لرزش که بعضي مردم در چنين موقعيتهايي تجربه ميکنند ارتباط دارد . همچنين عدم تحمل بلاتکليفي ممکن است يک مؤلفه اساسي در همه اختلالات اضطرابي باشد. اين بهويژه براي بسياري از مدلهاي شناختي– رفتاري، که بر تفسير نادرست فاجعهبار و نشخوار فکري مبتني هستند، اهميت دارد. براي مثال، افرادي با تحمل بلاتکليفي بالا بعيد است که با ابهامات مربوط به بعضي احساسات فيزيولوژيکي ؛به عنوان مثال: ضربان سريع قلب نگران شوند، بنابراين آنها کمتر احتمال دارد که نشخوار فکري کنند و اين احساسات را فاجعه سازي کنند، اجتناب از دور باطل اضطراب. به همين ترتيب افرادي با تحمل بالا، بعيد است درباره عواقب نامشخص مرتبط با موقعيتهاي اجتماعي، رفتاري، فکري يا اتفاقات غيرقابل کنترل و سرزده فاجعه سازي کنند. در مقابل افرادي با عدم تحمل بلاتکليفي بالا به احتمال زياد درگير نشخوار فکري فاجعه سازي ميشوند، با توجه به اين که برخي بلاتکليفيها در بيشتر موقعيتها وجود دارد .
منبع
دهقان،منیره(1392)، پیشبینی اضطراب اجتماعی بر اساس مؤلفههای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشکده علوم انسانی شاهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید