ظهور تابآوری
امی ورنر،اولین نفری بود که واژه تاب آوری را در سال 1970 به کار برد. او بر روی یک گروه از بچه های ایالت کاوای هاوایی مطالعه کرده بود. کاوایی منطقه فقیر نشینی بود که تعداد زیادی از بچه های مورد مطالعه او با پدر و مادر های الکلی یا دچار بیماری های سلامت روانی بودند. تعداد زیادی از والدین از کار اخراج شده بودند و بچه ها در چنین محیط نامناسبی بزرگ می شدند و دو سوم آنها رفتارهای مخرب و یا بیماری هایمزمن در ده سال بعد از خود نشان می دادند. یک سوم باقیمانده رفتار مخرب از خود نشان ندادند و ورنر این گروه را تاب آور نامید. بچه های تاب آور و خانواده هایشان سعی کرده بودند که خود را متفاوت از دیگر بچه های غیر تاب آور و خانواده هایشان بسازند .
از سال 1970 به بعد پژوهشهای علمی- اجتماعی بسیاری در زمینه فشار روانی و خطرات ناشی از آن انجام شده است. اهمیت مدیریت استرس و کاهش فشار روانی باعث گسترش این پژوهشها شده است. از آنجایی که تغییرات استرسزا میتواند هم تأثیرات مثبت و هم منفی در پی داشته باشد، مفاهیم زیادی در رابطه با استرس و چگونگی کنترل و کاهش آن مطرح شده است. یکی از این مفاهیم تابآوری است.
تابآوری و آسیبپذیری
تابآوری و آسیبپذیری بعنوان الگوی مفهومی، طی دهۀ گذشته توجه پژوهشگران و طراحان برنامه درمانی را به خود جلب کرده است. این مفهوم فرض میکند که تنیدگی تجربۀ فراگیر است؛ چگونه در طول زندگی فرد کمتر با محرکهای تنشزای تجربه شده شناسایی میشود و مقابله با محرکهای تنشزا بیشتر مرتبط با منابع موجود است. علاوه بر این، بر این فرض است که رویدادهای منفی زندگی، نه تجربیات بعیدی هستند و نه اجتنابناپذیر که منجر به بیبهرهگی زندگی شوند. البته، پژوهش تابآوری این سؤال را مطرح میکند که چرا برخی افراد که تحت شرایط ناسازگاری پرورش پیدا میکنند، به نظر زندگی سالم و مولدی دارند، در حالیکه برخی دیگر نمیتوانند بر ناسازگاریهای تجربه شدۀ زندگی معمول خود فایق آیند. البته، گارمزی، تابآوری را توانایی بازیافت و نگهداشت رفتار سازگارانه پس از آسیب تعریف میکند. ورنر و اسمیت، تابآوری را توانایی تعدیل هم آسیبپذیری درونی، جسمی مثلاً، تنیدگی؛ و هم محرکهای تنشزای بیرونی تعریف میکنند؛مثلاً، ناسازگاری خانوادگی.
در ابتدا تابآوری بعنوان شکستناپذیر بودن و آسیبناپذیری تعریف شده است، ولی راتر، بر این باور است که افراد تابآور علاوه بر ویژگیهای فوق مشخصههای دیگری را نیز دارند. از سوی دیگر، او معتقد است با وجود اینکه تابآوری بطور ضمنی نشان دهندۀ تغییر است، ولی میتواند یک عامل تدریجی نیز باشد. علاوه بر این، راتر، نشان داد که باور غلط اینست که تصور شود تابآوری در هر شرایط مخاطرهآمیزی به یک میزان قابل کاربرد است و اینکه ویژگی درونی فرد بوده یا اینکه تغییرناپذیر است.
در واقع، مفهوم تابآوری بعنوان یک ویژگی شخصیتی، مولد تقابلی است و راتر، چهار ویژگی برای تابآوری نام میبرد که به قرار زیر است:
- تابآوری، مواجهسازی با خطر است، نه اجتناب از آن؛
- خطرپذیری یا عوامل مؤثرحفاظتی ممکنست ازتجربیات مرحلۀ ابتدایی تر نشأت بگیرد؛
- عوامل خطرپذیری ممکن است به روشهای مختلف و در سنین مختلف بکار گرفته شود؛
مثلاً، کمبود وزنی در نوزادان عامل خطرسازست، درحالیکه اضافه وزنی درنوجوانان خطرسازست؛
- لازم است که بیشتر به مکانیسمهای خطر توجه شود تا به عوامل خطر برای خطرپذیری؛ ممکن است یک موقعیت نسبت به موقعیت دیگر، حفاظتی باشد,مثلاً، بیماری کمخونی داسیشکل، پرخاشگری.
منبع
محرم زاده،بهراد(1390)، اثربخشی آموزش تابآوری برمیزان پرخاشگری و احساس تنهایی دانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی تنکابن
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید