عاملهاي استرس شغلي در محيط كار

عوامل خاص محيط كار كه موجب استرس شغلي مي­شوندعبارتند از:

  • ويژگي­هاي نقش
  • ويژگي­هاي شغل
  • روابط كاري ميان فردي
  • راه و روش مديريت منابع انساني
  • فن آمدي و خصيصة عادي

ويژگي­هاي نقش: فشار ناشي از نقش زماني رخ مي­دهد كه بين انتظارات يا خواستهاي فرد و انتظارات و خواستهاي سازمان ناسازگاري وجود داشته باشد و گفته­اند كه بررسي ويژگي­هاي نقش از پر دامنه­ ترين پژوهشهايي بوده است كه تاكنون دربارة شرايط سازماني مؤثر در استرس انجام شده است. در نتيجه اين پژوهشها،چهار نوع ويژگي براي نقش بر شمرده­اند:

ابهام نقش:وضعيت شغلي معيني كه در آن پاره­اي اطلاعات لازم براي انجام شغل بطور مطلوب، نارسايا گمراه كننده­اند، در نتيجه فرد نمي­داند كه چه انتظاري از وي براي انجام شغلش دارند. به اين حالت، ابهام نقش مي­گويند و اين ابهام زماني پديد مي­آيد كه روشن نباشد نقش فرد چيست؟

گرانباري نقش:اگرفرد نتواندازپس انجام كاري كه بخشي ازشغل معيني است برآيد،دچاراسترس خواهدشد. گرانباري نقش زماني بوجود مي­آيد كه فردبراي انجام كارهايي كه درشغل محول مي­گنجد وقت كافي نداردو يا فردشاغل مهارتهاي لازم براي انجام شغل معيني را ندارد.

كمباري نقش: كمباري نقش بر عكس گرانباري، زماني بوجود مي­آيد كه مهارتها و توانايي­هاي فرد كمتر از اندازة ممكن به كار گرفته شود. يعني توان كاركنان بيش از آن باشد كه براي شغل محول به آنها لازم است.

ناسازگاري نقش:ناسازگاري نقش زماني رخ مي­دهد كه تن دادن به مجموعه­اي از الزامهاي شغلي با پذيرش مجموعة ديگري از الزامهاي شغلي، مغاير يا به كل ناممكن است .

ويژگيهاي شغل

ويژگي­هاي شغل به چهاردسته تقسيم مي­شوند:

الف) آهنگ كار:آهنگ كار به اين بستگي دارد كه چه كسي يا چه چيزي  آهنگ كار را كنترل مي­كند و به ويژه بستگي دارد به ميزان كنترلي كه لازم است شاغل بر فرايند كار داشته باشد.

ب) تكرار كار:تعداد دفعات كار يكي از ويژگي­هاي شغل است كه مي­تواند عامل مؤثري در استرس شغلي باشد. هر چه شغل معيني تكراري­تر باشد به احتمال بيشتري در پيدايش استرس نقش دارد.

ج) نوبتكاري: شغلهايي كه مستلزم كار كردن در ساعتهايي خارج از ساعات معمولي كار روزانه ؛ از ساعت 9 صبح تا 5 بعدازظهر هستند، عامل ديگري است كه ممكن است به استرس شغلي منجر شود. نوبتكاري ممكن است موجب گردد كه فرد شاغل دستخوش فشارهاي ناشي از زندگي خانوادگي شود. مثلاً شخص نتواند از عهدة مراقبت از فرزندان يا كارهاي خانه بر آيد و يا مشكلات زناشويي بروز كند.

د) ويژگي­هاي مربوط به وظيفه:بخش ديگري از ويژگي­هاي شغلي كه به استرس منجر مي­شوند زير عنوان خصوصيات مرتبط با وظيفة نام برده مي­شوند.

عنوان و ويژگي­هاي مربوط به وظيفه عبارتند از:

  • گوناگوني: تعداد وظيفه­هاي گوناگوني كه ممكن است براي يك شغل تعيين شوند.
  • آزادي عمل؛ خود مختاري: مقدار اختياري كه شاغل در تصميم­گيري براي انجام شغل خود دارد.
  • كنش متقابل لازم: تعداد ارتباطهاي چهره به چهره­اي كه براي انجام وظايف لازم­اند.
  • كنش متقابل اختياري: تعداد ارتباطهاي رو درويي كه بطور خود خواسته صورت مي­گيرند.
  • دانش و مهارت لازم: ميزان دانسته­ها يا آمادگي ذهني كه براي انجام دادن شغل لازم است.
  • مسئوليت: سطح پاسخگويي كه براي انجام وظيفه لازم دانسته­اند .
  • روابط كاري ميان فردي: پژوهشگران اظهار كرده­اند كه در بررسي­هاي انجام شده است كم سه نوع روابط ميان فردي ديده شده است:

الف) روابط با همكاران:وقتي روابط  ضعيف  باشد، كاركنان احساس  نگراني و خطر  مي­كنند. بعلاوه، داشتن روابطي ضعيف با همكاران منجر به كم اعتمادي، كم علاقگي و كم حمايتي مي­شود ودر نتيجه افراد، رغبت به شنيدن در دل و مشكل ديگران وهمدردي با آنان را از خود نشان نمي­دهند.حتي كاركناني كه روابط سستي با همكاران دارند وقتي دستخوش استرس شغلي مي­شوند همكاران خود را مقصر مي­دانند.كاركناني كه اذعان به داشتن بيشترين همبستگي گروهي دارندبهتراز ديگران ميتوانند با استرس شغلي مقابله كنندواز پس آن بر آيند.

ب) روابط با مراجعان و مشتريان:يكي ديگر از روابطي كه بالقوه استرس زا شناخته شده كنشهاي متقابل با مشتريان و مراجعان در محيط كار است. يافته­ها نشان مي­دهند كه يك دسته از كاركنان كه همواره در خطر دريافت استرس شغلي و از توان افتادگي هستند، كساني مي­باشند كه كارشان عرضه خدمات به ديگران است. خدمت دهندگان ممكن است كه به آساني آماج استرس شغلي قرار بگيرند، هم به اين سبب كه در ضمن كمك به ديگران به شدت احساس مسئوليت شخصي مي­كنند و هم به سبب آنكه دستاوردهاي كارشان به ندرت به آنها بازخورد مي­يابد.

ج) روابط با سرپرستان:سرپرستاني كه در رهبري زيردستان خود روش ميانه روي در پيش مي­گيرند موجب مي­شوند تا كاركانشان كمتر دستخوش استرس شوند. زيرا روابط سرپرستي نه تنها ممكن است براي كاركنان زير دست استرس زا باشد، بلكه سرپرستان را نيز دستخوش استرس كند.

راه و روش مديريت منابع انساني: احتمال دارد فرد در جريان رشد شغلي با عوامل زير روبرو باشد:

  • ورود به محيط كار:

هنگامي كه فرد به محيط كار تازه­اي وارد مي­شود، بيش از هر زمان ديگري آمادگي براي استرس دارد. تازه واردان در مي­يايند كه آنچه در ذهن خود نسبت به چگونگي يك محيط كار مي­پنداشتند با آنچه در واقعيت مي­بينند، تفاوت دارد.

  • نبود آموزش:

از آنجا كه آموزش كاركنان از راه كارگاههاي آموزشي، سمينارها و دوره­هاي كارآموزي در بسياري از سازمانها رواج يافته است، بيشتر كارهاي دفتر مديريت منابع انساني بر آموزش جاري كاركنان متمركز شده است. آموزش ارزش بسيار پيدا كرده است، زيرا از راه آموزش به فرد فرد كاركنان، اين پاداش رواني داده مي­شودتا خودرارشد و توسعه دهند و در مقابل سازمانها نيزاز داشتن  كاركناني  ماهرتر  بهره  مي­برندهمچنين آموزش جزء اصلي فرايند جامعه­پذيري كاركنان تازه است.

  •  بازخورد عملكرد:

يكي ديگر از حوزه­هايي كه استرس شغلي بازهم با مديريت منابع انساني بستگي پيدا مي­كند بازخورد عملكرد است. دير زماني است معلوم شده كه دريافت بازخورد مي­تواند عملكرد و انگيزه را تقويت كند و به همين قياس، فقدان بازخورد ممكن است عامل بالقوه­اي براي استرس شغلي باشد.

  •  پاداشها:

پاداشي كه براي انجام كار به كاركنان داده مي­شود نيز عامل بالقوة ديگري است كه ممكن است آنها را دستخوش استرس كند. به اين معني كه اگر كاركنان، احساس كنند استحقاق دريافت پاداش شايسته­اي براي عملكردشان نداشته­اند چنين احساسي ممكن است استرس زا باشد.

  •  نداشتن تأمين و ابهام در آيندة شغلي:

اگر كاركنان نسبت به تأمين شغلي خود يقين نداشته باشند، احتمال دارد دستخوش استرس شوند مثل كوچك كردن ابعاد سازمان، اصلاح كردن ابعاد سازمان و از ميان برداشتن مديريت مياني.

انتقالهاي شغلي و حرفه­اي: اجبار به تغييريا انتقال ،از هر نوعي ممكنست استرس زا باشد اين گفته در مورد انتقالهايي نيز كه در حوزة كار فرد رخ مي­دهند صادق است. انواع انتقالهايي كه در كار افراد پيش مي­آيند ممكن است در نتيجه تغيير شغل و حرفه يا تغيير وضعيت كاري مانند تبديل كار به پاره وقت به سبب مرحضي زايمان باشند. اين  جابجاييها ممكن است استرس زا باشند زيرا فرد در عمل ناگزير مي­شود كار و حتي زندگي خارج از محيط كار خود را تغيير دهد حتي انتقالهاي مثبت مانند ارتقاء نيز احتمال دارد كه به استرس بيانجامد.

ترك كار: هنگامي كه شاغل به علت پايان دادن و يا پايان يافتن شغل و حرفه براي بازنشسته شدن، محيط كارش را ترك كند ممكن است چندين عامل استرس زا بروز كند و فرد را به خطر اندازد كه حوزه­هاي رواني، جسماني و اجتماعي زندگي شخص را در بر مي­گيرد.

چنين عواملي ممكن است نتيجة اوضاع و احوال چندي باشد از جمله: پيري، روبه­رو شدن با دگرگوني در توانهاي جسماني و رواني، دست به گريبان شدن با فن­آوري نو و مهارت كهنه، رسيدن به اين واقعيت كه ديگر جايي براي ترقي وجود ندارد و بايد آماده زندگي بازنشستگي باشد.

فن­آوري و خصيصه­ هاي مادي: يكي ديگر از عوامل که رابطة مستقيمي با استرس داردمحيط فيزيكي كار است که چنين تعريف شده: شرايطي كه از نظر فيزيكي مادي كه فرد را در ميان گرفته است.

عاملهاي فيزيكي استرس در محيط كار مي­تواند شامل نور، سروصدا، دما، ارتعاش و حركت، هواي آلوده و عاملهاي اكونوميك باشد .

منبع

سعادتمند،مرجان(1388)، رابطۀ بین رضایت شغلی و فرسودگی شغلی با استرس شغلی  از دیدگاه مدیران مدارس،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی مرودشت

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0